یكی از مهمترین نقاط آغاز، اداء فرایض و اهتمام به واجبات است به ویژه نماز، روزه، زكات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منكر. مؤمن سالك باید نماز را در وقت بخواند، نه تنها در وقت كه در اول وقت و همیشه باید پیش از وقت خود را آماده كند تا در اول وقت به نماز برخیزد، كه امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«أوَّل الْوقْتِ رِضْوانُ اللهِ و اخرُهُ عَفْوُاللهِ و الْعفْوُ لا یكونُ إلا منْ ذَنبٍ.»[1]
نماز اول وقت سرشار از خشنودی خدا و در پایان وقت مشمول عفو و بخشش خداوند می شود. بدیهی است عفو و بخشش جز در مورد گناه صدق نمی كند.[2]
اهتمام به فرایض، كاشف از روح انقیاد و موجب تقویت اساس تقوا و ایمان و اخلاق است.
رسول خدا ـ صل الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
«إعْمل بِفَرائِض اللهِ تَكُن اَتْقَی النّاسِ.»[3]
به آنچه خدا واجب كرده عمل كن تا باتقواترین مردم باشی.
ابوحمزه ثمالی از امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ نقل می كند كه فرمود:
«مَن ْعمِلَ بمَا افْتَرَضَ الله عَلَیْهِ فَهُو مِنْ خیرِ النّاس.»[4]
هر كس عمل كند به آنچه خدا بر او واجب كرده از بهترینِ مردم است.
و در حدیث دیگر فرمود:
«... فَهُو منْ أعْبَدِ النّاس.»[5]
... هر كس بجای آورد آنچه را كه خدا واجب كرده از عابدترینِ مردم است.
و در حدیث قدسی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است:
«قال اللهُ تبارَكَ و تَعالی ما تَحبَّبَ إلیَّ عبْدی بِأحَبَّ ممَّا افْترضْتُ علیِه.»[6]
هیچ عبادتی به اندازه ادای واجبات، بنده ام را نزد من محبوب نمی كند.
قطب راوندی می گوید روایت شده است كه فرشته ای از كعبه ندا در می دهد: هر كس فرایض و واجبات خدا را ترك كند از امان خدا بیرون آمده است.[7]
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«... وَلا عبادهَ كَأداءِ الْفرائِض...»[8]
... هیچ عبادتی مانند ادای فرایض و واجبات نیست....
و در بعضی از كتابها، حدیث قدسی را با این عبارت آورده اند:
«ما تَقَرَّبَ إلیَّ عَبْدی بِشَیْ ءٍ أحبَّ إلیَّ ممَّا افْترضْتُهُ علیْهِ و إنَّهً لیَتَقَرَّبُ إلیَّ بِالنّافِلهِ...»[9]
بنده من تقرّب نجوید به سوی من به چیزی محبوب تر و بهتر از آنچه من بر او واجب كرده ام و به وسیله نوافل نیز به من نزدیك می شود... .
سالك الی الله پیش از شروع به هر كار باید آن را بشناسد و وظیفه و حكم شرع را درباره آن بداند و پس از علم، رفتار و كردار خویش را با موازین شریعت منطبق سازد. ادای وظیفه و تأدّب به آداب بدون علم به وظایف و مقررات شرعی امكان پذیر نیست. بنابراین، بر همه لازم است كه احكام دینی خود را به اندازه ضرورت و نیاز (تقلیداً یا اجتهاداً) بدانند و حدّاقل گروهی می بایست در تفقّه در دین و یادگیری مسائل و معارف دینی پیشگام باشند تا بتوانند دیگران را نسبت به وظایف دینی آگاه سازند. خداوند متعال می فرماید:
«فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَه لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»[10]
... چرا از هر فرقه ای گروهی بسیج نمی شوند تا اینكه معارف دینی را خوب یاد بگیرند و آنگاه كه به وطن خویش برگشتند قوم خود (: خویشاوندان و بستگان) را به وظایفشان آگاه سازند (و آنها را از بی تفاوتی در برابر مسئولیتها بر حذر دارند، باشد كه آنان متنّبه شوند و از بیراهه بازگردند)؟
در حدیث آمده است:
«عَنِ الصّادق علیه السلام أنَّه سُئِل عن قوْلِهِ تعالی «فَللّهِ الْحُجَّهُ الْبالغهُ» فقال: إنَّ اللهَ تعالی یقولُ لِلْعبدِ یوْم القیمَهِ عبدی أكُنْتَ عالماً؟ فانْ قال نَعَمْ قال لَهُ أفلا عَمِلْتَبما علِمتَ و إنَ كانَ جاهلاً قالَ لهُ افلا تَعَلَّمْتَ حتی تَعْمَلَ؟...[11]
از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره معنی این آیه كه می فرماید «برای خدا دلیل رسا (و قاطع) است» سؤال شد، فرمود: خداوند در روز رستاخیز به بنده گنهكار خود می گوید: بنده من! چرا تكالیف خود را خوب انجام ندادی؟ آیا میدانستی و گناه كردی؟ اگر بگوید آری، می فرماید: چرا به آنچه می دانستی عمل نكردی؟ و اگر بگوید نمی دانستم، میگوید: چرا یاد نگرفتی تا عمل كنی؟ ...
