انديشه و عقيده قدرتمندترين سلاحهاي محسوب ميشوند كه بدون آنها همه پرسشها بيپاسخ ميمانند و هيچ تصميم مناسبي اتخاذ نميشود. در جنگها، كنترل بر روان خود و تأثيرگذاري بر اذهان نيروها و مردم كشور هدف يكي از مهمترين عناصر پيروزي است؛ موضوعي كه با طراحي يك عمليات رواني مناسب و استفاده از تبليغات و وسايل اطلاعاتي انجام ميشود. با اين روش، افكار، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروههاي بيطرف يا دولت تحت تأثير قرار ميگيرد و به سوي اهداف و سياستهاي موردنظر سوق داده ميشود. اكنون اين پرسشهاي اساسي مطرح است كه فرآيند اثرگذاري عمليات رواني بر مخاطبان چگونه است؟ اهداف عمليات رواني كدام است؟ پيام به چه صورت جريان مييابد و چه ويژگيهايي دارد؟ گيرندگان پيام عمليات رواني چه كساني هستند و تركيب آنها چگونه است؟ هدف مقاله حاضر تشريح ابزار و فرآيند تأثيرگذاري عمليات رواني در زمان صلح و جنگ، روند تصميمگيرندگان و نيروي نظامي و مردم است. دو مورد نخست مخاطبان حرفهاي و مورد سوم يعني مردم، مخاطبان عادي عمليات رواني هستند. گيرندگان پيام عمليات رواني ميتوانند تصميمگيرندگان، نيروهاي نظامي و مردم داخل كشور يا مخاطبان سهگانه شامل كشور، دشمن يا كشورهاي ديگر و جامعه جهاني باشد. براي تشريح فرآيند تأثيرگذاري عمليات رواني نخست، به مفاهيم اصلي عمليات رواني اشاره خواهد شد. سپس، تركيب مخاطبان سهگانه و نوع تعامل موجود ميان آنها بررسي خواهد شد تا تفاوتهاي دروني و چگونگي تعاملات هر يك از اجزاي مخاطبان سهگانه با يكديگر مشخصتر شود. فرآيند تأثيرگذاري با تشريح روند توليد و ارسال يك پيام به گيرندگان پيام در قالب الگوي عمل ـ نفوذ پي گرفته ميشود. در نهايت الگوي كاملي از عمليات اقدام، نفوذ و فرآيند اثرگذاري پيام و پديده روي مخاطبان ارايه خواهد شد كه تركيب چهار مرحله اصلي عمليات رواني است. پيش از ورود به بحث اصلي، به اختصار به مفهوم عمليات رواني اشاره ميشود. صاحبنظران اين رشته، عمليات رواني را فرآيندي ارتباطي ميدانند كه در آن، دو طرف شركت ميكنند و يكي از آنها يا هر دو ميكوشند تا با تأثيرگذاشتن بر افكار، عواطف و تمايلات طرف ديگر، او را به انجام رفتاري مطابق خواست خود، وادار كند. خلاف تعاريف اوليه كه در حوزه عمليات رواني ارايه ميشود، امروز، ديگر عمليات رواني به زمان جنگ يا اعلام وضع فوقالعاده محدود نميشود. اكنون، نظريهپردازان اين حوزه بر سازماندهي و استفاده برنامهريزي شده از ابزارهاي تبليغاتي براي افزايش ميزان تأثيرگذاري، نه بر دشمن، بلكه بر احساسات، افكار و رفتار مخاطبان تأكيد دارند. در عمليات رواني نظامي، اهداف عمليات، سازماندهي، نيروهاي عملكننده، طرحريزي عمليات، ابزارها و حوزههاي ارتباطات، ميزان اعتبار مراجع خبري، اطلاعات و پيامهاي ارسالي نقش مهمي دارند؛ بنابراين، براي موفقيت در عمليات رواني بايد آنها را به طور آگاهانه و درست در كنار يكديگر قرار داد و با هم تركيب كرد. در واقع، دستيابي به اهداف عمليات رواني به ميزان در خور توجهي به تركيب حساب شده و عقلاني اين موارد بستگي دارد. سطوح عمليات رواني سطوح عمليات رواني نظامي از جمله مفاهيم اساسي اين رشته است كه سه محيط تاكتيكي، عملياتي و استراتژيك را شامل ميشود. در سطح تاكتيكي، عمليات رواني با استفاده از بلندگو، راديو، تلويزيون، اعلاميههاي تبليغاتي و ديگر فعاليتهاي متمركز محلي به كمك فرماندهان نظامي در صحنه نبرد ميشتابد؛ فعاليتهايي كه بر نتيجه نبرد تأثير ميگذارند. اين سطح از عمليات رواني بر روحيه و اراده افراده رزمنده دشمن تأثير مستقيم دارد. در سطح عملياتي، جنگ رواني بيشتر در حوزههاي گوناگون جنگ مطرح است و به هنگام طرحريزي عملياتهاي هوايي، زميني، دريايي و جهتگيري فعاليتهاي نظامي دو طرف آشكار ميشود. پيروزيها و شكستها در صحنه جنگ تأثير زيادي روي طرحهاي فرماندهان عمليات رواني دارد. آخرين سطح از عمليات رواني، سطح استراتژيك بزرگ استو تمامي فعاليتهاي انجام شده از سوي دولت را شامل ميشود؛ فعاليتهايي كه براي اعمال نفوذ بر نگرش، ادراك و رفتار خارجيان در راستاي اهداف دولت متبوع انجام ميگيرند. عناصر عمليات رواني افزون بر سطوح عمليات رواني لازم است به سه عنصر اين اقدام اشاره شود كه در مدل اهداف، پايه و انواع عمليات رواني كه به اختصار ميتوان آن را مدل اپا ناميد، تشريح شده است. در اين مدل، سعي ميشود جهتگيري، ابعاد و نوع عمليات رواني نشان داده شود. الف) عنصر هدف هدف، نخستين عنصر در عمليات رواني است. در واقع، اجراي عمليات رواني ميتواند با هدف اجبار، بازداشتن يا تشويق انجام شود. منظور از عمليات رواني با هدف اجبار اين است كه دولت موردنظر براي اتخاذ موضع و تصميمي يا خودداري از آن تحت فشار قرار گيرد. اين اعمال فشار ميتواند تهديد با نيروي نظامي، اعمال تحريم يا ناديده گرفتن منافع ويژه يك كشور باشد. بازداشتن به معناي جلوگيري از انجام سلسله اقداماتي است كه در صورت عملي شدن به ضرر كشور است. اقدامات تشويقآميز نيز به معناي نفوذ به يك دولت براي انتخاب گزينه مورد نظر دولت خودي است كه براي اهداف و منافع ملي كشور مفيد است. اقدامات تشويقآميز ميتواند تضمين امنيت با توجه به تمايل كشور به حفظ وضع موجود، حفظ موقعيت موردنظر ملت، تبادل برنامهها يا كمك به حفظ ثبات و همكاري بين دو كشور باشد. همچنين، عمليات رواني از نظر سطوح عمليات و ابعاد نظامي و غيرنظامي قابل بررسي است. اهداف سياسي ـ نظامي جنگ رواني هدف سياسي ـ نظامي جنگ رواني را ميتوان به شرح زير خلاصه كرد: 1) جلوگيري از ايجاد اتحاد ميان كشورها، عليه كشور خود و كاهش توان دولتهاي مخالف. 2) جلوگيري از آغاز عمليات و اقدام تجاوزكارانه عليه كشور. 3) تضعيف و از بين بردن وحدت ميان كشورهاي مخالف و ايجاد اتحاد ميان خود با كشورهاي همسو. 4) تلاش و ترغيب براي فروپاشاندن دولت متخاصم. 5) كمك به نيروهاي مخالف دولت متخاصم و تلاش براي روي كار آمدن دولتهاي دوست. هدفهاي نظامي عمليات رواني هدفهاي صرف نظامي عمليات رواني را نيز ميتوان به دو دسته تقسيم كرد: 1) عمليات روانياي كه روحيه نيروهاي نظامي دشمن را هدف قرار ميدهد و ميكوشد تا سربازان دشمن را نسبت به مسئله جنگ بيعلاقه كند و روحيه و اراده معطوف به جنگيدن را در آنها از بين ببرد. 2) عمليات روانياي كه با هدف تأثيرگذاري شديدتري بر نيروهاي دشمن انجام ميشود و آنها را به انجام عمل شديدي كه تأثير مستقيمي بر نبرد دارد، ميكشاند. براي نمونه، آنها را به تسليم، ترك مواضع يا شورش عليه مقامات بالاتر وادار ميكند. ب) عنصر پايه پايه دومين عنصر و مبناي كار و ابتكارها در عمليات رواني است كه ميتوان آن را به سه دسته شامل پايه سياه، خاكستري و سفيد تقسيم كرد. پايه سفيد به وقايع آن گونه كه هستند، ميپردازد. اين شيوه كه در آن، ابتكارات بر مبنايي واقعي استوارند، از قدرت اعتبارسازي بالايي برخوردار است. پايه سياه وقايع را ناديده ميگيرد و