1)اختلاف تحليل در قضيه جنگ اول خليج فارس
حمله عراق به كويت و متعاقب آن حضور نظامي آمريكا در منطقه در سال 69، تحليلهاي متفاوتي نزد نيروهاي انقلاب به همراه آورد. جريان دولت به رهبري هاشمي رفسنجاني، كنار ماندن از مناقشات منطقه و حفظ موضع مستقل جمهوري اسلامي را ميپسنديد و اين موضع، بتدريج به سياست رسمي نظام در مقابل آمريكا و عراق مبدل شد. مطابق اين سياست، عراق بايد از كويت عقب مينشست و آمريكا نيز منطقه را ترك ميكرد و جمهوري اسلامي به صورت همزمان تجاوز طلبي هر دو دولت را محكوم كرده و از گسترش جنگ به ايران جلوگيري ميكرد. در آن شرايط طبعاً تضعيف عراق به سود ايران ولي از سوي ديگر تثبيت حضور آمريكا در منطقه به زيان ما بود و همين امر كار را دشوار ميكرد. اختلاف تحليل ميان نيروهاي درون انقلاب هم در واقع به خاطر اتخاذ يكي از اين سه روش بود:
1ـ همراهي با عراق عليه آمريكا 2ـ همراهي با نيروهاي متحد عليه عراق 3ـ اعلام بيطرفي و كوبيدن هر دو طرف و تلاش براي پايان دادن به جنگ.
در آن شرايط مسئولان كشور و شوراي عالي امنيت ملي، سياست سوم را برگزيده بودند و سياست جانبداري از آمريكا هم طرفداران چنداني نداشت. اما گروهي از نيروهاي درون انقلاب از جمله جمعي از مجلسيان مانند آقايان محتشمي و خلخالي به دولت توصيه ميكردند كه سياست اول را برگزيند و با عراق عليه آمريكا متحد شود. عمده استدلال اين افراد، به طرحهاي دراز مدت آمريكا براي منطقه برميگشت كه از جمله آن، كنترل و مهار دو جانبه ايران و عراق بود. به گمان اين افراد پس از شكست عراق نوبت به ايران ضروري است در حمايت از عراق وارد عمل شويم و از سقوط منطقه در دام آمريكا جلوگيري كنيم بر اساس همين تحليلها، محتشمي در نطق قبل از دستور مجلس به نقد سياستهاي دولت پرداخت و خواستار كمك ايران به دولت عراق شد وي در اين سخنان صدام را به «خالد بن وليد» تشبيه كرد كه در ابتدا از سرداران مشركين مكه بود و عليه اسلام جنگيد اما بعدها مسلمان و يكي از سرداران سپاه اسلام شد. اين موضع محتشمي و دوستان وي با انتقاد تند مخالفان مواجه شد و عناصر طيف موسوم به راست، معترض بودند كه چرا نيروهاي طيف موسوم به چپ به خاطر مخالفت با سياستهاي دولت، چنين پيشنهادهاي زيانباري را مطرح ميكنند و براي نظرات خود آن گونه، دليل ميتراشند.
بايد پذيرفت كه اين ديدگاه يعني همكاري با صدام و به صحنه آوردن همه آبرو و حيثيت انقلاب اسلامي و فداكردن آن در پاي تجاوز طلبي عراق، ديدگاهي غلط بود و سياست جمهوري اسلامي در مجموع تدبيري سنجيده محسوب ميشد اما بايد در اين نكته تاكيد كرد كه فقط نيروهاي موسوم به طيف چپ نبودند كه اين گونه پيشنهادها را مطرح كرده بودند بلكه افرادي از طيف راست هم در آن شرايط تحت تأثير شعارهاي ضد آمريكايي و ضد اسرائيلي دولت عراق قرار گرفته و از مسئولان دولت ايران ميخواستند كه در كنار عراق قرار بگيرند.
2)اختلاف درباره انتخابي يا انتصابي بودن ولی فقيه
يـكـي از بـحـث هـاي مـهـم در مورد ولايت فقيه ، انتخابي يا انتصابي بودن آن است . جـنـاح دوم خرداد يا طيف چپ ، معتقدند كه ولي فقيه در زمان غيبت بايد منتخب مردم باشد. اين جـنـاح بـه شـدت متاثر از فلسفه سياسي غرب است ؛ زيرا بر اساس فلسفه سياسي غرب ، به ويژه بر اساس نظرات افرادي مثل ژان ژاك روسو، مشروعيت تمام اركان حكومت از مـردم اسـت . ولي در اسـلام ، مـشـروعـيـت و مـقـبـوليـت از هـم جـدا هـسـتـنـد و بـه هـمـيـن دليـل تـمام اركان و نهادهاي سياسي بايد مشروعيت خود را از شرع مقدس اسلام كسب كنند كـه در اصل 57 قـانـون اسـاسـي بـه عـنـوان ولايت مطلقه امر تجلي پيدا كرده است . مثلاً رئيس جـمهور پس از انتخاب مردم (مقبوليت ) بايد توسط رهبري تنفيذ شود تا مشروعيت لازم را نـيـز داشته باشد.
جناح دوم خرداد با علم به اين مسأله ، باز هم ولايت فقيه را انتخابي مـي دانـد. نـشـريـه عـصـر مـا ارگان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران دراين مورد مي نويسد:
طـيـف چـپ به ولايت فقيه انتخابي معتقد است و مبناي حكومت اسلامي را راي و انتخاب مردم مـي دانـد. بـر اسـاس ايـن نـظر در عصر غيبت ، دست خدا از آستين مردم بيرون مي آيد.
اسدالله بيات ، عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز نيز گفته است :
وقـتـي اعـمـال ولايـت فـقـيـه عـادل، مـشـروع خـواهـد بـود كه مردم، ولايت وي را پذيرفته باشند.
هـرچـنـدبـعـضي گروه هاي اين جناح در زمان امام (ره )،خودرا ازطرفداران سرسخت ولايت مـطـلقـه فـقـيـه
مـي دانـسـتـنـد، امـّا مدتی بعد در عمل، مقام ولايت را تا حد يك مقام انتخابي ، پايين آوردند.
همچنین آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه هاي نمازجمعه خود حدود یک ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم درسال88 به گونهای بحث کرد که مشروعیت حکومت اسلامی، مردمی است . درحالی که درنظام سیاسی اسلام، ولی فقیه با دستور الهی، ولی امر است و حضور مردم، تحقق عینی حکومت و امکان عمل و استیفای حق را میرساند ونظر امام راحل واکثریت قریب به اتفاق علما وفقها نیز برمشروعیت الهی حاکم تأکید دارد.
3) قتل هاي زنجيره اي
مسأله قتل هاي زنجيره اي 1377يكي از بحران هایي بودکه اگـر درايت ، تدبير و تيزبيني مقام معظم رهبري و هـوشـيـاري دسـتـگـاه هاي اطلاعاتي نبود، صدمات جبران ناپذيري را متوجه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي در داخل و خارج از كشور مي كرد.
آغـاز مـاجـرا بـديـن شكل بود كه در اول آذرماه 1377 ه . ش . داريوش فروهر به همراه هـمـسـرش در مـنـزل مـسـكـونـي شـان بـه قـتـل رسـيـدنـد. هـنـوز دو هـفـتـه از ايـن دو قـتـل نـگذشته بود كه دو نفر ديگر به نام هاي محمد مختاري و محمدجعفر پوينده نيز به شـكـل مـشـكـوكـي بـه قـتـل رسـيـدنـد.
با فاش شدن اين جريان و اطلاعيه وزارت اطلاعات ، مقام معظم رهبري در نـماز جمعه تهران ، ضمن محكوم كردن اين اقدامات ، دستور رسيدگي به پرونده و مـحاكمه عاملان آنها را صادر كردند. رئيس جمهور نيز از همان ابتدا، موضع گيري كرد و قـتـل هـا را نـفـرت انـگـيـز و عـامـل زيـر سـؤ ال بردن نظام اسلامي توصيف كرد.
در تـاريـخ 16 دي مـاه 1377 ه . ش . وزارت اطـلاعـات طـي اطـلاعـيـه اي اعلام كرد كه تعدادي از افراد اين وزارتخانه خودسرانه در قتل فروهر و همسرش و پوينده و مختاري دست داشته اند. در اطلاعيه بعدي اين وزارتخانه ، تاءكيد شده بود كه با همكاري كميته ويژه رئيـس جـمـهور، افراد شبكه مزبور شناسايي ، دستگير و تحت تعقيب قرار گرفته اند.
كـمـيـتـه تـحـقـيـق كـه به مردم اطمينان داده بود كه بر اساس نظرات و اراده مـقـام مـعـظـم رهـبـري و ريـاسـت جـمـهـوري ، تـحـقـيـقـات را بـه طـور كامل و بدون هيچ گونه اغماض و ملاحظه ، پي گيري و بدون اعتنا به
جو سازي ها، به نـتـيـجـه خـواهـد رسـانـد. ايـن كـميته در دومين اطلاعيه خود، ضمن تاءكيد بر جناحي نبودن قـتـل هـا، از مـطـبـوعـات خواست تا فضاي سياسي كشور را با گزارش هاي تحريك آميز، ناآرام نكنند.
بـه رغـم مـوارد فـوق ، پـس از خـبـر دسـت داشـتـن عـده اي از عـوامـل خودسر وزارت اطلاعات در قتل هاي زنجيره اي ، مطبوعات موسوم به جبهه دوم خرداد بـه انتشاراخبار بي پايه و اساس دسـت زدند. در اين راستا، روزنامه سلام ، اولين نـشـريـه اي بـود كـه بـه زعـم خـود، به افشاگري پرداخت .
ايـن روزنـامـه بـدون توجه به بيانیه كميته تحقيق كه تاكيد بر عدم وجود ادعايي از سـوي مـتـهـمـان بـه داشـتـن حـكـم شـرعـي بـراي ارتـكـاب ايـن قتل ها و نيز جلوگيري از مسموم كردن فضاي كشور داشت ، نوشت :
ايـن جـنـايـتـكـاران مـرتـكـب بـيـش از هـفـتـاد قـتـل شـده انـد كـه تـعـدادي از آنـهـا اراذل و اوباش بوده اند.
در ادامه اين روند، برخي ديگر از روزنامه هاي وابسته به اين جناح ، به صحنه آمده ، بـراي جـلوگـيـري از رسـيدگي شفاف و درست به اين پرونده ، به ايراد اتهامات بي اسـاس بـه اشـخـاص و گـروه هـا، بـه خـصـوص جـنـاح مـقـابـل پـرداخـتـنـد. فـشـار بـيـش از حـد و فراوان برخي از گروه ها و روزنامه هاي به اصـطـلاح دوم
خرداد تا آنجا پيش رفت كه دُري نجف آبادي وزير وقت اطلاعات مجبور به استعفا شد.
4)محاكمه شهردار تهران
در اواخـر سـال 1376 ه . ش . بـعـد از انـتـشـار اخـبـاري از سـوءاستفاده هاي كلان در بـرخـي از مـنـاطـق شـهـرداري تهران ، تعدادي از شهرداران مناطق ، از سوي قوه قضائيه احضار شده و مورد بازجويي قرار گرفتند. بعضي از آنها در دادگاه محكوم شده و احكام صادره در موردشان به اجرا درآمد.
در ابـتـداي سـال 1378 ه . ش . و بـعـد از كـشف ريشه برخي از تخلفات مربوط به شـهـرداري هـا در شـهـرداري مـركـزي ، غـلامـحـسـين كرباسچي ، شهردار تهران به اتهام بـرخـي از اعـمـال خـلاف قـانـون ، دسـتـگير و راهي زندان شد. اين اقدام قوه قضائيه با مـخالفت گسترده جبهه دوم خرداد و مطبوعات وابسته به آنها روبه رو شد؛ به طوري كه ايـن اقـدام قـانـونـي را كـه در راسـتـاي ((شـعـار قـانـونـمـنـدي )) رئيس جمهور هم بود، برنتابيده ، آن را برخورد جناحي و خطي با جبهه دوم خرداد دانستند.
