آیة الله قرهی استاد حوزه و کارشناس دینی گفت: امر به معروف عند الله یعنی امر به خوبی هاست و باید در جامعه عرف شود.
این استاد حوزه به بیان تمثیلی از آیة الله بروجردی پرداخت و افزود: یک کسی آمد محضر حضرت نوح علی نبینا و علی آله الصلوة و السلام ،گفت: فرزندم جوان مرگ شده، برای من دعا کن. من میدانم اینها شما را به سخره می گیرند، ولی من می دانم شما نبی الله اید. چون دل شکسته ای دارید به واسطه نپذیرفتن این نبوت شما، دعای شما مستجاب است... یک دعا کنید پروردگار عالم آرامش قلبی به من بدهد. حضرت نوح بیان فرمودند که: فرزندت چند سالش بود زمانی که از دنیا رفت؟ عرضه داشت فرزندم 400 سالش بود... عمرها طولانی بود چرا؟ چون در سلم بودند. سالم بودند. حتی بت پرستان در آن زمان فحشاء عَلَن (آشکار) نداشتند، منتهی توحیدشان را در بت می دیدند... اما فسق و فجور نبود.
وی در نتیجه گیری از مقدمات بیان شده گفت: "علت العلل امر به معروف... اینکه در جامعه اعمال نیک معروف گردد."
آیة الله قرهی در پایان، دو شرط "امر به معروف توسط همگان" و " مورد پذیرش قرار گرفتن آن توسط جامعه" برای اثرگذاری این واجب الهی را مهم دانست.
در ادامه متن سخنرانی آیت الله قرهی ارائه می شود.
زمان سخنرانی:13/4/94 مصادف با 17 رمضان المبارک
ماه مبارک رمضان ماه عُرف الله است.
چرا امر به خیر نمی گویند و نهی از منکر می گویند؟ امر به معروف می گویند؟ معروف مِنَ العُرف است. عرف عِندَنا(نزد ما) یعنی چیزی که در جامعه موجودیت دارد.
... مرحوم ابوی(پدر آیت الله قرهی) اعلی الله مقامه الشریف می فرمود(در قدیم) اگر پوشش کسی از این نیمچه قباها کمتر بود این را بی حیایی می دانستند... بالاخره برای انسان، برای یک مرد حجابی قائل بودند.اینکه کسی بخواهد شلواری بپوشد و بدنش نمایان شود، این را زشت می دانستند. حتی وقتی نامحرمی می آمد... همین کت ها یا قباچه های کوچک را مجدد می پوشید همان طور که زن چادر سرش می کرد، (مرد)جلو خواهر زنش، جلو نامحرم می پوشید که اندام او معلوم نشود... با یک عبایی روی دوششان می انداختند... این عرف آن زمان بود.حالا عرف چیز دیگری است.
پس در باب لغت، عُرف آن چیزی است که بین انسان ها جا می افتد، عندالله تبارک و تعالی،معروف یعنی آنچه که ذوالجلال و الاکرام می پسندد و او را به عنوان عرف حرکتی بشر برای سلامت زیستن (برگزیده است). معروف عندالله تبارک و تعالی یعنی آن چیزی که عامل(موجب) می شود حیات دنیای بشر و حیات طیبه و سِلم و صحیح باشد. یعنی پروردگار عالم امر می کند، امر است، امر می کند به مطلبی که آن مطلب اگر در جامعه جا بیفتد آن جامعه بشری از گزند ناپلیدی ها و زشتی ها که (اگر چنانچه) بنا شود دنیای آن ها را خراب کند(بحث آخرت نیست) اولین مطلب امر به معروف... این است که امر به آخرت نیست... بحث این (است) که دنیای انسان ها دنیای سالمی باشد، دنیای طیبی باشد،دنیای طاهری باشد،یعنی به تعبیر دیگر انسان ها کنار هم ، همانطور که اسلام مِنَ السِّلم است به آرامش، به خوبی زندگی کند.
لذا یک نکته بسیار عالی را حضرت آیة الله بروجردی در درس خارجشان درباب کتاب امر به معروف اشاره داشتند...نُکتَةٌ مِنَ النُّکَات اینست:
... وقتی انسان در بحث امر به معروف سلم به وجود بیاید دنیای انسان می شود دنیای طیبه ای که شمه ی او شمه ی مدینه فاضله در زمان حضرت حجة روحی و ارواح العالمین له الفداء است.
... امر به معروف عند الله یعنی امر به خوبی هاست و باید در جامعه عرف شود. نفرمودند امر به نیکی، یعنی باید این باشد. شما وقتی بیان می کنید امر به نیکی، امر به خوبی، خوب بعضی بیان می کنند، خیلی خوب، بعضی انسان ها اگر خوب باشند خوب است.اما حالا بعضی ها هم خوب نیستند. می گوید: نه! باید عرف بشود. باید این حالت عمومی باشد نه حالت فردی و شخصی و حتی جزئی باشد.