وقايع جعلي و دروغ ميسازد. پايه خاكستري آن نوع فعاليتهايي است كه بين دو نوع سياه و سفيد قرار دارد، يعني نه كاملاً حقيقي و نه كاملاً دروغ و حقيقت است كه به صورت مبالغهآميز بيان شود. شايعهها پايههايي از نوع خاكستري يا سياه دارند. بايد يادآور شد كه دو نوع اخير در صورت تداوم، اعتماد عمومي را ويران و موفقيت ارسالكننده پيام را به مرور تخريب ميكنند. ج) انواع سومين عنصر مدل اپا در عمليات رواني به شكل و نوع فعاليت مربوط و به دو نوع آشكار و پنهان تقسيم ميشود. در نوع نخست، دولتها نسبت به انجام فعاليتهاي آشكار ملزماند و اعتبار دولتها به اين التزام و نوع فعاليت پيوند خورده است، اما نوع دوم با عملياتهاي غيرمشروع و مخفي مشخص ميشود. هر چند تمام عملياتهاي پنهان نامشروع نيستند. در مجموع، هر يك از اين عناصر، گروهي از ويژگيها و ابعاد گوناگون يك ابتكار عمليات رواني را تشريح و روابط بين اين عناصر را ترسيم ميكنند. مدل اپا در مورد تلاشهاي متعدد عمليات رواني و نظامهاي سياسي مختلف قابل طرح است. نظامهاي مردمسالار بيشتر به فعاليتهاي آشكار و سفيد و نظامهاي توتاليتر به اقدامات پنهاني و سياه تمايل دارند و از نظر اهداف، اولي به اهداف تشويقآميز و دومي به اعمال فشار و اجبار گرايش نشان ميدهند. به هر حال، اين الگو ميتواند زمينهاي براي فهم عمليات رواني و فرآيند تأثيرگذاري آن باشد كه در مباحث بعدي به آن پرداخته خواهد شد. مدل اركان سهگانه كلاوزويتس براي تداوم حيات دولتها، اركان سهگانه حكومت، مردم و نظاميان را بيان ميكند كه هر يك از آنها با يكديگر در تعامل و در صدد اعمال نفوذ بر ديگري هستند. براي تهيه يك طرح به منظور اعمال نفوذ به هر بخشي از جامعه، ضروري است كه روابط اركان سهگانه كه همانند يك مثلث است به دقت بررسي و درك شود. به نظر كلاوزويتس، هر نظريهاي كه بخواهد از آنها را ناديده بگيرد يا بكوشد رابطه مطلق و ايستايي را بين آنها ترسيم كند، با واقعيت گستردهاي ستيز كرده و در اين استدلال، بينتيجه باقي مانده است. اركان سهگانه حكومت، مردم و نيروهاي نظامي از يكديگر جدا نيستند، بلكه در بسياري از حوزهها با هم همپوشي دارند. در واقع نيروهاي نظامي جزئي از حكومت محسوب ميشوند. قاعدتاً، حكومتها نيز برخواسته از مردم هستند و حاكميتشان را از طريق رأي آنها به دست ميآورند. نظاميان نيز معمولاً برگزيده رهبران حكومت هستند و از آنها اطاعت ميكنند. بدين ترتيب، مردم پايه و اساس حكومت و نيروهاي نظامي هستند، حقانيت حكومت با رضايت مردم ارتباط تنگاتنگي دارد. حكومت، تنها سازمان مشروع اعمال زور و برقراري امنيت با استفاده از نيروهاي مسلح است و اين حق اعمال زور مشروع از سوي مردم به آن اعطا ميشود. در مجموع، بايد به حوزههاي افتراق و همپوشي اركان سهگانه توجه كرد. نمودار شماره 2 ارتباط بين اين گروهها را ترسيم ميكند. هر يك از اين گروهها در درون خود به اجزاي گوناگوني تقسيم ميشوند و سطوح مختلفي دارند. لازمه برقراري ارتباط مناسب با هريك از آنها (گروهها) شناخت عناصر و سطوح گوناگون آنهاست. پديده موردنظر عمليات رواني و پيامهاي برگرفته از آن ميتوانند اجزا و سطوح مختلفي از اركان سهگانه مدل را به منزله گيرندگان پيام انتخاب كنند و روي آنها تأثيرات متفاوتي بگذارند. جوامع گوناگون كه هدف عمليات رواني هستند، نظامهاي سياسي متفاوت مانند مردمسالار، اقتدارگرا و استبدادي دارند. وجود هر يك از آنها در جامعه ويژگيهاي خاصي را ايجاب