اين جناح ، عقيده داشت كه جناح موسوم به راست پس از شكست در انتخابات هفتمين دوره رياست جمهوري در صدد انـتـقـام و ضـربه زدن به جناح دوم خرداد برآمده است . اين در حالي بود كه جناح رقيب ، هيچ دخالتي در قضيه محاكمه شهرداران بعضي از مناطق تهران و نيز دستگيري و محاكمه غـلامـحسين كرباسچي نداشت و قبل و بعد از جريان دستگيري و محاكمه ، پيوسته خواهان اجـراي عـدالت بـه طـور مـسـاوي در مـيـان تـمـام شـهـرونـدان جـامـعـه بـر اسـاس اصـول مـقـرر در قـانـون اسـاسـي بـود.
جـنـاح دوم خرداد به اين امر اكتفا نكرد و مثلاً هياءت دولت كه تقريباً تمام اعضاي آن از طـرفـداران اين جناح بودند، در يك اقدام غير منتظره ، بخش زيادي از وقت يكي از جلسات هـيـاءت دولت را بـه بـحـث و تـبـادل نـظـر در مـورد دسـتـگيري و محاكمه شهردار تهران اختصاص داد. پس از پايان اين جلسه ، سخنگوي هياءت دولت در گفتگو با واحد مركزي خـبـر، بـا افـتـخـار از ايـن جـلسه و اعتراض شديد به قوه قضائيه ياد كرد و گزارش مبسوطي از آن به مردم ارائه داد.
از اين تاريخ به بعد، هجوم مطبوعات و تشكل هاي دوم خردادي عليه قوه قضائيه شدت گـرفـت و بـخـش عـمده اي از اخبار، گزارش ها، مقالات و گفتگوهاي روزنامه ها، به ويژه روزنـامـه هـمـشـهري به اعتراض به قوّه قضائيه و دستگيري شهردار تهران اختصاص يـافـت و ايـن مـوضـوع تـبـديـل بـه يـك مـعـضـل سياسي مهم شد. امّا مقام معظم رهبري وارد عـمـل شد و با درخواست رئيس جمهور براي آزادي موقّت شهردار تهران تا رسيدگي به اتـهـامـات وي در دادگـاه مـوافـقـت فـرمـود و در عـيـن حـال بـر قانونمندي و قانون مداري نيز تأكيد نمود و همه را به گردن نهادن نسبت به حكم قـانـوني دادگاه و پايان دادن به تنش هاي سياسي پيرامون آن فرا خواند.
امـا بـه رغم اين مسائل ، برخي از تشكل ها و مطبوعات دوم خردادي ، روند دفاع سياسي از شـهـردار تـهـران و سـوء استفاده از شرايط به وجود آمده را ادامه دادند. مشروح محاكمه شـهـردار نـيز كه از طريق سيماي جمهوري اسلامي پخش شد و در نهايت منجر به محكوميت وي بـه زنـدان و پـرداخـت جـريـمـه نـقـدي گـرديـد، مـورد سـوء اسـتـفـاده فـراوان ايـن تـشـكـل هـا و مـطبوعات قرار گرفت و شعار قانونمندي مورد ادعاي آنها را نزد افكار عمومي به شدت مورد ترديد قرارداد .
5)حادثه كوي دانشگاه تهران
در تـيـرمـاه 1378 ه . ش . 24 سـاعـت پـيـش از ايـن كه مجلس شواري اسلامي ، طرح تغيير و اصلاح كليّات قانون مطبوعات را مورد بررسي قرار دهد، روزنامه سلام نامه اي منسوب به سعيد امامي خطاب به وزير اطلاعات وقت را به چاپ رساند و با تيتر درشت در صـفحه اول خود چنين القا كرد كه سعيد امامي پيشنهاد طرح اصلاح قانون مطبوعات را داده اسـت . در پـي اين حركت روزنامه سلام ، نمايندگان و طراحان قانون تغيير مطبوعات بـا شـكـايـت از ايـن روزنـامـه از خـود واكـنـش نـشـان دادنـد و وزارت اطـلاعـات نـيـز بـه دليـل چـاپ نـامـه مـحـرمانه از روزنامه مذكور شكايت كرد و روزنامه سلام با حكم دادگاه ويـژه روحـانـيـت ، تـعطيل شد.
اگر چه وزارت اطلاعات بر اثر فشارهاي پيدا و پنهان ، شـكـايـت خـود را پـس گـرفـت و بـرخـي از تـشـكـل هـا و چـهـره هـاي دوم خـردادي بـر ادامـه كـار ايـن روزنامه تأكيد كردند، ولي اين جوسازي ها نتوانست نظر دادگاه را تغيير دهد.
پـس از تـعطيلي روزنامه سلام ، عصر روز پنجشنبه ، 17/4/1378 ه . ش . تعدادي از دانـشـجـويان ساكن در كوي دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن اين روزنامه ، دست به تجمع و راهپيمايي غيرقانوني به سمت خارج از كوي دانشگاه زدند. اخطارهاي نيروي انتظامي مبني بر غيرقانوني بودن راهپيمايي و پايان بخشيدن به تظاهرات ، راهي از پيش نبرد و جمعی ازدانشجويان نيز با سر دادن شعارهاي تند عليه نظام جمهوري اسلامي و مسؤ ولان آن ، بـه حـركت غيرقانوني خود ادامه دادند كه منجر به درگيري و مجروح شدن چند نفر شد.
مـتعاقب آن در روزهاي جمعه 18 / 4 / 1378 تا سه شنبه 22 / 4 / 1378 ه . ش . كوي دانـشـگـاه ، دانـشـگـاه تـهران و خيابان هاي اطراف آن شاهد تجمع و تظاهرات غيرقانوني دانـشـجـويـان بـود كـه بـا هـدايـت دفـتـر تـحـكـيـم وحـدت ، خـواسـتـار مـواردي از قـبـيل رفع توقيف روزنامه سلام ، شناسايي و محاكمه مسببان و عاملان حادثه هجده تير، واگـذاري اخـتـيـارات نـيـروي انـتـظـامي به وزارت كشور، اعلام يك هفته عزاي عمومي و... بـودنـد.
در طـي ايـن مـدت ، حـضـور تـعـدادي از چـهـره هـاي سـرشـنـاس احـزاب و تـشـكل هاي جبهه دوم خرداد بویژه مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزیركشور وقت در كوي دانشگاه و سخنراني در جمع دانشجويان ، نه تنها به آرام كـردن غـائله كـمكي نكرد، بلكه دامنه آن را نيز گسترش داد. دکترمعین، وزير علوم، تحقيقات و فنّاوري نيز به جاي كمك به حل مشكل ، استعفاي خود را تقديم رئيس جمهور كرد كه مورد پذيرش وي قرار نگرفت .
به موازات تظاهرات و اجتماعات غيرقانوني دانشجويان ، آشوب طلباني كه از سوي دشـمنان انقلاب اسلامي و در راءس آنها، آمريكا هدايت و حمايت مي شدند، امنيت شهر تهران را بـراي چـنـد روز مـتـوالي بـه مـخـاطـره انـداختند. آتش زدن اتوبوس هاي شركت واحد و خـودروهـاي دولتـي بـه خـصوص خودروهاي نيروي انتظامي ، شكستن شيشه هاي مغازه ها، تـخـريـب بـرخي از بانك ها و غارت اموال آنها، حمله و تخريب بخشي از مسجد هدايت و هتك حـرمت نسبت به قرآن كريم و نمازگزاران ، و... . از جمله اين حركات غيرقانوني بود كه مورد سوء استفاده فراوان دشمنان قرار گرفت .
مقام معظم رهبري ، ضمن تقبيح شديد حمله به خوابگاه دانشجويان ، از ملت شريف و به خـصـوص بـسـيـجـيـان خواست كه ضمن هوشياري كامل ، آمادگي لازم خود را حفظ كنند و با حـضـور خـود در صـحـنـه هـا، دشـمـنـان زبـون را مـرعـوب و مـنـكـوب سـازنـد. بـه دنـبـال اين پيام ، بسيجيان فداكار كه همواره پشتيبان واقعي انقلاب و نظام بوده اند، با حضور جدّي خود در كنار نيروي انتظامي ، افراد شرير و ضد انقلاب را سركوب كردند.
علاوه بر اين ، مردم تهران و سراسر كشور در روز چهارشنبه 23 / 4 / 1378 ه . ش . در يـك اقـدام بي سابقه در راهپيمايي شركت كرده و با اعلام حمايت خود از ولايت فقيه ، خـواسـتـار مـجـازات اشـرار و اراذل و اوبـاش و عـامـلان آشوب شدندکه چشم فتنه راکورکرد وفتنه گران راناکام گذاشت.
6)روزنامه هاي زنجيره اي«شارلاتانیزم مطبوعاتی»
جـريـان خـزنـده تـخـريـب بـاورهـاي ديني ، فرهنگي و سياسي مردم ، با استفاده از مـطـبـوعـات ، اولين بار در سال هاي 1358 و 1359 ه . ش . با پشتيباني دشمنان انقلاب بـه وسـيـله عـوامل و مزدوران داخلي آنها صورت گرفت ، امّا از همان ابتدا اين توطئه با هـوشـيـاري امـام امـت (ره ) و قـاطعيت دستگاه قضايي در نطفه خاموش شد و نتوانست راه به جايي ببرد.
پس از پايان جنگ تحميلي و آغاز دهه دوم انقلاب و دوران سازندگي و به ويژه پس از دوم خـرداد 1376 ه . ش . ايـن جـريـان خـزنـده ، بـا سـوء استفاده از سياست هاي فرهنگي دولت ،مانند واگذاري همه اختيارات در مورد توليدات فرهنگي به مديران انتشارات و يا نظارت بعد از انتشار توسط وزارت ارشاد، از طريق روزنامه ها، هفته نامه ها، ماه نامه ها و كـتـابـهـا بـه شـبـهـه افـكـنـي و تخريب باورهاي ديني و فرهنگي مردم پرداخت .
شـبـهـات القـاشـده تـوسـط ايـن روزنـامـه هـا،گستره وسيعي ازمعرفت شناسي و مباني اعتقادي تا قوانين حقوقي و جزائي را در بر مي گرفت كه چند نمونه از آنها چنين بود:
دسـتـورات طالبان با قوانين مصوب در ايران از يك كاسه است و هر دو ناشي از تفكر عدم بلوغ انسان و مختص جوامع غير بالغ است . (محسن رِناني )
احـكـام اسـلام آمـيخته به اسطوره اندو اگر از آنها اسطوره زدايي شودبه راحتي و به مرور زمان قابل تغييرند، مثل حجاب .(عبدالكريم سروش )
بـرخـورد بـا تـوهـيـن كـنـندگان به مقدسات چون منجر به اشاعه توهين مي شود، خود اشاعه فحشاست (مهاجراني )
آدم ها و حتي معصومين (ع )خود به خود بدون نظارت مردم و به طور اصولي در معرض انحراف هستند. (سحابي )
قـطع رابطه با آمريكا ما را در دنيا ذليل نموده و اروپائيان را بر ما مسلط كرده است . (زيباكلام )
زن و مـرد از حـقـوق مساوي برخوردارند و اجازه زن از مرد در امور خود، جايگاه شرعي و قانوني ندارد. (مهرانگيز كار)
ولايـت فـقـيـه نـه از اصـول ديـن اسـت و نـه از فـروع ديـن و هـيـچ دليـل بـر آن اقـامـه نـشـده اسـت . (اكـبـر گـنـجـي )
موارد يادشده فقط بخش اندكي از اين شبهات در مطبوعات زنجيره اي است و گرنه با مـطـالعـه ايـن گـونـه نـشـريـات و روزنـامـه هـا مـي تـوان شـبـهـات و جـنـجـال آفـريـنـي هـاي بـسـيـاري را بـه دسـت آورد. مـطـبـوعـات زنـجـيـره اي بـا بـا حمله به نهادهاي رسمي نظام ، توهين به ارزش هاي اسلامي و نـيـز تـيـتـرهـا و اخـبـار تـحـريـك كـنـنـده و جنجال آفرين ، چالش ها و بحران هاي زيادي براي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران به وجود آورده اند كه به فضل خداوند، هوشياري و تدبير مقام معظم رهبري و حمايت هاي مردمي خنثي شده اند.