... معروف عندالله تبارک و تعالی یعنی همینکه برسد به آنجایی که زندگی سلم برای همه به وجود بیاید و همه بپذیرند که باید این باشد پس به هم امر می کنند برای چی، که معروف گردد، انسان ها زندگی سالمی داشته باشند.
تمثیلی را می زدند (حضرت آیة الله بروجردی) در درس خارج فقه شان، فرموده بودند که... یک کسی آمد محضر حضرت نوح علی نبینا و علی آله الصلوة و السلام ،گفت: فرزندم جوان مرگ شده، برای من دعا کن. من میدانم اینها شما را به سخره می گیرند، ولی من می دانم شما نبی الله اید. چون دل شکسته ای دارید به واسطه نپذیرفتن این نبوت شما، دعای شما مستجاب است... یک دعا کنید پروردگار عالم آرامش قلبی به من بدهد. حضرت نوح بیان فرمودند که: فرزندت چند سالش بود زمانی که از دنیا رفت؟ عرضه داشت فرزندم 400 سالش بود... عمرها طولانی بود چرا؟ چون در سلم بودند. سالم بودند. حتی بت پرستان در آن زمان فحشاء عَلَن (آشکار) نداشتند، منتهی توحیدشان را در بت می دیدند... اما فسق و فجور نبود. پس علت العلل امر به معروف... اینکه در جامعه اعمال نیک معروف گردد.
مساله دوم که تبیین می فرمایند اولیاء خدا در تقسیم بندی این واژگان، این است که اولاً این حال امر بشود، ثانیاً پذیرش بشود از ناحیه جامعه. یعنی جامعه بپذیرد که امروز این نکته برای آن ها بهترین است بین خودشان این عرف در این جامعه به وجود بیاید... خدا رحمت کند آیت الله بهاءالدینی اعلی الله مقامه الشریف، آن مرد الهی و عظیم الشأن، بارها این مثال را می زدند، می فرمودند: ... نگاه کنید زمان پیامبر عظیم الشان اگر کسی (پیامبر این طور تربیت کرده بود، عرف اینطور شده بود) اگر کسی چیزی را پیدا می کرد و به صاحبش بالاخره به زحمت می رسانید ... کسی نمی گفت:به به ! ... می گفتند: خوب کار خودش را کرده است. امروز اگر کسی وجهی را پیدا کرده و به صاحبش بدهد همه تعجب می کنند... عرف آن زمان این بود ... اگر کسی (کار) بدی را انجام می داد، تعجب می کردند... اگر کسی وجهی را در خیابان می دید و برمی داشت و نمی داد به صاحبش، تعجب می کرد...
عِندَ الاولِیاء این هست، اما پروردگار عالم می خواهد عِندَ العُرف بشود نه فقط عند الاولیاء... . اولیای بزرگوار،اعاظم ما، عرفای عظیم الشأن، تمام هنرشان این است که ... اعضاء و جوارح را در راه خود خدا خرجش کنند... چون میدانیم این اعضاء و جوارح خالقی دارند، مال من نیست. لذا اصلاً به دنبال تشویقیه نیستند. می گویند هنر ما اگر توانسته باشیم کاری کرده باشیم این است که این اعضاء و جوارح را اجازه ندادیم چون مالکش ما نیستیم در غیر فرامین مالک و خالق خرج شود.
ابراهیم خلیل علی نیبنا و علی آله صلوات الله و سلامه علیه در سوره بقره آیه 127 با اسماعیل فرزند گرامیش، آن ذبیح الله علی نبینا و آله و علیهما صلوات الله و علیهما السلام، آن دو بزرگوار قواعد بیت را آورده اند بالا... وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ بعد می فرماید: رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا ، خدا قبول کن از ما، به یک تعبیر دیگر، نه تنها منت نمی گذارند، بلکه منت می کشند... مع الاسف بعضی این طوراند برای این انقلاب، برای این نظام مقدس، توفیقی داده پروردگار عالم، کاری کرده، بعضی ها خودشان را طلبکار می دانند. اگر ما نبودم، اگر من نبودم، اگر حزب من نبود، اگر گروه من نبود، اگر اینطور نبود، نه! ابراهیم خلیل علی نبینا و آله و علیهما صلوات الله و علیهما السلام نمی گوید خدایا اگر من و اسماعیل نبودیم بیتت تمام نشده بود و اصلاً اثری ازش نمی ماند و ماییم که این کار را کردیم، می گوید: تقبل منا. اولیاء خدا وظیفه خودشان می دانند. اگر امر به معروف می گویند و نه امر به خیر، یعنی جوری جا بیفتد توی عُرف که بدانند وظیفه است، یک تکلیف است، یعنی همه دارند انجام می دهند.
