مبانی اندیشه ای از مباحث اصلی در بررسی و تحلیل هر پدیده ، دانستن مبانی و ریشه های فكری آن پدیده بعنوان چارچوب ساختاری است كه با شناخت آن ترسیم و تعیین راههای تقابل با آن پدیده آسانتر و جهت دارتر می شود . بطور كلی می توان گفت ناتوی فرهنگی در انسان مداری غرب ریشه دارد . اصل اساسی آن مبتنی است بر اصالت لذت و اینكه انسان در هر كاری كه می خواهد انجام دهد و لذت ببرد ولو ضد ارزشی ، آزاد باشد و این نقطه اصلی و اساس در تقابل با آموزه های مذهبی و اسلام بنام امر به معروف و نهی از منكر در سطح اجتماع است . بطور خلاصه آنچه را كه در ناتوی فرهنگی تبلیغ و ترویج می شود ، عبارت است از : - اصالت لذت - دنیاگرایی - بی اخلاقی گری اجتماعی - فردیت افراطی - فمینیسم ( هر چیز را از نگاه جنسیت دیدن و در یك كلام تبلیغ برای رفع حیاء از سطح اجتماع ) - سوداگری اقتصادی - توده گرایی - ترویج بی بند و باری كه در یك جمع بندی این چنین می توان گفت مروجین این اصول ، خواستار ایجاد یك بحران هویتی و پوچی در میان جوامع اسلامی – انسانی هستند تا از این طریق بتوانند در خلاء ایجاد شده در سطح افكار عمومی جامعه و بخصوص جوانان ، هویتی كه متناسب و تأمین كننده منافع آنان است جایگزین هویت اصلی جوامع كنند مانند آنچه از ترویج فرهنگ مصرف گرایی و آزادی مطلق زنان در غرب و برخی جوامع اسلامی بعنوان اهرمهای پیشرفت در راستای تأمین منافع اقتصادی بنگاههای بزرگ غربی با یك نگاه ابزار گونه به جنس زن و جامعه انسانی ، شاهد هستیم . به بیان دیگر ناتوی فرهنگی را می توان وسیله و روشی در دست استعمارگران در امپریالیسم نوین دانست . در گذشته و امپریالیسم كهن برای ابرقدرتها در تسلط بر منافع دیگر كشورها این گونه مرسوم بوده كه به دیگر نقاط لشكركشی می كردند و از طریق تحكیم نظامی ، مبادرت به اعمال سلطه خویش می كردند ولی امروزه به جای صرف وقت و هزینه های گزاف ، در امپریالیسم نوین برای رسیدن به اهداف از طریق كنترل اهرمهای كلیدی اقدام می كنند و یكی از كلیدی ترین اهرمها كه همواره مورد توجه استعمارگران در میان همه ملتها و بخصوص ملل اسلامی بود ، مقوله فرهنگ است . فرهنگ كه شاید بتوان آن را به تعبیر مقام معظم رهبری بی صداترین و مخرب ترین ابزار حمله دشمنان دانست و به جاست كه بار دیگر سخن امام خمینی (ره) درباره نقش فرهنگ را یادآور شویم كه فرمودند : " مایه خوشبختی و بدبختی همه جوامع ، در فرهنگ آنهاست " . اهداف ناتوی فرهنگی جبهه ناتو فرهنگی هم مانند دیگر جبهه های طراحی شده از سوی دشمنان ملت ایران و امت اسلام دارای اهداف خاص خویش است كه بطور خلاصه می توان این اهداف را در ساختار شكنی و جایگزینی ساختار مطلوب در راستای تثبیت منافع غرب ، نام برد . اصل مبارزه در تقابل لیبرالیسم و فرهنگ مذهبی برای جلوگیری از ورود مذهب و دین بعنوان كاملترین برنامه زندگی بشری از طرف خالق هستی به عرصه اجتماعی جامعه بشری می باشد یعنی نقش آفرینی فرهنگ و ساختار مذهبی در اصل حكومت و نظام بین الملل به صورت یك عامل مقید كننده اعمال و رفتار بازیگران در چارچوب ارزشها نه وجود مذهب در اجتماع صرفا در حریم زندگی فردی كه خود اندیشه لیبرالیسم با تفكرات سكولارانه بدنبال بسط آن است . از این رو ، حوزه اصلی فعالیت دشمنان در جبهه فرهنگی ، شكستن ساختارهایی است كه ادیان و مذاهب اصیل بدنبال تثبیت آن هستند و این جبهه می بایست با هر ساختاری كه به تعبیر سران غرب دچار تضاد با آموزه های لیبرالیستی شده و حالتی رادیكال بر ضد نظام حاصل از این اندیشه پیدا نمود ، مبارزه كرد و آن را محدود نمود و