با وقوع حوادث تلخ پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري، رهبر معظم انقلاب اسلامي با تصريح و تأكيد بر طراحي قبلي اين حوادث از سوي دشمنان، فرمودند نظام اسلامي با جنگ نرم مواجه شده است. موضوع جنگ نرم در فرمايشات معظم له چندين بار تكرار و همگان را به درك و فهم درست اين جنگ فراخوانده و در جمع دانشجويان از آنان با عنوان افسران جوان عرصه جنگ نرم و در جمع اساتيد و پژوهشگران دانشگاه ها، از آنان با عنوان فرماندهان و طراحان در ميدان مقابله با جنگ نرم دشمنان ياد كردند. جنگ نرم دشمنان در واقع در ادامه تهاجم فرهنگي و تهديد نرم آنان رخ داده و ملت ايران و نظام اسلامي را در موقعيت جديد و تازه اي قرار داده است. به پايان رساندن توأم با موفقيت اين جنگ و غلبه بر دشمنان همانند جنگ تحميلي، در گرو شناخت دقيق آن مي باشد. جنگ نرم چيست و داراي چه ماهيتي مي باشد؟ اهداف در جنگ نرم كدامند و دشمنان با چه ابزار و ساز و كاري به دنبال دستيابي به اين اهداف است؟ بازيگران جنگ نرم چه كساني هستند و چگونه بايد آنان را شناخت؟ جنگ نرم داراي چه ويژگي هايي هست و از چه مولفه هايي برخوردار است؟ و در نهايت چگونه بايد با جنگ نرم مقابله كرد؟ اين سوالات از مهمترين سوالاتي است كه براي شناخت جنگ نرم بايد به آن پاسخ داد. 1- تعريف جنگ نرم (Soft war) جنگ روشي براي غلبه يك طرف بر طرف ديگر است. توانايي عنصر اصلي و جوهري در جنگ براي غلبه يا مقابله با تجاوز به شمار مي آيد. در جنگ نظامي، اين توانايي متكي به قدرت سخت (ابزارآلات، ادوات، تجهيزات و...) است ولي در جنگ نرم، توانايي متكي به قدرت نرم است. قدرت نرم (Soft Power) عبارت است از توانايي رسيدن به اهداف و خواسته ها بدون اعمال فشار و ايجاد اجبار و اكراه. در واقع با قدرت نرم، خواسته ها و اهداف از طريق جذب و متقاعد كردن طرف مقابل به دست مي آيد. جنگ نرم يا تهديد نرم (Soft Threat) به لحاظ مفهومي ارتباط تنگاتنگ دارد. تهديد نرم، تهديدي است نامحسوس، بدون منازعه مستقيم و استفاده از ابزار فيزيكي كه به دنبال تغيير باورها، افكار و رفتارها مي باشد. با توجه به تعاريف جنگ، قدرت نرم و تهديد نرم مي توان گفت كه جنگ نرم، روشي براي جنگ و غلبه برطرف مقابل بدون استفاده از ابزار و زور نظامي اوليه و به صورت جذبي و اقناعي است. در اين جنگ، دشمن تلاش مي كند با اقدام هاي نرم افزارانه و رواني حوزه افكار و باورهاي جامعه را به منظور تحقق اهداف خود اشغال كند. 2- ماهيت جنگ نرم ماهيت جنگ نرم، همان ويژگي غيرخشونت آميز بودن آن مي باشد. در اين جنگ از شيوه ها و روش هاي غيرخشونت آميز استفاده مي گردد. اگر جنگ به عنوان يك روش و شيوه خشونت آميز و استفاده از ابزار زور و قواي نظامي شناخته شده و به همين دليل دو كلمه جنگ و خون ريزي به همراه يكديگر به كار برده مي شوند، ماهيت جنگ نرم به دور از اين شيوه ها و روش ها مي باشد. رهبر معظم انقلاب ماهيت جنگ نرم كنوني نظام سلطه عليه انقلاب و نظام اسلامي را اينگونه تشريح مي نمايند: «يكي از مسئولان طراز اول رژيم صهيونيستي غاصب اسرائيل، در سال گذشته توصيه اي به آمريكايي ها كرد. اين توصيه كاملاً در مطبوعات خارجي و اينترنت منعكس شد و