پس از سخنان مهم رهبر معظم انقلاب در خصوص جنگ نرم دشمنان عليه نظام جمهوري اسلامي و با توجه به اينكه دانشجويان را افسران جوان اين جنگ در جبهه خواندند و همچنين در ديدار با اساتيد دانشگاهي ضمن تأكيد بر اين مهم اساتيد را فرماندهان جنگ نرم معرفي كردند، به نظر مي رسد كه مهمترين عوامل اين مهم در دانشگاه شكل مي گيرند و از اين رو لازم به نظر مي رسد تا در خصوص آن دقت نظر بيشتري صورت گيرد.
"مارک پالمر" يکي از استراتژيست هاي معروف آمريکايي است که از او به عنوان يکي از نوآوران سياست خارجي ايالات متحده نام مي برند. پالمر در دولت هاي نيکسون، کارتر، ريگان و بوش در وزارت خارجه مشغول بوده و اکنون علاوه بر اينکه مدير دپارتمان تحقيقاتي "مرکز سياست خارجي سابان" در موسسه بروکينگز مي باشد، عضو "کميته خطر جاري" است که اخيرا و در پي تحولات پيش آمده پس از يازده سپتامبر 2001 گزارشي تحت عنوان "ايران- آمريکا، رهيافت جديد" را به نگارش درآورد.
لازم به توضيح است کميته خطر جاري در اوج جنگ سرد و در دهه 1970 ميلادي و با مشارکت اساتيد برجسته علوم سياسي و مديران سابقه دار سازمان سيا و پنتاگون تاسيس شد و يکي از موفقيت آميزترين اقدامات در جريان رقابت دو ابر قدرت شرق و غرب طراحي و اجراي مراحل مختلف سناريوي فروپاشي ابرقدرت شرق از طريق "جنگ نرم" (Soft War) در سال هاي پاياني دهه 1980 بود. در آن مقطع و در پي اصلاحات گورباچف مبني بر ايجاد فضاي باز سياسي و تغيير در قوانين اقتصادي (پروسترويکا) اين کميته با منتفي دانستن جنگ سخت و رودر رو با اتحاد جماهير شوروي تنها راه به زانو درآوردن بلوک شرق را جنگ نرم و فروپاشي از درون معرفي کرد.
سياستگذاران پنتاگون و سيا با سه راهبرد دکترين مهار، نبرد رسانه اي و ساماندهي نافرماني مدني اتحاد شوروي را به فروپاشي و شکست واداشتند.مارک پالمر نويسنده گزارش "ايران- آمريکا، رهيافت جديد" در استدلال خود صراحتا باايده تهاجم نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران نيز مخالفت کرده و اعلام نموده ايران به لحاظ وسعت سرزميني، کميت جمعيت، کيفيت نيروي انساني، امکانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و هارتلند نظام بين الملل به قدرتي کم نظير تبديل شده که ديگر نمي توان با يورش نظامي و جنگ (Hard War) آن را سرنگون کرد بلکه تنها راه سرنگون سازي نظام جمهوري اسلامي پيگيري مکانيسم هاي جنگ نرم و استفاده از تکنيک هاي عمليات رواني تبليغاتي با استفاده از 3 تاکتيک دکترين مهار، نبرد رسانه اي و ساماندهي و پشتيباني از نافرماني مدني است.
در پايان اين گزارش همچنين با منتفي دانستن هرگونه گفتگو و مذاکره مستقيم با مقامات ايراني آمده است: "گفتگو فقط حکومت ايران را تقويت و محکم مي کند و بايد از طريق انزوا و تقويت مخالفان داخل و خارج حکومت در جهت تغيير اين رژيم تلاش کرد."
اما به راستي جنگ نرم چيست و تکنيک ها و روشهاي اجرايي آن کدامند؟ و چرا مقامات کاخ سفيد براي اجراي آن عليه ايران وارد عمل شده اند؟..."جنگ نرم" در برابر "جنگ سرد" (Hard War) در حقيقت شامل هرگونه اقدام رواني و تبليغات رسانه اي است که "جامعه هدف" يا گروه هدف را نشانه مي گيرد و بدون درگيري نظامي و گشوده شدن آتش رقيب را به انفعال يا شکست وا مي دارد.
اصطلاح "جنگ رواني" خود مقوله مفصلي است و با شگردها و شيوه هاي متنوعي اجرا مي شود و بايد آن را يکي از اشکال و زير مجموعه هاي جنگ نرم دانست. جنگ رايانه اي و اينترنتي و راه اندازي شبکه هاي راديويي و تلويزيوني و... نيز اشکال ديگر جنگ نرم هستند.
کليد خوردن جنگ نرم عليه ايران در مقطع فعلي را بايد ناشي از گسترش حس تنفر از آمريکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ سفيد "ايران" مرکز اصلي ايجاد اين تنفر و گسترش آن است و در آمريکا براي مقابله با اين موج "نيروي واکنش سريع" تشکيل شده تا اولا به خنثي سازي نفوذ معنوي ايران در کشورهاي اسلامي و منطقه خاورميانه بپردازد و ثانيا با القاي خطرناک بودن ايران براي امنيت همسايگان اذهان عمومي از اقدامات و نقشه هاي ايالات متحده منحرف شود. ايالات متحده با 444 ميليارد دلار سرمايه گذاري درزمينه اطلاعات (IT) در رتبه نخست اين فناوري قرار دارد.