ميكنند؛ بنابراين، روي ميزان تأثيرگذاري فعاليتهاي عمليات رواني مؤثرند و سمت و سوي اين نوع فعاليتها را مشخص ميكنند. بر اين اساس، روابط اجزاي دروني هر يك از اركان سهگانه با يكديگر و با اجزاي اركان ديگر نظام سياسي حاكم بر جامعه متأثر است. نحوه تصميمگيري در هر يك از جوامع سهگانه فرق ميكند و نقش عناصر آنها از جامعهاي به جامعه ديگر متفاوت است. هنگامي كه يك كارشناس عمليات رواني به دنبال انتخاب مخاطب خود است، ضمن انتخاب مناسبترين ابزارها و شيوهها بايد به متغيرهايي، مانند نظام سياسي، فرهنگ، ايستارها، انگيزهها، طبقات اجتماعي، مذهب، سازمان و ساز و كارهاي ارتباطي ارسال پيام توجه كند. در ركن اول مدل گيرندگان پيام، عموم مردم نخستين سطحي هستند كه تمام اعضاي يك جامعه اعم از مردان، زنان و كودكان يك جامعه را شامل ميشوند. اعضاي سطح دوم رهبران غيرسياسي محلي و منطقهاي را در بر ميگيرد كه مردم محله و منطقه براي آنها احترام قايلند. اين افراد به منزله مرجع اجتماعي و الگوي فعاليتهاي شخصي مورد اعتماد مردم هستند كه از آن جمله ميتوان به ريشسفيدان محلي، روحانيون، معلمان، كارشناسان و سرمايهگذاران اشاره كرد. به عبارتي ديگر آنها افراد برجستهاي هستند كه روي مردم خود نفوذ دارند. رهبران ملي غيرسياسي افرادي را شامل ميشوند كه در سطح ملي روي مردم نفوذ دارند و نفوذ آنها بيشتر از عوامل غيرسياسي مانند مراجع تقليد در جوامع شيعي، هنرمندان، كارشناسان نخبه و رهبران مكاتب فكري و رهبران سازمانهاي غيردولتي فراگير متأثر است. سلسه مراتب اعضاي نيروهاي مسلح همانند دانههاي زنجير با يكديگر مرتبطاند و نفوذ آنها بيشتر به صورت سازماني و سلسله مراتبي است. با اين حال، سطوح گوناگوني در درون آن قابل مشاهده است. در سطح تحتاني آن، عموم جمعيت نيروهاي مسلح قرار دارند كه تعداد آنها بيشتر و در گستره وسيعي گسترش يافتهاند. اعضاي خانواده نيروهاي مسلح و مقاطعهكاران نيروهاي نظامي نيز جزء اين دسته محسوب ميشوند كه از سويي از تحولات و سياستهاي نيروهاي نظامي متأثرند و از سوي ديگر بر آن تأثير ميگذارند. فرماندهان مياني كه از آنها با نام فرماندهان محلي و منطقهاي ياد ميشود، سطح دوم اين ركن را تشكيل ميدهند. سطح سوم فرماندهان ملي هستند كه به دليل موقعيت سازماني، اقدامات برجسته و متهورانه به صورت قهرمانان نظامي ملي تلقي ميشوند، روي مردم و سطوح ديگر تأثير ميگذارند. ركن سوم اين مدل، يعني حكومت نيز سه سطح محلي، منطقهاي و ملي دارد و به جز پرسنل نيروهاي نظامي تمام افرادي را شامل ميشود كه براي حكومت كار ميكنند و روي تصميمهاي دولت نفوذ دارند. در هر سه سطح، رهبران سياسي بيشتر مورد توجه هستند. هر چند نبايد از كارشناسان بدنه حكومت كه تهيهكنندگان اوليه متون ميباشند و نظر كارشناسي نيز در مورد مسايل ارايه ميدهند، غافل بود. در سطح پايي نيز رهبران سياسي محلي قرار دارند كه ميتوانند، مانند بخشداران، فرمانداران و به طور رسمي، در درون سازمان حكومت يا در بخش عمومي جامعه باشند و رهبري سياسي گروهها و احزاب را بر عهده بگيرند. حوزه اقتدار و نفوذ اينها، بيشتر محلي و محدود است. سطح دوم رهبران سياسي منطقهاي هستند و حوزه اقتدار آنها وسيعتر است. در اين راستا ميتوان از استانداران و رهبران گروههاي سياسي منطقهاي كه معمولاً گرايشهاي منطقهاي، زباني و قومي دارند، نام برد. اين سطح از نظر دامنه جغرافيايي وسيعتر و از نظر تعداد افراد در كل كشور، از