امر پنهاني و مخفيانه اي نيست. توصيه وي به آمريكايي ها اين بود كه بيهوده وقت خود را با عراق و كره شمالي و كشورهايي از اين قبيل تلف نكنيد. مسئله اصلي شما ايران است. اگر خاورميانه را مي خواهيد، وقت تان را مصروف عراق نكنيد، سراغ ايران برويد، كانون و سرچشمه آنجاست، اما ايران مثل عراق و كره شمالي و افغانستان نيست كه بتوان با حمله نظامي آن را تسخير كرد. نظام و حكومت اسلامي به مردم متكي است، مردم آن را حفظ كرده اند. بايد كاري كنيد كه مردم آن را رها كنند. راهش اين است كه مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيات غربي و فرهنگ و تربيت آمريكايي، به واگرايي نسبت به دين و فرهنگ و سنت و تاريخ شان سوق داد. وقتي مردم اين تعلقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اينكه سرمايه اي صرف كنيد، با يك حمله و تحرك احياناً نظامي مختصر، مي توانيد اين مانع بزرگ، يعني نظام اسلامي را از سر راه برداريد.» ویژگی ها: جنگ نرم به دليل پيچيدگي و اتكا به قدرت نرم از ويژگي هاي بسيار زياد و متنوع برخوردار است كه مهمترين آنها عبارتند از: 1- جنگ نرم در پي تغيير قالب هاي ماهوي جامعه و ساختار سياسي است. در اين جنگ، اعتقادات، باورها و ارزش هاي اساسي يك جامعه مورد هجوم براي تغيير قرار مي گيرد. با تغيير باورهاي اساسي جامعه، قالب هاي تفكر و انديشه دگرگون شده و مدل هاي رفتاري جديدي شكل مي گيرد. مدل هاي رفتاري جديد به گونه اي است كه به جاي رفتارهاي حمايتي از ساختار سياسي، رفتارهاي چالشي جايگزين شده و اين رفتارها به سمت ساختارشكني جهت مي يابد. 2- آرام، تدريجي و زيرسطحي است. جنگ نرم دفعي، شتابان و پرتحرك در يك مقطع نيست. اين جنگ به صورت آرام شروع شده و به صورت تدريجي به سمت جلو حركت مي كند. آرام و تدريجي بودن اين جنگ به گونه اي است كه بسياري آن را تشخيص نمي دهند. جنگ نرم زيرسطحي، غير آشكار و به همين دليل نامحسوس است. 3- جنگ نرم نمادساز است. نمادسازي با بهره گيري از نمادهاي تاريخي و گذشته براي ارائه و نمايش تصويري مطلوب از خود يك ويژگي برجسته از جنگ نرم است. در اين جنگ تلاش مي شود تصويري شكست خورده، نااميد و مأيوس از حريف ارائه شود و در مقابل مهاجم با نمادسازي و تصويرسازي خود را پيروز و موفق نشان مي دهد. در اين ويژگي عمليات رواني در حد اعلي خود انجام مي شود. 4- پايدار و بادوام است. نتايج جنگ نرم در صورت موفق بودن، پايدار و بادوام خواهد بود. هدف اصلي در جنگ نرم تغيير باورها و اعتقادات است. چنانچه اين تغيير حاصل گردد، به راحتي تغيير مجدد و بازگشت به حالت اوليه ميسر نمي باشد. در جنگ گرم و نظامي، يك سرزمين تصرف شده را ظرف چند ساعت، مي توان باز پس گرفت. اما در جنگ نرم، اگر دشمنان موفق به تصرف افكار و دل هاي جامعه هدف گردند، به راحتي نمي توان آن را باز پس گرفت و تغيير مجدد زمان بر مي باشد. 5- جنگ نرم پرتحرك و جاذبه دار است. جنگ نرم كه به صورت تدريجي و آرام شروع مي شود، در نقطه اي به دليل ايجاد جاذبه هاي كاذب، خود جامعه هدف را براي تحقق اهداف به كار گرفته و از اين طريق بر دامنه تحركات آن افزوده مي گردد. در واقع با گذشت زمان، بسياري از بازيگران و حتي بازيگردانان جنگ نرم به صورت خواسته يا ناخواسته از درون جامعه هدف به استخدام كارگزاران اصلي جنگ نرم در مي آيند. 6- جنگ نرم هيجان ساز است. با نمادسازي ها، اسطوره سازي ها و خلق ارزش هاي جديد، در جنگ نرم از احساسات جامعه هدف نهايت استفاده انجام مي گيرد. مديريت احساسات يك ركن در مهندسي جنگ نرم به حساب مي آيد. در مديريت احساسات، تلاش مي شود از احساسات و عواطف جامعه هدف به عنوان پلي براي نفوذ در افكار و انديشه ها براي ايجاد تغيير و دگرگوني در باورها استفاده شود. احساسات و عواطف به دليل تحريك پذيري، زمينه هاي خلق بحران را فراهم مي سازد. 7- جنگ نرم آسيب محور است. آسيب هاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي، ميدان مانور جنگ نرم است. دشمنان در جنگ نرم با شناسايي نقاط آسيب جامعه هدف در حوزه هاي ذكر شده، فعاليت هاي خود را سامان داده و با خلق آسيب هاي جديد، بر دامنه تحركات خود مي افزايند. 8- جنگ نرم چند وجهي است. پردامنه بودن و برخورداري از وجوه مختلف از ديگر ويژگي هاي جنگ نرم است. در اين جنگ، از تمامي علوم، فنون، شيوه ها و روش هاي شناخته شده و ارزش هاي موجود استفاده مي گردد. 9- جنگ نرم تضادآفرين است. جنگ نرم از محيط هاي آسيب دار در جامعه هدف شروع مي شود و با ايجاد گسل هاي متعدد در بخش هاي گوناگون جامعه و از طريق متفاوت كردن باورها، ارزش ها و شكل دهي به رفتارهاي جديد، اعضاي يك جامعه در برابر همه قرار مي دهد. تضادهاي به وجود آمده از طريق جنگ نرم، همبستگي اجتماعي و وحدت ملي را برهم مي زند و زمينه هاي بروز بحران و درگيري هاي داخلي را فراهم مي سازد. بنابراين تخريب وحدت ملي يكي از پيامدها و ويژگي هاي جنگ نرم است. 10- جنگ نرم ترديد آفرين است. در جنگ نرم، ايجاد ترديد و بدبيني نسبت به بسياري از مسائل يك اصل و قاعده است. حركت در اين جنگ با خلق ترديد و ايجاد نااميدي و يأس شروع مي شود. براي توفيق در اين جنگ، با تكيه بر سنت ها و لكن با نوپردازي به صورت ظريف و آرام، در باورها و اعتقادات اساسي ترديد ايجاد مي شود و به مرور بر دامنه اين ترديدها افزوده شده تا در نهايت به ايجاد تغييرات اساسي در باورها و ارزش ها دست يابد. 11- جنگ نرم از ابزار روز استفاده ميكند. در جنگ نرم از پيشرفته ترين تكنيك هاي روز استفاده مي گردد. فضاي مجازي و سايبري محيط اصلي جنگ نرم در شرايط كنوني به حساب مي آيد. اين فضا، امكان اغواگري با ايجاد جاذبه هاي گوناگون و خلق بسترهاي لازم براي سوار شدن به امواج احساسات را به خوبي فراهم مي سازد. اهداف جنگ نرم اگر جنگ را يك نوع رويارويي، مقابله و كشمكش بين دو طرف تصور كنيم، در اين جنگ هر يك از طرفين به دنبال اهدافي هستند. هر گاه تهاجمي جنگ نرم را عليه مجموعه اي آغاز نمايد، در جامعه هدف به دنبال دستيابي به چهار هدف عمده مي باشد. 1- ايجاد تغيير در اعتقادات و باورها مهمترين و اصلي ترين هدف جنگ نرم را بايد ايجاد تغيير و دگرگوني در باورها و اعتقادات جامعه هدف جنگ نرم دانست. اعتقادات و باورها، اساس حركت يك جامعه به شمار مي آيند.