(جریان شناسی سياسي، پژوهشكده تحقيقات اسلامي سپاه)
مقام ولایت در تاریخ 1/2/79 اظهار داشتند: «وقتی مطبوعاتی پیدا می شوند که همه همت شان تشویش افکار عمومی و ایجاد بد بینی مردم به نظام است... امید را در جوانان می میرانند، روح اعتماد به مسئولین را در مردم تضعیف می کنند، نهادهای رسمی را تضعیف می کنند؛ مدل این ها کیست؟ مطبوعات غربی هم این گونه نیستند! این یک «شارلاتانیزم مطبوعاتی» است»
7)پرونده متهمان نظرسنجي
ارتباط مخفيانه و غيرمجاز با مؤسسات و عوامل بيگانه جمع آوري و فروش اطلاعات، ارتباط غيرمجاز با عناصر بيگانه، ارتباط و همكاري مخفيانه با بنياد «زاگبي» و مؤسسه اطلاعاتي «گالوپ» كه اين مؤسسه آمريكايي پوششي براي سرويس اطلاعاتي آمريكا ـ سيا ـ مي باشد،از جمله اتهامات متهمان نظرسنجي بود.
دوازدهم آذرماه 1381، حسينعلي قاضيان ـ مديرعامل مؤسسه آينده ـ متهم رديف اول پرونده، عباس عبدي عضو هيأت مديره مؤسسه آينده و عليرضا علوي تبار (متهمان رديف دوم و سوم) حسينعلي قاضيان به اتهام ارسال و فروش اطلاعات محاكمه شدند.
در روز چهارم مهرماه 1381برخي از روزنامه ها نتايج يك نظرسنجي درخصوص روابط خارجي ايران رامنتشر كردند كه اين نظرسنجي جعلي مربوط به مذاكره ايران با آمريكا بود كه خبرگزاري جمهوري اسلامي برخلاف قانون آن را انتشار داد. مديرعامل ايرنا در روز هفتم مهرماه براي اداي توضيحات به دادگاه احضار شد .وي گفت كه اين نظرسنجي از بولتن داراي طبقه بندي محرمانه وزارت كشور كه مسند مؤسسه ملي پژوهش افكار عمومي استخراج شده است.
در بازرسي هاي مورخ 10/۷/81 اسناد فراواني درخصوص اقدامات خلاف قانون اين مؤسسه كشف و به دنبال آن گرانپايه دستگير شد .
دربازرسي از منزل قاضيان در مورخ 9/8/81 انجام شد و به دنبال كشف سندي دال برهمكاري عباس عبدي عضو هيأت مديره مؤسسه آينده، از چگونگي ارسال اطلاعات به يكي از مؤسسات منطقه آمريكا و مداركي ديگر از مؤسسه آينده به دست آمد.
عباس عبدي در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۸۱ به اتهام جاسوسی بازداشت شد. خانواده وی از جمله همسر و دخترش نیز در معرض اتهام قرار گرفتند. وی عضو هیات مدیره موسسه پژوهشی «آینده» بود و در کنار سایر اعضای این موسسه از جمله دکتر قاضیان و بهروز گرانپایه دستگیر شد. عبدی در سال ۱۳۷۳ نیز هنگامیکه سردبیر روزنامه سلام بود، دستگیر و ۱۱ ماه را در زندان گذراند.
عبدی سال ۱۳۷۸ به دعوت سازمان آموزشی و تربیتی سازمان ملل (یونسکو) به پاریس رفت و در جریان سفر خود با «باری روزن» آخرین وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در تهران که از گروگانهای لانه جاسوسی بود، دیدار کرد.
روزنامه لوموند دراین باره نوشت:
آشتی گروگان و گروگانگیر، باید اصلاحات سیاسی ایران را باور کرد.
عبدی خواستار مذاکره با آمریکا شده بود. نتایج سه نظر سنجی توسط این موسسه و دو موسسه دیگر (پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی و موسسه ملی سنجش افکار عمومی) در مطبوعات منتشر گشت که حاکی از موافقت ۷۵٪ مردم ایران با مذاکره میان ایران و آمریکا بود. مقام معظم رهبری مذاکره با آمریکا را خیانت نامیده و پس از انتشار نظرسنجیها آن را ساخته دشمن نامید.
این موسسه متهم به تبلیغ علیه نظام از طریق نظرسنجی جعلی شد. در ادامه اتهام جاسوسی برای آمریکا و کشورهای غربی نیز به اتهامات اضافه شد. بهروز گرانپایه، علیرضا علوی تبار و حسینعلی قاضیان دیگر مدیران این موسسه نیز در کنار عباس عبدی بازداشت و محاکمه شدند.
دادگاه نهایتا وی را به اتهام فروش اطلاعات به خارج و تبلیغ علیه نظام به زندان محکوم کرد. عباس عبدی و حسین قاضیان پس از تحمل دو سال زندان باحکم دیوان عالی کشور از اتهام جاسوسی و فروش اطلاعات به بیگانگان تبرئه شدند. (خبرگزاری ایسنا- فارس و...)
8)عملكرد مجلس ششم
مهم ترين هدف جناح دوم خرداد پس از پيروزي در انتخابات رياست جـمـهـوري در سـال 1376 ه . ش . به دست گرفتن مهم ترين نهاد قانون گذاري كشور، يـعـنـي مـجـلس شـوراي اسـلامـي بـود. در اين قسمت عملكرد مجلس ششم (۷ خرداد ۱۳۷۹- ۷ خرداد ۱۳۸۳)را از زمان آغاز تبليغات تا زمان حاضر مورد بررسي قرار خواهيم داد.
الف ) تبليغات انتخابات
انتخابات ششمین دوره مجلس در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ برگزار گردید. انـتخابات مجلس ششم از نظر تبليغاتي ، كارنامه موفق و سالمي نداشت ؛ زيرا از آغـاز تـبـليـغـات انـتـخـابـاتـي ، جناح دوم خرداد و گروه ها و احزاب وابسته به آن ، جوّ سياسي جامعه را به شدت مسموم كرده ، بسياري از افراد، نيروها و ارزش هاي اسلامي و انـقـلابـي را بـه شـكـل نـاجـوانـمـردانـه و غـيـراخـلاقـي تـخـريـب كـردنـد. بـه هـمـيـن دليـل ، تـعداد زيادي از نيروهاي انقلابي و ارزشي نتوانستند به مجلس راه يابند. علاوه بـر ايـن ، تـقـلبـات گـسـتـرده انـتخاباتي مسؤ ولان اجرايي در شهرهاي مختلف ، سبب شد كه شوراي نگهبان در راستاي وظايف خود، انتخابات بعضي از شهرها را نپذيرفته و باطل اعلام كند. اين تصميم قانوني شواري نگهبان از يك سو مورد هـجـوم جناح دوم خرداد و وزارت كشور قرار گرفت و از سوي ديگر، اين جناح با تحريك مردم ، بعضي از شهرها را به آشوب و هرج و مرج كشانيد.
ب ) ردّ اعتبارنامه ها
اگـرچـه در مـجالس اول تا پنجم شوراي اسلامي ، اعتبارنامه بعضي از نمايندگان بـه نـدرت ، ردّ شـده بـود، امـّا در مـجـلس شـشـم در بـرخـوردي نـا مـتـعـارف ، غـيـر مـعـمول و غير اخلاقي و علي رغم تصريح قانون مبني بررسيدگي به مدارك رسيدگي نـشـده در شـوراي نگهبان يا مدارك به دست آمده جديد،
اعتبارنامه پنج نفر از نمايندگان به دلايل سياسي و جناحي مورد ترديد قرار گرفت . در ايـن مـيـان ، اعـتـبـارنـامـه هـاي نـمـايـنـدگـان اراك ، خـلخـال ، و سـنـقـر ردّ شد. ولي اعتبارنامه دو نفر از نمايندگان تهران ، پس از بحث هاي فراوان و بر خلاف ميل باطني تعدادي از نمايندگان جبهه دوم خرداد به تصويب رسيد.
ج ) تشكيل كميسيون هاي ويژه نامتعارف
بـر اسـاس آيـيـن نـامـه داخـلي مـجـلس شـوراي اسـلامـي ، كـمـيـسـيـون ويـژه درمـسـائل مـهـم و اسـتـثنايي كشور با پيشنهاد حداقل پانزده نفر از نمايندگان و تصويب مـجـلس شـوراي اسـلامـي تـشكيل مي شود. با نگاهي به عملكرد مـجـلس از ابـتـدا تـا كـنون مشخص مي شود كه اين گونه كميسيون فقط يك بار آن هم در مجلس اوّل براي رسيدگي به بيانيه الجزاير و وضعيت گروگان هاي آمريكايي كه از طـرف امـام (ره ) بـه مـجـلس تـفـويـض شـده بـود، تـشـكـيـل شـد. امـّا در طـول مـجـلس دوم تـا پـنـجـم ، هـيـچ كـمـيـسـيـون ويـژه اي تـشـكـيـل نـشـده بـود. ولي در مـجلس ششم پس از حملات تروريستي در آمريكا و حمله اين كـشـور بـه افـغـانـسـتـان كميسيون ويژه اي تشكيل شد. در حالي كه نظرات به اصطلاح كـارشـنـاسـانـه اين كميسيون مي توانست صدمات جبران ناپذيري متوجه انقلاب ، نظام و كـشـور كـنـد، رهـبـر مـعظم انقلاب اسلامي وارد عمل شدند و با به دست گيري زمام امور و موضع گيري اصولي از دخالت مجلس در امور غيرمربوط جلوگيري كردند.
در اوج بـحـران حـمـله آمـريـكـا بـه عـراق دوبـاره زمـزمـه هـاي تـشـكيل چنين كميسيوني به گوش مي رسید و نمايندگان دوم خردادي مجلس در صددند تا خـود را وارد امـوري كـنـنـد كه طبق قانون اساسي ، تصميم گيري در مورد آن به شوراي عالي امنيت ملي واگذار شده است .
د)تلاش برای اصلاح مجددقانون مطبوعات برای جلوگیری
ضعف قانون مصوبه سال 64 منجر به سوءاستفاده برخي روزنامه نگاران وابسته و جريحه دار شدن مقدسات مردم در نظام اسلامي، همچنين لكه دار شدن اركان نظام اسلامي ، هتاكي منافقين و مطرودين ملت به ارزش هاي اسلامي و هجوم شديد سازمان دهي شده از سوي بيگانگان به انديشه هاي اصيل اسلامي ملت شده بود.
مجلس پنجم در اواخر فعالیت خود با توجه به سوء استفاده مطبوعات زنجیره ای از آزادی بیان قانون مطبوعات را اصلاح کرد تا قوه قضائیه بتواند برخوردمناسبی با سوء استفاده آنها که نگرانی مقام معظم رهبری ومردم مؤمن رانیز درپی داشت ،انجام دهد.
در چنین شرایطی مجلس ششم اصلاح قانون مطبوعات و بازگرداندن آن به وضعیت قبل را به عنوان یکی از اولین اقدامات در دستور کار خود قرار داد.این طرح که (درمرداد79) ازسوی افراطیون مجلس ششم برای جلوگیری از برخورد قضایی بامطبوعات زنجیره ای تهیه شده بود تامطبوعات تندرو مانع خاصی برای شبهه افکنی وتضعیف باورها و ارزشهای اسلامی نداشته باشند با حکم حکومتی رهبر انقلاب و همکاری مهدی کروبی(رییس مجلس) از دستور کار مجلس خارج شد.