نتیجه آنكه بندگی و عبادت با دو شرط متحقّق می شود: محبّت و اطاعت، و اطاعت بدون علم و سپس عمل به خواست معبود و رضای محبوب امكان ندارد. آنها كه از خود چیزی می تراشند و پیش خود مطالبی را سرهم می كنند و به عنوان عبادت و اطاعت انجام می دهند آنها بنده خویشند نه بنده خدا.
از گناهانی كه به كبیره بودنش، تصریح شده، ترك كردن چیزی از واجبات الهی است. چنان كه در صحیحهی عبدالعظیم ـ علیه السّلام ـ از حضرت امام جواد، حضرت امام رضا، حضرت امام كاظم و حضرت امام صادق ـ علیهم السّلام ـ است كه میفرمایند: «ترك كردن چیزی از آنچه خدا واجب فرموده گناه كبیره است.» زیرا رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:
«هر كس نماز را عمداً ترك كند پس از ذمه و امان خدا و رسول او بیرون است.»
«او شیئاً مما فرض الله» لان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ من ترك الصلوه متعمداً فقد بریء من ذمه الله و ذمه رسوله.
حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ترك كردن چیزی را كه خداوند به آن امر فرموده، از كفر است». چنان كه خداوند فرموده: (افتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض ...[12]، آیا به بعضی از دستورات كتاب آسمانی و فرمان الهی میگروید و به بعضی دیگر كافر میشوید؟ چیست سزای هر كه از شما این كار را میكند جز خواری در زندگی دنیا و در قیامت به سختترین عذاب دچار شود و خداوند از آنچه شما میكنید غافل نیست. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: خدا آن ها را كافر دانسته به واسطهی ترك آنچه خدا به آن ها فرمان داده است و نسبت ایمان بدآن ها داده ولی از آن ها نپذیرفته و ایمانشان را سودمند برای آن در نزد خودش ندانسته و فرموده است: نیست جزای ایشان جز رسوایی در دنیا و عذاب سختتر در آخرت نیست.[13]
و خلاصه معنی حدیث شریف این است كه: ترك كردن واجبی از واجبات الهی،مرتبهای از مراتب كفر است چنان كه در آیهی مزبور میفرماید: «و به پارهای از دستورهای، كفر میورزید». از این حدیث معلوم میشود كه ترك واجب از گناهانی است كه در قرآن مجید بر آن وعدهی عذاب داده شده است. چنان كه در آخر آیه میفرماید «و سزای چنین كسی چیزی، جز رسوائی در دنیا و عذاب سختتر در آخرت...».
و نیز آن حضرت میفرماید: «بندهای كه یكی از واجبات الهی را ترك كند یا یكی از گناهان كبیره را به جا آورد،خداوند به نظر رحمت به او نمینگرد و او را پاك نمیفرماید. راوی تعجب كرده، گفت: آیا خدا به چنین كسی نظر رحمت نمیفرماید؟ امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: بلی، زیرا چنین شخصی مشرك شده و برای خدا شریكی قرار داده است. باز تعجب میكند و میگوید: آیا مشرك شده؟ امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: آری، زیرا خداوند امر به چیزی فرموده و شیطان هم او را به چیزی امر كرده (یعنی ترك آنچه خدا به او امر فرموده است)، پس آنچه را خدا امر فرموده بود، ترك كرده و به امر شیطان رو آورده (از ترك واجب و فعل حرام). پس چنین شخصی در اثر اطاعتش از شیطان در دركهی هفتم دوزخ (كه جای منافقین است) با شیطان خواهد بود».[14]
از بیان امام ـ علیه السّلام ـ ظاهر میشود كه مراد به شرك در اینجا، شرك در مقام اطاعت است.