هر انساني براساس باورها و اعتقادات خود به زندگي اش جهت مي دهد. بنابراين اگر كساني بخواهند در مسير حركت يك ملت و جامعه خلل يا تغييري ايجاد كنند، بايد به سراغ تغيير باورها و اعتقادات آنان بروند. بنابراين در جنگ نرم اساسي ترين هدف، ايجاد تغيير در باورها و اعتقادات است. 2- ايجاد تغيير در افكار و انديشهها چنانچه دشمنان يك ملت، با جنگ نرم بتوانند در باورها و اعتقادات يك ملتي رسوخ كرده و با ايجاد شك و ترديد، آن باورها و اعتقادات را مخدوش و متزلزل نمايند، زمينه ها و بسترهاي لازم براي هدف بعدي، يعني ايجاد تغيير در چگونگي فكر كردن و انديشيدن در حوزه هاي گوناگون فراهم مي شود. بنابراين هدف عمده ديگر در جنگ نرم، ايجاد تغيير در افكار جامعه است. 3- ايجاد تغيير در رفتار رفتارهاي يك جامعه، مبتني بر اعتقادات، باورها و چگونگي فكر كردن و انديشيدن افراد آن جامعه مي باشد. با تغييرات اساسي در اين مباني، مدل هاي رفتاري در حوزه هاي گوناگون تغيير مي كند. در واقع مدل هاي رفتاري در هر جامعه اي، براساس نوع باورها و اعتقادات و چگونگي فكر و انديشه در آن جامعه شكل مي گيرد. بديهي است كه با تغيير هر نوع باور و انديشه اي، مدل هاي رفتاري جديد براساس باورها و افكار جديد جايگزين مدل هاي قبلي مي گردد. 4- ايجاد تغيير در ساختار سياسي هدف نهايي در جنگ نرم عليه يك ملت، ايجاد تغيير و دگرگوني در ساختارهاي سياسي آن جامعه و جايگزين كردن ساختارهاي جديد مي باشد. اهداف ذكر شده در يك فرآيند و به صورت خطي دنبال مي گردد. با ايجاد تغيير در باورها، افكار و رفتارهاي يك جامعه، به صورت طبيعي مدل رفتارهاي حمايتي از ساختار سياسي موجود، تغيير پيدا كرده و مدل هاي چالشي جايگزين آن مي شود. در يك جامعه، مردم در شرايطي با نظام سياسي خود به چالش برمي خيزند كه ديگر آن را مشروع ندانند و از نظر آنان مسئولان سياسي مقبوليت خود را از دست داده باشند. بنابراين مشروعيت زدايي و مقبوليت زدايي براي ايجاد بحران، ناآرامي و بي ثبات سازي در جامعه هدف، از كار ويژه هاي اصلي جنگ نرم به حساب مي آيد. هر گاه يك نظام سياسي مشروعيت و مقبوليت خود را در بين ملتش از دست بدهد، به راحتي زمينه هاي لازم براي تغيير آن ساختار و نظام سياسي و جايگزين شدن يك نظام و ساختار جديد فراهم مي گردد. دشمنان انقلاب اسلامي و نظام مقدس جمهوري اسلامي، در دهه اول انقلاب، تمامي قدرت سخت افزاري خود را براي شكست انقلاب و ساقط كردن جمهوري اسلامي به صحنه آورده و به شكل هاي گوناگون از قبيل راه اندازي غائله هاي تجزيه طلبي در مناطق قوميتي، راه اندازي تروريسم داخلي، طراحي كودتاي نظامي و تجاوز نظامي در قالب جنگ تحميلي، تلاش كردند به اهداف خود برسند. ناكامي دشمنان در همه اين اقدامات، سبب گرديد آنان به اين جمع بندي برسند كه تا زماني كه مردم ايران براساس باورها و اعتقادات ديني و اسلامي خود عمل نمايند، مدافع نظام اسلامي و ولايت فقيه بوده و هيچ قدرتي قادر به شكست جمهوري اسلامي و نظام ولايت فقيه نخواهد بود. بنابراين براساس چنين جمع بندي بود كه دشمنان از دهه دوم انقلاب با هدف ايجاد تغيير در باورها و اعتقادات مردم ايران تهاجم فرهنگي خود را آغاز كرده و اكنون تهديدات نرم آنان عليه ملت ايران، وارد مرحله جنگ نرم شده است. آنان بر اين تصور هستند كه با ايجاد تغيير در موارد پيش گفته، مي توانند در نهايت جمهوري