چکیده
قرن بیست و یکم، زمانی است که تقریباً تمام ابرقدرتهای جهان، به این حقیقت رسیده
اند که اعمال زور و قدرت سخت، اگر بدترین راه نباشد، آخرین راهِ اعمال قدرت خواهد
بود. در مقابل، قدرت نرم جایگاهی ویژه در استراتژی ها و سیاستهای داخلی و خارجی
کشورها یافته است. کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با پیروزی انقلاب
اسلامی ایران نیز، این موضوع بر همگان روشن شد. جنگی که صرفاً با اِعمال این قدرت
از سوی ابرقدرتها به راه می افتد، جنگ نرم نام دارد؛ جنگی که ما، هم سرباز آن و هم
میدان جنگ آن هستیم. این مقاله قصد دارد تا مؤلفه ها و عناصر اصلی این قدرت مهم و
تعیین کنندهی جهان امروز را معرفی کرده و با تحلیل آن در کشورهای غربی و ایران، به
مقایسه ی ایدئولوژیهای آنان در مقابل هم، پیرامون این موضوع مهم بپردازد.
واژگان کلیدی:
قدرت نرم، جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده آمریکا،
قدرت سخت، جنگ نرم.
1. مقدمه
در دنیای امروز، به کشورهای ابرقدرت ثابت شده که جنگ سخت یا فیزیکی، دیگر نتایج
دلخواه آنان را به همراه ندارد؛ چراکه این نوع جنگ، همواره خسارات مالی و جانی
ناخواسته ای را در پی دارد. لذا سیاستمداران و بازیگردانان این عرصه، به این نتیجه
رسیده اند که استفاده از تکنیکهای علمی و گاهی تجربی، این فرصت را به آنها می دهد
که توسعه ی خود یا مقابله با توسعه طلبی دیگران را در فضای غیرخشونت بار نیز جستجو
کرده و افزایش قدرت را به شیوه ی نرم، تأمین نمایند[1].
بازیگران سیاسی برای کسب این برتری، باید با تعاریف و مفاهیم قدرت نرم، به خوبی
آشنا باشند. بر این مبنا، قدرت نرم عبارت است از توانایی شکل دادن به ترجیحات
دیگران و یا رفتار با جذابیت، قابل رؤیت اما نامحسوس. به عبارت دیگر، قدرت نرم نه
زور است و نه پول. در این زمینه بر روی ذهنها سرمایه گذاری می شود و از جذابیت برای
ایجاد اشتراک بین ارزشها بهره برده و از الزام و وظیفه همکاری برای رسیدن به خواسته
ها استفاده میشود [1و2].
قدرت نرم، به اندازه ی قدرت سخت دارای اهمیت است. اگر کشوری آنچنان عمل کند که
قدرتش در نظر دیگران مشروع و قانونی جلوه کند، برای دستیابی به خواسته هایش، با
مقاومت کمتری روبرو می شود. اگر فرهنگ و ایدئولوژی کشوری جذابیت داشته باشد، دیگران
مشتاق به پیروی از آن خواهند شد.
ابزارهای قدرت نرم، فرهنگ، آرمان و یا ارزش های اخلاقی هستند که به صورت غیرمستقیم
بر منافع یا رفتارهای دیگر کشورها اثر می گذارد [3].
در مورد عناصر قدرت نرم، میتوان گفت که مردم، مبنایی ترین عنصر این قدرت هستند. بر
این اساس، سرمایه ی اجتماعی، اعتماد عمومی، مشارکت عمومی، فرهنگ عمومی، آموزشهای
عمومی و تمام داشته هایی که در مردم وجود دارد، میتوانند جزو این عناصر قرار گیرند.
محلی گرایی، بومیگرایی، خورده فرهنگها، فرهنگهای سنتی و لایه های مختلفی که در درون
مردم وجود دارد نیز سایر عناصر قدرت نرم به شمار میآیند [4].
در مورد منابع قدرت نرم در آثار متعددی، از جمله در کتابها و مقالات بسیاری سخن به
میان آمده است. منابع قدرت نرم در واقع متنوع و متکثر بوده است و بسته به شرایط و
زمینه های موجود در کشور به کارگیرنده و نیز مخاطبان آن مورد استفاده قرار میگیرند.
برخی منابع قدرت نرم را در ارزشها، فرهنگ و سیاست خارجی خلاصه می کنند. برخی دیگر
اقتصاد را نیز به منابع قدرت نرم اضافه کرده و ارزشها را در ذیل فرهنگ میآورند.
اما به طور کلی، منابع قدرت نرم عبارت از فرهنگ، اقتصاد، و سیاست هستند [3].
به نظر میرسد که در قرن جاری، معنای گسترده ی فناوری اطلاعات مهمترین منبع قدرت
بوده و بر این اساس، تغییر استراتژی تهاجمی غرب علیه ایران نیز حاکی از اهمیت بالای
قدرت نرم در دنیای امروز است؛ کما اینکه در این زمان در استراتژی امنیتی کشورهای
غربی، بیشتر فشارها، به سمت محورهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هدفگذاری شده است
[6و7].
در این مقاله سعی میشود، مبانی و ویژگیهای کاربردی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در
مقایسه با ایالات متحده آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی، مورد بحث و بررسی قرار
گیرد. در این راستا، با بیان نقاط قوت و ضعف دو طرف، به ارائه ی پیشنهاداتی جهت
تقویت قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در عرصهی داخلی و بین الملل پرداخته میشود.
2. بررسی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران
بدون شک، کشور ایران، یکی از کشورهایی است که باید در زمینهی قدرت نرم، فعالیت
زیادی داشته باشد. برخی معتقدند که ج.ا.ایران در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی
توانست به خوبی از این ابزار بهره ببرد؛ چراکه این انقلاب بر پایه ی ارزشهایی نظیر
مردمسالاری دینی و کمک به نهضت های رهایی بخش و نیز جاذبه های رهبری انقلاب شکل
گرفته است. میشل فوکو، یکی از اندیشمندان غربی، درمورد انقلاب اسلامی ایران معتقد
است که این نزاع بین دو چهره از قدرت صورت گرفت؛ یکی شاه و ارتش که نماد قدرت آشکار
و خشونت بودند و دیگری اراده ی مردم و قدرت تمرکزیافته ی آنان که جنبه ی نرم افزاری
قدرت تلقی میشود. وی معتقد است که برای قدرتمند بودن، باید به ابزارهایی نظیر ارزش
ها و اعتقادات نیز توجه داشت. درحال حاضر نیز منابع بالقوه ی قدرت نرم در ایران
اسلامی، فراوان بوده که با اندکی کار، به صورت بالفعل درآمده و قابل بهره برداری
میشود؛ اما به نظر میرسد که این روند، آنچنان که باید و شاید، نبوده است. به عنوان
مثالی از موفقیتهای کشور در این زمینه میتوان به تأثیرگذاری اجتماعی، فرهنگی و
مذهبی در منطقه در مورد کشور عراق اشاره کرد که این مسأله موجب شد تا در عراق بسیار
بهتر از آمریکا عمل کند که دارای تواناییها و طرحهای مشخصی بود[5].
از جمله مهمترین منابع قدرت نرم در ایران، میتوان از ارزشهای دینی، قدرت سیاسی و
دیپلماسی، مردم و انسجام و همبستگی آنها نام برد. در عین حال، به برخی از مصادیق
مقابله با جنگ نرم برای کشور ایران می-توان به شرح زیر اشاره کرد:
– فرهنگ غنی اسلامی
– جمعیت جوان و نخبه کشور و قابلیتها و فرصتهای آنها
– قدرت و همراهی مردم با حکومت اسلامی
– دیپلماسی فعال قدرت سیاسی در منطقه و بسیج گروههای اسلامی
به عنوان مثال، از اولویت های فرهنگی کشور میتوان به شناسایی قدرت نرم، کارکردها و
رویکردهای آن، دستیابی به مفهوم بومی و شناسایی حوزه و گسترهی آن، همچنین راهکارهای
رسیدن و در اختیار داشتن قدرت نرم اشاره کرد تا نسبت به آن اقدام عملی صورت پذیرد
[1].
