بي ترديد، هيچ ديني به اندازه اسلام به تعليم و تربيت اهميت ندادهاست. نخستين سخناني که بر پيامبر اسلام(ص) وحي شد به او دستور داد كه بخوان به نام پروردگارت، پروردگاري که آفريدگار انسان است و به او نوشتن با قلم را آموخته است.
نوشتن و ابزار آن يعني قلم از ديدگاه اسلام چنان ارزشمند است که خداوند به قلم و نوشته سوگند ياد ميکند؛ زيرا قلم نماد تعليم و تربيت است و تعليم و تربيت در اسلام داراي مباني، اصول، اهداف، مراحل و روش هاي خاص است؛ زيرا اين مکتب تربيتي همه ابعاد و ساحتهاي وجودي انسان را در نظر داشته و تحت پوشش قرار داده است.
امامان شيعه (عليهم السلام)، اسوه و الگوي فکري، اعتقادي، عملي و اخلاقي هستند كه راه نجات و رستگاري، در پيروي از آنان است، چنانكه امام علي(ع) فرمود: «انظُروا اهل بيت نبيکم فالزموا سمتهم و اتبعوا أثرهم.»
از اينرو، در اين مقاله به دليل طولاني نشدن بحث تنها به بيان روشهاي تربيتي امام رضا(ع) اكتفا نمودهايم، بدان اميد كه از آن الگو گرفته و در زندگي خويش به کار گيريم.
مفهوم تربيت
تربيت در فارسي به معاني متعددي آمده است که به برخي از آنها اشاره مي شود:
«پروردن، پروراندن يا آداب و اخلاق را به کسي ياد دادن، آموختن و پروردن کودک تا هنگام بالغ شدن و به معناي آموزش و پرورش هم» آمده است.
راغب اصفهاني در تعريف تربيت گفته است: تربيت، دگرگون کردن گام به گام و پيوسته هر چيز است تا آن مايه که به انجامي که آن را سزد برسد. از نگاه برخي اهل نظر، رب و تربيت از يک ريشهاند و معناي اساسي رب، همان تربيت است.
به نظر ميرسد معاني متعددي مثل اصلاح، تدبير، حفظ و مراعات، مالكيت، صاحب، ولايت، سرپرستي، تغذيه، رشد و نمو و تتميم كه براي دو ريشه «ربب» و «ربو» نقل شده است از آثار و لوازم تربيت هستند.
اما در زبان انگليسي واژه education براي بيان معناي مورد نظر از لفظ تربيت استعمال ميشود كه خود داراي دو ريشه است: «اين واژه از ريشه يوناني educare به معناي «تغذيه و خوراک دادن» يا از ريشه educere به معناي بيرون کشيدن و رهنمودن به... و به طور خلاصه پروردن است و روي هم-رفته از اين كلمه غذا دادن و پروردن استفاده مي شود.»
اما در تعاريفي كه دانشمندان و متفكران از تربيت ارائه كردهاند به ندرت ميتوان به تعريف واحدي دستيافت. افلاطون «تربيت را عبارت از رساندن جسم و روح به بالاترين پايه كمال و جمال ميداند. به نظر اسپنسر تربيت مهيا كردن انسان است براي زندگي كامل.»
ميالاره، دانشمند تربيتي فرانسوي، بر اين اعتقاد است که معناي تعليم و تربيت در چهار معناي زير استعمال ميشود:
نهاد آموزش و پرورش، حاصل عمل (نوع تربيت يافتگي: تربيت خوب / يا تربيت بد)، برنامه و محتوا، فرايند ارتباط بين مربي و متربي»
اعرافي نيز در كليات فقه التربية در تعريف تربيت چنين آورده است:
«تربيت، فرايند کمک و ياري رساني به متربي براي ايجاد تغيير تدريجي در گستره زمان در يکي از ساحتهاي بدني، ذهني، روحي و رفتاري انسان به واسطه عامل انساني ديگر، به منظور دستيابي به کمال انساني و شکوفاسازي استعدادهاي آدمي و يا بازدارندگي و اصلاح صفات و رفتارهاي آدمي مي باشد.»