ساختاری را جایگزین كرد . در این جهت ترویج و القاء این تفكر كه حكومت یك پدیده و ایده غیردینی و حتی مخالف با آموزه های دینی و الهی است و در این راستا از تبلیغ و حمایت از فرق و نحله هایی همچون صوفیه ، وهابیت ، حجتیه ، بهائیت حمایت می كنند كه همگی آنان همچو كلیبون و روایتون در اندیشه سیاسی غرب ، امر حكومت را مانع سعادت اخروی و یا خارج از وظایف انسانهای عادی می دانند . با ترویج این تفكر محیط برای فعالیت سران سرمایه داری در مناطق مختلف از طریق ایجاد ساختار و جایگزین افراد مورد نیاز ، برای كسب و تثبیت منافعشان مهیا است . روش ها و راهبردها اعضای ناتوی فرهنگی برای موفقیت خود و شكست رقیب از شیوه ها و ابزارهای زیر اقدام می كند : 1. تخریب بنیان های فكری و اعتقادی : اعضای ناتوی فرهنگی سعی دارند چهره تابناك دین مبین اسلام و چهره مبارك پیامبر اعظم (ص) را از طریق رمان ، فیلم و كاریكاتور مخدوش و دین اسلام را طرفدار خشونت كه با زور و شمشیر گسترش پیدا كرده است . در واقع سعی دارند با استفاده از برتری های سیاسی ، اقتصادی و رسانه ای به مبانی افكار و ارزش های مسلمانان هجوم بیاورند و با نفی و رد ارزش های دینی و ملی ، حاكمیت خود را تثبیت و ارزش های مطلوب خود را تحمیل كنند . سردیا تریفكوویچ (Srsja Trifkovic) ، مؤلف كتاب " فائق آمدن بر خطر جهاد " ، بر این باور است كه " هزینه ملموس حضور یك مرد ، یك زن و یك كودك مسلمان در امریكا برای مالیت دهندگان آمریكایی ، لااقل سالی 100 هزار دلار است . هزینه ناخوشایند بودن عمومی مرتبط با خطر تروریسم و تأثیر آن بر چگونگی زندگی ما ، البته ، غیرقابل محاسبه است ... میان درصد تعداد مسلمانان یك كشور و افزایش خشونت های تروریستی در آن كشور ( تنزل عمومی كیفیت زندگی و گفتمان جامعه متمدن به كنار ) ، ارتباطی دو جانبه وجود دارد كه از طریق آزمایش و تجربه درستی آن به اثبات رسیده است . دیر یا زود ، ما ناگزیریم با پیامدهای این واقعیت به مقابله برخیزیم . بهترین شیوه جهت مقابله با جهان اسلام آن است كه حتی الامكان با آن كمتر در تماس باشیم . مصلحت آن است كه مهاجرت مسلمانان را به سرزمین های خود [در مغرب زمین] كاملا متوقف كنیم . این كار به شیوه های غیرمستقیم امكان پذیر است ، از قبیل ممنوع ساختن ورود مهاجران از كشورهایی كه به اشتغال در فعالیت های تروریستی شهرت دارند . همه مسلمانان كه شهروند كشورهای غربی نیستند ، لازم است كه از این سرزمین ها اخراج شوند . ما ، هم چنین ، بهتر است كه در قوانین خود تغییراتی بدهیم تا تابعیت آن عده از شهروندان مسلمانی كه از شریعت پشتیبانی می كنند ، درباره جهاد و نابرابری " كفار " با مسلمانان و امثال این ها به تبلیغ می پردازند ، باطل گردد و بازگرداندن آنان به زادگاه های شان تضمین شود . برای ما ضروری است كه محیط و جوی ایجاد كنیم كه در آن اجرای فرایض دینی مسلمانان با دشواری مواجه شود . صلاح در آن است كه شهروندان مسلمان یا ناگزیر شوند كه شیوه های غیردینی زندگی ما را بپذیرند و یا ، در صورتی كه شیفته احكام شریعت هستند ، سرزمین های ما را ترك كنند . بخش عظیمی از این كار را می توان با روشی عاری از تبعیض به انجام رساند ، آن هم صرفا از طریق امتناع ورزیدن از دادن مجوزهای ویژه به مسلمانان جهت برخورداری شان از نهادها و آیین های مورد توجه خاص آن ها . مسلمانان نباید اجازه اذان گفتن در ملاعام داشته باشند ، چرا كه چنین عملی به منزله اهانت به پیروان سایر ادیان است . شایسته آن است كه پسران و دختران در تمامی فعالیت های ورزشی و تفریحی در ملاعام و از جمله