يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ «حجرات 2»
اى مؤمنان! صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر نكنيد، و آن گونه كه با يكديگر بلند سخن مىگوييد با او بلند سخن نگوييد، مبادا آنكه اعمالتان تباه و بى اثر شود و خود آگاه نشويد
تفسیر و نکته های این آیه:
تربیت اسلامی مقتضی است كه انسان نام بزرگان به ويژه پيامبران و امامان و اولياء الهى را به عظمت ياد كند و حريم معنوى و الهى آنان را در هر شرايطى پاس بدارد، و ديگران را نيز كه آگاهى به اين مسئله ندارند و به خاطر جهلشان اهل رعايت نيستند آگاه كند.
احترام و ادب به اولیای الهی نشانگر شخصيت و كرامت خود انسان است.و بىادبى و بىاحترامى نسبت به بزرگان بخصوص اولياء الهى نشانه جاهل بودن شخص است
اگر به آیات قرآن دقت كنيد و خطابات قرآن را به انسان و به پيامبران و به اولياء عظام حق می ببينيد كه چه دريائى از ادب و احترام در آن خطابات موج مىزند و چه زیبا خداوند مومنان و رسولش را مورد خطاب قرار داده است
نکته ای که لازم است گفته شود كه بعد از رحلت پیامبر زیارت آن حضرت و ذریه اش و عالمان ربانی توصیه شده چرا که این عالمان در زمره پیامبر (ص) قرار دارند . چنانكه در حديث مىخوانيم: كسى كه سخن فقيه عادل را رد كند، مثل كسى است كه سخن اهلبيت پيامبر عليهم السلام را رد كرده و كسى كه سخن آنان را رد كند، مثل كسى است كه سخن خدا را رد كرده باشد(بحار، ج 27، ص 238.))
در این آیه می فرماید که صدای خود را در مقابل پیامبر(ص) بلند نکنید که این کار موجب حبط اعمالتان می شود ، ولى در جای دیگر قرآن به ما سفارش کلی می کند که : «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ» صداى خود را فرو گير و آرام سخن بگو. سپس صداهاى بلند را به صداى الاغ تشبيه كرده است: «إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ» «لقمان، 19.)
صداى های گوش خراش و آلودگى صوتى، امروزه یکی از مشکلات جامعه محسوب می شود که مردم نادان با بهانه های بی ارزش از مردم سلب آرامش می کنند
چند نکته درباه این آیه:
1- سفارش به احترام بزرگان، از زبان ديگران زيبا است. در این آیه خود پیامبر(ص) نمىفرمايد: بلندتر از من سخن نگوييد، اين خداوند است كه به مومنان سفارش می کند که صدای خود را در محضر پیامبر (ص)بلند نکنید
2- حبط عمل که در آیه به آن اشاره شده یعنی نابود شدن ثواب بعضى از اعمال به خاطر بعضى از گناهان خاص، بى مانع است
در جملهى ( مبادا آنكه اعمالتان تباه و بى اثر شود و خود آگاه نشويد )، اين نكته نهفته است كه برخى اعمال آثار وضعى دارد و آن آثار وابسته به دانستن يا ندانستن ما نيست.
مثلا اگر انسان مايعى سمّى بخورد مسموم مىشود، گرچه گمان كند آب است. برخى گناهان، سبب پيدايش قحطى، زلزله، كوتاه شدن عمر، ذلّت و خوارى مىشود، گرچه خود انسان از عامل پيدايش اين آثار خبرى نداشته باشد
یک سوال از اهل سنت:
در آیه می فرماید که صدایتان را در حضور پیامبر بلند نکنید چرا که این کار باعث حبط و نابودی عمل می شود با توجه به این آیه و داستان مشهور زیر چه توجیه دیگری برای عصمت عمر باقی می ماند
و اما داستان: پيامبر اسلام در آستانهى رحلت، تقاضاى قلم و كاغذى كرد و فرمود: مىخواهم چيزى بگويم و بنويسيد كه بعد از آن هرگز گمراه نشويد! در ميان حاضران خليفهى دوّم گفت: بيمارى پيامبر شديد شده و سخنانش بىارزش است، شما قرآن داريد و نيازى به نوشتن نيست. سر و صدا به موافقت و مخالفت بلند شد. حضرت فرمود: برخيزيد و برويد(صحيح مسلم، ج 3، ص 1259)
http://www.zitova.com |