الف) حضرت امام خمینی(ره)
اگرچه دربیانات وپیام های امام راحل واژه خودی و غیرخودی به مفهوم موردنظر کمتر بکار رفته ولی واژپان وعبارت های دیگری مشاهده می شود که به معنای موردنظر اشاره دارد. در اینجا به بررسی برخی از دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره) می پردازیم که به نوعی به موضوع خودی و غیر خودی مربوط می شود:
«به همه شما وصيت و سفارش مىكنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نا محرمان بيفتد.» (صحيفه نور، ج 20، ص 240.)
اشارات بسیاری در وصیتنامه الهی- سیاسی امام راحل نیز وجود دارد که به قسمتی ازآنها اشاره می شود:
من اكنون به ملتهاي شريف ستمديده و به ملت عزيز ايران توصيه ميكنم كه از اين راه مستقيم الهي كه نه به شرق ملحد و نه به غربِ ستمگرِ كافر وابسته است، بلكه به صراطي كه خداوند به آنها نصيب فرموده است محكم و استوار و متعهد و پايدارً پايبند بوده، و لحظه]اي[ از شكر اين نعمت غفلت نكرده و دستهاي ناپاك عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجي و چه عمال داخلي بدتر از خارجي، تزلزلي در نيت پاك و ارادة آهنين آنان رخنه نكند؛ و بدانند كه هرچه رسانههاي گروهي عالم و قدرتهاي شيطاني غرب و شرق اشتلم ميزنند دليل برقدرت الهي آنان است و خداوند بزرگ سزاي آنان را هم در اين عالم و هم درعوالم ديگر خواهد داد. «إنَّه وليُّ النِّعَم وبِيَدِه ملكوتُ كلِّ شيءٍ».
بدانند كه مخالفين اسلام و كشورهاي اسلامي كه همان ابرقدرتان چپاولگر بين المللي هستند، با تدريج و ظرافت دركشور ما و كشورهاي اسلامي ديگر رخنه، و با دست افراد خودِ ملتها، كشورها را به دام استثمار ميكشانند. بايد با هوشياري مراقب باشيد و با احساس اولين قدمِ نفوذي به مقابله برخيزيد و به آنان مهلت ندهيد.
واز نمايندگان مجلس شوراي اسلامي دراين عصر و عصرهاي آينده ميخواهم كه اگر خداي نخواسته عناصر منحرفي با دسيسه و بازي سياسي وكالت خود را به مردم تحميل نمودند، مجلس اعتبارنامة آنان را رد كنند و نگذارند حتي يك عنصر خرابكار وابسته به مجلس راه يابد.
وصيت اينجانب به حوزههاي مقدسة علميه آن است كه كراراً عرض نمودهام كه در اين زمان كه مخالفين اسلام و جمهوري اسلامي كمر به براندازي اسلام بستهاند و از هر راه ممكن براي اين مقصد شيطاني كوشش مينمايند، و يكي از راههاي با اهميت براي مقصد شوم آنان و خطرناك براي اسلام و حوزههاي اسلامي نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكار در حوزههاي علميه است، كه خطر بزرگ كوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزهها با اعمال ناشايسته و اخلاق و روش انحرافي است و خطر بسيار عظيم آن در درازمدت به مقامات بالا رسيدن يك يا چند نفر شياد كه با آگاهي برعلوم اسلامي و جا زدن خود را در بين تودهها وقشرهاي مردم پاكدل و علاقهمند نمودن آنان را به خويش وضربة مهلك زدن به حوزههاي اسلامي و اسلام عزيز و كشور در موقع مناسب ميباشد.
و ميدانيم كه قدرتهاي بزرگ چپاولگر در ميان جامعهها افرادي به صورتهاي مختلف از مليگ راها و روشنفكران مصنوعي و روحاني نمايان كه اگر مجال يابند از همه پرخطرتر و آسيب رسانترند ذخيره دارند كه گاهي سي ـ چهل سال با مشي اسلامي و مقدس مآبي يا «پان ايرانيسم» و وطن پرستي و حيلههاي ديگر، با صبر و بردباري در ميان ملتها زيست ميكنند و در موقع مناسب مأموريت خود را انجام ميدهند.