از مجموع اين تعاريف به دست ميآيد كه تربيت، يك نوع روش رساندن انسان از حالتي به حالت ديگر است (همان شكوفاسازي استعدادهاي آدمي و توانمنديهاي او) و در واقع، تربيت، هنر مديريت انساني است كه فرد را براي پذيرش يك سري صفات اخلاقي، ديني و عقلاني آماده ميسازد. پس در تربيت، مربي يك مهندس حرفهاي است كه ساختمان روحي و رواني فرد را بر اساس نقشهاي از قبل طراحي شده به تدريج ميسازد.
تعريف روش
روش، مجموعه اموري است كه انسان را براي رسيدن به هدف و انجام كار مورد نظر به صورت روشمند كمك ميكند. روش مفهوم راهبردي است كه نحوة عمل را ترسيم ميكند و مراحل و چگونگي پيمودن راه را براي رسيدن به هدفهاي مورد نظر معلوم ميكند. اما روش تربيتي به معناي شيوه ها و رفتارهايي است كه مربي جهت تحقق بخشيدن به اهداف تربيتي به كار مي بندد.
اهميت و ضرورت روشهاي تربيتي امام رضا
امام رضا (ع) به عنوان امام و پيشواي مسلمانان جهان، شيوه هاي تربيتي خاصي را مطرح نمودهاند كه لازم است جامعه ديني براي رشد و بالندگي افراد جامعه با اين روشها آشنا بوده و از آن بهرمند شوند.
البته اين نكته قابل ذكر است كه روش هاي تربيتي حضرت فراتر از مواردي است كه نگارنده بدان ها اشاره كرده است، اما اميد است كه اين كار، سرآغازي باشد براي تبيين روش هاي تربيتي امام رضا(ع) تا ديگر پژوهشگران در قالب هاي مقاله، پايان نامه و كتاب هاي تربيتي به اين مهم اهتمام نمايند.
انواع روش هاي تربيتي
روشهاي تربيتي(ديگرسازي) را به سه حيطه مي توان تقسيم نمود:
الف) روشهاي شناختي؛ ب) روشهاي عاطفي؛ ج) روش هاي رفتاري
در نگاه ديگر، روشها به رفتاري و گفتاري تقسيم شده است. اما تقسيم اول به دلايلي نسبت به اين تقسيم برتري دارد؛ اولا،ً به علت جامعيت تقسيم اول كه همه روشها را شامل ميگردد. ثانياً، براساس آية مباركه: «اُدْعُ إِلي سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ» حکمت به بُعد شناختي اشاره دارد، موعظه با عواطف انسان سر و کار دارد و جدال احسن به ساحت رفتاري انسان نظر دارد. ثالثاً، ترتيب تقسيم مختار منطقي است؛ سيرة پيامبران و اهلبيت اينگونه بوده که در آغاز دعوت به توحيد مي نمودند که جنبه شناختي دارد و بعد به مسايل ديگر که جنبه عاطفي يا رفتاري داشته، مي پرداختند. از نظر ترتيبي بايد اول شناخت حاصل گردد؛ زيرا شناخت منجر به گرايش مي شود و گرايش تبديل به رفتار.
الف) روشهاي شناختي
روش هاي شناختي داراي اقسامي است كه در اين نوشتار فقط به دو روش «اعطاي بينش» و «موعظه» اشاره خواهد شد.
شناخت به طور حقيقي قابل تعريف نيست چرا که ما هر چيز ديگر را با شناخت تعريف مي کنيم؛ اگر شناخت را نيز با شناخت تعريف کنيم دور لازم مي آيد. اما در يك تعريف شرح الاسمي ميتوان گفت شناخت عبارت است از: راه کشف حقيقت. ابزار شناخت بر اساس آيات قرآن کريم هم عبارت است از: سمع، بصر و قلب. «وَلا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً».
1- روش اعطاي بينش
بينش در لغت اسم مصدر است و به معناي ديدن، بينايي، بصيرت، همچنين به معناي نگاه و نظر آمده است. اما در اصطلاح به آگاهي عميق و گسترده فکري، عقلي اطلاق ميشود که آدمي را با واقعيتهاي مورد نظر(خدا، جهان و انسان) آشنا ساخته و باعث مي شود که انسان در زندگي خود، راه درست را طي کند. روش اعطاي بينش يکي از روشهاي تربيتي امام رضا(ع) است که براي هدايت تشنگان معرفت از آن بهره مي گرفتند.