امروز اگر یک نفر متخلق به اخلاق الهی باشد که خوبست انسان خوبان عالم را دوست داشته باشد، این هم یکی از نکات الهی است... بنا به قول یکی از بزرگان، اعاظم، اولیاء خدا اعلی الله مقامه الشریف می فرمود: اگر خدای نکرده خودمان خوب نیستیم، اگر ببینیم یک روزنه امید باید باشد، آن موقعی است که بدانیم اگر نستجیر بالله، نعوذ بالله، پناه به ذات احدیت، خود ما هم خوب نیستیم، حداقل خوبان عالم را دوست داریم. حداقل، خوبی ها را دوست داریم... اما خیلی درد است که ما وقتی که خوبان عالم را می بینیم حلوا حلوا می کنیم، خیلی دوستشان داریم، خیلی هم خوب است این مطلب، اما یاد نمی گیریم که آقا! اینها الگوی اند، ما هم باید اینطور باشیم. آیت الله قاضی اعلی الله مقامه الشریف، آیت الله بهجت، آیت الله خوشوقت و ... پروردگار عالم یک زمانی اینها را به عنوان شهره قرار می دهد، مشهورشان می کند که بین شما الگو بشود، ضمن اینکه وقتی اینها مشهور می شوند این را آیت الله بهجت اعلی الله مقام الشریف فرمودند: محضر مبارکشان بودیم فرمود: اولیاء خدا وقتی در مقام شهرت قرار می گیرند گریه اش می گیرد... می گوید: خدایا چه کردیم... که باید ما را دیگران بشناسند ... می گویند آن لحظه بد ترین لحظه است، چرا؟ چون اگر یک لحظه شهرت، انسان را ببرد سقوط می کند... برای چی خداوند عالم اینها را شهره می کند؟ پروردگار عالم شهره می کند که به من و شما بگوید آقا! ببین کسی از تبریز است، یکی از فومن است، یکی از اصفهان است، ... یکی آن زمان است، یکی این زمان است، که اولاً نه زمان مهم است نه مکان. پس شما هم باید اینطور باشید بدانید... پروردگار عالم نمی خواهد فقط بهجت، بهجت باشد، نه بلکه می خواهد همه ما نوعی بهجت باشیم... اینها را یک دفعه مشهور می کنند که اگر ما گفتیم کو الگوی عملی، بگویند این هم الگوی عملی... به من و شما بگوید آقا! می شود ... زمان غیبت باشد مثل آیت الله بهجت (هم) باشد( ظهور اولیاء خدا محدود به زندگی در زمان زندگی ائمه معصومین نیست)... مثل آیت الله مرعشی نجفی ... که خود بنده سوال کردم آخرین روزهای عمر شریفشان که آقا یک نکته ای به ما بگویید از آن نکات ناب... فرمودند:... من از قبل از تکلیفم ... هفت سالگی ... با مرحوم ابوی مان اعلی الله مقامه، عادت داشتیم همیشه یک ساعت قبل از نماز صبح در حرم امیر المؤمنین بودیم برای نماز شب. فرمودند من از قبل از تکلیفم تا به حال نماز شبم قضا نشده. نه (تنها) نماز صبحم، (و) نه(تنها) نماز واجب. اولیاء خدا خودشان را چنان پرورش می دهند که مستحبات را هم تکلیف فردی برای خودشان می دانند، برای عموم نه! ... اینها الگو می خواهند بشود برای من و شما. خدای تعالی می خواهد آنچه که مِن ناحیة الله می آید، عرف جامعه بشود. این یعنی امر به معروف... پیغمبر اکرم محمد مصطفی (ص) ...در امالی شیخ صدوق هست این روایت شریفه ... می فرماید: إذَا لَم یَامروا بِالمَعروُفٍ وَ لَم یَنهُوا عَنِ مُنکَرٍ وَ لَم یَتَّبِعُ الاَخیَارَ مِن أهلِ َبیتِی سَلَّطَ الله عَلَیهِم شِرَارَهُم فَیَدعُوا عِندَ ذلِکَ خِیَارُهُم فَلَا تُستَجَاب. اگر مردم امر به معروف و نهی از منکر نکنند از نیکان خاندان من پیروی نکنند، پروردگار عالم بد های ایشان را مسلط می کند در این حال است انسان های بسیار خوب آنها دعا می کنند اما دعای نیکان عالم هم به هدف اجابت نمی رسد...
وقتی انسان عُرف خوبی را نمی خواهد، عُرف بدی به وجود می آید. اشرار مسلط می شوند. وقتی انسان نخواهد خوبان عالم را، قِبَلَش(جایگزینش) شِرار می آید. وقتی اشرار مسلط شدند، ابرار و خوبان دعا می کنند، ولی دعا مستجاب نمی شود.
والسلام
|