فتنه و عذاب دردناك: از جمله آیاتی كه در آن سخت تهدید شده و وعدهی عذاب بر مخالفت امر وجوبی خداوند شده، در سورهی نور است كه میفرماید: «باید بترسند كسانی كه از اطاعت امر خدا مخالفت میوزند كه به ایشان بلایی یا عذاب دردناكی برسد.»[15]
بعضی از مفسران گفتهاند: ممكن است مراد از فتنه، بلای دنیوی و عذاب الیم در آخرت باشد و ممكن است فتنه و عذاب هر دو اخروی باشد.
در باب اهمیت ادای واجبات، روایات بسیار رسیده، از آن جمله پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ میفرماید: «خداوند شب معراج به من فرمود: نزدیك نمیشود بندهای از بندگانم به من به چیزی مانند عمل كردن به آنچه بر او واجب كردهام.»[16]
و نیز فرمود: «به واجبات عمل كن تا با تقواترین مردم باشی»[17] و در روایت دیگر فرموده: «بهترین مردم خواهی بود».
واجبات چیست؟: هر چیزی كه خداوند به آن امر فرموده، به طوری كه در به جا آوردنش ثواب و در تركش وعدهی عذاب داده باشد، آن را فریضه و واجب میگویند. و فریضههای الهی بسیار است، ولی مهمترین آن ها كه اساس و بنای دین اسلام بر آن ها است، پنچ چیز است: نماز، روزه، حج، زكات، ولایت. در پارهای از روایات، از این پنج چیز، به اركان دین و شرایع اسلام تعبیر شده است. صاحب وسائل پس از نقل چندین روایت به این مضمون میفرماید: كه امر به معروف و نهی از منكر یكی از اقسام جهاد است و جهاد هم از توابع ولایت است. چنان كه در روایت به این مطلب اشاره شده است و چون خمس برای سادات بدل زكات است و تبری هم جزء مهم ولایت میباشد. پس فروع دین و اركان آن ده تا است: نماز، روزه، حج، زكات، خمس، جهاد، امر به معروف، نهی از منكر، تولی و تبری.
و ترك نماز و حج و زكات و خمس، گناه كبیره است.
حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «اساس اسلام، بر پنچ چیز بنا شده است: نماز، روزه، زكات، حج و ولایت و خوانده نشده به چیزی مانند خوانده شدن (و امر شدن) به ولایت.»[18]
در حدیث دیگر میفرماید: «از اساس دین، دوستی با دوستان اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ و دشمنی با دشمنان ایشان و پیروی و متابعت آن ها است.»[19]
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «پیغمبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ از اصحاب خود پرسید: محكمترین رشتههای ایمان (كه صاحبش را نجات میدهد و به سعادت همیشگی میرساند) چیست؟ گفتند: خدا و رسولش بهتر میداند. و بعضی گفتند: نماز، و برخی، روزه، و پارهای زكات، و گروهی حج و عمره، و عدهای جهاد را گفتند. آن حضرت فرمود: برای آنچه گفتید، فضیلت است. لیكن محكمترین وسائل، اینها نیست، بلكه آن دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خدا و دوستی كردن با دوستان خدا و بیزاری جستن از دشمنان خدا است.»[20]
در مكتوب حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ در ضمن بیان شرایع اسلام میفرماید: «واجب است برائت و بیزاری از كسانی كه به آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ظلم نمودند. و بیزاری با ناكثین و قاسطین و مارقین (اصحاب جمل و جنگ كنندگان در صفین در ركاب معاویه ملعون و خوارج نهروان) و بیزاری از كسانی كه منكر ولایت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ شدند اولشان و آخرشان.
و واجب است دوستی علی ـ علیه السّلام ـ و تابعین او مانند سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و ابو الهیثم و سهل بن حنیف و عباده بن الصامت و ابو ایوب الانصاری و خزیمه بن ثابت و ابو سعید خدری و نظایر ایشان از كسانی كه مثل آن ها بودند.»[21]
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «كسی كه میخواهد لقای خدا را با ایمان دریابد، باید خدا ور سول و مؤمنین را (كه در رأس ایشان ائمهی هدی هستند) دوست بدارد و باید از دشمنان ایشان بیزار باشد.»[22]
حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «به خدا اگر سنگی ما را دوست بدارد، خداوند آن را با ما محشور خواهد فرمود. و آیا حقیقت دین جز دوستی و دشمنی (به تفصیلی كه گذشت) چیزی هست؟.»[23]
انكار حق اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ : در كتاب وسائل، در باب تعیین كبائر، ضمن حدیثی كه در شمارهی كبائر از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ روایت نموده میفرماید: «و انكار حقنا یعنی از جملهی گناهان كبیره، منكر حق اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شدن است.» و در حدیث دیگری میفرماید: «و انكار ما انزل الله یعنی از بزرگترین كبائر، منكر شدن چیزی است كه خداوند در قرآن مجید نازل فرموده.»