از نگاه دیگر، به نظر می رسد که سیاستهای کشور ما در زمینه ی قدرت نرم، بیشتر حالت
دافعه دارد تا جاذبه. رهبر معظم انقلاب در این باره میفرمایند که ما باید در عرصه
داخلی، جذب حداکثری و دفع حداقلی داشته باشیم؛ یعنی از تمام ظرفیتهای نظام، برای
تقابل فرهنگی با کشورهای مخاصم استفاده کنیم.
از آنجا که اصلی ترین ویژگی قدرت نرم در دنیا و به خصوص در ایران مردم هستند،
استفاده از ظرفیت ها، پتانسیل ها و سرمایه های مردم ضروری به نظر میرسد. در حوزه ی
رسانه، اصطلاحی در علوم ارتباطات به نام تصویر ملی وجود دارد که این موارد را به
تصویر می کشد. متأسفانه در داخل ایران، در ترسیم این تصویر ضعفهایی وجود داشته است
[4].
آنگونه که در جهان از قدرت نرم یاد میشود، ظرفیت های گسترده ی قدرت کشورهایی نظیر
آمریکا در اذهان می-آید؛ ظرفیتهایی نظیر بزرگترین اقتصاد دنیا بودن، صاحب هالیوود و
یا شرکتهای بزرگی چون مکدونالد، پپسی کولا و بسیاری از برندها و شرکتهای طراز اول
دنیا و نیز بزرگترین و پیشرفته ترین ارتشهای دنیا. بسیاری از این موارد، جهانی
هستند؛ در حالیکه در نگاه اول به نظر میرسد که بسیاری از ارزشهای فرهنگ ایرانی، حتی
در داخل کشور هم با رویگردانی مواجه اند. اما حقیقت امر این است که ج.ا.ایران از یک
منبع مهم قدرت نرم به نام فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی برخوردار است که با قدمت و
سابقه ی تاریخی، حتی کشوری چون آمریکا هم یارای مقابله با برخی مؤلفه های آن را
ندارد. حتی صرفاً مؤلفهی فرهنگ آن به تنهایی، اوج ظرفیت قدرت نرمی که در اختیار
ج.ا.ایران است را به خوبی بیان میدارد [7].
مسألهی دیگر آنکه رسانه ها، نقش اصلی را در شفافسازی و تبیین فضای جنگ نرم برعهده
دارند و میتوان گفت که یکی از مؤلفه های قدرت نرم به شمار میآیند. آنها میتوانند با
ایجاد بصیرت، معرفت و عمقبخشی، صحنه ی این جنگ را برای جامعه و نخبگان شفافسازی
کنند. رمز موفقیت در این عرصه این است که میدان بازی را ما تعریف کنیم و دقت کنیم
که در میدان دشمن قرار نگیریم و برای دشمن مسائلی ایجاد کنیم که مجبور به پاسخگویی
شود. برای کاهش پیامدها و آثار جنگ نرم و نیز خروج از فتنه ی دشمن نیز بایستی بر
کارآمدسازی نظام و عدم فرصتسازی برای تبلیغات و دستگاههای رسانهای بیگانه
تمرکز نماییم [2].
یکی دیگر از مؤلفه هایی که نظام ج.ا.ایران بایستی بر آن عنایت ویژهای داشته باشد،
مسأله ی دیپلماسی عمومی است. این مسأله توسط ادموند گولیون، رئیس مدرسه حقوق و
دیپلماسی فلچر در دانشگاه تافتز به این صورت تعریف شد: ارتباطات معطوف به منافع ملی
یک کشور از طریق ارتباط با مردم خارج از مرزهای جغرافیایی [9].
