قال محمد باقر علیه السلام : مَن لَم يَجعلْ لَهُ مِن نفسِهِ واعظاً فَاِنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغِنيَ عَنهُ شَيئاً.ُ / (بحارالانوار،ج 78، ص 173)
کسي که براي خود پنددهندهاي از خود نداشته باشد پند و اندرز ديگران براي او سودي نخواهد داشت.
اُمّ الأمراض
سرچشمه تمام خطاها و ریشه و پایه جمیع مفاسد (حب دنیا) است. ... انسانِ دارای این حبّ از جمیع فضائل معنویّه برکنار است: شجاعت، عفت، سخاوت، عدالت که مبدأ تمام فضائل نفسانیّه است، با حبّ دنیا جمع نمی شود. معارف الهیّه، توحید در اسماء و صفات و افعال و ذات، و حق جویی و حق بینی با حبّ دنیا متضادّند؛ طمأنینه نفس و سکونت خاطر و استراحت قلب، که روح سعادت دو دنیا است، با حبّ دنیا مجتمع نشود. غنای قلب و بزرگواری و عزّت نفس و حرّیّت و آزاد مردی از لوازم بی اعتنایی به دنیا است؛ چنانچه فقر و ذلّت و طمع و حرص و رقّیّت و چاپلوسی از لوازم حبّ دنیا است. عطوفت، رحمت، مواصلت، مودّت، محبّت، با حبّ دنیا متخالفند. بغض ، کینه ، جور ، قطع رحم ، نفاق و دیگر اخلاق فاسده از ولیده های این امّ الأمراض است.
[ امام خمینی –ره –آداب الصلوه ، موسسه نشر امام خمینی ، چاپ دوم ، 1372 ، ص 49]
پیلِ مست !
مَرَّ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله بِقَومٍ يَرفَعونَ حَجَرا فَقالَ : ما هذا ؟ قالوا : نَعرِفُ بِذاكَ اَشَدَّنا وَ اَقوانا فَقالَ صلى الله عليه و آله : اَلا اُخبِرُ كُم بِاَشَدِّكُم وَ اَقواكُم؟ قالوا: بَلى، يا رَسولَ اللّه. قالَ: اَشَدُّكُم وَ اَقواكُمُ الَّذى اِذا رَضىَ لَم يُدخِلهُ رِضاهُ فى اِثمٍ وَ لا باطِلٍ وَ اِذا سَخِط لَم يُخرِجهُ سَخَطُهُ مِن قَولِ الحَقِّ وَ اِذا قَدَرَ لَم يَتَعاطَ مالَيسَ لَه بِحَقٍّ ؛ ( امالی شیخ صدوق،ص72 )
پيامبر صلى الله عليه و آله بر گروهى گذشتند كه سنگى را بلند مى كردند. و زور آزمایی می کردند. حضرت فرمود : چکار می کنید؟ گفتند : می خواهیم امتحان کنیم،ببینیم کدام از ما قوی تر است. حضرت فرمود : می خواهید بفهمید کدامتان قوی ترید؟ گفتند بلی یا رسول الله فرمود: قوى ترين شما ، كسى است كه وقتی از کسی خوشتان آمد،این خوشایندِ شما ، شما را در گناه و در باطل نیندازد. (که) تمجید بیخودی و زیادی بکنید. اگر خطایی کرد اغماض (و گذشت) بی جا بکنید. و وقتی از کسی عصبانی شدید،این خشم و عصبانیت موجب نشود که از (گفتن سخن) حق کناره بگیرید. و چنانچه جایی حق با اوست ، کتمان کنید. و تمجیدی که باید از او بشود نکنید. (و هرگاه) قدرت و توانایی پیدا کرد ، آنچه برای او حق نیست ، آنها را انجام ندهد. تا وقتی که پول نداریم، خیلی از کارها را نمی کنیم. وقتی پولدار شدیم، کارهایی را انجام می دهیم که حق نیست ، جایز نیست. به تجمّلات دیگران اعتراض می کنیم چون جیبمان خالی است! وقتی جیبمان پر شد و (توانایی مالی پیدا کردیم) ما هم تجمّلاتی می شویم... ماهم اسراف می کنیم و ... پس اگر شما توانستید این پیلِ مست که در درون شماست مهار کنید . این می شود قدرت . مهم این است که بتوانید آن قدرتِ درونی را پیدا کنید .
[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج 9/02/1393 ]
چه كار كردى كه به این مقام رسیدى؟!
یك روز در منزل آیت الله مروارید بودیم كه آیت الله بهجت فرمود: «در رشت یك اهل منبر بود كه مى گفت: وقتى بالاى منبر مى روم اول به امام حسین (علیه السلام) سلام مى دهم، اگر جواب مرا داد منبر را ادامه مى دهم، وگرنه از مردم عذرخواهى مى كنم و به پایین مى آیم. شخصى از او سؤ ال كرد كه چه كار كردى كه به این مقام رسیدى؟! گفت: یك مجلسى بود که دو تا منبرى دعوت كرده بودند یكى من بودم و یكى دیگرى.آن منبرى قبل از من به منبر رفت. و من در دل گفتم: طورى باید صحبت كنم كه منبر او را خراب كنم، ولى با نفس خودم مبارزه كردم و تا چهل روز به منبر نرفتم و خداوند این عنایت را به من كرد.»