رهبران سياسي محلي محدودتر است. سومين سطح، رهبران سياسي ملي هستند كه از نظر تعداد محدود و از نظر حوزه اقتدار گستردهتر هستند. رهبران احزاب سياسي فراگير، رهبران و زمامداران حكومت بارزترين نمونههاي عضو سطح رهبران سياسي ملي محسوب ميشوند. در نمودار شماره 3، سطوح و موقعيت اركان سهگانه و نحوه تعامل و تأثيرگذاري آنها بر يكديگر نشان داده ميشود. در عين حال، بايد يادآور شد كه برخي از اعضا ممكن است عضو اركان و سطوح مختلف باشند كه اين امر ميزان اثرگذاري آنها را بر تصميمهاي اتخاذ شده افزايش ميدهد. تشخيص مخاطبان اصلي و مؤثر براي طراحي عمليات رواني مهم است. نكته كليدي اين است كه هميشه بايد بين مخاطبان مورد نظر و ويژگيهاي آنها، پيام و ابزارهاي ارتباطي تناسب و هماهنگي وجود داشته باشد. اين مهم در مدل عمل ـ نفوذ بررسي ميشود. مدل عمل ـ نفوذ در جنگ بين كشورها، اقدامات و عملياتهاي نظامي و سياستهاي استراتژيك هر كشور تأثير گستردهاي در سطح منطقهاي وبينالمللي دارد و با واكنش مثبت و منفي ديگران روبرو ميشوند. در واقع، مواضع و اقدامات كشورها يكي از زمينههاي مهم و مؤثر در استراتژي نظامي هر كشور است. براي درك نگرشها، مواضع و رفتار دولتهاي ديگر ناگزير بايد چگونگي و ميزان تأثيرگذاري پديدهها براي جهتگيري آنها بررسي شود. درواقع، پيامهاي عملي وگفتاري هر كشور ميتواند درك آنها را از خود تغيير دهد. در روابط بينالملل، اجبار ديگران به داشتن رفتاري مطابق با خواستهها و اهداف موردنظر در بسياري از موارد مؤثر نيست. هر نظامي (سيستمي) براي دستيابي به اهداف خود، به يك نظام ارتباطي جديد و ابزارهاي پيشرفته نيازمند است. يك نيروي نظامي در آغاز، بايد بيش از آنچه بر ابزارهاي سخت تكيه ميكند، به دنبال ابزارهاي نرم براي تحت تأثير قرار دادن نگرشها، افكار و رفتار افراد زيرمجموعه خود و ديگران باشد. يك نيروي نظامي به افراد باهوش و مبتكري نيازمند است كه از روي اراده و تمايل اقدام كنند. در اين راستا، با فراهم آوردن زمينههاي لازم براي تفكر و اقناع دروني، ميتوان رفتار مطابق با اهداف مورد نظر را در نيروي تحت امر ايجاد كرد. در عمليات رواني هر اقدامي، ادراك و عقايد گيرندگان پيام را مورد هدف قرار ميدهد تا از اين طريق بر رفتار آنها اثر بگذارد. بنابراين، براي تغيير رفتار مخاطبان بايد به منظومه شناختي آنها نفوذ كرد. در عين حال، زماني طراح و مجري عمليات رواني ميتواند موفق باشد كه بداند چگونه اهدافش را با رفتار گيرندگان پيام پيوند دهد. مدل عمل ـ نفوذ ميتواند چهارچوبي براي درك فرآيند برقراري اين پيوند باشد، كه در زير، به اجمال مفاهيم اساسي آن بررسي ميشود. اين مدل از چهار مفهوم و مرحله اصلي تجزيه وتحليل، طراحي، درونيسازي و بازخورد تشكيل شده است. مبناي فهم مدل عمل ـ نفوذ در اين است كه مشخص شود، چگونه ارسال كننده پيام، پديده قابل مشاهدهاي را براي نفوذ بر گيرندگان پيام و فرآيند تصميمگيري آنها و در نتيجه، اقدام مورد نظر ايجاد ميكند. در واقع، شكل دادن به پديدههاي مورد نظر بر تصميم نهايي گيرندگان پيام را افزايش دهد. البته، بيان اين مطالب به معني كنترل كامل فرستنده پيام بر پديدههاي به وجود آمده نيست، بلكه تنها ميتواند پديدههاي مورد نظر را ايجاد كند. وجود پديدهها و ترسيم آنها به شكلي كه بتواند تأثير دلخواه را بر تصميمهاي گيرندگان پيام داشته باشد، در محيط پويايي به وقوع ميپيوندد. پديدهها و منافع ابعاد گوناگوني دارند. ابهامات و اختلافات و نقاط همپوشي گستردهتر از آن هستند كه به صورت ساده بتوان آنها را ترسيم كرد. با اين حال، شناخت فرآيند تأثيرگذاري پيام بر گيرندگان پيام ميتواند عامل مؤثري در موفقيت عمليات رواني باشد. مرحله تجزيه و تحليل: در اين مرحله، ارسالكننده پيام، هدف را مشخص ميكند و اين مرحله با ارزيابي اهداف دولت و انتخاب هدف نخستين كه تلاشها بايد روي آن تمركز يابد، آغاز ميشود. پس از انتخاب هدف، بايد تصميمهاي لازم در مورد نتيجه مطلوب اتخاذ شود. بعد از مشخصكردن نتيجه مطلوب، نيز گيرنده پيام انتخاب ميشود. انتخاب مخاطب به تجزيه و تحليل اركان سهگانه دولت، يعني حكومت، نيروهاي نظامي و مردم نيازمند است، گروههاي مؤثر در تصميمگيري بايد پالايش و انتخاب شوند. يافتههاي پژوهشي نشان ميدهدكه انتخاب گروههاي كوچك يا گروههايي كه محدوده مشخصي دارند (مانند طبقات) يا افرادي كه از نگرش نسبتاً يكساني برخوردارند، براي عمليات رواني مناسبتتر هستند تا تلاش براي تغيير نگرش همه افراد يك ملت شوند. براين اساس، يك طراح و تحليلگر عمليات رواني وظيفه دارد تا گروههاي كليدي را در هر جامعه بيابد و تعيين كند چه نوع جاذبهاي پاسخ مطلوب را در آن هدف برگزيده، برميانگيزد. همچنين، در اين مرحله، بايد پيامها، انتخاب، پردازش و ميزان اثرگذاري آنها تجزيه و تحليل شود، اما پيش از انتخاب پيام، تصميمهاي احتمالي متعدد مورد توجه و ارزيابي قرار ميگيرند. اگر پيام در صدد نقض سياستهاي طرف مقابل باشد، نوع آن اجبار است، اگر در پي جلوگيري از انجام اقدامي باشد، نوع آن بازدارندگي است و اگر هدفش اعمال نفوذ بر تصميمهاي كشور مقابل باشد تا اقدام در راستاي اهدافش قرار بگيرد، از نوع تشويق و ترغيب محسوب ميشود. در همين حال، ارسالكننده پيام، پايه پيام را ار نظر سفيد، سياه و خاكستري بررسي و مشخص ميكند. اين موضوع در نحوه ارسال پيام، يعني آشكار يا پنهاني بودن پيام عاملي تعيينكننده است. مرحله طراحي: دومين مرحله مدل عمل ـ نفوذ مرحله طراحي است. در اين مرحله، علائم لازم براي تكميل مرحله تجزيه و تحليل و عمليكردن ارسال پيام، ايجاد ميشود. بعد از اينكه پيام انتخاب شد. ابزارهاي ضروري اعمال قدرت شامل ابزارهاي اقتصادي، سياسي، نظامي و اطلاعاتي ترسيم ميشوند. هر چند ممكن است به كارگيري تمام ابزارهاي قدرت براي حمايت مستقيم از پيام امكانپذير نباشد، اما ضروري است كه ابزارهاي مزبور علائم متفاوت و متعارض با پيام، ارسال نكنند. نبود وحدت بين سازمانها و ابزارهاي اعمال قدرت به اعتبار طرح لطمه وارد ميكند و حذف نتايج نامطلوب آن به تلاشهاي مضاعف نياز دارد در واقع، سازمانها و افراد نبايد در پي تضعيف روحيه يكديگر باشند. پس از اينكه ابزار لازم انتخاب شد، طرح مورد نظر بايد در قالب پديدهاي بروز كند تا از آن طريق بتواند پيام مورد نظر را ايجاد و تكميل كند. اين طرح با توجه به ابزارهاي مورد استفاده در قالب اقداماتي چون نمايش قدرت نظامي، اعمال تحريمهاي اقتصادي، كاهش تعرفهها و … انجام ميشود. در عين حال، بايد توجه داشت كه ارسالكننده پيام، كنترل كاملي بر پديده ايجاد شده ندارد. ابهامات، اختلافات، همپوشيها و ديگر عناصر ميتوانند روي پيام و وقايع تأثير بگذارند. مرحله درونيسازي: بعد از طراحي و تصميمگيري در مورد يك پديده قابل مشاهده، نوبت به مرحله درونيسازي ميرسد. پديده عمليات رواني بايد پيش از اينكه تصميمي اتخاذ و اقدامي صورت بگيرد، خود را نشان بدهد. در اين پديده بايد مشاهدات گيرندگان پيام تفسير و نشان داده شود و از نظر چهارچوبهاي عملياتي و مفهومي با نظر گيرندگان پيام همخواني داشته باشد. همخوانيهايي كه هر يك از آنها ميتواند در اتخاذ تصميم ديگران مؤثر باشد. اگر پيامهاي عمليات رواني با زمينههاي ذهني، قالبهاي فكري و رسمها و عادتهاي گيرندگان پيام هماهنگ باشند، تأثير بيشتري بر مخاطبان دارند. پايبندي در مرحله اتخاذ تصميم، به نظرهاي گيرنده پيام در نوع واكنش در آن آشكار ميشود. اين واكنش ممكن است حمايت، مخالفت يا به طريقي متفاوت از هدف اوليه پيام باشد. در اين مرحله، گيرندگان پيام پس از دريافت پيام، آن را تحليل و در صورت همخواني به درونيسازي آن اقدام ميكنند تكرار پيام به درونيسازي بيشتر و سريعتر پيام كمك ميكند. در اين مرحله، گيرندگان پيام اقناع ميشوند. البته، تأثيرگذاري آن معمولاً به زمان بيشتري نياز دارد و دروني است؛ ويژگي عميقشدن تأثير پيام را باعث ميشود. هر اندازه اعتماد افراد به منابع و مراجع خبر بيشتر باشد و خبرها به شيوه مناسب انتخاب شوند و تناقض مفهومي كمتري داشته باشند، درونيسازي آنها آسانتر است و انعكاسشان را از سوي گيرندگان پيام دسته دوم به گيرندگان اصلي پيام افزايش مييابد. مرحله باز خورد: بازخورد آخرين مرحله الگوي عمل ـ نفوذ است. در اين مرحله، نتايج ارسال پيام و اقدامات صورت گرفته در مورد گيرندگان پيام آشكار ميشود و ابزارهاي ارتباطي و اهداف عمليات رواني در ارتباط با عملكرد گيرنده پيام و با توجه به نوع مخاطبان (دولتها، سازمانهاي بين المللي و گروهها و شركتها و افكار عمومي و …) مورد ارزيابي قرار ميگيرد. همچنين، بايد نتايج اقدام مشخص و پيامدهاي آن ارزيابي شوند تا نقاط ضعف و نقاط قوت طرح عملياتي مشخص و ايراد آن برطرف گردد. در مرحله باز خورد، ميزان موفقيت و شكست برنامه عملياتي رواني آشكار خواهد شد. اين مرحله براي اتخاذ تصميمهاي بعدي و انجام عمليات رواني اهميت بسياري دارد. بدون اين مرحله سيستم طراحي عمليات رواني قدرت خود ترميمياش را از دست ميدهد و منحط ميشود؛ بنابراين، هزينه عمليات افزايش و نتايج اقدام آن كاهش مييابد. فرآيند تأثيرگذاري در عمليات رواني: يك مدل كامل فرآيند تأثيرگذاري در عمليات رواني كليتي دارد كه اجزا و مراحل پيشگفته را به صورت يك مجموعه در يك جا دارد. تجزيه و ترسيم جداگانه مراحل براي شناخت دقيقتر و بيشتر موضوع انجام ميشود. براي واقعيتر بودن فرآيند تأثيرگذاري مراحل مختلف آن بايد در كنار يكديگر قرار گيرند تا به كليت آن آسيبي نرسد. تقدم و تأخر در مراحل موضوع نيز به همين صورت است. به عبارت ديگر، مراحل چهارگانهاي كه ترسيم شد، همانند حلقههاي زنجير به يكديگر متصلند و نميتوان تقدم و تأخر زماني دقيقي را براي آنها مشخص كرد، هر چند اين تقدم و تأخر ميتواند به صورت منطقي رخ دهد تا پديدهاي به وجود آيد. تأثيرات اين پديده همانند امواج آب حوضي است كه شياي به درون آن پرتاب شده است. بر اين اساس، هر پديده مشاهده و تفسير ميشود. گيرندگان پيام داخلي آن را دريافت و براي اعمال نفوذ مجدداً ارزيابي ميكنند. تأثيرات آن روي گروهي از گيرندگان پيام در داخل اركان سهگانه، حكومت، مردم و نيروهاي نظامي و مخاطبان دسته دوم كه خود روي گروه گيرندگان اصلي اثر دارند تا تصميمهاي لازم از طرف اين گروه اتخاذ شود، نيز به همين گونه است. بايد يادآور شد كه اقدامات اين گروه ميتواند نتايج مطلوب را به همراه داشته باشد يا روند مخالفي را طي كند. اگر نتايج مطلوب باشد مجدداً مورد ارزيابي قرار ميگيرد. تأثير روي افراد، سازمانها و دولتها قسمت ديگري از اين فرآيند است. اين مجموعه با تجزيه و تحليل خود پديده و تأثيرات آن روي گروه و نتايج اقدام اين گروهها تناسب لازم را بين اهداف و نتايج حاصل از اين پديده برقرار ميكند، پس اين فرآيند به مرحله ديگري كه انتخاب اهداف، هدف اوليه، نتيجه مطلوب و مخاطبان موردنظر روي پيام ارسالي در آن قرار دارد، وارد ميشود. با تجزيه و تحليل پيام ابزارهاي اعمال قدرت انتخاب ميشود تا طرح شكل دادن به پديده تهيه شود. نتيجهگيري و پيشنهادات فرض عمليات رواني بر اين است كه توان جنگيدن دشمن جدا از ابزارها و جنگافزارهاي نظامي، بر اراده نيروي انساني معطوف به جنگ استوار است. به رغم قدرتمندي فوقالعاده عراق در سال پاياني جنگ و پيروزيهاي پيدرپي آن در صحنههاي نبرد و پيشروي سريعش در مناطق مختلف، نيروهاي رزمنده ايران پس از شنيدن پيام امام خميني(ره) مبني بر اينكه اين نقطه حياتي كفر و اسلام است، يعني نقطه شكست يا پيروزي اسلام يا كفر است و بايد متر به متر جنگيد و هيچ چيز از هيچ كس پذيرفته نيست، آنچنان روحيه و ارادهاي يافتند كه توانستند به سرعت خود را بازسازي و نيروهاي عراقي را بار ديگر از خوزستان بيرون كنند. در اين مقطع از جنگ، ابزارهاي نظامي عراق به مراتب قويتر از ما بود، اما نيروهاي آن براي جنگيدن اراده ضعيفتري نسبت به ما داشتند. در مقابل، رزمندگان ايراني از چنان ارادهاي برخوردار بودند كه توانستند در نامناسبترين موقعيت، نيروهاي خود را مجدداً سازماندهي و دشمن را به عقب برانند. پيچدگي عمليات رواني و فرآيند اثرگذاري آن كه عناصر متعدد و عوامل مؤثر گوناگوني دارد، موضوع دوم است. طراحي، اجرا و اثرگذاري عمليات رواني در فرآيندي صورت ميگيرد كه بر يك يا چند پديده مبتني است و چگونگي اجراي آن نيز بر خود پديده اثر ميگذارد تا به اقدامي مطابق با خواسته مجري عمليات رواني منتهي شود. پيام ترسيمشده از پديده عمليات رواني مجموعهاي از رفتارها و گفتارها را در بر ميگيرد كه از سوي سازمانهاي مختلف كشور ارايه ميشود. هر اندازه پيام ارسالي كارشناسي شده، هماهنگ و خوب اجرا شود، اثرگذاري آن روي گيرندگان پيام بيشتر خواهد بود. طراحي يك عمليات رواني موفق به كار عميق و دقيقي نياز دارد كه طراح و مجري آن بايد ضمن تسلط بر فرآيند اثرگذاري، بر عوامل مؤثر بر طرح ارايهشده نيز آشنا باشند. در اين مقاله، تلاش شده است تا با شكافتن فرآيند اثرگذاري، عمليات رواني، مدلهاي قابل قبولي براي طراحي و اجراي عمليات رواني ارايه داده شود. هر چند كه بايد يادآور شد كه تقسيم فرآيند و سادهسازي عمليات نبايد به كليت آن آسيب برساند و تأثير مجموعههاي ديگر را روي اين مجموعه ناديده گيرد. همچنين، عمليات رواني در محيط پويايي بروز ميكند؛ بنابراين، نميتوان تمامي عناصر و تحولات آن را كنترل كرد. در واقع، اين عمليات فرآيندي است كه بايد در آن نقش پيچيدهاي را ايفا كرد. در جهان امروز، پويايي و اثرگذاري عمليات رواني با توجه به دو تحول ديگر بيشتر شده است. تحول نخست، پيدايش رسانههاي جديد و گسترده در جهان است و تحول دوم، افزايش نقش افكار عمومي و ميزان اثرگذاري بالايي آن در تصميمگيري و رفتار دولتها و گروهها در منازعات است؛ تحولاتي كه در ضمن افزايش اهميت عمليات رواني پيچيدگي بيشتر آن را موجب شده و بر الزامات موفقيت آن افزوده است. محمود يزدان فام |