یکی دیگر از مؤلفه های قدرت نرم در ج.ا.ایران و یا شاید مهمترین آنها، مسأله ی
ولایت فقیه و رهبری است. با توجه به فرهنگ دینی و هویت انقلابی- اسلامی مردم، رهبر
جامعه ی اسلامی به عنوان عامل وحدت بخش نظام، یکی از امتیازات جمهوری اسلامی بر
سایر کشورها و ابرقدرتهای جهان است. این مسأله به قدری مهم است که یکی از بزرگترین
اهداف دشمنان انقلاب اسلامی در جنگ نرم، ایجاد فاصله بین رهبران انقلاب با مردم
تعریف و تبیین شده است. در زمینه ی ایجاد مزیت قدرت نرم، بایستی که نخبگان فکری،
فرهنگی و سیاسی کشور، با تبیین به موقع فرمایشات رهبری معظم انقلاب، به مقابله با
این توطئه وارد عمل شود، چرا که تنها راه شکست بنبستها و خنثی نمودن توطئه ی دشمن،
توجه به فرمایشات ولایت فقیه به عنوان عامل وحدتبخش جامعه اسلامی است [3].
3. بررسی قدرت نرم ایالات متحده آمریکا و کشورهای غربی
طی قرن بیستم، کشورهای ایالات متحده، شوروی سابق و چین، نهایت سعی خود را برای جذب
مردم و دولت های سایر کشورها با استفاده از قدرت نرم داشتند. از نظر این کشورها
برای تأثیرگذاری قدرت نرم، شرایط و عواملی مورد نیاز هستند. عواملی که به کشورهای
بازیگردان در حوزهی قدرت نرم، وجه هی قابل قبولی در جوامع بین المللی می بخشد و
موجب افزایش تأثیرگذاری و مقبولیت این کشورها میشود. از جمله ی این عوامل، برجستگی
در جامعه-ی بین الملل است. این ویژگی در دو واژه ی موفقیت و توانمندی خلاصه میشود.
در تعاملات بین المللی، برجستگی در اشکال مختلف از جمله در ارتش توانمند، اقتصاد
پویا، فرهنگی غنی و جامعه ی آرام، نمود پیدا میکند. علاوه بر این، برجستگی را
میتوان یکی از ویژگیهای کشورهایی دانست که از لحاظ علمی و فناوری پیشرو هستند یا در
زمینه های اقتصادی و نظامی، موفقیت چشمگیری کسب میکنند. برجسته بودن یک کشور در
جامعهی بین الملل، تحسین، احترام و در نهایت تقلید دیگر کشورها و جوامع را به دنبال
خواهد داشت.
برخی از برجستگی، به عنوان قدرت نرم تعبیر میکنند. کشورهایی که اساطیر شگرف و بزرگ
دارند یا در کارها و روابط خود، فوق العاده خوب عمل میکنند و یا اسطوره های
شکستناپذیری دارند، قدرت نرم را بهتر میتوانند اعمال کنند. وجود اسطورهها و
موفقیتهای عینی میتواند شاخص بودن و تقلید را به دنبال داشته باشد. امروزه کشورهای
بسیاری وجود دارند که در روابط بین الملل و پروسه های داخلی کشورهایشان، سیاستها و
رویه های کشورهای موفق را دنبال کرده و به کار میگیرند. عامل دیگر در تأثیرگذاری
قدرت نرم، زیبایی است. زیبایی در مسائل سیاسی، نه به معنای جذابیتهای ظاهری، بلکه
به معنای پژواکی است که به وسیله ی ارزشها، دیدگاهها، هنجارها و اهداف ایده ال و
مشترک، بازیگران صحنه ی بینال ملل را به هم نزدیکتر می کند. شاید زیبایی، به کشوری
که منشأ یک هنجار و ارزش تلقی میشود، کشوری که یک نوع دیدگاه و بینش را عرضه میکند
و یا شاید کشوری که تجسمی از یک ایده آل واقعی است، نسبت داده شود. چنین کشوری به
عنوان یک شاخص، حامی، نمایندهی سایر کشورها، نگهبان ارزشها، بینشها و به طور کلی به
عنوان یک ایده آل واقعی، نمود پیدا میکند. اینجاست که اعتبار، مشروعیت و حتی سلطه و
نفوذ اخلاقی معنا پیدا میکند [11-15].