مقام معظم رهبري، طي نامه اي خطاب به نمايندگان مجلس، باقي ماندن قانون قبلي و ملغي شدن مصوبه مجلس پنجم كه جلوي مواردي از اين دست را مي گرفت، به مصلحت ندانسته و طي حكمي، سكوت خود را در اين امر جايز ندانستند. هيئت رئيسه مجلس نيز با برخورد اصولگرايانه رئيس مجلس، رسيدگي به اين طرح را از دستور خود خارج كرد. متن نامه رهبري معظم انقلاب خطاب به حجه الاسلام كروبي و نمايندگان چنين بود:
باسمه تعالي، جناب حجه الاسلام والمسلمين كروبي
رياست محترم مجلس شوراي اسلامي و حضرات نمايندگان محترم با سلام و تحيات
مطبوعات كشور سازنده افكار عمومي و جهت دهنده به همت و اراده مردم اند. اگر دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامي، مطبوعات را در دست بگيرند يا در آن نفوذ كنند، خطر بزرگي امنيت و وحدت و ايمان مردم را تهديد خواهد كرد و اين جانب سكوت خود و ديگر دست اندركاران را در اين امر حياتي، جايز نمي دانم. قانون كنوني تا حدودي توانسته است مانع از بروز اين آفت بزرگ شود و تغيير آن به امثال آنچه در كميسيون مجلس پيش بيني شده، مشروع و به مصلحت نظام و كشور نيست. والسلام عليكم. سيدعلي خامنه اي 15 مرداد 79
برخي نمايندگان ، با خروج اين طرح از دستور كار مجلس، سعي در جنجال آفريني و توهين كردند. چنانچه حسين انصاري راد گفته بود:
مجلس هيچ راهي جز تصويب اصلاحيه قانون مطبوعات ندارد!
عده ای از نمايندگان بي پروايانه به هتاكي عليه رهبري و مردم پرداخته و به جنجال روي آوردند. چنانچه مزروعي، عضو مشاركتي مجلس با عصبانيت فرياد مي زد:
نمي توانيم كار فراقانوني را بپذيريم!
و رشيديان ديگر نماينده مشاركتي آبادان نيز با صداي بلند گفته بود:
تذكر شرعي به آقاي خامنه اي دارم!
اين هتاكي ها البته منجر به واكنش نمايندگان اصولگراي مجلس ششم شده و براي مدتي فضاي مجلس ششم متشنج شده بود. امّا در اين حال، راه يافتگان به خانه ملت كه خود را نماينده مي ناميدند، پس از ناچاري در پيشبرد مقاصدشان سعي در آبستراكسيون از اكثريت انداختن جلسه رسمي مجلس داشتند كه البته اين اقدام افراطيون نيز با مخالفت اكثريت مجلس مواجه شد.
نمايندگان مذكور كه اغلب از اعضای حزب مشاركت بودند پس از مطلع شدن از پيام رهبري انقلاب به نمايندگان در جلسه غيرعلني، سعي داشتند تا با خروج از صحن مجلس، اكثريت نمايندگان را به انفعال وادار سازند تا هيئت رئيسه مجلس را نيز تحت فشار قرار دهند! از جمله اين افراد مي توان از بهزاد نبوي، محمدرضا خاتمي، احمد بورقاني، محسن آرمين، محسن ميردامادي، داود سليماني، رجب مزروعي، رشيديان، ميثم سعيدي، علي تاجرنيا، علي رضا نوري، علي اكبر موسوي خوئيني، هادي خامنه اي، محمدرضا تابش، محمدعلي كوزه گر، ناصر قوامي، بهروز افخمي، علي نظري، جميله كديور، فاطمه حقيقت جو، الهه كولايي، وحيده علايي طالقاني، فاطمه راكعي، فاطمه خاتمي، شهربانو اماني و رضازاده نام برد. ( روزنامه كيهان، 16 مرداد 79)
ه) اختلاف در مورد انتخاب حقوقدانان شوراي نگهبان
بـر اسـاس قـانـون اسـاسي جمهوري اسلامي ، تشخيص عدم مغايرت مصوّبات مجلس شـوراي اسلامي با احكام اسلام و قانون اساسي ، بر عهده شوراي نگهبان است . اعضاي ايـن شـورا دوازده نـفـر هـسـتـنـد كـه شـش نـفـر از آنـهـا بـايـد از فـقـهـاي عـادل و آگـاه بـه مقتضيات زمان و مسائل روز بوده و از طرف رهبري انتخاب شوند و شش نـفـر ديـگـر بـايد حقوقدان در رشته هاي مختلف حقوقي باشند كه از ميان افراد معرفي شـده تـوسـط رئيـس قـوه قضائيه به مجلس ، با راءي نمايندگان انتخاب شوند.
همچنين مطابق اصل 120 قانون اساسي ، رئيس جمهور بايد پس از انتخاب مردم و تنفيذ رهبري ، در مجلس شوراي اسلامي در جلسه اي كه با حضور رئيس قوه قضائيه و اعضاي شوراي نگهبان تشكيل مي شود، سوگند ياد كرده و سوگندنامه را امضا كند.
در سال 1380 ه . ش . در آستانه تنفيذ حكم رياست جمهوري آقاي خاتمي و سوگند وي در مجلس شوراي اسلامي ، مدت عضويت سه نفر از حقوقدانان شوراي نگهبان به پايان رسـيـد. رئيـس قـوه قـضـائيـه ، شـش نـفـر از حـقـوقـدانـان را بـه مـجلس معرفي كرد تا نـمـايـندگان مجلس از ميان آنها سه نفر را انتخاب كنند. امّا نمايندگان جبهه دوم خرداد در يك اقدام غير معمول و غير عرفي كه تا آن روز در عملكرد مجلس سابقه نداشت ، تنها به يـك نـفـر از آنـهـا راءي دادنـد و از رئيـس قـوه قـضائيه خواستند كه حقوقدانان جديدي را معرفي كند. آيت الله هاشمي شاهرودي نيز به رغم وجود صراحت و تاءكيد قانون بر اين خـواسـت نـمـايـنـدگـان و بـراي حـفـظ وحـدت و انـسـجـام ، تـفـاهـم و حـل مـشـكـل و جلوگيري از ايجاد وقفه در روند تصويب و تاءييد قوانين و سوگند رياست جـمـهـوري ، افـراد جـديـدي را مـعرفي كرد كه با كارشكني اكثريت نمايندگان طرفدار جـنـاح دوم خـرداد، نـتـوانـسـتـنـد راءي لازم را كـسـب كـنـنـد. بـديـن شكل ، نظام و كشور دچار مشكل و بحران جديدي در اين زمينه شد.
سـرانـجـام ايـن بـحـران نـيـز بـا تـدبـيـر و درايـت مـقـام مـعـظـم رهـبـري حـل شـد. بـديـنـسـان كه ايشان طي نامه اي از مجمع تشخيص مصلحت نظام خواستند كه راه حـلي بـراي مـشـكـل پـيـداكـنـنـد. مـجـمـع پـس از بـرگزاري جلسه اي طولاني و بررسي كـارشـنـاسـانـه مـوضـوع ، بـدين نتيجه رسيد كه اگر حقوقدانان معرفي شده در مرحله اول نـتـوانـند اكثريت مطلق آراي نمايندگان را به دست آورند، دوباره در مورد همان افراد راءي گيري به عمل آيد و كساني كه اكثريت نسبي آرا را كسب كنند انتخاب مي شوند. اين راه حـل مـورد تـاءيـيـد رهـبـري نـيـز قـرار گـرفـت و بـا اجـراي آن ، بـحـران حل و فصل شد.
و) مصونيت نمايندگان
بر اساس قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در ايـفـاي وظايف نمايندگي ،در اظهارنظر و رأي خودكاملاً آزادندونمي توان آنها را به سبب نظراتي كه درمجلس اظهاركرده اند ياآرايي كه در مقام ايفاي وظايف نمايندگي خود داده انـد، تـعـقـيـب يـا تـوقـيـف كـرد.
بـنـابـراين مطابق اين اصل ، نمايندگان در اظهار نظر و رأي خود در مجلس آزادند، نه ايـن كه به آنها اجازه داده شده به ديگران اعم از مسؤ ولان و مردم عادي اهانت ، هتك حرمت و تـوهـيـن كنند. چنين مصونيتي نه تنها به نمايندگان ، بلكه به هيچ يك از مسؤ ولان نظام از جـمـله رهـبـر، رئيـس جـمـهـور، رؤ سـاي قـوه مـقننه و قضائيه و وزيران داده نشده است . بـنـابـرايـن در چـنـيـن مـواردي جـرم آنـهـا قـابـل پـيـگـيـري و رسـيـدگـي اسـت .
سه نماينده مجلس (آقايان حسين لقمانيان و محمد دادفر و خانم فاطمه حقيقت جو) در اظهاراتي وهن آلود، جمعي از مسئولين رسمي كشور را مورد اهانت و هتاكي قرار داده بودند.
خبر دستگيري حسين لقمانيان كه از قبل تحت پيگرد قضايي بود، مجلس را در روز پنجم دي ماه 1380 به تشنج كشاند. چندروزبعد فاطمه حقيقت جو و محمد دادفر نیزبازداشت شدند. به موجب احكام قطعي صادره، فاطمه حقيقت جو نماينده مردم تهران به هفده ماه حبس تعزيري، محمد دادفر به هفت ماه حبس تعزيري و حسين لقمانيان نماينده مردم همدان نيز جمعاً به 10 ماه حبس تعزيري محكوم شدند.
محكوميت اين نمايندگان بهانه اي براي ايجاد آشوبي گسترده در بدنه نظام سياسي و اجتماعي كشور از سوي افراطيون اين جبهه شد. اين آشوب با قطعي شدن حكم محمد دادفر كليد خورد و با اجرا احكام كيفري حسين لقمانيان كه به زنداني شدن وي انجاميد، به اوج خود رسيد. نمايندگان فراكسيون اكثريت مجلس ششم، پس از قطعي شدن حكم محمد دادفر (در بيستم آذر 1380) ، با تجمع و تشكيل جلسات ويژه در مجلس تمام تلاش خود را براي راديكاليزه كردن اعتراضات خود به كار گرفتند. واكنش اصلاح طلبان در مواجهه با اقدام قوه قضائيه به حدي افراطي و تند خويانه بود كه حتي برخي از افراد همگرا را نيز به واكنش واداشت.
قدرت الله عليخاني، نماينده مردم بوئين زهرا و آوج كه خود از اعضاي فراكسيون جبهه دوم خرداد بود، با انتقاد از رفتار افراطي اصلاح طلبان تصريح كرد:
«مطابق اسنادي كه در اختيار دارم، جناح افراطي مدعي مشاركت، به بهانه هايي مثل محكوميت يك نماينده مجلس درصدد ايجاد بحران در مديريت عالي كشور است» ( روزنامه كيهان، 20 آذر 1380)
بكار بستن شيوه هاي غير معقول، نظير به تعطيلي كشاندن مجلس، تهديد به استعفا و تحصن از ديگر اقدامات اين گروه، براي مرعوب ساختن دستگاه قضايي كشور بود. هيئت رئيسه مجلس نيز با مقاومت در برابر احكام صادره از سوي دادگاه بر دامنه اين اعتراضات مي افزود.
به دنبال صدور اين احكام ، نمايندگان طرفدار جناح دوم خرداد بر خلاف شعار قانون گـرايـي ، شـروع بـه جو سازي و حمله به قوه قضائيه كردند. پس از آن آقاي خاتمي طي نامه اي به رئيس قوه قضائيه درباره مصونيت سياسي نمايندگان مجلس و عدم لزوم تـعـقـيـب قضايي آنها تذكر رعايت قانون اساسي داد كه با انتشار اين نامه ، دوباره جو سـيـاسـي جامعه دچار بحران شد. آيت الله هاشمي شاهرودي ، در جواب نامه آقاي خاتمي تـأكـيـد كـرد كـه مـعـاني اجراي قانون اساسي و نظارت بر اجراي قانون اساسي كه اولي از وظـايـف رئيـس جـمهور و دومي از وظايف و اختيارات رئيس قوه قضائيه است ، فرق دارد. ضـمـن ايـن كـه متذكر شد قانون تعيين حدود وظايف و اختيارات رياست جمهوري كه در سـال 1365 ه . ش . تـصـويـب شـده اسـت ، بـه دليـل اصـلاح اصـل 113 قـانـون اسـاسـي در سـال 1368 ه . ش . قابل استناد نمي باشد.
اختلافات و نامه نگاريها بين سه قوه ادامه پيدا كرد و نزديك بود كشور دچار بحران جديد شود كه سرانجام رئيس قوه قضائيه براي جلوگيري از سوء استفاده بيگانگان و دشمنان انقلاب ، از رهبر معظم انقلاب تقاضا كرد كه نماينده زنداني همدان (لقمانيان )، مـورد عـفو قرار گيرد. ايشان نيز ضمن موافقت با اين پيشنهاد، هم حمايت خود را از قانونمندي نشان دادند و هم مشكل جديد را حل نمودند.