و بر ملت و دولت جمهوري اسلامي است در همة اعصار، كه نگذارند عناصر فاسد داراي مكتبهاي انحرافي يا گرايش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و ساير مراكز تعليم و تربيت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگيري نمايند تا مشكلي پيش نيايد و اختيار از دست نرود.
وصيت اينجانب به آن طايفه از روحانيون و روحانينماها كه با انگيزههاي مختلف با جمهوري اسلامي و نهادهاي آن مخالفت ميكنند و وقت خود را وقف براندازي آن مينمايند و با مخالفان توطئهگر و بازيگران سياسي كمك، و گاهي به طوري كه نقل ميشود با پولهاي گزافي كه از سرمايهداران بيخبر از خدا دريافت براي اين مقصد ميكنند كمكهاي كلان مينمايند، آن است كه شماها طرْفي از اين غلط كاريها تاكنون نبسته و بعد از اين هم گمان ندارم ببنديد. بهتر آن است كه اگر براي دنيا به اين عمل دست زدهايد ـ و خداوند نخواهد گذاشت كه شما به مقصد شوم خود برسيدـ تا درِ توبه باز است از پيشگاه خداوند عذر بخواهيد و با ملت مستمند مظلوم همصدا شويد و از جمهوري اسلامي كه با فداكاريهاي ملت به دست آمده حمايت كنيد، كه خير دنيا و آخرت در آن است. گرچه گمان ندارم كه موفق به توبه شويد. و اما به آن دسته كه از روي بعض اشتباهات يا بعض خطاها، چه عمدي و چه غير عمدي، كه از اشخاص مختلف يا گروهها صادر شده و مخالف با احكام اسلام بوده است با اصل جمهوري اسلامي و حكومت آن مخالفت شديد ميكنند و براي خدا در براندازي آن فعاليت مينمايند و با تصور خودشان اين جمهوري از رژيم سلطنتي بدتر يا مثل آن است، با نيت صادق در خلوات تفكر كنند و از روي انصاف مقايسه نمايند با حكومت و رژيم سابق.
ب) رهبر معظم انقلاب اسلامی
رهبر معظم انقلاب اسلامی به این موضوع تاکید خاصی دارند که متاسفانه برخی از گروه ها و افراد با سابقه انقلابی و خط امامی، در قول و گفتار شعار پیروی از خط امام (ره) را سر می دهند ولی در عمل از مرزهای اعتقادی و سیاسی امام عبور کرده و برخلاف آن رفتار می کنند. در اینجا به بررسی مختصر دیدگاههای مقام معظم رهبرى می پردازیم:
مراقب دشمن باشيد؛ دشمن را خوب بشناسيد؛ مبادا از شناسايى دشمن غفلت كنيد. غريبههايى را كه در لباس خودى خودشان را در همه جا داخل مىكنند بشناسيد؛ دستهاى پنهان را ببينيد. هيچ كس بهخاطر غفلت ستايش نمىشود. هيچكس بهخاطر چشمها را بر هم گذاشتن، مدح نمىشود. اگر بر آدم غافل ضربهاى وارد شد، اول كسى كه مسؤول و مذموم است، خود اوست؛ مراقب باشيد. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشى است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعى مىكنند بلكه بتوانند دانشجويان را در مقابل نظام قرار دهند؛ اما موفق نشدند... دشمن است كه مىخواهد با نام دانشجو يا با نام نفوذ در ميان دانشجويان، فساد و تباهى كند؛ خود دانشجويان بايستى هوشيارانه متوجه باشند.