در جهان امروز، ایالات متحده، به عنوان کشوری ابرقدرت و جهان اولی، مدعی این ادعاست؛
اما به واقع آیا این کشور، توانسته آنچه را که ادعا میکند، برای مردم سایر کشورها
به یقین تبدیل کند؟!
زیبا جلوه کردن در صحنهی بین الملل برای یک کشور، سرمایه ی ارزشمندی است که موجب
پرورش رهبران محبوب، پرجذبه و کاریزماتیک میشود. این مسأله، هم درباره ی دولت و هم
درباره ی خود افراد صدق میکند. شایان ذکر است که عامل زیبایی برای یک کشور، هم جنبه
ی داخلی و هم جنبهی خارجی دارد. جنبه ی داخلی زیبایی، مقبولیت یک کشور و سیاستها و
راهبردهای آن در میان مردم همان کشور را نشان میدهد؛ که آیا مردم همراه و همسو با
دولت مرکزی خود هستند یا خیر. همراهی مردم در داخل کشور با دولت و عدم نارضایتی و
اعتراض می تواند تأثیرگذاری و موفقیت سیاستهای نرم این کشورها را در حوزه ی روابط
دیپلماتیک، دوچندان کرده و در نتیجه جنبه ی خارجی عامل را نیز تقویت نماید؛ که
همراهی و همسویی مردم سایر کشورها را به دنبال خواهد داشت.
عامل سوم در جهت افزایش تأثیرگذاری قدرت نرم که یکی از مهمترین فاکتورهای قدرت نرم
نیز به شمار می رود، مهربانی است. اما این سؤال پیش میآید که چگونه میتوان از
مهربانی به عنوان قدرت تعبیر کرد؟
مهربانی در دو جبهه ی متعارض عمل میکند. اگر فرد فقط به خود توجه کند، دیگران با وی
مقابله خواهند کرد؛ اما اگر علایق و امیال دیگران را به امیال خود ترجیح دهد،
دیگران بیشتر با وی همراه میشوند و این مکانیسم، نوعی فداکاری متقابل است.
در روابط بین الملل، برای ایجاد قدرت نرم، مهربانی را همراه با مجموعهای از
فرایندهای حفاظتی، بهکار میگیرند که این یعنی مؤلفه های قدرت نرم و قدرت سخت را در
کنار هم استفاده میکنند. به طور کلی، مهربانی مهمترین مؤلفهی قدرت برای جذب نسل
جوان و بهویژه دانشجویان دیگر کشورهاست.
نکته قابل توجه این است که اسطوره ها، ابزار بسیار مفیدی برای شکل دهی یا تغییر شکل
نگرشها و امیال دیگران است و میتوان آنها را برای اشاعه ی مهربانی، برجستگی و
زیبایی به کار گرفت که اینها، خود از عوامل جذب و تغییر نگرش میباشند. برای مثال،
موفقیتهای نظامی و اقتصادی در نگاه اول، ابزارهای سیاسی به شمار نمی آیند؛ اما
میتوانند حس برجستگی و شاخص بودن را منتقل کنند که برای خلق اسطوره های شکستناپذیر
و بیبدیل، قابل استفاده است. نکته ی دیگر در ایجاد قدرت نرم، کمکهای مالی و انسان
دوستانه به سایر کشورهاست. برای مثال، در زمینهی کمک های مالی، تصمیم دولت چین مبنی
بر کاهش ارزش پول خود طی بحران مالی آسیا در سال 1997، از نظر بسیاری از نظریه
پردازان، نوعی مهربانی و لطف به کشور های منطقه بود که این مسأله، سبب افزایش قدرت
نرم چین در منطقه شد. از طرف دیگر، کمکهای انسان دوستانه توسط فعالان اجتماعی و حتی
توسط سربازانی که از منابع نظامی استفاده میکنند، می تواند راهی غیرمستقیم برای
پیشبرد قدرت نرم در میان سایر کشورها باشد که صلح طلبی، بخشندگی و احترام سایر
کشورها را در کنار پیشبرد هدف اصلی که همانا قدرت نرم است، منتقل می کند.