در مدارس مشاركت داشته باشند . در مكان های عمومی استفاده از حجاب باید ممنوع گردد. شركت ها و ساختمان های عمومی نباید تحت فشار قرار گیرند تا برای مسلمانان نمازخانه احداث یا دایر كنند . لازم است قوانینی به اجرا درآید تا سوء استفاده از قانون تجدید پیوند خانواده مقدور و میسر نباشد . مصلحت نیست كه به مسلمانان مجوزی برای سرمایه گذاری های كلان در رسانه ها یا دانشگاه های مغرب زمین اعطا شود . " 2. برچسب ناخوشایند به كشورهای مستقل و افراد صاحب نفوذ در جهان اسلام : دستگاه تبلیغی ناتوی فرهنگی با برچسب توهین آمیز و ناپسند و همچنین انتخاب نام هایی كه دارای بار هیجانی شدیدی است و می تواند بر نگرش مخاطبان نسبت به آن اشخاص یا كشور تأثیر بگذارد عمل می كنند مفاهیمی نظیر محور شرارت ، انتخابات فرمایشی ، ارتجاع مذهبی ، بنیادگرایی اسلامی ، نظام سركوبگر ، رژیم توتالیتر ، آپارتاید مذهبی تنها برخی از ده ها مفاهیمی اند كه در نبرد رسانه ای ناتوی فرهنگی علیه اشخاص گروه ها و كشورهای مستقل در جهان اسلام به ویژه ج . ا . ا به كار برده می شود . 3. نفی و اثبات : دستگاه های رسانه ای غرب به اشكال مختلف برای نفی نوع حكومت اسلامی در ایران و اثبات ناكارآمدی آن در اداره جامعه ، ابتدا آسیب های اجتماعی و سیاسی پدید آمده در جامعه را بر می شمارند و به كمك عوامل خود آن ها را برجسته می سازند آن گاه به برجسته سازی محاسن لیبرال دموكراسی غرب مبادرت می ورزند . آنچه تاكنون گفته شد موید آن است كه امروزه باید بیش از هر موضوع و مقوله ای دیگری ، سیاست های فرهنگی كشور برای مقابله با نفوذهای پنهان و آشكار مهاجمان فرهنگی تقویت شده و در قالب برنامه های آموزشی به جامعه ارایه شود . 4. ایجاد اختلاف : ایجاد اختلاف ، چند دسته گی و تقابل و نهایتا درگیری بین اقوام و مذاهب گوناگون هم در بعد ملی و هم در سطح جهان اسلام. 5. القا وجود اجماع نسبت به نظرات آنها در جهان : سعی می كنند طوری القا كنند كه همه با نظرات و مواضع آنان موافق اند و آن چه را آن ها می گویند نظر همه است ، نظیر آن چه در جریان پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران شاهد آن بودیم .در واقع آنان با استفاده از نیاز به همرنگی و تمایل به در اكثریت بودن مردم برای القای پیام های عملیاتی روانی خود بهره می گیرند . 6. ایجاد ابهام و تردید در اذهان مردم : دستگاه تبلیغی و رسانه ای ناتوی فرهنگی با ارائه اخبار و اطلاعات ناقص ، شبهه انگیز و اغلب نادرست در زمینه رهبران و نهادهای جمهوری اسلامی سعی در القای ناكارآمدی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شك و شبهه در مورد ارزش های دینی و هنجارهای مذهبی هستند . هم اكنون فقط آمریكا از بین اعضای ناتوی فرهنگی برای میلیون ها مخاطب به 37 زبان زنده دنیا پیام تبلیغاتی و عملیات روانی ارسال می كند كه بیشتر این پیام ها به جهان اسلام و كشورهایی نظیر جمهوری اسلامی ایران معطوف است . 7. هدایت افكار عمومی : دستگاه تبلیغی و رسانه ای ناتوی فرهنگی غرب و كارگزاران خبری آن ها آگاهانه و با برنامه ریزی به تصویرسازی خبری و انگاره سازی خبری دست می زنند و با فضای ساختگی كه ضرورتا با واقعیت ها منطبق نیست و یا از واقعیات انگاره هایی خلق می كنند كه تنها در راستای اهداف آن ها باشد . در فضای نوین رسانه ای ، شاید بیشترین تعامل دیپلماتیك را دیپلمات های مجهز به فناوری های نوین ارتباطات و اطلاعات با مخاطبان جهانی داشته باشند . چرا كه در غیر این صورت رسانه ها پیش از آنها گستره دیپلماسی و سیاست خارجی را به تحریریه كانال