ز)مذاكره با آمريكا
يـكـي از مـحـورهاي مهم اختلاف ديدگاه ها و مواضع جناح هاي سياسي ايران ، بـحـث مذاكره و رابطه با آمريكاست . بعضي از گروه هاي جناح دوم خرداد به ويژه حزب مـشاركت ، سازمان مجاهدين انقلاب و دفتر تحكيم وحدت ، خواستار مذاكره با آمريكا و حتّي رابـطـه بـا آن كـشـور هـسـتـند. اين گروه ها در بعضي مواقع وزير خارجه را تحت فشار قـرار مـي دادـنـد كه چرا در اين مورد اقدامي صورت نمي گيرد. مذاكره ((عباس عـبـدي )) بـا يـكـي از جاسوسان آمريكايي ، مذاكره محسن ميردامادي رئيس كميسيون سياست خـارجـي و كـمـيـسـيـون امـنيت ملي مجلس ششم با بعضي از مقامات دانشگاهي و فرهنگي آمريكا، مطرح شدن مـذاكره يكي از معاونين وزير خارجه در يونان با نمايندگان دولت آمريكا و استعفاي وي در راستاي همين سياست بود .
هـرچـنـد طـرفـداران مـذاكـره و رابـطـه بـا آمـريـكـا تـلاش هـاي زيـادي جـهت مثبت نشان دادن چهره منفور آمريكا در نزد آحاد مردم ايـران كـرده انـد، امـّا بـه دليـل سـوابق سياه سياسي ، فرهنگي و اقتصادي آن كشور در ايـران پـس از كـودتـاي 28 مـرداد 1332 ه . ش . تـمـام ايـن تلاش ها با ناكامي و شكست مـواجـه شـده اسـت و بيشتر مردم هنوز هم مخالف هرگونه مذاكره و رابطه با آمريكا هستند ولي در عـيـن حـال ، پـيـشـگـامـان رابـطـه بـا آمـريـكـا هـنـوز هـم بـه دنبال خواسته خود هستند.
ح)لوايح دوقلو
در ششم شهریورماه سال 81 یعنی حدود یک سال پس از آغاز دور دوم دولت اصلاحات، خاتمی دو لایحه معروف به لوایح دوقلو را به مجلس تقدیم کرد؛ یک لایحه تعیین اختیارات رئیس جمهوری و دیگری لایحه اصلاح قانون انتخابات بود.
یکی از اقدامات جنجال برانگيز و بحران آفرين مجلس ششم ، در دستور كـار قـرار دادن این دو لايـحـه بود. هـدف ايـن دو لايـحـه بـا عنوان هاي وظايف و اختيارات رياست جـمـهـوري و اصـلاح قـانـون انـتـخابات مجلس شوراي اسلامي ؛ افـزايـش اخـتـيـارات رئيـس جـمهور و حذف نظارت قانوني شوراي نگهبان(نظارت استصوابی)بود.
به رغم مـغـايـرت صـريـح ايـن دو لايحه با قانون اساسي و نيز مخالفت افكار عمومي با آنها، نـمـايـنـدگـان جناح دوم خردادو به اصطلاح اصلاح طلب مجلس ، براي رهايي از بن بست سـيـاسـي كـه بـا آن روبه رو بودند، و نيز براي شانه خالي كردن از پاسخگويي به مـردم در بـرابـر مـشـكـلات عـديـده اقـتـصادي مانند فقر، تبعيض ، بيكاري ، گراني و... اصـرار بـر تـصـويـب آن دو داشتنـد؛ زيـرا مـي خـواستند پس از ردّ آنها در شوراي نگهبان ، دوباره كشور را دچار بحران كنند و از آب گل آلود ماهي بگيرند.
لوایح دوقلو پس ازتصویب درمجلس ششم از سوی شورای نگهبان بایرادهای بسیاری روبروگردید و ردشد و رئيـس جـمهورخاتمی که مخالف ارسال آنها به مجمع تشخیص مصلحت بود لوایح دوقلو را ازمجلس پس گرفت.
( جريان شناسى-پژوهشکده تحقیقات اسلامی،1379- آرشیو روزنامه کیهان)
ط)تحصن و استعفای برخی از نمایندگان مجلس ششم
در آستانه انتخابات مجلس هفتم که در9 اسفند1382 برگزارمی شد ، شورای نگهبان با اعمال وظیفه قانونی«نظارت استصوابی» جمعی از کاندیداها را به دلیل نداشتن التزام عملی به اسلام یا اثبات نشدن التزام آنان، رد صلاحیت کرد.
در میان رد صلاحیت شدگان، عده کثیری از نمایندگان مجلس ششم نیزقرار داشتند.حدود ۱۳۹ نماینده (درماه های دی وبهمن 1382)در اعتراض به رد صلاحیتها در مجلس شورای اسلامی دست به تحصن زدند،انتخابات راتحریم کردند ومجلس را به تعطیلی کشاندند. نهایتا، با بی اثر ماندن اعتراضات و برگزاری انتخابات مجلس هفتم، عده ای ازآنان استعفا دادند.
اين حركت ساختارشكنانه برای آن بود تا بتواند حس همگرايى با متحصنين را در اقشار مختلفى كه به زعم آنها سطح مطالباتشان فراتر از اعتراضات رسمى بود، برانگيزاند.
بدين ترتيب براساس برنامه ريزى صورت گرفته، عناصر وابسته به جريان راديكال در خارج از مجلس به همراه فعالان اپوزيسيون داخل، بويژه گروه هاى نهضت آزادى و ملى- مذهبى ها، از يك سو با رفت و آمد روزانه به مجلس و حضور و سخنرانى در جمع نمايندگان متحصن، با آنها همراهى و هم نوايى مى كردند تا بدين ترتيب متحصنين مستظهر به پشتيبانى هاى بيرون از مجلس باشند و از سوى ديگر با برگزارى جلسات و نشست هايى، تلاش مى كردند تا زبانه هاى تحصن را به بيرون از مجلس كشانده و اقدام نمايندگان راديكال را تبديل به يك حركت اجتماعى و فراگير كنند. حركتى كه درپايان قابليت تبديل شدن به ابزار فشارعمومى براى تحقق اهداف راديكال ها و عقب نشينى نظام و شوراى نگهبان در برابر آنها را داشته باشد.
البته بی اعتنایی افکارعمومی به اقدامات افراطی گروهی از نمایندگان، موجب ناکامی این حرکت شد ومردم بارأی خود اصولگرایان را به مجلس هفتم فرستادند که اکثریت آن راشامل می شد. (آرشیو روزنامه کیهان)
مقام معظم رهبری، ۳ سال بعدازافتتاح مجلس هفتم در دیدار با نمایندگان ، دیدگاه خود را پیرامون این مسائل ، چنین بیان داشتند:
" شرایطی که قبل از پدید آمدن این مجلس به وسیلهی بعضی اشخاصی که از روی غفلت، کارهایی انجام میدادند به وجود آمده بود - رفتن به سمت تحریم انتخابات، رفتن به سمت استعفای نمایندگان، اعتصاب در مجلس، مقابلهٔ مجلس - چیزهای بد و عجیبی بود و صدای عمومی مجلس، با خیلی از مبانی و اصول نظام مغایرت داشت. در یک چنین فضایی، این مجلس رویید"
همچنین رهبرمعظم انقلاب طی نامه ای در 07/12/1382 از كروبى رییس مجلس ششم قدردانى کردندکه دربخشی ازآن آمده است:
«با سلام و تحيت و ابراز تأسف از انصراف جنابعالى از نامزدى دور دوم انتخابات مجلس هفتم، لازم مىدانم اولا از تلاش جانكاه جناب عالى براى حفظ اعتدال مجلس شوراى اسلامى در سالهاى مديريت مجلس ششم و ثانيا از همراهى و همكارى مجاهدت آميزى كه براى برگزارى بهنگام و قانونى انتخابات مجلس هفتم نشان داديد، تشكر نمايم»
ی) مخالفت با احیای گفتمان امام راحل وعدالتخواهی
الف- قبل از انتخابات نهم
1- از همان بدو کاندیداتوری احمدی نژاد در انتخابات نهم ریاست جمهوری، تخریب ها علیه وی شروع شده و با راه یابی وی به همراه هاشمی رفسنجانی به دور دوم، به اوج خود رسید.
2- در تبلیغات دور دوم، دو نماینده ی هاشمی یعنی آقایان نوبخت و مرعشی از رسانه ی ملی بی پروا با تهمت هایی نظیر دیوار کشیدن در پیاده رو ها برای تفکیک زن ومرد و تمسخر (ردای ریاست جمهوری بر تن احمدی نژاد گشاد است) از کاندیدای مستقل پذیرایی کردند.
ب- بعد از انتخابات نهم
3- هاشمی رفسنجانی با وجود 7 میلیون اختلاف آن هم در شرایطی که انتخابات را دوست و حامی خود، خاتمی، برگزار کرده بود؛ آرای احمدی نژاد را زیر سؤال برده و حامیانش را متهم به تقلب نمود که رسانه های حامی وی،این اتهامات را به طور گسترده پوشش دادند.
4- پس از انتخابات درکمتر جلسه ای بود که هاشمی علیه دولت و رئیس جمهور سخنی نگوید.
5- طی 4 سال دولت نهم وریاست جمهوری احمدی نژاد که گفتمان امام راحل وعدالتخواهی احیا شده بود، سیاه نمایی ها واهانت های پی درپی و هزاران عنوان علیه رئیس جمهور قانونی و منتخب مردم توسط طیف مخالف صورت گرفت و از هیچ اهانت، افتراء، تمسخر، دروغ پراکنی و ناسزاگویی علیه رئیس جمهور منتخب دریغ نشد.
ج- قبل از انتخابات دهم
6- با استیضاح کردان (وزیرکشور)و کوتاه شدن دست دشمنان از بهانه جویی برای زیر سؤال بردن انتخابات؛ از همان ابتدای معرفی صادق محصولی به مجلس به عنوان وزیرکشور ، تخریب ها علیه وی شروع شده و با تشکیک در انتخابات از چند ماه قبل از آن، مغرضین سعی در مساعد نمودن زمینه ی ذهنی مردم بودند.
7- هاشمی رفسنجانی در دیدار با برگزار کنندگان مراسم ارتحال امام، "تشکیک در سلامت انتخابات" را "حرف ضد انقلاب" می خواند.
8- در رقابت میان احمدی نژاد و موسوی، خاندان هاشمی (اعم از خانواده و یاران) از هیچ کوششی برای شکست احمدی نژاد دریغ نکرده و بخش هنگفتی از هزینه های ستاد موسوی را تأمین نمودند. طرح اهدای 200 هزار مانتوی سبز فائزه هاشمی به ستاد موسوی و 2 میلیارد تومان و 5000 لپ تاپ ازسوی جاسبی نمونه های آن است.
همچنین به اعتراف قربان بهزادیان نژاد، رئیس ستاد میر حسین موسوی، در مصاحبه با سایت "انتخاب 10"، فرزندان هاشمی "امکانات لجستیکی" ستاد را فراهم می آوردند.
سایت جمهوریت، متعلق به مهدی هاشمی، هم خود را وقف تبلیغات برای موسوی کرد و در حد یک سایت ستادی تنزل نمود. به طوری که حتی برای یک دست کردن آراء موسوی دست به تخریب کروبی زد تا آرای اصلاح طلبان میان موسوی و کروبی تقسیم نشود. این اقدام سایت جمهوریت با واکنش کروبی و ستادش مواجه شد به طوری که کروبی در نامه ای به هاشمی از این اقدام شکایت کرد و سایت های ستاد وی با مطرح کردن ماجرای رشوه ی مهدی هاشمی از شرکت استات اویل، مقابله به مثل نمودند.
9- فائزه ی هاشمی در جمع حامیان موسوی در ورزشگاه 12 هزار نفری آزادی دولت نهم را دولت نکبت نامید و انتخاب مجدد احمدی نژاد را مترادف با ادعای امام زمانی توسط وی قرار داد.