قدرت نرم یک کشور، برخواسته از سه عامل فرهنگ، ارزشهای سیاسی و سیاست خارجی است.
زمانیکه هدف مبارزه ی قدرت نرم، شکل دهی به نتایج سیاسی بین المللی است، احتمال به
نتیجه رسیدن در قدرت نرم بیشتر است و براساس نظریه های اساتید روابط بین الملل،
افراد به ندرت در چنین جایگاهی قرار میگیرند.
در بسیاری از کشورها، این نخبه ها هستند که بر سیاست خارجی تأثیرگذارند؛ اما در
جوامع آزاد، نسبت به حکومتهای خودکامه و مستبد، افراد معمولی، تأثیر بیشتری بر
سیاست خارجی کشور خود دارند. در برخی حوزه های فکری مانند تروریسم، شورش و یا
جنگهای شهری، هرفرد میتواند نقش سیاسی مهمی را اجرا کند. مبارزه ی قدرت نرمی که بر
مبنای این بازیگران سیاسی طراحی می شود، نسبت به مبارزهای که هدف آن فعالان سیاسی
فاقد نقش در شکلگیری سیاست خارجی کشور است، موفقتر و مؤثرتر خواهد بود.
برای موفقیت در کاربرد قدرت نرم، سه پیششرط لازم است:
1- هدف مورد نظر در میان ایده های روز و فعال وجود داشته باشد.
2- کشورها، از طریق منابع معتبری که قابلیت ارسال و تحویل پیامهای تکراری در سطح
عاطفی و نیز توانایی برقراری ارتباط کلامی با گیرندگان دارند، توانایی برقراری
ارتباط را داشته باشند.
3- فضای سیاسی، به گونهای باشد که عقاید شخصی و نگرشهای فردی، اثرگذار باشد.
تنها در شرایطی که امکان ردوبدل شدن ایده ها و رقابت عقاید وجود داشته باشد، پیام و
پیامرسان، هردو معتبر و قابل اعتماد باشند و عقاید شخصی و نگرش های فردی، سیاستها و
روابط بین الملل را شکل دهند، فرایند قدرت نرم میتواند شانس موفقیت داشته باشد
[11].
آمریکا در فرایند قدرت نرم خود در عراق، با شکست مواجه شد و دلیل این شکست، عدم
توانایی آمریکایی ها در تسلط بر قلبها و اذهان عوام مردم در عراق بود.
برای به کارگیری مؤثر قدرت نرم، کشورها به چند فاکتور نیاز دارند:
1- باید درباره ی یک هدف مشترک در یک فضای کاربردی فعال مراوده داشته باشند.
2- شخص یا کشور مورد نظر را برای تغییر نگرش و عقاید و بینش خود دربارهی یک مسألهی
سیاسی مرتبط، مهیا و ترغیب کنند.
3- اطمینان حاصل کنند که نگرش جدید شخص یا کشور هدف، نتایج و خروجیهای بینالمللی را
تحت تأثیر قرار دهد.
سیاستمدارانی که می خواهند قدرت نرم را با عنوان نخستین راه چاره استفاده کنند،
باید ابتدا درباره ی شکل دهی زمینه ی نبرد قدرت نرم، خوب فکر کنند که درست به
اندازهی راهبردهای نظامی در به کارگیری قدرت سخت، حائز اهمیت است و باید فضای
کاربردی فعالی را برای اندیشه های نوین، در جوامع فاقد این فضا فراهم کنند؛ به ویژه
درباره ی آمریکا که اکثر مخاطبین آن، در جوامع جهان سوم و بسته زندگی میکنند.