بيانات در ديدار جمعى از دانشجويان به همراه اقشار مختلف مردم 21/04/1378
... حالا خودى و غير خودى داريم يا نداريم؟ اگر بخواهيم ملت را حساب كنيم، نه؛ آحاد ملت همه خوديند. اما جريانات سياسى، بله؛ جريان خودى داريم، جريان غيرخودى هم داريم. خودى كيست؟ خودى آن است كه دلش براى اسلام مىتپد؛ دلش براى انقلاب مىتپد؛ به امام ارادت دارد؛ براى مردم به صورت حقيقى - نه ادعايى - احترام قائل است. غير خودى كيست؟ غير خودى كسى است كه دستورش را از بيگانه مىگيرد؛ دلش براى بيگانه مىتپد؛ دلش براى برگشتن امريكا مىتپد. غير خودى آن كسى است كه از اوايل انقلاب در فكر ايجاد رابطهى دوستانه با امريكا بود. به امام اهانت مىكرد؛ اما براى امريكا اظهار علاقه مىنمود! كسى به امام اهانت مىكرد، ناراحت نمىشد؛ اما اگر كسى به دشمنان بيرون از مرز يا همدستان آنها اهانت مىكرد، ناراحت مىشد! اينها غريبهاند. اسمشان چيست، هرچه باشد؛... دستگاههاى امنيتى - وزارت اطلاعات و وزارت كشور - نيروى انتظامى، سپاه، بسيج و بقيه، حواسشان بايد جمع باشد. اينكه بعضى از دلسوزان به برخى از مطبوعات گله دارند، از اين ناحيه است، والا هيچ كس با مطبوعات آزاد مخالفتى ندارد. فلسفهى اين انقلاب، آزادى است - آزادى بيان و آزادى فكر - اما طورى نباشد كه حرف و خواست و تحليل و جهتگيرى دشمن را بر همهى حرفهاى ديگر مقدم كنند؛ آن را اصل و ملاك قرار دهند. كسى كه با دشمن دوست شد، دوست ديگر نمىتواند به او اعتماد كند.
خطبههاى نماز جمعهى تهران به امامت مقام معظم رهبرى 08/05/1378
... من الان هم عرض مىكنم كه گروههاى خودى، فاصلهى بين خودشان را كم كنند. گروههاى خودى، به همان معنايى كه در نماز جمعهى قبل معنا كردم؛ يعنى كسانى كه اسلام را قبول دارند؛ حكومت اسلامى را قبول دارند؛ اين مرد بزرگ (امام) را - كه نشانههاى او بحمدالله در ميان ما به وفور مشاهده مىشود - قبول دارند؛ راه و خط او را قبول دارند. با اين معنا، اين گروهها اگر نمايندهى مردم باشند، نمايندهى اكثريت قاطع مردمند؛ اگر نمايندهى مردم هم نباشند، بايد بدانند كه اكثريت قاطع مردم در اين راه حركت مىكنند. ممكن است در گوشه و كنار، يك گروه از زخمخوردههاى انقلاب، وابستههاى به دشمن و ضعيفالنفسهاى استحاله شده باشند كه اينها را قبول نداشته باشند. اين گروههاى خودى، خطوط و فاصلههاى بين خودشان را كم و ضعيف كنند؛ فاصلهها بين خودشان كه كم شد، فاصلهى با غريبهها آشكار مىشود؛ همانى كه امام در وصيتنامه و در بيانيهى خود فرمود كه نگذاريد غريبهها بر سرنوشت اين كشور تأثير بگذارند. تأثيرگذارى غريبه فقط اين نيست كه بيايد مقامى را متصدى شود و به عهده گيرد؛ گاهى غريبه از راههاى ديگرى اعمال نفوذ مىكند. خوديها نبايد اجازه دهند. بايد به هم نزديك شوند تا غريبهها فاصلهشان با آنها آشكار شود.
آن كسانى كه اصل اسلام و حكومت اسلامى را قبول ندارند - البته اينكه مىگوييم اصل اسلام را قبول ندارند، بهعنوان يك مذهب نمىگوييم؛ خيلى از اقليتهاى دينى در كشور ما هستند كه اسلام را قبول ندارند؛ اما راه ملت ايران را قبول دارند و با ملت همراهند - شاخصهاى انقلاب و شاخصهاى خط امام را قبول ندارند، اصلا منكرند و منتظرند از بيرون اين مرزها كسى بيايد و زمام امور كشور را دردست گيرد، منتظرند بيگانه بيايد، منتظرند اوضاع قبل از انقلاب تكرار شود، اينها غريبهاند. هر چه شما خوديها با هم نزديكتر و مهربانتر باشيد، غريبهها از شما فاصلهى بيشترى خواهند گرفت.
بيانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 09/07/1378
... غم بزرگ اين است كه - همانطور كه قبلا اشاره كردم - بعضى عناصرى كه هيچ سودى در سلطهى امريكا بر اين كشور ندارند، از روى غفلت و اشتباه و ضعفها و عقدهها، براى سلطهى امريكا بر اين كشور تلاش مىكنند! البته اشخاص مختلفند؛ بعضيها عقدهاى دارند؛ بعضيها كينهاى دارند؛ بعضيها گلهاى از كسى دارند؛ براى خاطر دستمالى، قيصريه را آتش مىزنند؛ بهخاطر يك دشمنى و يك كينهى شخصى و يك محروميت از فلان مسؤوليت كه مايل بوده به او بدهند و مثلا نشده و بهخاطر يك اشتباه در فهم، مىبينيد كه حرفى مىزنند، اقدامى مىكنند، موضعى مىگيرند و كارى مىكنند كه به ضرر تمام مىشود و در خدمت دشمن قرار مىگيرند! بدانيد؛ اين راديوهاى بيگانه، با ميليونها دلار صرف و خرج راه مىافتد. اينها هدف دارند از اينكه اين تبليغات را مىكنند؛ مىخواهند افكار عمومى كشورهاى مخاطب خودشان را تحت تأثير قرار دهند. بيخودى كه نمىآيند از شخصى، از حرفى، از جريانى، اينطور دفاع كنند! هر آدم عاقلى تا ديد دشمن برايش كف مىزند، بايد به فكر فرو برود و بگويد من چه غلطى كردم؛ من چه كار كردم كه دشمن براى من كف مىزند؟! بايد به خود بيايد. اين مايهى غصه است كه بعضى از كف زدن دشمن خوششان مىآيد! اگر گلزن مهاجم ما در ميدان فوتبال، اشتباها به دروازهى خودش گل بزند، چه كسى در آن ميدان كف خواهد زد؟ طرفداران تيم مقابل و مخالف. حالا شما وقتى كه مىبينى دشمن برايت كف مىزند، بايد بفهمى كه به دروازهى خودى گل زدهاى! ببين چرا زدى؟ ببين چرا كردى؟ ببين چه اشتباهى كردهاى؟ ببين مشكلت كجاست؟ بگرد مشكل خودت را پيدا كن و توبه كن. من در اين ماه رمضان، از همهى كسانىكه اين خطاى بزرگ را در مقابل ملت ايران كردند، مىخواهم كه در مقابل خدا و در مقابل اسلام توبه كنند. مبادا خيال شود كه اين خطا در مقابل شخص اين بندهى حقير است؛ نه. بنده كه كسى نيستم؛ بنده هيچ اهميتى ندارم؛ اين را بدانند. هيچ ادعايى هم ندارم؛ هيچ دلبستگىاى هم به مسؤوليت و اقتدار ندارم. البته مايهى افتخار است براى هر كسى كه بتواند به اين مردم خدمت كند؛ اما دلبستگى نيست؛ آنهايى كه بايد بدانند، مىدانند. دل انسان غمگين مىشود و مىشكند بهخاطر اينكه چرا كسانى كه نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمهى معصومين زدند، حالا طورى مشى كنند كه اسرائيل و امريكا و سيا و هركسى كه در هر گوشهى دنيا با اسلام دشمن است، برايشان كف بزنند! اين، انسان را غصهدار مىكند. ولى به شما عرض كنم، بشارتهاى الهى اينقدر زياد است كه هر غمى را از دل پاك مىكند. بشارتهاى الهى خيلى زياد است. نبايد خيال كرد كه اگر چهار نفر آدمى كه سابقهى انقلابى دارند، از كاروان انقلاب كنار رفتند، پس انقلاب غريب ماند. نه آقا، همهى انقلابها، همهى فكرها، همهى جريانهاى گوناگون اجتماعى، هم ريزش دارند، هم رويش دارند؛ ريزش در كنار رويش.