و ظاهر این است كه مراد از انكار حق اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ ، همان ولایت است كه ذكر شد. و همچنین مراد از انكار ما انزل الله؛ حقوق آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و ولایت ایشان است.
بعضی از علماء احتمال دادهاند كه مراد از والمحاربه لاولیاء الله كه در روایت دیگر از كبائر شمرده شده، مخالفت با آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و دشمنی كردن با آن ها است.
بنابراین، مراد از این سه عبارت كه در سه حدیث است، همان ولایت است.
لیكن تحقیق آن است كه انكار حق اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ مراد ولایت و ولایت (به كسر و فتح واو) هر دو است. اما حق ولایت و حكومت ایشان و اولوالامر دانستن آن ها، پس اقرار به آن نزد امامیه جزء اصول مذهب و منكر آن قطعاً از ایمان خارج است.
اما حق ولایت (به فتح واو) یعنی نصرت و محبت ایشان به تفصیلی كه گذشت، فی الجمله از ضروریات دین اسلام، و منكرش مانند ناصبیها، از دین اسلام قطعاً بیرون و از هر نجسی هم نجستر میباشد.
و اما انكار ما انزل الله، پس ظاهر آن تمام آنچه خداوند نازل فرموده است، در موضوعات مختلفه میباشد. بنابراین، منكر شدن یكی از آنچه خداوند (یقیناً) نازل فرموده گناه كبیره، و در پارهای موارد موجب كفر است. و چون مهمترین چیزی كه خداوند با تأكید شدید نازل فرموده، موضوع ولایت است، پس انكار آن اشد مراتب این گناه كبیره، بلكه برخی از مراتب آن (مانند دشمنی با ایشان) موجب كفر قطعی است چنان كه اشاره شد.
اما محاربهی با اولیای خدا، ظاهر آن مطلق دوستان خدا است. یعنی هر كس در مقام دشمنی و ستیزه با یكی از دوستان خدا باشد، مرتكب كبیره شده است. و چون آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در رأس تمام دوستان خدایند، پس محاربه و دشمنی با ایشان، اشد مراتب كفر است.
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «روز قیامت منادی ندا میكند: كجایند كسانی كه متعرض و مزاحم دوستان من شدند؟ پس مردمی برخیزند كه چهرهی ایشان گوشت ندارد. گفته میشود: ایشان كسانی هستند كه مؤمنین را آزردند و در برابر ایشان ایستادند و با آن ها دشمنی ورزیدند و در دینشان سخت گرفتند. پس امر میشود كه ایشان را به دوزخ برند.»[24]
پیغمبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «در شب معراج، از جمله وحیهای خداوند به من این بود كه هر كس دوستی از دوستان مرا خوار كند، هر آینه به نبرد با من كمین گرفته است. و هر كس با من بجنگد، من با او میجنگم: گفتم پروردگارا، این دوست تو كیست؟ من دانستم كه هر كس با تو بجنگد، با او میجنگم. فرمود: آن كسی است كه از او پیمان گرفتم بر دوستی و پیروی از تو و از وصی تو (علی ـ علیه السّلام ـ ) و از ذریه و نژاد تو وصی تو (یعنی ائمه اثنی عشر ـ علیهم السّلام ـ ).[25]
[1] . من لا یحضره الفقیه، ج 1 / صفحه 140.
[2] . پس معلوم می شود كه تأخیر نماز به آخر وقت گناه است و حتی المقدور باید سعی كرد كه بدون عذر، نماز از اول وقت به تأخیر نیفتد.
[3] . اصول كافی، ج 2 / صفحه 82.
[4] . همان، صفحه 81.
[5] . جامع احادیث الشیعه، ج 14 / صفحه 98.
[6] . اصول كافی، ج 2 / صفحه 82.
[7] . جامع احادیث الشیعه، ج 14 / صفحه 99 از كتاب مستدرك الوسائل.
[8] . نهج البلاغه صبحی صالح، حكمت 113.
[9] . كتاب لقاء الله مرحوم حاج میرزا جواد ملكی رحمهالله، صفحه 29؛ جواهر السنیه، صفحه 99؛ جامع احادیث الشیعه, ج 7 / صفحه 99 با اندكی تفاوت در عبارت.