مبارزات قدرت نرم، زمانیکه فرستنده های پیام و خود پیام برای شخص و جامعه ی هدف،
مورد اعتماد باشند، کارایی بیشتری دارند و پیامرسان هایی که پیامها را طبق امیال
شخصی خود، تنظیم کرده و ارتقا می دهند، مورد اعتماد مخاطبین قرار نخواهند گرفت؛
بنابراین در هنگام اجرای عملیات قدرت نرم، خود پیام رسان نباید به طور مستقیم با
جامعه و اشخاص هدف، ارتباط برقرار کند؛ بلکه باید از طریق واسطه هایی که برای هدف
تداعی امنیت و اعتماد دارند، این کار انجام شود [11-15].
4. جمع بندی و نتیجه گیری: مقایسه ی قدرت نرم ایران با
کشورهای غربی
به نظر میرسد آنچه که کشور ایران را از سایر کشورهای جهان و به خصوص مدعیان اصلی
قدرت نرم، متمایز می کند، مسألهی فرهنگ و اعتقادات دینی و ایرانی- اسلامی باشد. این
همان فرهنگی است که موجب پیروزی انقلاب اسلامی بر رژیم آن زمان شد. مصداق آن در جنگ
سخت نیز، مسأله ی هشت سال دفاع مقدس است که آمریکا دریافت که مردم ایران، اگر پیروز
شوند که برنده ی میدان نبرد هستند و اگر به ظاهر شکست بخورند هم خود را پیروز جنگی
بزرگتر میدانند. به عبارت دیگر، فهمیدند که جنگ سخت بر این مردم هیچگونه تأثیری
ندارد و ملت ایران از مرگ، هیچگونه هراسی نداشته و حتی به استقبال شهادت میروند.
لذا این مسألهی فرهنگ شهادت شیعه در کنار سایر مبانی نظری اسلام ناب، ایران را در
این زمینه بی رقیب کرده است. از طرف دیگر، آنان نیز بیکار ننشسته و از قدرت رسانه
های خود، تا میتوانند بهره جسته و تاکنون به برخی موفقیتهای مقطعی نیز دست
یافته-اند. در این زمینه نیز شایسته است تا دولت ج.ا.ایران، کارهای بیشتری را انجام
داده تا از این میدان عقب نماند.
یکی دیگر از مواردی که در این مقاله به آن پرداخته شد، مسألهی دیپلماسی عمومی بود
که در این مورد نیز به نظر میرسد که ضعفهایی در کشور ما وجود دارد و کشورهای غربی
در این زمینه نیز موفقیتهایی کسب کردهاند که در جای خود به تفصیل بحث شد.
مسأله ی دیگری که در حوزه ی قدرت نرم مطرح گردید، مسأله ی رهبر و یا در فرهنگ
اسلامی، بحث ولی فقیه است که نظام جمهوری اسلامی، به برکت وجود فرماندهی کل قوا، در
این زمینه برتری بی بدیلی بر کشورهای غربی دارد. این مسأله نیز در جای خود مورد
بررسی قرار گرفت.
به نظر میرسد که جنگ نرم، مانند جنگ سخت، آغاز و پایان مشخص ندارد. منطقه ی
جغرافیایی و حتی جبهه-ی مشخصی ندارد. اما آنچه که همگی بر آن اذعان دارند این است
که پیروز این میدان کسی است که از قدرت نرم بی نقص و یا اقلاً برتری برخوردار باشد.
آنچه که آمریکا و کشورهای غربی از آن میترسند، بیشتر از آنکه قدرت نرم فعلی ایران
باشد، پتانسیلها و ظرفیتهای آن در این زمینه است که آنان را وادار به برنامهریزی و
طرح مسائل کلیشهای و تکراری میکند.