بزنطي (عليه الرحمة) نقل ميكند: مردي از ماوراء النهر بلخ خدمت امام رضا(ع) آمد و گفت: از شما سؤالي دارم اگر جواب دهيد به امامتتان معتقد خواهم شد، حضرت فرمود: از هرچه ميخواهي بپرس.
گفت: مرا از خدايت خبر بده، در كجا بوده و چطور بوده و بر چه چيز تكيه كرده است؟
امام رضا(ع) فرمود: «انّ اللّه اَيّنَ الأَينَ بلاأينٍ و كَيّفَ الكْيفَ بلا كيفٍ و كان اعتمادُه علي قدرته»؛ يعني خداوند به وجود آوردنده مكان است بي آنكه مكاني داشته باشد و به وجود آورنده كيفيت است بي آنكه كيفيتي داشته باشد و اعتمادش بر قدرتش باشد، (خدا لامكان است، مكان از عوارض جسم است، خدا جسم نيست، كيفيت، مخلوق خداست، لازمهاش محدود بودن است، خدا بي انتها است، خدا بر قدرت خود ايستاده، هستي را از جايي دريافت نكردهاست).
آن مرد چون اين جواب را شنيد برخاست، سر مبارك امام را بوسيد و گفت:
«اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و ان عليا وصي رسول الله والقيّمُ بعده بما أَقام به رسول الله و انّكم الائمة الصادقون و انك الخلف بعدهم»
ظاهراً آن مرد از فلاسفه بوده و از جواب امام(ع) پي به دانايي و امامت آن حضرت برده است. بدينسان امام به وي كمك كرد تا شناخت و معرفت را در قلبش زنده گرداند تا او مسلمان گردد.
2- روش تربيتي موعظه
اين روش، يكي از روش هاي تربيتي امام رضا(ع) است كه در مواردي متعدد به ياران و اصحاب خويش تذكر مي داده است و معناي موعظه، بازداشتن همراه با ترساندن است.(الموعظة هو زجرمقترن بالتخويف)
علامه طباطبايي مي گويد: موعظه بياني است که نفس شنونده را نرم و قلب او را به رقت ميآورد. موعظه آن نيست که به کسي چيزي آموخته شود بلکه آن است که دل مخاطب بهگونهاي نرم شود که از خواب غفلت و بيخبري بيدار شود.
ب) روشهاي تربيتي عاطفي
اين روش نيز داراي اقسامي است كه در اينجا به مواردي ذيل اشاره خواهد شد:
1- محبت و مهر ورزي؛ 2- تکريم شخصيت؛ 3- ايجاد فضاي عاطفي- تربيتي
1- روش محبت و مهرورزي
انسان ذاتا علاقهمند است که مورد توجه ديگران واقع شود و نيز به ديگران محبت بورزد. محبت به عنوان يک نياز اصيل روحي در نهاد انسان نهفته است و توجه به آن از سوي همنوعان به زندگي انساني حلاوت و شيريني ميبخشد. نقطة مقابل محبت نفرت و تبري است كه زندگي را در كام انسان تلخ و ناگوار ميسازد.
محبت عبارت است از کشش فطري و جاذبه دروني که منجر به نزديکي يا پيوستن انسان با کسي يا چيزي (محبوب) ميشود. به عبارت ديگر، محبت حالتي است در دل انسان که نسبت به محبوب ايجاد ميگردد و اين حالت جاذبهاي است ادراکي و آگاهانه همانند جاذبة آهنربا با اين تفاوت که جاذبه آهنربا جزء طبيعت آن است و آگاهانه نيست. نقش محبت در تربيت بر کسي پوشيده نيست. در قرآن كريم مهرورزي به عنوان روش تربيتي انبياء(ع) مطرح شده است. امام رضا(ع) نيز اين روش را براي تربيت جامعه به ويژه فرزندش امام جواد(ع) به کار مي گرفتند. از اينرو، رفتار حضرت با فرزندش امام جواد(ع) آن قدر محبت آميز و توأم با احترام بود كه ايشان را به نام صدا نميزدند بلكه بيشتر با كنيه مورد خطاب قرار ميدادند. به عنوان مثال ميفرمودند:
«ابوجعفر براي من نوشته است و من براي ابوجعفر نوشتم.»
خداوند در باره حضرت موسي(ع) ميفرمايد: «...والقيت عليک محبةَ مني ولتصنع علي عيني» ؛ من محبتي از خودم بر تو افکندم تا در برابر ديدگان من ساخته شوي. مهر و محبت طبع سرکش آدمي را رام و قلب او را آماده پذيرش حقيقت ساخته، زمينه تربيت وي را هرچه بهتر و بيشتر فراهم ميسازد.
قرآن ضمن تبيين ويژگيهاي رفتاري پيامبراعظم(ص) و يارانش، عطوفت و مهرباني را از ويژگيهاي بارز ايشان بر ميشمارد: محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم... و در آيه ديگر پيامبر اكرم (ص) چنين مورد خطاب قرار گرفته است: و ما ارسلناک الا رحمة للعالمين.
2- روش تکريم شخصيت
هر فردي داراي شخصيت مثبت يا منفي است و در يك تعريف شخصيت به ويژگي هاي بيروني و قابل مشاهده افراد اطلاق ميشود.
نگاه مهربان امام رضا(ع) به جوانان، هميشه همراه با بزرگداشت شخصيت، تكريم استعدادها و صلاحيتها، احترام به نيازها و توجه به قلبهاي پاك و زلال آنان بود و اقبال جوانان به امام(ع) هم نتيجة همين رفتار متين، محبتآميز، حكيمانه و سرشار از خلوص و عاطفه آن حضرت بود. از اينرو، سخنش بر صفحة دل آنان مينشست؛ زيرا گرايش جوان به خوبي، نيكي و زيبايي بيشتر و سريعتر ازديگران است.
براساس اين روش، امام رضا(ع) در تمام فعاليتهاي تربيتي خود، شخصيت متربي را گرامي داشته و از هرگونه رفتار و گفتار توهين آميزي که موجب بياحترامي و کوچک شمردن شخصيت وي گردد، اجتناب مي ورزيد تا بدين وسيله بتواند توجه متربي را به خود جلب نموده و رفتار او را اصلاح نمايد. ياسر، خادم امام رضا(ع) از ايشان اين روايت را نقل نمودهاست که حضرت فرمود:
«اگر من بالاي سر شما ايستادم و شما در حال غذا خوردن بوديد، بلند نشويد، تا اين که از غذا خوردن فارغ شويد. گاهي حضرت، يکي از ما را (براي انجام کاري) صدا ميکرد. وقتي گفته ميشد: مشغول غذا خوردن است، ميفرمود: بگذاريد تا غذايش را بخورد، بعد...»
همچنين در جاي ديگر روايت شده است:
«امام رضا عليه السلام هر گاه تنها ميشد (فارغ از کارهاي رسمي و تشريفات) تمام اطرافيان خود را از کوچک و بزرگ، جمع ميکرد، با آنان حرف ميزد، و انس ميگرفت. آنان هم با وي مأنوس ميشدند. هرگاه بر سر سفره مينشست، كوچک و بزرگ همه را صدا ميکرد، حتي کارپرداز (سائس) و حجام را، همه را بر سر سفرهي خويش مينشانيد...»
در نظر امام رضا (ع) همه افراد، داراي مقام، ارزش و حقوق انساني است. از اينرو، به همه احترام ميگذاشت و از تحقير انسانها و پست شمردن آنان و توهين و استهزا، جلوگيري ميکرد. شکل و شمايل و رنگ و ثروت و ... ملاک نبود، بلکه «انسان» به عنوان انسان نزد او محترم و عزيز بود.
3- روش ايجاد فضاي عاطفي- تربيتي
اين روش، روشي است که مربي در درجه اول بايد به منظور آسان سازي(تسهيل) اجراي فرايند تربيت و تأثيرگذاري بيشتر بر متربي، محيط تربيت را متناسب با اهداف تربيت تغيير دهد. اگر تربيت شناختي، عاطفي يا رفتاري باشد؛ فضاي تربيت نيز همسوي با آن تغيير کند. در اين صورت است كه تربيت نتيجه بخش بوده و به ثمر خواهد نشست.
امام رضا (ع) نسبت به بندگان خدا كانون مهر و عاطفه بود. در زيارت آمده است: السلام علي الامام الرئوف؛ (سلام بر امام و پيشواي رؤف و مهربان) اين لقبي است كه از طرف خداوند به ايشان داده شده است؛ زيرا ايشان بيشترين محبت و مهرباني را نسبت به مردم و اهلخانه و خدمتگزارانشان داشتند. روزي كه مسموم شد و به شهادت رسيد پس از انجام دادن نماز ظهر به فردي كه نزديك ايشان بود فرمودند:
مردم (منظور خانواده، كاركنان و خدمتگزارانشان بودند) غذا خوردهاند؟ آن فرد جواب داد: آقاي من در چنين وضعيتي كسي ميتواند غذا بخورد؟ در اين لحظه كه امام(ع) متوجه ميشوند كسي غذا نخورده، مينشينند و دستور آوردن سفرهاي را ميدهند همه را سر سفره دعوت ميكنند و آنها را يكي يكي مورد محبت قرار ميدهند.
ج) روشهاي رفتاري
روشهاي رفتاري، روشهايي است که مستقيما با رفتار متربي سر وکار دارد و مربي ميخواهد با استفاده از اين روشها، ضمن تغيير و اصلاح رفتارهاي نامناسب، رفتارهاي مطلوب را در وي ايجاد و تثبيت نمايد. در اين نوشتار به روشهاي رفتاري زير پرداخته مي شود: 1- الگويي؛ 2- امربه معروف و نهي از منکر؛ 3- روش تربيتي بهداشت و تغذيه سالم
1- روش تربيتي الگويي
الگو به معناي سرمشق، مقتدا، اسوه، قدوه و...است. روش الگويي، مدلي است بيروني که بر اساس تربيت پذيري و الگوگيري بر رفتار فرد (متربي) تأثير مي گذارد و او را جذب مي کند. امام رضا(ع) در ميان مردم و با مردم میزيست، با رفتار و عمل خويش به مردم درس زندگی و پاکی و فضيلت میآموخت، آن حضرت الگويي براي ديگران و در حقيقت نمونه بارز اسوه حسنه بود.
«محمد بن ابی عباد» میگويد: فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاس بود. لباس او- در خانه- درشت و خشن بود، اما هنگاميکه در مجالس عمومی شرکت میکرد، لباسهای خوب و متعارف میپوشيد و خود را میآراست.
در اين روش مربي ميکوشد نمونه رفتار و کردار مطلوب را عملا در معرض ديد متربي قرار دهد و بدينگونه موقعيت اجتماعي او را دگرگون سازد تا او جذب اين رفتار شده و مطابق با آن عمل كند.
2- روش تربيتي امر به معروف و نهي از منکر
اهل لغت براي واژه «امر» معاني مختلفي ذکر کرده اند که معروفترين آن ضد نهي و به معناي فرمان دادن، دستور و درخواست ايجاد چيزي است ؛ اما واژه «نهي» به معناي بازداشتن، منع كردن و جلوگيري کردن و به نهايت رسيدن معنا شده است.
معروف به معناي چيزهاي پسنديده و شناخته شده و مربوط به کار خيري است که نفوس انسانها به آنها متمايل مي شوند و منکر ضد معروف معنا شده است و نيز به معناي امور ناپسند، زشت و نامشروع و ناشايست و بد هم آمده است. دربارة امر به معروف و نهي از منكر، دو بيان وجود دارد: يكي اين كه مراد از امر به معروف، وادار كردن به انجام كار نيك و طاعت است که علاوه برآن، انجام دهنده اش را به اين وصف بشناسند، و نهي از منكر، بازداشتن از انجام كار زشت و معصيت است که انجام دهنده آن را به اين صفت شناسايي کنند. امر به معروف، فرمان دادن و برانگيختن به چيزي است که نزد عقل يا شرع مطلوب دانسته شده است و نهي از منکر يعني بازداشتن و منع کردن از آنچه که در نزد عقل و شرع بد و ناپسند شمرده شود.