[10] . توبه / 122.
[11] . تفسیر صافی، چاپ اسلامیه، ج 1 / صفحه 555، ذیل آیه 149 انعام؛ تفسیر نورالثقلین، ج 1 / صفحه 776.
[12] . سوره بقره، آیه 84.
[13] . و الوجه الرابع من الكفر ترك ما امر الله عزوجل به هو قول الله عزوجل «و اذ اخذنا میثاقكم لاتسفكون دمائكم ولا تخرجون انفسكم من دیاركم ثم اقررتم و انتم تشهدون ثم انتم هؤلاء تقتلون انفسكم و تخرجون فریقاً منكم من دیارهم تظاهرون علیهم بالاثم و العدوان و ان یأتوكم اساری تفادوهم و هو محرم علیكم اخراجهم افتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلك منكم» فكفر هم بترك ما امر الله عز و جل به و نسبهم الی الایمان و لم یقبله منهم و لم ینفعهم عنده فقال «فما جزاءمن یفعل ذلك منكم الاخزی فی الحیوه الدنیا و یوم القیامه یردون الی اشد العذاب و ما الله بغافل عما تعملون» (اصول كافی باب وجوه الكفر، ج2، الوجه الرابع من وجوه الكفر).
[14] . ولا ینظر الله الی عبده ولا یزكیه لو ترك فریضه من فرائض الله او ارتكب كبیره من الكبائر قلت لاینظر الله الیه قال ـ علیه السّلام ـ نعم قد اشرك بالله قلت اشرك بالله قال ـ علیه السّلام ـ نعم ان الله امره بامرو امره ابلیس بامر فترك ما امر الله عزوجل و به صار الی ما امر به ابلیس فهذا مع ابلیس فی الدرك السابع من النار (وسائل الشیعه، ج1، ص25).
[15] . فلیحذر الذین یخالفون عن امره ان تصیبم فتنه او یصیبهم عذاب الیم. (سورهی نور، آیهی 63).
[16] . قال ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ قال الله تعالی لیله المعراج و ما یتقرب الی عبد من عبادی بشیء احب الی مما افترضت علیه (كافی، ج2، ص82).
[17] . قال ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اعمل بفرائض الله تكن اتقی الناس (كافی، ج2، ص83).
[18 . بنی الاسلام علی خمس: علی الصلوه و الزكوه و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشیء كما نودی بالولایه (كافی، ج2، ص18).
الولایه بالفتح المحبه و النصره و بالكسر الاماره و السلطنه (مجمع البحرین).
[19] . و ولایه و لینا و عداوه عدونا و الدخول مع الصادقین (كافی، ج2، ص18).
[20] . عن ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ قال قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ لاصحابه ای عری الایمان اوثق فقالوا الله و رسوله اعلم و قال بعضهم الصلوه و قال بعضهم الزكوه و قال بعضهم الصیام و قال بعضهم الحج و العمره و قال بعضهم الجهاد فقال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ لكل ما قلتم فضل و لیس به و لكن اوثق عری الایمان الحب فی الله و البغض فی الله و توالی اولیاء الله و التبری من اعداء الله (كافی، ج2، ص125).
[21] . عیون اخبار الرضا ـ علیه السّلام ـ ، ص268.
[22] . من سره ان یلقی الله و هو مؤمن فلیتول الله و رسوله و الذین آمنوا و لیبرء الی الله من عدوهم (روضه كافی).
[23] . و الله لو احبنا حجر حشره الله معنا و هل الدین الا الحب و البغض (بحار).
[24] . اذا كان یوم القیمه نادی مناد این الصدود لاولیائی فیقوم قوم لیس علی وجوههم لحم فیقال هؤلاء الذین آذوا المؤمنین و نصبوا لهم و عاندوهم و عنفوهم فی دینهم ثم یؤمر بهم الی جهنم (كافی، ج2، ص351).
[25] . عنه ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فی حدیث المعراج قال الله تعالی یا محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ من اذل لی ولیاً فقد ارصدنی بالمحاربه و من حاربنی حاربته قلت یا رب و من ولیك هذا فقد علمت ان من حاربك حاربته قال تعالی لی ذلك من اخذت میثاقه لك ولوصیك و لذریتكم بالولایه (كافی، ج2، ص353).
آيت الله دستغيب - اقتباس از كتاب گناهان كبيره، ص240 و آيت الله مهدوي كني- نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي، 325
http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29806&level=4&subid=29806&page=2
|