های رادیویی – تلویزیونی ، روزنامه ها ، سایتها و سایر رسانه ها می كشانند. كمتر دولتی را می توان یافت كه بتواند با سرعت شگفت انگیز رسانه های جهانی ، بویژه رسانه های تصویری در سیاست خارجی ، حركت كند . رسانه ها بازیگران غیردولتی سیاستگذاری خارجی امروز كشورها هستند كه فعالیت آنها را نه می توان كنترل كرد و نه می توان نادیده گرفت . آنها در گفتمان سنتی سیاست خارجی ، تغییر و تحولات بیشماری ایجاد كرده اند و دولتها را به تحول در تصمیم گیری و اجرای سیاست خارجی وادار كرده اند . درست به این دلیل كه گفتمان سازی ، تصویرسازی و اقناع دیگران ، در تعاملات دیپلماتیك و سیاست خارجی جایگاهی نوین یافته اند ، نقش رسانه ها در پردازش و اقناع دیگران بسیاری كلیدی تر از گذشته شده است . گستره نفوذ و تأثیرگذاری رسانه ها به عنوان بازیگران قدرتمند غیردولتی در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی ، بر دولتهای ملی فشار وارد می آورد و آنها را وادار می سازد تا با شتاب و خیلی فوری ، به تجدیدنظر و ایجاد تحول در ساختارهای مدل دیپلماسی و سیاست خارجی خود بپردازند و دیپلماسی نوینی را به عنوان كانون مركزی تلاشهای دیپلماتیك خود ، ایجاد ، رشد و توسعه دهند . در دیپلماسی نوین " افكار عمومی " جایگاه مهمی دارد ، كشمكش ها از طریق جریان دیجیتالی اطلاعات دنبال می شود و در این جریان رویارویی اصلی میان ملتهای كوچك و ساختارهای جهانی است . رسانه ها در همكاری های فراملی و غیرحكومتی ، نقشهای مهمی را عهده دارند و به اجرا می گذارند . بسیاری از رسانه های جهانی قدرت نرم خود را دارا خواهند بود تا از طریق آن شهروندان را برای ایجاد ائتلاف هایی كه محدودیت های ملی را شامل نمی شود ، جذب كنند. هم اكنون با توجه به رشد ابزارهای مدرن ارتباطی ، مأموریت وزارت خارجه و وزارت دفاع عمدتا بر دوش لشكر رسانه ها قرار داده شده است. جدیدترین نمونه مطالعات درباره چگونگی تصویر اسلام در رسانه ها پژوهشی است به نام چهره خشن و تضادگرای اسلام در شبكه های تلویزیونی ARD و ZDF آلمان به مدیریت كی حافظ . مؤسسه او تمام برنامه های تلویزیونی این 2 شبكه درباره اسلام در سالهای 2005 و 2006 را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است . بر اساس نتایج جالب توجه این تحقیق در 81 درصد از برنامه ها ، اسلام با موضوعاتی كه به طور مستقیم یا ضمنی دارای مفهوم منفی هستند ارتباط داده شده است ؛ به عنوان مثال در 31 و 23 درصد از برنامه ها نام اسلام در كنار مقولاتی چون تروریسم و افراط گرایی قرار گرفته است . در 54 و16 درصد از برنامه ها نام اسلام در كنار مسائلی مثل تضاد و كشمكش بین المللی مطرح شده است . در 77و 9 درصد از برنامه های این 2 شبكه تلویزیونی اسلام مروج عدم تسامح و رواداری دینی دانسته شده و در 51و4 درصد از برنامه ها بحث از اسلام همزمان با بحث سركوب زنان و تبعیض علیه آنان مورد توجه قرار گرفته است . تنها در 11 درصد از برنامه ها كوشیده شده اسلام با مفاهیم متعالی چون فرهنگ و دین ارتباط داده شود و نیز تنها در 8 درصد از برنامه ها اسلام و ارتباط سازنده آن با مسائل اجتماعی و روزمره مورد بحث بوده است . در جمع بندی این پژوهش آمده است : " مشكل اصلی معرفی مسائل منفی در كنار نام اسلام نیست ، بلكه مهم آن است كه بر اثر پخش این گونه برنامه های جهتدار ، بتدریج ابعاد فرهنگی اسلام ، كاركردهای مثبت آن در زندگی روزمره معتقدان و نیز دیگر نكات برجسته این دین از اذهان عمومی در غرب محو می شود". منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی |