يك نشريه چاپ پكن در گزارشي با اشاره به آغاز جنگ سايبري آمريكا در سراسر جهان نوشت كه دولت آمريكا از شبكه جهاني اينترنت براي حمايت از مخالفان و اجراي انقلاب رنگي در كشورهاي ضدآمريكا از جمله ايران استفاده ميكند. روزنامه "چاينا ديلي " چاپ پكن در گزارشي نوشت: به دليل اينكه خاستگاه اينترنت آمريكا بوده است، از ابتدا تا كنون مديريت اينترنت با اين كشور است. سالها پيش، اين پيشنهاد مطرح شد كه مديريت اينترنت به سازمان ملل متحد واگذار شود و يا اينكه دستكم اينترنت با همكاري بينالمللي مديريت شود. اتحاديه اروپا اصرار داشت كه شبكه جهاني اينترنت يك منبع بينالمللي است كه بايد به طور مشترك توسط تمامي كشورهاي جهان اداره شود. اما مقامات آمريكايي با اين پيشنهاد مخالفت كردند. در بيانيهاي كه واشنگتن در تاريخ 30 ژوئن 2005 منتشر كرد، به وضوح اعلام كرد كه دولت آمريكا كنترل اينترنت را براي يك مدت زمان نامحدود حفظ خواهد كرد. در اين بيانيه تاكيد شده بود كه انتقال مديريت اينترنت به سازمان ملل يا ديگر نهادهاي بينالمللي مانع از جريان آزادانه اطلاعات در اين شبكه شده و سبب خواهد شد تا دستكاري در اطلاعات اينترنت به راحتي صورت گرفته و همچنين نظارت جهاني بر اين شبكه جهاني دشوارتر خواهد شد. "جان تيلور دوليتل " سناتور جمهوريخواه كاليفرنيا نيز اعلام كرد: آمريكا اينترنت را ابداع كرد و آن را با هزينههاي مالياتي پرداختي توسط مردم آمريكا به جهانيان هديه كرد. وي افزود: من مخالف انتقال مديريت اينترنت به سازمان ملل هستنم. اين گزارش تصريح كرد: در دست داشتن كنترل اينترنت نقشي استراتژيك را براي آمريكا ايفا ميكند. آمريكا ميتواند بدين وسيله به رديابي اطلاعات از طريق شبكه اينترنت پرداخته، ارزشها و عقايد آمريكايي را به خارج صادر كرده و از يك انقلاب رنگي حمايت كند، به تقويت نيروهاي مخالف و شورشيان عليه دولتهاي ضدآمريكايي بپردازد و در نهايت نيز در امور داخلي كشورها مداخله كند. "جيمز آدامز " يك پيشگوي نظامي معروف در كتابي تحت عنوان "جنگ جهاني آينده " نوشت: رايانه سلاحي براي جنگ آينده است و ديگر هيچ خط مقدمي واقعي آنچنان كه در نبردهاي گذشته مطرح بود، وجود ندارد. در آينده بايتهاي رايانهاي نقش گلوله را براي بدست گيري كنترل جريان امور ايفا خواهد كرد. بنا بر اين گزارش، در اوايل سال 2002، يك توطئه جاسوسي سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) توسط رسانههاي انگليس فاش شد. در آن زمان رسانههاي انگليس اعلام كردند كه سازمان سيا به دنبال جمعآوري اطلاعات از طريق نفوذ در شركتهاي بزرگ رايانهاي، بانكها و نهادها و سازمانهاي دولتي در سراسر جهان بود. روزنامه آمريكايي "نيويوركتايمز " نيز در دسامبر 2005 گزارش كرد كه سازمان سيا با شركتهاي ارتباطات از راه دور آمريكا همكاري كرده بود تا يك برنامه رايانهاي قادر به رديابي ارتباطات اينترنتي را ابداع كند. شبكه تلويزيوني "سيبياس " آمريكا نيز در تاريخ 11 ژانويه 2006 مدعي شد كه سازمان سيا موسسهاي خاص را براي رديابي اطلاعات بدست آمده از ديگر كشورها از طريق ابزار فناوري برتر پايهگذاري كرده است. مسئول اين موسسه در گفتوگو با شبكه سيبياس گفت كه سازمان سيا مقادير عظيمي اطلاعات با اهميت بسيار بالا را جمعآوري كرده است. وي در ادامه اين گفتوگو افزود: باوجود اينكه ايران به شدت تلاش كرده بود تا تحقيقات هستهاي و فعاليتهاي توسعهاي خود را مخفي كند، سازمان سيا راههايي را پيدا كرده بود تا عكسها و اطلاعات دستاولي را از فعاليتهاي هستهاي تهران جمعآوري كند. بنا به گفته اين مقام مسئول، دستيابي به فناوري رديابي به سازمان سيا كمك كرد تا به آزمايشات محرمانه هستهاي ايران حتي پس از اعدام مامور سيا در اين كشور دسترسي پيدا كند. وي ادامه داد: سازمان سيا از زماني كه اينترنت به طور گسترده در جهان راهاندازي شد، هيچگاه كنترل نظارتي خود را بر ايران متوقف نكرده و علاوه براين تقريبا 3 كتابخانه صوتي از اطلاعات جمعآوري شده راهاندازي كرده است. بنا بر اين گزارش، نوشتههاي روزنامه نيويوركتايمز و سايتهاي شبكههاي اجتماعي [نظير توييتر و فيسبوك] به عنوان برگزيدگان جديد اينترنتي در قرن 21 نقشي مهم را در اعتراضات گرجستان، مصر و ايسلند ايفا كردند. "انقلاب رنگي " ناموفق در مولداوي در ماه آوريل 2009 نيز به دليل دخالتهاي گسترده "توييتر "، يك سايت شبكه اجتماعي اينترنتي كه مقر آن در آمريكاست، "انقلاب توييتري " ناميده شد. اين گزارش تصريح كرد: افرادي در بنياد جامعه باز "سوروس " هستند كه مسئوليت تقويت "جنبش به اصطلاح دموكراتيك " در يك "جامعه بسته " را در آمريكا بر عهده دارند. در اوضاع ناآرام ايران به دنبال انتخابات رياستجمهوري خردادماه سال جاري، حزب مخالف در اين كشور به ارسال پيامهاي جعلي، اعلام نارضايتي و برگزاري اعتراضات در شبكههاي اجتماعي نظير "توييتر " و "يوتيوب " مشغول بوده است. دولت آمريكا نيز كه بر اين باور بود اين وسيلهاي موثر براي استفاده عليه دولت ايران است، حتي از توييتر خواست كه تعطيليهاي معمول مربوط به نگهداري از اين سايت را به تعويق بياندازد. دولت آمريكا در درخواستي كه به مدير شركت توييتر ارائه كرد گفت: ايران در لحظهاي تعيينكننده قرار دارد و توييتر نيز نقشي حياتي را در اين شرايط ايفا ميكند. مدير شركت توييتر نيز از اين امر بسيار هيجانزده شده بود كه ميديد توييتر به عنوان "ابزار سياسي " دولت آمريكا مطرح شده است. "رابرت گيتس " وزير دفاع آمريكا نيز اعلام كرد: توييتر و ديگر شبكههاي اجتماعي، "داراييهاي استراتژيكي هستند و از آنجايي كه اين فناوريهاي نوين ارتباطي، كنترل اطلاعات را براي "حكومتهاي ديكتاتور " دشوارتر ميكنند، از اهميت بسيار بالايي نيز برخوردار هستند. يكي از مقامات سابق اطلاعاتي آمريكا گفت: انتشار ايدئولوژي آمريكا از طريق اينترنت بسيار آسانتر از اعزام جاسوسها به كشورهاي هدف و يا آموزش جاسوسان محلي در كشورهاي هدف با ايدئولوژي آمريكا هماهنگ است؛ جاسوسهايي كه با ايدئولوژي آمريكا هماهنگ هستند. اقدام آمريكا در ماه ژوئن گذشته هنگامي كه با درخواست دولت چين براي راهاندازي نرمافزار فيلتر "گرين دم " (Green Dam) را رد كرد و دولت چين را نيز براي مداخله در آزادي اينترنت و آزادي جريان اطلاعاتي تحت فشار قرار داد، احتمالا با اين نيت آمريكا براي نفوذ به چين مرتبط است. بنا بر اين گزارش، "هيلاري كلينتون " وزير امورخارجه آمريكا نيز از زماني كه سال گذشته در اين مقام روي كار آمد، همواره بر اهميت اينترنت تاكيد كرده است. وي مدعي شده است كه اينترنت و مخصوصا استفاده از "فيسبوك "، "يوتيوب "، "فليكر " و "تويير " براي انتشار صداي آمريكا در رويارويي با كشورهايي كه براي تضعيف رسانههاي آمريكا با استفاده از توان اينترنت تلاش ميكنند، بسيار ضروري است. "جرج بوش " رئيسجمهور سابق آمريكا