خطبههاى نماز جمعهى تهران 26/09/1378
... يك عده هم كسانى هستند كه مال آن رژيم نيستند؛ اما از اول انقلاب، بلكه بعضى پيش از انقلاب، نشان دادند كه به ادارهى كشور برطبق احكام اسلام از بن دندان عقيدهاى ندارند. آنها اسم اسلام را مىخواهند و اسم اسلام را دوست مىدارند. دشمن اسلام به آن معنا هم نيستند؛ اما مطلقا اعتقادى به فقه اسلامى، به احكام اسلامى و به حاكميت اسلامى ندارند. معتقد به همان روشهاى فردىاند. اوايل انقلاب هم يك عده از همينها توانستند امور را قبضه كنند و در دست گيرند. اگر امام به داد اين انقلاب نمىرسيد، همين آقايان، خشك خشك انقلاب و كشور را به دامن امريكا برمىگرداندند! اينها هم دم از اصلاح مىزنند؛ گاهى دم از اسلام هم مىزنند؛ اما در كنار كسانى قرار مىگيرند كه صريحا عليه اسلام شعار مىدهند و با آنها اظهار همبستگى مىكنند! گاهى دم از اسلام مىزنند، اما در كنار كسانى قرار مىگيرند كه شعار ضديت با حكومت اسلامى، شعار سكولاريزم و حكومت منهاى دين و حكومت غيردينى و حكومت ضد دينى و لائيسم را مىدهند! پيداست كه اينها نفوذيند. اينها جزو آن دستهاى نيستند كه ارزشها را قبول دارند و معتقد به تحولند؛ نه. اينها نفوذيند؛ اينها بيگانه و غريبهاند. بنده چند ماه قبل از اين در همين منبر نماز جمعه بحث «خودى» و «غيرخودى» را مطرح كردم؛ اما فرياد بعضيها بلند شد كه چرا مىگوييد «خودى» و «غيرخودى»! بله، اينها غيرخودىاند؛ اينها انقلاب و اسلام و ارزشها را قبول ندارند؛ جناحهاى خودى بايد حواسشان را جمع كنند.
بيانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 23/02/1379
... البته كسى كه دشمن نظام است، اينطور نيست كه نمىتواند در اين نظام زندگى كند؛ نه. مخالفان اسلام مىتوانند در اين نظام زندگى كنند؛ كسانى هم كه اسلام را اصلا قبول ندارند، مىتوانند در اين نظام زندگى كنند. اسلام نگفته كه هر كس در ظل نظام اسلامى زندگى مىكند، بايد معتقد به اسلام و مبانى اسلام باشد؛ نه. زندگى كنند و، از حقوق شهروندى و امنيت هم برخوردار باشند. اگر دزدى در خانهى يك غير مسلمان را بشكند و برود دزدى كند، آن دزد را هم مجازات مىكنند. در مجموع، بين كسانى كه به نظام معتقدند و كسانى كه مخالف نظامند، در حقوق شهروندى تفاوتى نيست. مىتوانند زندگى كنند؛ اما حق معارضه و مبارزهى با نظام را ندارند. حق تيشه برداشتن و زدن به ريشهى نظام را ندارند. در اينجا نظام بايد جلو آنها را بگيرد.
حال ما بنشينيم بحث كنيم كه معناى براندازى چيست؟ آيا فلان مرحله جزو براندازى هست يا نه؟ كلمهى براندازى كه از آسمان نازل نشده است. كسى كه با نظام معارضه مىكند، بايد در اين معارضه به او كمك نكرد و جلو او را گرفت و اگر عمل او مصداق يكى از عناوين جرائم قانونى است، او را مجازات كرد. همه بايد در اين معنا متفق باشند. آنگاه ما بياييم با كسانى كه نظام را قبول ندارند و عازم بر معارضهى با نظامند، روزبهروز مرزهاى خود را كمرنگ كنيم و دائما با خوديها به جان هم بيفتيم! اين درست نيست. اين بحث خودى و غيرخودى را كه ما دو سه سال پيش مطرح كرديم و عدهاى را هم نگران كرد، معنايش همين است. معناى غير خودى اين نيست كه او نبايد در اين كشور زندگى كند؛ نه. غير خودى هم زندگى كند؛ منتها معلوم شود كه او با نظام ميانهاى ندارد؛ براى اينكه او در مواردى منشأ اثر خواهد بود. مرز حفظ شود، حرف او تكرار نشود، كار او مورد تأييد قرار نگيرد. اين اساس قضيه است. جالب اينجاست، خيلى از كسانى كه گله مىكنند كه چرا گفتيد خودى و غيرخودى، خودشان مسؤولان نظام و مردم مؤمن را خودى نمىدانند - غير خودى مىدانند - و به آنها اعتماد نمىكنند! عملا خود آنها عامل به تقسيم افراد به خودى و غير خودىاند! مىگويند چرا به مردم مىفهمانيد كه ما غير خودى هستيم؟!
بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان 15/06/1380
... مسؤولان بايد آگاه باشند و بفهمند پيرامون آنها چه مىگذرد؛ والا اگر مسؤولان و مديران كشور، نمايندگان مردم، مؤثرين در دستگاه قضايى و ديگر جاها، آدمهاى خوبى باشند؛ باتقوا باشند و شجاعت هم داشته باشند، اما ندانند امروز صفبندى دنيا كجاست و دشمن كجا نشسته است و از كجا حمله مىكند، ضربه خواهند خورد. جوانانى كه در دوران جنگ تحميلى در جبهه بودند، خوب مىفهمند من چه مىگويم. گاهى انسان در صحنه صداى شليك توپ را مىشنيد؛ اگر مىفهميد كه اين شليك از طرف دشمن است، مىتوانست مسير خود را معين كند و وظيفهى خود را بفهمد. اگر مىدانست اين شليك از طرف خودى به طرف دشمن است، باز مسيرش معين مىشد؛ اما اگر شليك خودى را با دشمن و دشمن را با خودى اشتباه مىكرد، گمراه مىشد و نمىفهميد بايد چه كار كند. وقتى توپخانهى دشمن عليه شما مرتب آتش مىبارد، اگر ندانيد دشمن است كه آتش مىبارد، در مقابل او حساسيت به خرج نمىدهيد. گاهى هم خودى عليه دشمن شليك مىكند؛ اگر اين را هم نشناختيد، باز اشتباه خواهيد كرد؛ به طرف خودى برمىگرديد و مىگوييد چرا شليك مىكنيد!؟ امروز خودآگاهى يكى از مهمترين نيازهاى مسؤولان كشور ماست. بايد بفهمند دشمن از كجا حمله مىكند.
بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم، به مناسبت 19 دى ماه، سالروز قيام مردم قم 19/10/1380
...وحدت را بايد حفظ كرد. مخاطب اين كار، نخبگان و سياسيون از جناحهاى مختلف هستند. به بهانههاى مختلف و با اختلافهاى كوچك، در مقابل هم قرار نگيرند و با توجيههاى غلط، عليه هم جنجال راه نيندازند. ظريفى از دوستان ما مىگفت اين مسألهى خودى و غيرخودى را كه شما مطرح كرديد، همه قبول كردند؛ منتها بعضيها جاى خودى و غيرخودى را عوض كردند! كسانى را كه براى نظام و انقلاب و اسلام احساس مسؤوليت مىكنند، خودى بدانيد. غيرخودى كسانى هستند كه با اصل نظام مخالفند.
بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران 15/05/1382
... حوزههاى علميه بايد صادرات فكرى داشته باشند؛ بايد روحانى عالم و فرزانه تربيت كنند؛ بايد روحانى پاكيزه و پاكدامن پرورش دهند؛ بايد روحانيونى پرورش دهند كه با مسائل سياسى عالم آشنا باشند و دنيا را بشناسند. يكى از اشكالات كار ما، نشناختن وضع زمانه است. بعضىها علم و تقوا هم دارند، اما درعينحال نمىتوانند جايگاه و سنگرى را كه بايد در آن بايستند و كار كنند، بشناسند؛ مثل كسى كه در بين جبههى خودى و دشمن، سنگر و جايگاه خودش را گم مىكند و جهت دشمن را اشتباه مىكند؛ آتش هم مىگيرد، اما گاهى آتش را روى سر دوستان مىريزد. نشناختن فضاى جغرافياى سياسى و فكرى دنيا و همچنين نقطهى تمركز و خط نگاه و امتداد تير دشمن - كه از كمان حقد و كينهى او پرتاب مىشود - ما را خيلى دچار اشكال مىكند. بايد در زمينهى علمى كار كنيم؛ در زمينهى سياسى هم براى خودمان آگاهى درست كنيم؛ خود را پاكيزه كنيم و از لحاظ شخصى هم اهل تزكيه باشيم. روحانى، مظهر پاكى و پاكيزگى است.
بيانات در ديدار علما و روحانيون كرمان 11/02/1384
... امروز سياست استكبارى، استعمار فرانو است؛ يعنى از استعمار نوينى كه در دهها سال قرن گذشته وجود داشت، يك قدم بالاتر. استعمار فرانو يعنى چه؟ يعنى دستگاه استكبارى كارى كند كه عناصرى از ملتى كه اين مستكبر مىخواهد آن را قبضه و تصرف كند، بدون اينكه بدانند، به او كمك كنند.
دشمن، ايمان شما را سد مستحكم خود مىبيند و دلش مىخواهد اين سد برداشته شود. حالا عناصرى از ميان خود ما بيايند و بنا كنند اين ديوار را تراشيدن يا سوراخ كردن. اينها گرچه خودى هستند، اما دارند براى دشمن كار مىكنند؛ دشمن هم روى اينها سرمايهگذارى مىكند. ديديد كه امريكايىها حتى در كنگرهشان تصويب كردند كه به عناصرى در داخل كشور ما پول بدهند تا براى آنها كار كنند؛ اينطور علنى و صريح! اين استعمار فرانو است. اين، مثل اين است كه دوندهاى نتواند بر رقيبش فائق بيايد؛ كارى كند كه رقيب، خودزنى كند؛ مثلا وادارش كند معتاد شود. وقتى طرف معتاد شد، ديگر حال دويدن ندارد؛ به خودى خود به نفع رقيبش كار كرده است. بنابراين وقتى حال دويدن نداشت، رقيبش برنده مىشود. در استعمار فرانو اين كار را مىكنند؛ جوانها خيلى بايد هشيار باشند؛ دخترها خيلى بايد هشيار باشند؛ معلمين و معلمات و پدر و مادرها خيلى بايد متوجه و هشيار باشند؛ بخصوص كسانى كه جايگاهى در اشاره به افكار عمومى دارند؛ گويندهاند، نويسندهاند، اهل هنر و اهل فعاليت گوناگون هستند.
بيانات در ديدار خانوادههاى شهداى كرمان 12/02/1384 |