اسلامي را ساقط و يك نظام غير ديني جايگزين آن كنند. پيامشناسي در جنگ نرم جنگ نرم ماهيتي فرهنگي دارد و مهاجم با پيام هايي كه مي دهد تلاش مي كند تا جامعه مورد نظر خود را در راستاي اهدافش تغيير جهت دهد. بنابراين پيام شناسي در جنگ نرم از اهميت ويژه اي برخوردار است. پيام هاي دشمن در جنگ نرم بر سه نوع است: 1- پيام هاي سفيد پيام هاي سفيد، پيام هاي راست ولي كم ارزش بوده كه عمدتاً از سوي دشمن با هدف برقراري ارتباط و اعتمادزايي در جامعه هدف ارسال مي گردد. 2- پيام هاي خاكستري پيام هاي خاكستري آميخته اي از پيام هاي راست و دروغ است. پيام هاي خاكستري فراوان و پردامنه بوده و با هدف كنش تعامل با جامعه هدف ارسال مي شود. 3- پيام هاي سياه دشمن در جنگ نرم پس از اعتمادزايي با ارسال پيام هاي سفيد و آماده سازي جامعه هدف براي القاي مطالب دلخواه با پيام هاي خاكستري، در شرايط مقتضي نسبت به ارسال پيام هاي سياه اقدام مي كند. پيام هاي سياه، دروغ هاي بسيار بزرگ، كليدي و كم دامنه است. اين نوع پيام ها با هدف بحران زايي و ايجاد تنش و برهم زدن ثبات و امنيت كشور مورد نظر ارسال مي شود. ادعاي تقلب در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري، نمونه برجسته و بارز از پيام هاي سياه است كه در جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي دشمنان به آن پرداختند. ابزارهاي جنگ نرم جنگ نرم با پشتوانه قدرت نرم انجام مي گيرد. بنابراين تمامي ابزارهاي حامل قدرت نرم را بايد به عنوان ابزارهاي جنگ نرم مورد توجه و شناسايي قرار داد. اين ابزارها انتقال دهنده پيام ها با اهداف خاص هستند. در عصر ارتباطات با تنوع ابزاري براي انتقال پيام از يك نقطه به نقطه ديگر هستيم. جنگ نرم جاري عليه جمهوري اسلامي در مقطع كنوني، عمدتاً در فضاي سايبري و رسانه هاي مجازي در حال انجام است. در كنار فضاي مجازي اينترنتي، تمامي ابزارهاي داراي قابليت براي پيام رساني از سوي دشمنان نظام ديني براي مقابله با جمهوري اسلامي مورد استفاده قرار گرفته است. رسانه ها شامل راديو، تلويزيون و مطبوعات، عرصه هاي هنر شامل سينما، تئاتر، نقاشي، گرافيك و موسيقي، انواع سازمان هاي مردم نهاد و شبكه هاي انساني در زمره ابزار جنگ نرم به شمار مي آيند. هر يك از اين ابزارها در حكم همان تجهيزات نظامي هستند كه در جنگ سخت مورد استفاده قرار مي گيرد. افرادي كه اين ابزارها را به كار مي برند در حكم همان سربازان و نظاميان تفنگ به دست مي باشند و پيام هاي ارسالي در حكم گلوله هايي است كه از اين تجهيزات شليك مي گردد. به عنوان مثال وبلاگ يا سايت اينترنتي يك نوع تجهيزات است و وبلاگ نويس در حكم سرباز و پيامي كه از طريق وبلاگ براي مخاطب ارسال مي دارد در حكم آن گلوله اي است كه با هدف خاص شليك مي نمايد. اين پيام ها مي تواند براي تغيير باورها، افكار و رفتارها باشد. اين پيام ها مي تواند براي تحريك عواطف و احساسات باشد. در هر جنگي و از جمله جنگ نرم، كنشگران و بازيگراني وجود دارند كه بايد به خوبي شناخته شوند. شناخت بازيگران و تركيب آنان كمك مي كند تا بتوان صحنه جنگ نرم را بهتر تحليل كرد. در صحنه جنگ نرم 2 گروه كنشگر و بازيگر اصلي وجود دارد. بازيگران