امر به معروف و نهي از منکر از فروع دين و يکي از روشهاي تربيتي است که در قرآن و روايات محور ساير مباحث ديني قرار گرفته است. در برخي از آيات دليل برتري امت اسلامي ايمان به خدا و انجام اين دو فريضه ذکر شده است: كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ؛ شما بهترين امتي بوديد که به سود انسانها آفريده شدهاند؛ (چه اينکه) امر به معروف و نهي از منکر ميکنيد و به خدا ايمان داريد.
نقل شده است روزي امام(ع) با بزرگان اديان مختلف مناظره داشتند و سخنان زيادي بين امام(ع) و حاضران رد و بدل شد، جمعيت زيادي در آن مجلس حاضر بودند، تا اين كه اذان ظهر فرارسيد، امام فرمودند: وقت نماز است.
يكي از حاضران كه عمران نام داشت گفت: سرورم سخنانمان را قطع نكن كه دلم آزرده ميشود شايد اگر سخنانتان را ادامه دهي مسلمان شوم. ايشان فرمودند نماز ميخوانيم و بر ميگرديم، امام برخاستند و نماز خواندند.
لذا پيشوايان ديني ما به انجام اين دو فريضه شناخته ميشدند. از اينرو، در زيارت نامه هاي معصومين(ع)، آنها را بعنوان آمر به معروف و ناهي از منکر ياد ميکنيم.
3- روش تربيتي بهداشت و تغذيه سالم
در سيره تربيتي امام رضا(ع) علاوه بر تأکيد بر ساير ابعاد معنوي انسان، به رعايت بهداشت و تغذيه سالم و نيز ساير عوامل غير مادي مؤثر در سلامتي مانند صدقه و عقيقه توجه خاصي شده است.
آن حضرت، در بخشي از مطالبي که براي مأمون نوشته است ميفرمايد:
«والعقيقة عن المولود للذکر و الانثي واجبة و کذلک تسميته و حلق راسه يوم السابع و يتصدق بوزن الشعر ذهبا او فضة و الختان سنة واجبة للرجال؛ عقيقه براي پسر و دختر، نامگذاري، تراشيدن موهاي سر نوزاد در روز هفتم و معادل وزن موها طلا و يا نقره صدقه دادن لازم است و ختنه پسر بچهها واجب است.»
آن حضرت در سخن ديگري به نقل از پيامبر اکرم(ص) فرمود: «فرزندانتان را در روز هفتم ختنه کنيد، زيرا ختنه باعث پاکي بيشتر و رشد سريعتر آنان ميشود.»
تغذيه سالم و مقوي را امام رضا(ع) در مورد فرزندش نيز عملا مراعات ميکرد. يحيي صنعاني ميگويد: در منا به محضر امام رضا(ع) وارد شدم، ديدم که جواد (ع) در دامان حضرت نشسته و حضرت به او موز ميدهد.
نتيجه گيري
در بينش و تحليل قرآني، حكايت آموزگاري خداوند و آموزش ديدن انسان، حكايت هويت و ماهيت انساني است. به اين معنا كه انسان به جهت همين آموزش ديدن مستقيم از سوي پروردگار است كه به مقام خليفة اللهي نائل شده است، پس تعليم و تعلم از مهمترين امور سعادتآفرين براي انسان است. در سايه تعليم و تربيت است كه فرشتگان در برابر انسان سجده كردند و در سايه تعلم است كه انسان ميتواند ديگران را رشد داده و از علم آنها نيز بهرهمند شود.
از اينرو، استفاده از روشهاي تربيتي صحيح، از اصول و مباني مهمي است كه همه دستاندركاران مسائل تربيتي بايد به آن توجه نمايند. از اينرو، در اين نوشتار به طور اختصار به بيان روشهاي تربيتي امام رضا(ع) در سه حيطه شناختي، عاطفي و رفتاري اشاره شد. اميد كه در زندگي و تربيت فرزندان و جامعه خويش از اين روش ها الگو گرفته و به آنها عمل نمائيم.
پينوشتها
- محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحکمه، ترجمه حميد رضا شيخي، ج 8، قم، دارالحديث، 1381، ص 192.
- دهخدا، علي اكبر، لغتنامه ج14، علي اكبر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1372، ص550
- اصفهاني، راغب، معجم مفردات الفاظ القرآن، بيروت، دارالسياسية، مدخل رب ص 336.
- مصطفوي، حسن، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، تهران، مؤسسة الطباعة و النشر، 1416، ذيل واژه «ربّ.
- گاستون، ميالاره، معنا و حدود علوم تربيتي، ترجمه علي محمد كاران، تهران، سمت، 1375، ص1؛ مباني و اصول آموزش و پرورش، غلامحسين شکوهي،ص21
-قرايي مقدم، امان الله، جامعهشناسى آموزش و پرورش، تهران، كتابخانة فروردين، 1375، ص14.
- گاستون، ميالاره، معنا و حدود علوم تربيتي، ص 2و3.
- اعرافي، عليرضا، کليات فقه التربيه ،ج1، قم، حوزه و دانشگاه، 1387، ص28.
- احمد زاده، محمدعالم، پديده مهاجرت و پيامدهاي تربيتي آن، مدرسه عالي فقه و معارف اسلامي، 1386، صص 8 تا 12
- رفيعي، بهروز، آراء دانشمندان مسلمان در تعليم وتربيت ومبناي آن، قم، سمت، 1381، ص267؛ سيدعلي حسيني زاده، سيرة تربيتي پيامبر و اهل بيت ( نگرش بر آموزش با تأكيد بر آموزش هاي ديني)،ص 28
- حاجي ده آبادي، محمدعلي، در آمدي بر نظام تربيتي اسلام، قم، دفتر تدوين متون درسي مركز جهاني، 1377، ص 129
- سوره نحل، آية 125
- احساني، محمد، روش هاي تربيتي انبياء، (جزوه درسي) موسسه علوم انساني جامعه المصظفي، 1385
- اسراء، آية 36
- عميد، حسن، فرهنك عميد، ص 336
- اصول كافى: ج 1، ص 88 ، باب الكون و المكان.
- اصفهاني، راغب، مفردات، ذيل واژه وعظ
- طباطبايي، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، ج 12، ترجمه موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1374، ص372
- قرشي، باقرشريف، پژوهشي دقيق در زندگاني امام رضا عليه السلام، 1382،ص 51 ؛ ابن بابويه، عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 596.
- طه، آيه 39
- فتح، آيه 29
- انبياء، آيه 107
- شولتز، نظريه هاي شخصيت، ترجمه يحيي سيد محمدي، ص12
-مجلسي، محمدباقر، بحار الأنوار، ج 49، ص 102، (به نقل از: کافي، ج 6، ص 298).
- بحارالانوار،ج 49، ص 164 (به نقل از: عيون اخبارالرضا ، ج 2، ص 159).
- ابن بابويه، صدوق، عيون اخبارالرضا، علي اكبر غفاري، ج 2، ص 498.
- دهخدا، علي اكبر، لغت نامه دهخدا، ذيل واژه« الگو»
- ا علام الورى ص ۳۱۵.
- احمد ابن فارس، معجم المقاييس اللغه، ص233
-جوهري، اسماعيل ابن حماد، الصحاح، ج2، ص1824؛ احمد ابن منظور، لسان العرب، ج14، ص 312
- همان، ص 1071و فرهنگ عميد، حسن عميد، ص 1138
- نجفي، محمدحسن، جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام، ج21، بيروت، داراحياء التراث،،ص 356
- حسيني، سيدرياض علي شاه، ابعاد اخلاقي و تربيتي امر به معروف ونهي از منکر در متون اسلامي، قم، جامعة المصطفي،ص17
- آل عمران، آيه 110
- مدرسي، محمدتقي، امامان و جنبشهاي مكتبي، مشهد، آستان قدس رضوي، 1367 ص 281.
- أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ(الكافي ج4 ص574 باب زيارة قبر أبي عبد الله الحسين
- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 123.
- بحارالانوار، ج 101، ص 112.
- الکافي، ج 6، ص 360.
منبع: موسسه افق نوين |