10- در مناظره ی میان احمدی نژاد و موسوی، رئیس جمهور پس از تحمل هتاکی های آشکار و کارشکنی های نهان، پرده ای از دشمنی های هاشمی را بیان کرده و از رقیب پرسید: "فرزندان آقای هاشمی اموالشان را از کجا به دست آورده اند؟ آقای هاشمی الان چطور زندگی می کند؟".
11- در پی این موضوع، نامه هاشمی که به اعتراف خود حداقل هفته ای یک بار با مقام معظم رهبری فقط ملاقات کاری داشته (سایر ملاقات ها به کنار)، نامه ای درظاهرخطاب به رهبری ولی"سرگشاده" و در واقع خطاب به دیگران منتشر کرده و در آن ضمن دفاع از خود، به طور ضمنی از مردم برای آشوب دعوت می نماید.
هاشمی رفسنجانی در نامه خود اظهارات دکتر احمدی نژاد در مناظره با موسوی را شدیدا به باد انتقاد گرفت و با بیان اینکه ادامه وضع موجود را به صلاح نمی دانم، گفت: بخشی از مردم و جریان ها و احزاب این وضع را بیش از این برنمی تابند و آتش فشانهایی در جامعه شکل خواهد گرفت.
انتشاراین نامه تحریک آمیز سه روز قبل از شروع رای گیری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با استقبال و ذوق زدگی فراوان محافل بیگانه و برخی جریانات بدسابقه داخلی روبرو گردید.
این درحالی بودکه طی 4 سال اهانت های پی درپی و بیش از 320 هزار عنوان علیه رئیس جمهور قانونی و منتخب مردم توسط طیف مخالف صورت گرفت و به گواهی اسناد مکتوب از هیچ اهانت، افتراء، تمسخر، دروغ پراکنی و ناسزاگویی علیه رئیس جمهور منتخب مردم دریغ نشد.تهمت هایی نظیر دیکتاتور! فاشیست! بی سواد! و...
در این میان فرزندان هاشمی رفسنجانی سهم قابل ملاحظه ای داشته اند. فائزه هاشمی در یک اهانت آشکار و مجرمانه مردم ایران را به خاطر انتخاب آقای احمدی نژاد «مردمی که دچار نکبت شده اند»! دانست و در همایش طرفداران مهندس موسوی و در حالی که تعدادی از زنان با شال های سبز به رقص و پایکوبی مشغول بودند، ایران اسلامی را در صورت انتخاب مجدد احمدی نژاد «برباد رفته» معرفی کرد.
12-حمایت از بهائیت -خانم جمیله کدیور که در ستاد انتخابات آقای کروبی سمت مشاور در امور زنان را برعهده داشت، در سفر تبلیغاتی خود به اراک طی مصاحبه ای از حزب صهیونیستی بهائیت با عنوان «شهروندان ایران» یاد کرده و گفت «بهائیان به عنوان شهروندان ایران دارای حقوقی هستند که باید دولتمردان به این حقوق احترام بگذارند و آن را به رسمیت بشناسند»!
خانم رهنورد نیز در ستاد آقای موسوی از شیرین عبادی - که به خاطر خوش خدمتی به دشمنان ملت ایران درسال1382جایزه صلح نوبل را ازاربابان خود دریافت کرد،با آن سابقه سیاه در همراهی با منافقین و حزب بهائیت- به عنوان یک زن فرهیخته یاد می کند.
درحالی که امام راحل(ره) در سال 1341 با اشاره به خطر این حزب صهیونیستی می فرمایند؛«قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به صورت حزب بهایی ظاهر شده اند...»
13- در روز رأی گیری یعنی جمعه 22 خرداد1388 ، زهرا رهنورد اعلام می نماید "اگر موسوی پیروز شود یعنی انتخابات سالم بوده" (مفهوم مخالف این است که اگر احمدی نژاد رأی بیاورد تقلب شده). همچنین همسر هاشمی اعلام می کند: در صورتی که تقلب انجام نشود مطمئن هستم که میرحسین موسوی رای خواهد آورد و اگر چنین نشود از مردم می خواهم به خیابان ها بریزند.
در طول روزهای منتهی به پنجشنبه21 خردادماه ، پیامکهایی یا این مضامین برای تلفنهای همراه برخی از هموطنان ارسال می شد:
* الله اکبر؛ روسای ستاد های احمدی نژاد به ستادهای موسوی پیوستند. به همه اطلاع رسانی کنید.
* بر اساس آخرین نظرسنجی ها، میرحسین در مرحله اول با 30 میلیون رای پیروز است. به همه اطلاع رسانی کنید.
* درپی گزارش نظرسنجی وزارت اطلاعات به مقام معظم رهبری، دستور تشکیل تیم حفاظت ریاست جمهوری برای میرحسین صادر شد. به همه مژده دهید.
* شنبه 23خرداد جشن پیروزی میرحسین در آزادی. به همه اطلاع رسانی کنید.
14- وسوسه هاي آشوبگرانه عليه دولت احمدی نژاد
مرور جملات و مواضع برخي تجديدنظرطلبان که زمينه ذهني جامعه را براي برخورد آشوبگرانه عليه دولت احمدی نژاد آماده کردند،
مي تواند ما را در شناخت بيش از پيش جریان فتنه رهنما باشد:
فائزه هاشمي رفسنجاني: ميخواهيم نکبت موجود از بين برود. (2/3/88 ورزشگاه آزادي)
عفت مرعشي (همسر يکي از بزرگان هوادار موسوي): اگر تقلب شود از مردم ميخواهم با حضور در خيابانها واکنش نشان دهند. اما در صورتي که تقلب انجام نشود مطمئن هستم که ميرحسين موسوي راي خواهد آورد. (22/3/88 سايت آفتاب)
حسين مرعشي:احمدي نژاد از بني صدر بدتر است. (30/1/88 روزنامه کيهان)
محمد هاشمي رفسنجاني:احمدينژاد يک قدم هم جلوتر از ديکتاتورها بر ميدارد. (15/3/88 سايت جمهوريت)
انتخابات سال 84 را يک کودتاي مخملي مي دانم که کارگردان آن انگليس بوده است.(20/3/ 88 سايت سلام)
احمدي نژاد روي ناصرالدين شاه را هم سفيد کرد.(20/3/88 سايت سلام)
محمدرضا خاتمي:از نظر رواني بايد اينگونه نشان دهيم که در اوج حاکميت اقتدارگرايان آنها از همه چيز حتي دين و مقدسات به عنوان ابزار استفاده کرده اند و با تمسک به همه امکانات بيت المال، بودجه و رسانه ملي را در اختيار گرفته اند.(مراسم افتتاح ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در زاهدان28/2/88)
ما هم از اينکه تودهها و محرومين به احمدينژاد رأي دهند، نگرانيم. (مراسم افتتاح ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در زاهدان 28/2/88)
شرايط مديريتي احمدي نژاد مانند دوره حمله مغول است.(28/2/88 خبرگزاري ايلنا)
الويري شهردار اسبق تهران: نگاه احمدي نژاد مبتني بر عوام فريبي و گداپروري است و تداوم رويه موجود براي کشور خطرناک است. ( 18/2/88جوان فردا)
يدالله اسلامي عضو ارشد حزب همبستگي: مشکلات فزاينده سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي آينده را در خطر قرار داده و ما با خطر بي توجهي به مباني برنامه ريزي سطحي نگري، عوام فريبي هستيم.(20/1/88 سايت جمهوريت)
مهدي هاشمي رفسنجاني:احمدي نژاد هم مثل بني صدر است. (7/1/88 سايت ياري نيوز)
مشاور رييس مجمع تشخيص مصلحت: از شوراي نگهبان مي خواهم در انتخابات رياست جمهوري محمود احمدي نژاد را رد صلاحيت کند او رجل سياسي نيست. هيچ يک از دولت هاي گذشته به اندازه اين دولت نسبت به رهبري بي اعتقاد نيست.(13/2/88 سايت آفتاب نيوز)
عرب سرخي، عضو شوراي مرکزي سازمان مجاهدين: دولت نهم ديوانه وار منابع را هدر مي دهد.(23/2/88 سايت جمهوريت)
مصطفي تاجزاده در تالار ارشاد جهرم: (20/3/88 سايت قلم نيوز): در چهار سال گذشته دانشگاه ما پادگاني اداره مي شد اين آزادترين کشور دنيا است؟
دولت طي چهار سال گذشته خفقان ايجاد کرد.
اميدواريم با حضور گسترده مردم ايران و آذربايجان هرچه سريعتر عمر دولت دروغ به پايان برسد.
آذربايجان و تبريز نه فقط بايد راي اول را به مهندس موسوي بدهد بلکه بايد ايران را به چالش بکشاند.تبريز (13/3/ 1388 سايت قلم نيوز)
من اسم اينها را [اشاره به دولت نهم] شاهنشاهي اسلامي گذاشته ام.
در زمان شاه هيچ محدوديتي در هيچ زمينه اي نداشتيم.احمدي نژاد دوباره راي بياورد تبديل به زيمبابوه اسلامي هم مي شويم ، امروز به " گابن" اسلامي رسيده ايم. سقز (6/3/ 1388 سايت قلم نيوز)
بهزاد نبوي در گفتگو با روزنامه کلمه سبز 10/3/88 :روشهــاي جــريـان مقـابـل آقـاي مـوسـوي روشهـاي اسـتـالـيـنـي اسـت.آقايان [اشاره به دولتمردان کنوني] ميتوانستند ادعا کـنـنـد اگـر راي مـيخـواسـتـيم، سکه بهار آزادي توزيع مـيکرديم.
در کشور خود و در کنار ملت خود خواهم ايستاد و شيادان، کذابان و رمالان را رسوا کرده و وادار به پيروي از راه بني صدر خواهيم کرد.
محسن امين زاده (جلسه انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشکي تهران در ارديبهشت ماه 1388):دولت سيب زميني مجاني توزيع مي کند.احمدي نژاد با سياست سرد نگه داشتن فضاي انتخابات و توزيع گسترده ي پول هاي بيشتر ميان مردم، به خريدن غير مستقيم راي و تغيير اين وضع آراي خود و پيروزي اميدوار است.طبق برنامه دولت قرار بود بيش از 20 ميليارد دلار پول توزيع شود که مجلس در قانون بودجه ي سال جاري به صورت قانوني جلوي آن را گرفت.برخي از رسانههاي حکومتي نيز انتخابات را رها کردهاند.
عبدالله رمضان زاده، در مراسم گراميداشت سالروز دوم خرداد 88 در يزد:گزارش وزارت اطلاعات اين است که در استان قم از مجموع پولي که براي مشاغل زودبازده داده شده، تنها چهار درصد به نتيجه ميرسد.
عقلانيت و کلاننگري از قوهي مجريه نظام رخت بربسته است.
خبرهايي مبني بر فشار بر وزارت نفت وجود دارد تا يک رقم 700 ميليون دلاري را براي اين گونه خرج ها در اختيار دولت قرار دهد.
گفت وگو با روزنامه «اعتماد»3 خرداد 88
احمد زيدآبادي پس از اعلام نتايج انتخابات :اين آراء مديريت شده و منطبق با واقعيت نيست.اين بايد درسي شود که همه از اين پس تا شرايط يک رقابت عادلانه نباشد، وارد عرصه انتخابات نشوند.احمدينژاد به زودي در باتلاق بحران هستهاي گرفتار ميشود. از اين پس ممکن است مشروعيت ايشان [دکتر احمدي نژاد] زياد جدي گرفته نشود.
نظام سياسي، راه مشارکت جوانان و بسياري مردم را با اين روند، براي هميشه بست. (مصاحبه با دويچه وله 23/3/88)
مستندات فوق صرفا قطره اي ناچيز از پروژه سونامي تخريب و عمليات رواني کساني است که در جبهه "نه احمدي نژاد" گرد آمده اند و با تهييج افکار عمومي عليه منتخب ملت و به تبع آن شعله ور ساختن آتش فتنه در خيابان هاي شهرمان تلاش نمودند شيريني انتخابات 22 خردادماه 88 را که تداوم حماسه خدمت را معنا بخشيد ؛ در کام ملت تلخ کنند.