[ نكته هاى ناب از آیت الله بهجت –ره، چاپ چهلم ، 1391، ص144 ]
چگونه نعمت او را در معصیت او صرف می کنی؟
آخوند ملا حسینقلی همدانی رحمه الله علیه می فرمود : این که می بینی معصیت در نظرت سهل شده ، به جهت این است که اوّلاً فکر خود را تماماً متوجّه به دنیای دنی (ناچیز) کرده ای. (بدین جهت) نمی دانی چه بسیار بسیار منافع و سعادت ابدیّه از تو فوت شد و چقدر ضررهای بزرگ، به خود زده ای. ثانیاً عجز و حاجت و فقر خودت را ملتفت نیستی که ذرّه ذرّه بدنت به حفظ کارکنان او که ملائکه باشند بر پاست. ثالثاً نمی دانی که درهر جزء از اجزاء بدنت (نعمت های بی پایانی) مرحمت از او شده و می شود ... با این حال چگونه نعمت او را در معصیت او صرف می کنی؟ رابعاً چگونه غافلی از عقوبات سخت او؟ مگر نمی دانی که ما بین مرگ و قیامت هزار غصّه هست و آسان ترین آنها تلخی جان کندن است. چرا از شداید قیامت غافلی؟ امان از روزی که از دهشت و وحشت او ، مقرّبین در خوف و اضطراب می باشند. چرا نباشند؟ ... خطر حساب از یک طرف و دهشت صراط از یک طرف ! و حال (آنکه) کار هنوز به جهنّم نرسیده (که) از (خطرات آن) بیان نمایم. خلاصه ... این فقراتی که گفته شد ... تمام سفارشات این بینوا به تو ، اهتمام در ترک معصیت است.
[ خُلُق - مهر و آبان 1386 - شماره 1 - دستورالعلمل ملاحسینقلی همدانی اعلی الله مقامه ]
سه چیز است که خداوند به احدی از مردم اجازه ترکشان را نداده!
امام صادق علیه السلام فرمودند : سه چیز است که خداوند به احدی از مردم اجازه ترکشان را نداده و همه باید این سه کار را انجام بدهند: اول نیکی به پدر و مادر خواه پدر و مادر خوب باشند یا بد. یعنی اگر پدر و مادرتان نماز خوان و خوب هستند باید به آنها نیکی کنی و اگر آنها نماز نمی خوانند و مادرتان هم بی حجاب هست باز هم باید به آنها نیکی کنی. و اگر می بینی که پدرتان اهل نماز و عبادت نیست ،شما او را نصیحت نکنید ،به یکی از اقوام و فامیل بگویید تا او را نصیحت کنند. دوم : وفای به عهد نسبت به همه ، چه خوب باشند چه بد. اگر کسی به شما گفت : به کسی نگویی که من این هدیه را به تو دادم ، تو نباید بگویی. اگر انسان فاسقی نامه در بسته ای به شما داد که به جایی ببرید نمی توانید درش را باز کنید و آن را بخوانید. سوم : ادای امانت چه از طرف انسان خوبی باشد چه بد. امام چهارم علیه السلام فرمودند : اگر شمر نزد من بیاید و شمشیری را که با آن سر پدرم را از بدن جدا کرد نزد من به امانت بسپارد و بعدها آن را از من بخواهد ، چون آن شمشیر امانت است ،آن را به او بر می گردانم.
[ در محضر مجتهدی ، جلد 1 ، ص 244 و 245 / الکافی 5 / 132 ]
به روحت صلوات پسر، به روحت صلوات ...
پسرم وصیت کرده بود برایش زیاد قرآن بخوانیم. دوست نداشت برایش گریه کنیم همیشه می گفت « شهید که گریه نداره. » غلامحسین بعد از شهادتش هم ما را تنها نگذاشت. هنوز هم هر وقت مشکلی دارم می روم بالا سر قبرش ، یک حمد و هفت بار سوره (انا انزلنا) را می خوانم و درددل می کنم . عجیب است، ولی وقتی درد دلها و ناراحتی هایم رو بهش میگم ، فوری مشکلاتم حل می شود! مدتی بود که همسایه نااهلی داشتیم که کلی از دستش در عذاب بودیم. رفتم سر خاک غلامحسین و بهش گفتم « مگه نمی بینی مادرت عذاب می کشه ؟! راضی نشو که این قدر اذیّت بشم پسر! » خدا گواهه آخرهای همون شب همسایمون داشت اسباب کشی می کرد! باورم نمی شـد که به این زودی به داد دلـم رسـیده باشـد. هـنوز هم خـوابـش رو می بینم، گاهی می بینم آمده خانه مون و لباس پاسداری تمیزی بر تن کرده ، گاهی بـغلش می کنم و گاهی هـم فـقط نگاهم می کـند و من مـدام صـلوات می فـرستم و می گویم به روحت صلوات پسر، به روحت صلوات ... .
[مادران ، روایت خاطره از مادر شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) ، روایت فتح،چاپ اول 1391،ص50-51 ]
یک استفتاء
سوال: افرادی هستند که خمس بر آنها واجب است. ولی تا کنون آن را نپرداخته اند و در حال حاضر هم توانایی پرداخت آن را ندارند و یا بر آنها بسیار دشوار است ، حکم آنان در این باره چیست؟
جواب: عدم توانایی یا دشواری در پرداخت خمس موجب برائت ذمّه (بخشیده شدن آنچه بر گردن ماست) نمی شود و ما را از تکلیف ساقط نمی کند . بلکه ادای آن تا حدّ امکان واجب است. چنین افرادی می توانند با مهلت گرفتن از ولّی امر خمس (مرجع تقلید) یا وکیل او (نماینده مرجع تقلید) آن را به تدریج و برحسب استطاعت خودشان از جهت مقدار و زمان بپردازند.
[ احکام خمس مطابق با فتوای امام خامنه ای مدظله العالی، انتشارات فقه روز ، چاپ اول 1394 ، ص 46 ]