نيز در سال 2002 حكم اجرايي امنيت ملي رياستجمهوري (NSPD-16) را براي استفاده كردن از اولين نيروي هكر در تاريخ آمريكا و همچنين تاريخ جهان صادر كرد. با پيشرفتهايي كه در زمينه اين تكنولوژي صورت گرفت، وزارت دفاع آمريكا ايده "ميدان جنگ سايبري " را در سال 2004 پيشنهاد كرد. در تابستان همان سال، بوش سند محرمانهاي را امضا كرد كه ضمن آن موافقت كرد به وزارت دفاع آمريكا اجازه داده شود تا از هكرها براي حمله به رايانههاي كشورهاي دشمن آمريكا و انهدام آنها استفاده كنند. در ابتداي سال 2008 نيز بوش مجددا به نيروهاي آمريكايي اجازه داد تا حملات سايبري را اجرا كنند تا بدين وسيله به وزارت دفاع آمريكا قدرت بيشتري در شبكه اينترنت داده شود. بوش از نيروهاي آمريكايي خواست تا قابليت دستيابي به شبكههاي رايانهاي محرمانه و غيرمحرمانه از راه دور را ايجاد كرده و سپس با حفظ نهايت پنهانكاري به آرامي اطلاعات اين شبكههاي رايانهاي را ربوده تا اين سيستمهاي رايانهاي را منهدم كرده و حتي به كنترل شبكههاي مربوط به امور دولتي و تجاري اين كشورهاي مخالف آمريكا بپردازند. فرماندهي سايبر نيروي هوايي نيز هجدهم دسامبر 2008 با ماموريت دفاع از امنيت شبكههاي داخلي آمريكا و همچنين حمله به ديگر شبكههاي اينترنتي تاسيس شد. "باراك اوباما " رئيسجمهور آمريكا نيز مكررا بر اهميت اينترنت در طول مبارزات انتخاباتي خود تاكيد ميورزيد. وي از وزارتخانههاي مرتبط خواسته بود تا امنيت شبكه اينترنت آمريكا را ارزيابي كنند و آماده به كارگرفتن اولويت اطلاعاتي براي ادامه فعاليت كنترل نسل جديد سرورهاي اينترنتي شوند. گزارش ارزيابي كه دولت آمريكا 29 ماه مه 2009 منتشر كرد از اين امر حكايت دارد كه تهديدهاي فضاي سايبري، يكي از جديترين تهديدهاي نظامي و اقتصادي است كه آمريكا با آن مواجه است. اين گزارش تاكيد ميكرد كه آمريكا بايد به جهان نشان دهد كه با جديت به اين چالش واكنش نشان ميدهد. با علم به اين موضوع نيز مايكروسافت اعلام كرد كه ارائه خدمات "اماسان " را در كوبا، ايران، سوريه ، سودان و كره شمالي قطع خواهد كرد. گزارشي كه نيويوركتايمز 31 ماه مي 2009 منتشر كرد، مدعي شد كه تقريبا تمام شركتهاي بزرگ نظامي از جمله شركتهاي " Northrop Grumman Corp "، " General Dynamics "، " Lockheed Martin " و " Raytheon Co " در آمريكا همگي قراردادهاي اينترنتي با نهادهاي اطلاعاتي ارتش آمريكا دارند. دو شركت نخست يعني شركتهاي " Northrop Grumman Corp " و "General Dynamics " در جنگ سايبري كه شامل دزديدن اطلاعات بسيار حساس ديگر كشورها و يا فلج كردن شبكههاي رايانهاي آنها از طريق توسعه ابزار نرمافزاري پس از پيدا كردن نقاط ضعف در سيستمهاي رايانهايشان ميشد، دخالت داشتند. وزارت دفاع آمريكا نيز 23 ژوئن 2009 طرحي براي راهاندازي "فرماندهي سايبر آمريكا " ارائه كرد تا پيشرفتهايي در اين زمينه حاصل كند. "ويتمن " سخنگوي پنتاگون اعلام كرد كه اين فرماندهي جديد قصد دارد تا بر اقدامات حفاظتي متمركز شود، اما اين فقط خود آنها بودند كه به چنين حرفي اعتقاد داشتند. مشخص است كه هدف تاسيس اين فرماندهي جديد، يكپارچه ساختن واحدهاي فناوري برتر نظامي در بخشهاي مختلف كشور و تقويت قواي دفاعي آمريكا بود. و مهمتر از آن اينكه، اين فرماندهي براي ارتقاء توان تهاجمي و اجراي حملات سايبري پيشدستانه عليه كشورهاي دشمن در صورت نياز تاسيس شده بود. |