د- بعد از انتخابات دهم
15- به رغم همه ی نظر سنجی های معتبر داخلی و خارجی و همچنین شمارش اولیه ی آراء، آقای موسوی ساعت 11 شب پس ازانتخابات، خود را پیروز انتخابات می نامد.
16- در روزهای اولیه پس ازانتخابات، به بهانه تقلب درانتخابات، آشوب هایی در نقاط مرکزی تهران تدارک دیده می شود. درجریان ناآرامی های چندروز اول وهجوم تعدادی از اوباش برای تصرف یک پایگاه بسیج، 7 نفر از آشوب گران کشته می شوند. از طرف دیگر یک مادر و دختر و نیز 1سرباز به دست اوباش به شهادت می رسند .
17- به موازات این ناهنجاری ها حامیان موسوی در چند نوبت به طور گسترده در تهران راهپیمایی می نمایند.
18- فائزه هاشمی در حاشیه ی مراسم خواستار ادامه ی "اعتصاب" ها می شود.
19- وی همچنین رسماً و علناً از تجمع کنندگان مقابل مسجد بلال صدا و سیما می خواهد به تجمعات و اعتراض ها ادامه دهند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در دیدارنمايندگان ستادهاي چهار نامزد دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري
رهبر معظم انقلاب اسلامي عصر روز سه شنبه 26/3/88 (چهار روز پس ازانتخابات)در نشستي دوستانه با نمايندگان ستادهاي چهار نامزد انتخابات رياست جمهوري ، خاطرنشان كردند:
حضور نزديك به 40 ميليوني مردم در پاي صندوق هاي راي يك افتخار براي نظام اسلامي است كه همه راي دهندگان با سلايق مختلف در اين حماسه بزرگ سهيم هستند و وظيفه همه، پاسداري از اين اتحاد ملي است.
در همه انتخابات ها همواره تاكيد بر حضور بيشتر و گسترده مردم در انتخابات بوده است؛ زيرا اين حضور به معناي آگاهي مردم و راي آنها به نظام اسلامي و تجلي وحدت و عزت ملي است.
قاعده مردم سالاري اين است كه اكثريت بر اقليت تقدم پيدا مي كند، ولي اين به معناي ايجاد تعارض و دشمني نيست و همه وظيفه دارند مانع از شكل گيري فضاي كدورت و تعارض شوند.
اشكالات به انتخابات بايد از مجاري قانوني پيگيري شود، اين اشكالات حتما بايد رسيدگي شود ومن از شوراي محترم نگهبان و وزارت كشور مي خواهم اشكالات مطرح شده دقيقاً بررسي شود تا شبهه اي باقي نماند.
حضور نزديك به 40 ميليوني مردم در پاي صندوق هاي راي، بالاترين نصاب حضور در انتخابات بعد از گذشت سي سال است. اين افتخار بزرگ كه حتي رسانه هاي بيگانه آن را فوق العاده خواندند بايد حفظ شود؛ زيرا اين افتخار متعلق به مردم و همه راي دهندگان است.
اين تخريب ها و كارهاي زشت و بعضي جناياتي كه اتفاق افتاد مربوط به مردم وحاميان نامزدها نيست، بلكه مربوط به اخلالگران است و همه بايد در مقابل آن بايستند و صريحا اعلام موضع كنند.
اين افراد با اصل نظام و آرامش كشور مخالف هستند.طرفدار اغتشاش و تشنج هستند و اگر نتايج انتخابات غير از اين هم مي شد، قطعا چنين حوادثي پيش مي آمد.
هيچ كس نبايد كاري را انجام دهد كه تشنج آفرين باشد و همه بايد صراحتا بگويند كه تشنج و اغتشاش خواسته آنان نيست.
خطبه های نمازجمعه تاریخی مقام معظم رهبری
در خطبه های نمازجمعه 29/3/88 مقام معظم رهبری، شخص هاشمی _و نه خانواده و اطرافیان وی_ از اختلاس بری دانسته شد و محورهای بسیاری مطرح گردید. ازجمله:
*عزيزان من اين انتخابات! براي دشمنان شما يك زلزله سياسي و براي دوستان شما در كل جهان يك جشن واقعي و تاريخي بود. در
سي سالگي انقلاب مردم اين گونه بيايند نسبت به اين نظام و اين انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفاداري كنند! اين يك جنبش عمومي و مردمي براي تجديد پيمان با امام و شهدا بود و براي نظام جمهوري اسلامي يك نَفَس تازه كردن، يك حركت از نو، يك فرصت بزرگ.
*عزيزان من! ملت ايران! 22 خرداد يك حماسه بود. اين حماسه، تاريخي شد، جهاني شد. اگرچه بعضي از دشمنان ما در اطراف دنيا خواستند اين پيروزي مطلق و حتمي نظام را به يك پيروزي مشكوك و قابل ترديد تبديل كنند. حتّي بعضي خواستند اين را به يك شكست ملي تبديل كنند! خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهاني دنيا به نام شما ثبت شود.
*اين انتخابات، مردمسالاري ديني را به رخ همه مردم عالم كشيد. همه كساني كه بدخواه نظام جمهوري اسلامي هستند، ديدند مردمسالاري ديني يعني چه. اين يك راه سوم است در مقابل ديكتاتوريها و نظامهاي مستبد از يك طرف، و دموكراسيهاي دور از معنويت و دين از طرفي ديگر. اين مردمسالاري ديني است؛
علامت اعتماد مردم به نظام
*اگر مردم در كشور به آينده اميدوار نباشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر احساس آزادي نكنند، به انتخابات روي خوش نشان نميدهند.
*دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفتهاند؛ دشمنان می خواهند ایجاد تردید کنند در باره این انتخابات. دشمنان می خواهند این اعتماد را بگیرند و این ، آسیبش از آتش زدن بانک و اتوبوس بیشتر است.
*در مواردی ، مناظره ها جنبه تخریبی پیدا می کرد. سیاه نمایی وضع موجود و دوره های گذشته در این مناظره ها مشاهده شد که هر دو "رد" بود.
*اتهاماتی مطرح شد که در جایی اثبات نشده است . بی انصافی هایی نسبت به این دولت و دولت های قبل وجود داشت .
*از یک طرف صریح ترین اهانت ها به رئیس جمهور قانونی کشور طرح شد که این امر از چند ماه پیش وجود داشت... رئیس جمهور قانونی کشور را به دروغ متهم کردند ... به رئیس جمهور نسبت های خجالت آوری مانند خرافاتی دادند.
*در طول بعد از انقلاب هم هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان(آقای هاشمی) اندوخته ای از انقلاب داشته باشد. من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم که طبیعی است ولی مردم نباید دچار توهم باشند .
* بین ایشان (آقای هاشمی) و آقای رئیس جمهور اختلاف نظر هست ،هم در مسائل خارجی و مسال داخلی و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک تر است.
*در مورد آقای ناطق نوری هم همین جور ،ایشان شخص خدومی است و در دلبستگی ایشان به نظام وانقلاب هیچ شکی نیست.
*رقابت ها تمام شد . خط انقلاب 40 میلیون رأی دارند و نه 5/24 میلیون رأی به رئیس جمهوری منتخب.
* 11 میلیون رأی را چگونه می شود تقلب کرد و اگر هم کسی اشکالی دارد از مجاری قانونی طی کند... بنده زیر بار بدعت های غیرقانونی نخواهم رفت.امروز اگر چارچوب های قانونی شکسته شود ،در آینده هیچ انتخاباتی مصونیت نخواهد داشت.
* سیاسیون از افراطی گری دست بردارند و اگر نخبگان سیاسی بخواهند برای درست کردن ابرو چشم را در بباورند چه بخواهند و چه نخواهند مسوول آشوب ها و خون ها آنها هستند... دست های بیگانگان را ببینید.
*باید در صندوق های رأی مشخص شود که مردم چه می خواهند نه در کف خیابان ها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی ، طرفین اردوکشی کنند به خیابان ها ، اصلاً برای چه انتخابات برگزار می شود.
*برای تروریست ها هم چه چیزی بهتر از پنهان شدن در میان مردم؟ خون این افرادی که ریخته شده است ، جوابگویش کیست؟ انسان دلش خون می شود از برخی از این قضایا. بروند در کوی دانشگاه ، برای جوان ها و دانشجویان مومن و انقلابی را و نه آن شلوغ کن ها را آن حوادث را درست کنند.
*زور آزمایی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست ، من از همه می خواهم به این روش خاتمه دهند و اگر خاتمه ندهند مسوولیت تبعات ، به عهده آنهاست.
*تصور غلطی است که فکر کنند با فشارهای خیابانی مسوولان را وادار کنند که زیر بار بروند. تن دادن به مطالبات غیرقانونی شروع دیکتاتوری است.
*مشکل دشمنان ایران این است که ملت ایران را هنوز نشناخته اند. فکر کردند اینجا گرجستان است که انقلاب مخملی راه بیندازند.
*... اگر کسانی بخواهند ادامه دهند ، آن وقت خواهم آمد و با مردم صریح تر از این صحبت خواهم کرد.
حوادث 30 خرداد
اما یک روز پس از تأکیدات مقام معظم رهبری به قانونگرایی ،اتفاقات روز شنبه 30 خردادماه 1388(سالگرد اعلام جنگ مسلحانه منافقین درسال 1360) درقانون شكني و ساختارشكني نمود بسيار بارزي داشت ومنجربه درگیری وآتش زدن اموال عمومی و...گردید که در روزهای بعد نیز به تناوب ادامه یافت. درجریان آشوب های چندهفته پس ازانتخابات، 12 بسیجی به شهادت رسیدند.
خطبه هاي نمازجمعه آقاي هاشمي
آقاي هاشمي رفسنجانی در خطبه هاي نمازجمعه خود حدود یک ماه پس از انتخابات وآشوبها وقانون شکنی های بسیار ، شرايط كشور را بحراني ودچار بی اعتمادی مردم نسبت به نظام می داند وبدون اشاره به قانون شکنی ها وآشوبها، فقط دغدغه آزادي افرادي را مطرح مي كند كه ممكن است به خطا دستگير شده باشند.
همچنین آقای هاشمی رفسنجانی به گونهای بحث کرد که مشروعیت حکومت اسلامی، مردمی است . درحالی که درنظام سیاسی اسلام، مشروعیت با مقبولیت متفاوت است و ولی فقیه با دستور الهی، ولی امر است و حضور مردم، تحقق عینی حکومت و امکان عمل و استیفای حق را میرساند ونظر امام راحل واکثریت قریب به اتفاق علما وفقها نیز برمشروعیت الهی حاکم تأکید دارد.
سخنان آقاي هاشمي در خطبه هاي نمازجمعه مورداستقبال مخالفان داخلی وخارجی نظام اسلامی قرار گرفت وبیشتر به آشوب طلبی ها دامن زد.
ارائه پيشنهاد رفراندوم از سوي محمد خاتمي
سيد محمد خاتمي برای حل مشکل مدعیان تقلب درانتخابات،دراواخرتیرماه 1388حدود یک ماه پس از انتخابات ونتیجه ندادن اقدامات غیرقانونی وآشوب ها، پيشنهاد برگزاری رفراندوم در خصوص مشروعيت دولت رامطرح کرد كه براساس دستورالعمل «مايكل لدين»، دستيار سابق رامسفلد(وزیردفاع امریکا) و مشاور ويژه ديك چني(معاون بوش رییس جمهورامریکا) صورت پذيرفته بود.
در پي آشفتگي ناشي از افشاي پشت صحنه پيشنهاد رفراندوم از سوي خاتمي و ارتباط مستقيم و غيرقابل انكار آن با دستورالعمل مايكل لدين و مؤسسه «آمريكن اينترپرايز» سردمداران جبهه اصلاحات دو محور زير را براي فرار از اين رسوايي در دستور كار تبليغاتي خود قرار دادند:
1- خودداري از مانور بيشتر روي پيشنهاد خاتمي با اين منظور كه به تدريج در اذهان عمومي به فراموشي سپرده شود. در اين راستا به روزنامه هاي زنجيره اي و سايت هاي وابسته اكيداً سفارش شده است كه به پيشنهاد رفراندوم دامن نزنند.
2- تصادفي دانستن رابطه ميان دستورالعمل مايكل لدين و پيشنهاد خاتمي به گونه اي كه اين دو حركت كاملا جداگانه و بي ارتباط با يكديگر تلقي شود!