مهاجم و كسانيكه جنگ نرم را به راه انداخته و كسانيكه به مقابله با جنگ نرم مي پردازند. بازيگران جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي يك تركيب پيچيده اي دارند. اين تركيب سبب شده تا جامعه اسلامي علاوه بر مواجه شدن با جنگ نرم دشمنان آشكار خود، با يك فتنه داخلي نيز مواجه گردد. بازيگران جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي حالت طيف گونه دارند. يك طرف اين طيف، نظام سلطه با محوريت آمريكا، صهيونيزم بين الملل و متحدين اروپايي آنها قرار دارد و در طرف ديگر اين طيف، برخي از انقلابيون فرسوده و پشيمان از مبارزه قرار دارند. در ميان اين دو طيف، تمامي ضد انقلابيون، معاندين و مخالفين نظام اسلامي شامل سلطنت طلبان، گروهك منافقين، گروهك هاي چپ گرا، ليبرال ها، متحجرين، گروه هاي منحرف فرهنگي، اشرار، اراذل و اوباش قرار دارند. بازيگران جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي را مي توان به دو گروه خارجي و داخلي تقسيم بندي كرد. اين بازيگران داراي نقش هاي متفاوت بوده و بر همين اساس مي توان آنها را طبقه بندي يا سطح بندي كرد. بازيگران جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي را براساس نقشي كه برعهده دارند مي توان به هشت طبقه، شامل سياستگذاران، انديشه سازان، برنامه سازان، كارگزاران، پردازشگران، بازي گردانان، بازيگران و بازي خوردگان تقسيم بندي كرد. به طور قطع مي توان گفت سه طيف اول از بازيگران جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي در گروه بازيگران خارجي قرار دارند. اين سخن به آن معنا است كه قرارگاه اصلي جنگ نرم در خارج از كشور وجود دارد و گروه ها و افراد داخلي، حتي سردمداران فتنه از سوي خارجي ها خواسته يا ناخواسته مديريت مي شوند. مهمترين بازيگران خارجي جنگ عليه جمهوري اسلامي عبارتند از: 1-سرويس هاي جاسوسي و امنيتي مانند سيا، پنتاگون، موساد و ... 2-نهادهاي رسمي و دولتي آمريكا، رژيم صهيونيستي، انگليس، آلمان، فرانسه و ... 3-نهادها، موسسات و بنيادهاي بين المللي 4-كمپاني هاي رسانهاي در ميان اين موسسات و بنيادها، «بنياد اعانه ملي براي دمكراسي» ، «انسيتواينترپرايز»، «انديشكده آمريكايي بروكينگر» ، «موسسه جامعه باز»، «بنياد مطالعات ايران»، «مركز بين المللي محققان و ودرو ويلسون»، «بنياد كارنگي»، «خانه آزادي»، «موسسه دمكراسي چند حزبي هلند» ، «صندوق آلماني مارشال» و «موسسه بين المللي رويارويي هاي غير خشونت آميز» از جمله مهمترين موسسات و نهادهايي هستند كه در سال هاي اخير به صورت تخصصي و با سرمايه گذاري هاي كلان جنگ نرم را عليه جمهوري اسلامي طراحي كرده و به اجرا در آورده اند. در ميان رسانه هاي فارسي زبان در ماه هاي اخير «بي بي سي فارسي» بيشترين نقش را در جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي بر عهده داشته و اكنون با حمايت هاي مالي دولت انگليس و مرتجعين منطقه اين نقش را دنبال مي كند. شبكه العربيه نيز از رسانه هاي منطقه اي است كه با پول هاي عربستان سعودي در جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي به عنوان يك بازيگر فعال رسانه اي ايفاي نقش مي كند. دكتر يدالله جواني |