بنابراين از بستر لازم براي راه اندازي جنگ مجازي (سايبر) عليه هر کشوري که در مغايرت با سياست ها و منافع آن باشد برخوردار است. جنگ نرم در پي از پاي درآوردن انديشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقه هاي فکري و فرهنگي آن را سست کند و با بمباران خبري و تبليغاتي در نظام سياسي- اجتماعي حاکم تزلزل و بي ثباتي تزريق کند. پروژه "ناتوي فرهنگي" که چندي پيش مقام معظم رهبري آن را مورد تاکيد و توجه قرار دادند مشتمل بر خط تهاجمي دشمن و تلاش معاندان نظام براي ورود از عرصه هاي فرهنگي، هنري و رسانه اي است تا به سياه نمايي عليه ايران بپردازند.
رويکرد اصلي ناتوي فرهنگي جنگ نرم و هدف اصلي آن فروپاشي علقه ها و پيوندهاي همگرايانه ملتي است که حدود سه دهه با تمام فشارها و کاستي ها، صبر و مدارا پيشه کرده و راه پيشرفت و مقاومت در برابر زورگويي و انحصارطلبي دشمنان را برگزيده است. آمريکا و جريان صهيونيسم بين الملل براي عملياتي ساختن جنگ نرم و ناتوي فرهنگي عليه جمهوري اسلامي ايران طي سالهاي گذشته و همچنين براي سالهاي آينده راهبردها و شيوه هاي زير را طراحي کرده اند:
الف- پيگيري پرونده هسته اي ايران و القاي غيرصلح آميز بودن اين فناوري و اينکه ايراني ها تلاش دارند بمب اتمي بسازند واين نه تنها براي امنيت و ثبات منطقه و جهان خطرناک است بلکه موجب تقويت جبهه تروريست ها و جريان بنيادگرايي افراطي در جهان خواهد شد.
ب- سرمايه گذاري در رسانه هاي ديداري و شنيداري، آژانس هاي تبليغاتي و خبري و کمپاني هاي فيلمسازي براي ارائه تصويري سياه و خطرناک از جمهوري اسلامي ايران براي افکار عمومي جهان که آخرين نمونه آن ساخت و پخش فيلم ضدايراني 300 بوده نمونه ديگري از اين اقدامات به شمار مي آيد. فيلم ديگري نيز تحت عنوان "فرار از تهران" توسط کمپاني برادران وارنر در حال توليد است.
ج- ايجاد فضاي رسانه اي درباره دخالت ايران در عراق، لبنان و... به عنوان "بزرگترين مدافع تروريسم" که به عوامل ناامني در اين کشورها تسليحات داده و آنها را آموزش نظامي مي دهد.
د- حمايت از اصلاح طلبان و ايده جنبش دموکراسي خواهي و مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامن زدن به مطالبات صنفي و اجتماعي در جنبش دانشجويي، جنبش کارگري و اعتراضات معلمان و همچنين سازماندهي نارضايتي ها و نافرماني مدني از طريق مطبوعات و احزاب و...
هـ - راه اندازي سايت هاي اينترنتي و ارائه نرم افزارهاي جاسوسي به عوامل خود در داخل کشور تا ابعاد مختلف جنگ رسانه اي به شکل اثر بخش تر طراحي واجرا شود.
و- تلاش براي تحليل مغرضانه از اوضاع داخلي و ايجاد فضاي وحشت زا و موهوم از احتمال بروز جنگ، آغاز دوره بحران اقتصادي و مشکلات عظيم ناشي از آن
ز- سوءاستفاده تبليغاتي از اجراي طرح هايي چون طرح امنيت اجتماعي به عنوان محدودکننده آزادي و حقوق زنان و نقش آزادي هاي مدني و اجتماعي
ح- ايجاد تقابل هاي سياسي بين سران ارشد نظام اسلامي و القاي اينکه جنگ قدرت در جمهوري اسلامي بين چند طيف در جريان است و نهايتاً فلان طيف يا فلان گروه پيروز شده و يا شکست مي خورند.
نهايتاً اينکه بايد گفت پازل رسانه اي آمريکا براي تحت فشار قراردادن ايران اسلامي طراحي شده و راهکار خنثي سازي و بي اثر کردن تلاش هاي دشمنان، ايجاد فضاي تک صدايي و همگرايي بين نيروهاي درون نظام و عمل به شعار "اتحاد ملي" (به عنوان رهيافت استراتژيک نظام اسلامي در سال 1386) مي باشد. افشاي حقايق و اوضاع داخلي آمريکا و نيز برملا کردن توطئه هاي غرب در خاورميانه و جهان اسلام و تقويت زمينه هاي انسجام ملي در زمره راهکارهايي هستند که مي توانند در ناکامي نقشه هاي مراکز استراتژي سازي دولت آمريکا در ايجاد جنگ نرم عليه ايران تاثيرگذار باشند.
علی خضریان
ارسال توسط گروه پژوهشی امنیت و جنگ نرم
|