رهبران ماهر همواره درنظر دارند كه ريشة جذابيت در مشروعيت و باورپذيري است. آنان
میدانند که قدرت هرگز فقط از زور و تفنگ سرچشمه نگرفته است و حتي خشنترين
ديكتاتورها نیز علاوه بر ترس، به جذابيت هم متكي بودهاند. وقتي ايالات متحده در
مسير سياستهاي خود در عراق به موضوع مشروعيت و اعتبار به اندازه كافي توجه نكرد،
نظرسنجيها نشان دادند كه افت چشمگيري در ميزان قدرت نرم آمريكا رخ داده است. اين
موضوع مانع ورود ايالات متحده به عراق نشد، اما بدان معني بود كه بايد خسارات جاني
و مالي سنگينتري را تحمل كند [3].
درپایان میتوان نتیجه گرفت که برای پیروزی در عرصهی جنگ نرم، بایستی که تمام قوای
قدرت نرم و سخت را درکنار هم و در مسیر درست و هدفی جامع و برنامه ریزی شده بهکار
گرفت تا به موفقیت دست یافت.
فهرست منابع و مراجع
[1] باشگاه اندیشه؛ جنگ نرم، قدرت نمایی نرم و الزامات فرهنگی، 1388، دسترسی در
http://www.jang-e-narm.com.
[2] جنگ نرم؛ مبانی و ویژگیهای کاربردی قدرت نرم در سیاست خارجی، دسترسی در http://www.jangnarm.com.
[3] سراج نت؛ مقالات جنگ نرم، 1393، دسترسی در http://www.serajnet.org.
[4] ضیاییپرور، حمید؛ آسیب شناسی جنگ نرم ایران در فضای سایبر و رسانه ای، 1391.
[5] احدی، افسانه؛ نگاهی به ظرفیتهای ایران در اعمال قدرت نرم: بررسی تاریخی و
چشمانداز آینده، 1391.
[6] سلیمانی پور لک، فاطمه؛ قدرت نرم در استراتژی خاورمیانهای آمریکا، تهران، مرکز
نشر مطالعات راهبردی، چاپ اول، 1389.
[7] خلیلی، ملکی و کاظمپور؛ ابراهیم، عباس و ذکریا؛ پدافند غیرعامل فرهنگی با
رویکرد جنگ نرم، ششمین کنگره انجمن ژئوپلیتیک ایران، 1392.
[8] داداندیش، احدی؛ پروین، افسانه؛ جایگاه دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی ایران،
فصلنامه روابط خارجی، سال سوم، شماره1، 1390.
[9] هادیان، احدی؛ ناصر، افسانه، جایگاه مفهومی دیپلماسی عمومی، فصلنامه بین المللی
روابط خارجی، سال اول، شماره سوم، 1388.
[10] خالدی، میرزایی و غلامی؛ حسین، محمدعلی و بهادر؛ بررسی نقش و ابعاد قدرت نرم
در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران از منظر پدافند غیرعامل، ششمین کنگره انجمن
ژئوپلیتیک ایران، 1392.
[11] Matthew Kroenig, Melissa Mcadam, Steven Weber, Taking Soft Power Seriously,
Comparative Strategy, 29:412–431, 2010.
[12] Andrey Makarychev, Hard Questions About Soft Power: A Normative Outlook At
Russia’s Foreign Policy, Dgapanalyse Kompakt, Nr.7, 2011.
[13] Alexander L. Vuving, How Soft Power Works, American Political Science
Association Annual Meeting, Toronto, September 3, 2009.
[14] Joseph S. Nye, Jr, Soft Power, Foreign Policy, 12th Anniversary, No.80,
153-171, 1990.
[15] Erkki Tuomioja, The Role Of Soft Power In Eu Common Foreign Policy,
International Symposium On Cultural Diplomacy, Berlin, 30,7, 2009.
|