حوادث روز قدس و 13 آبان و 16 آذر 1388
نامزهاي شکست خورده در انتخابات، مناسبت روز قدس و 13 آبان را فرصتي براي قدرت نمايي خياباني دانسته و سعي داشتند از اين مناسبت براي فشار به حاکميت استفاده نمايند.
در اين زمينه مي توان به مذاکرات نشست مشترک کروبي و موسوي در تاريخ 24/7/88 اشاره کرد . سايتهاي اينترنتي مرتبط با جريان فتنه با فراخوان تهيه پوستر ، طرح شعارهاي متفاوت با شاخصه هاي روز مبارزه با استکبار جهاني توزيع گسترده کارت و تراکت در دانشگاهها و ميادين تهران فراخوان گسترده اي را برنامه ريزي کردند.
اما نوع رفتارغیراسلامی وشعارهای ساختارشکنانه"نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" "نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی" "مرگ بر روسیه" وبه فراموشی سپردن مرگ برآمریکا واسرائیل که درتقابل با آرمانهای امام راحل بود موجب آگاهی وجدایی مردم ازآنها گردید.
موسوي در موضعگيري خود در 27/7/88 که از طريق نواري ويديويي در سايتها منتشر شد تأکيد مي کند «اعتراضها تا تن دادن به خواسته مردم ادامه مي يابد.»
به رغم ادعاي افرادي نظير موسوي و خاتمي به عمل در چارچوب قانون اساسي (مباحث مطرح شده در نشست مشترک روز جمعه 24/7/88)، توجه اصلي آنها معطوف به حفظ ظرفيت هاي خود در تحريکات اجتماعي هواداران است.
نامزدهاي شکست خورده انتخابات دهم و شخصيت هاي حامي آنها باتوجه به ریزش جدی حمایت مردمی خود کوشيدند تا با طرح سناريوهاي نظير «وحدت ملي» و « اتحاد ملي» نظام را در مواجهه با عاملان حوادث اخير و کودتا عليه انقلاب از جمله سران آن به سازش وا دارند .
در روز 16 آذر 1388 ومراسم روز دانشجو نیز شعارهاي ساختارشکنانه با لحن صریح تری دربرخی از دانشگاههای تهران مطرح شد وتصویرحضرت امام قدس سره مورد اهانت قرار گرفت وحرمت شکنان با پاره كردن وآتش زدن تصویرحضرت امام، عمق بی اعتقادی خود وحامیانشان را نسبت به امام راحل و آرمان های اسلامی ایشان به نمایش گذاشتند.
حرمت شكني روز عاشورا واهانت به قرآن كريم و اسماء مقدسه معصومين - عليهم السلام
در بعدازظهر روز عاشورای 1388 (يكشنبه ششم دی ماه) جمعيت ضدانقلاب در تهران كه خيابانها را خالي از حضور مردم ديدند براي ساعاتي جولان دادند
در ماجراي آشوب های روز عاشورا، نوعي سازماندهي و تقسيم كار به چشم مي خورد که «برنامه ريزي» و «هدايت خارجي» ماجرا کاملا آشکاربود.
روز عاشورا ابتدا تجمعاتي كوچك در چند نقطه خيابان انقلاب واقع گرديده، سپس اين لكه هاي كوچك كمي بزرگتر شدند و پس از حدود يك ساعت بهم پيوسته وبه حرمت شکنی ،شعارهای ساختارشکن و حمله به مساجد وعزاداران پرداختند.
دراین ماجراي غم انگیز، اهانت به قرآن كريم و اسماء مقدسه معصومين - عليهم السلام - به دفعات اتفاق افتاد و كينه اي عميق كه جز در سينه عناصر رژيم صهيونيستي و آمريكا يافت نمي شود را برملا كرد. جمعيت ضد دین وضدانقلاب، ضمن به آتش کشیدن اموال عمومی در عاشورای حسینی وقیحانه سوت وکف زدند وبی حرمتی را ازحد گذراندند.
در شعارهای این روز ضدیت با رکن وپایه انقلاب ونظام جمهوری اسلامی به روشنی برملا شد وشعار«مرگ براصل ولایت فقیه» سرداده شد.
در اغتشاشات عاشورای تهران یک انگلیسی در حالی که به سمت عزاداران حسینی حمله می کرد نیزدستگیر شد.پیش ازآن هم یک فرانسوی دراغتشاشات 30 خرداد دستگیر شده بود.
ميرحسين موسوي پس از 5 روز سكوت نسبت به حرمت شكني بي سابقه اوباش ضدانقلاب در روز عاشوراي حسيني، بيانيه اي صادر كرد و هتاكان و حرمت شكنان روز عاشورا را كه مورد انزجار ده ها ميليوني ملت ايران قرار گرفتند «مردم خداجو» خواند!
عمرسعد نیزدر روز عاشورا براي تحريك اوباش عليه امام حسين(ع) گفته بود «اي لشكر خداسوار شويد و حمله كنيد كه حمله به سوي حسين، بشارت بهشت است»!
موسوي در دفاع از اوباش ، پا را فراتر گذاشته و آنها را كه حداكثر چند صد نفر بيشتر نمي شدند «نخبگان و روشنفكران و دانشگاهيان و فعالان سياسي» توصيف كرد، بي آنكه اذعان كند آتش زدن بانك ها و مغازه ها و موتورسيكلت عزاداران حسيني يا حمله به مردم سوگوار و رقاصي و كف و سوت و فحاشي عليه دستاوردهاي اصلي انقلاب اسلامي، فقط از اوباش اجير شده ضد انقلاب برمي آيد.
مهدي كروبي نيز در بيانيه وقاحت آمیزی ضمن اعتراض به برخورد با حرمت شکنان ، اعلام كرد چگونه دولت توانست خون مردم خود را در روز مقدس عاشورا بريزد؛ حتي رژيم سابق شاه به اين روز مقدس احترام مي گذاشت!
حمايت غرب از جریان فتنه ونا آرامي هاي پس از انتخابات رياست جمهوري
روز 19/5/88 تعدادي از مقام هاي غربي ازجمله مقامات آمريكا وانگلیس به حمايت خود از آشوبگران در تهران اعتراف كرده و در عين حال باتوجه به شکست کودتای مخملی تاكيد كردند نظام ايران قدرتمند است و چاره اي جز تعامل با آن نيست.
هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا در اين مورد كاملاً صراحت به خرج داد. وي با اشاره به ناآرامي هاي تهران پس از انتخابات رياست جمهوري صريحاً اعتراف كرد كه «دولت آمريكا در پس پرده تلاش زيادي براي حمايت از معارضان و اغتشاشگران در ايران به كار بسته است».
كلينتون در گفت وگو با شبكه خبري «سي.ان.ان» اذعان كرد كه «ما نمي خواستيم بين اعتراضات و تظاهرات مشروع ملت ايران و دولت قرار بگيريم». «كارهاي زيادي انجام مي دهيم تا معترضين را واقعاً قدرتمند سازيم و به حمايت از اپوزيسيون ادامه خواهيم داد».
اعتراف فرانسه به دخالت
برنارد كوشنر وزير امور خارجه فرانسه در گفت وگو با روزنامه «لوپاريزين» اذعان كرد: سفارت فرانسه در تهران دستور العملي را دريافت كرده كه به موجب آن ايرانياني كه در تظاهرات هاي اخير اين كشور شركت كرده و تحت تعقيب قرار دارند، در صورت درخواست مي توانند به سفارت فرانسه پناه ببرند.
كوشنر كه در واكنش به اعترافات «نازك افشار» در دادگاه رسيدگي به متهمان ناآرامي هاي پس از انتخابات رياست جمهوري سخن مي گفت، افزود: نازك افشار در اعترافات خود گفته است كه سفارت فرانسه در صورت درخواست شركت كنندگان در تظاهرات هاي اخير ايران آنها را پناه مي دادند. اين موضوع، صحيح و دستور العمل تمامي سفارت خانه هاي اروپايي بوده است چرا كه اين راه و روش دموكراسي ما است.
وزير امور خارجه فرانسه در اظهاراتي مداخله جويانه بر حمايت كشورش از آنچه كه او اپوزيسيون ايران مي ناميد تاكيد كرد.
همچنین سخنان اوباما رئیس جمهورامریکا در جريان دريافت جايزه صلح نوبل و سخنان کلينتون وزير امور خارجه آمريكا و مليبند وزير امور خارجه انگلیس نیزدر نشست مشترک با رسانه ها و حمايت ديگر قدرت هاي غربي ازآشوب طلبان بيانگر اين است که از ديد آنها آشوب ها بايد ادامه يافته تا زمينه تضعيف هر چه بيشتر نظام جمهوري اسلامي فراهم گردد تا غرب بتواند با ابزار تحريم و ... جمهوري اسلامي را وادار به تسليم نمايد.
قطعنامه كنگره آمريكا در حمايت از آشوبگران
قطعنامه حمايت از آشوبگران مدعي جنبش سبز در اواسط آبان 1388دركنگره آمريكا تهيه شد.
به گزارش صداي آمريكا «در اين قطعنامه كه به كنگره ارائه شده، از جنبش سبز ملت ايران حمايت شده است، جنبشي كه براي آزادي و اصول اوليه دموكراسي پا گرفته است. در اين قطعنامه همچنين سركوب و سانسور محكوم شده است.»
اقدام عملي كنگره آمريكا در حمايت از آشوبگران در حالي است كه نهاد مذكور طي يكي دو سال اخير بودجه هاي گزاف و متنوعي را براي تقويت جريان براندازي در ايران به تصويب رسانده است كه از آن جمله مي توان به اختصاص بودجه هاي 400 ميليون و 55 ميليون دلاري براي حمايت از جريان سرنگوني طلب و جنگ نرم اشاره كرد.
اقدام آشكار اخير در حالي است كه روزنامه كريستين ساينس مانيتور طي تحليلي نوشت: برخي سران جريان مخالف در ايران اخيرا گفته اند يك ايران دموكراتيك به دنبال تسليحات هسته اي نخواهد بود. آمريكا منافع دوجانبه اي را در ايران دنبال مي كند يكي دور نگه داشتن ايران از كسب سلاح هسته اي و ديگري تبديل اين كشور به دموكراسي پايدار، مخالفان در ايران فرصتي براي آمريكا هستند.
گفتني است به هنگام فعاليت مجلس ششم، شماري از اعضاي افراطي اين مجلس اقدام به ارتباط گيري با تعدادي از اعضاي متنفذ كنگره آمريكا -تحت عنوان ديپلماسي مسير2- كردند كه نتيجه آن توجيه عملياتي براي بيانيه نويسي عليه سياست خارجي جمهوري اسلامي و فشار براي سركشيدن جام زهر و بالا بردن دست ها در برابر آمريكا بود.
اصلاحطلبان در ایران؛ خط مقدم امریکا
جرج بوش دیکتاتور وجنایتکاربین المللی در مراسم افتتاح «بنياد بوش»، اصلاح طلبان را خط مقدم آمريكا خواند و گفت چشم اميد آنها به ماست.
«جرج بوش» رئيس جمهور سابق آمريكا در روز 22/8/88 كه براي افتتاح «بنياد بوش» به دانشگاه دالاس در تگزاس رفته بود، در يك سخنراني پرشور، اصلاح طلبان ايران را خط مقدم آمريكا خواند و افزود: آنها با چالش هاي فراواني روبرو هستند و چشم اميدشان به ماست.
حمايت فوري كاخ سفيد، صهیونیست ها وکشورهای اروپایی از اهانت كنندگان به حريم سيد الشهدا(ع)
به دنبال هتك حرمت آشوب طلبان و اغتشاشگران در عاشوراي حسيني به مقدسات و ارزش هاي اسلامي، بار ديگر آمريكا، انگليس، رژيم صهيونيستي و گروهك منافقين از اقدامات وقيحانه فتنه گران حمايت كردند.
باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا كه براي گذراندن تعطيلات در جزاير هاوايي به سر مي برد روز دوشنبه7/10/88 (روز بعد از عاشورا)در بيانيه اي تصريح كرد كه آمريكا به حمايت از اغتشاشگران متعهد است.
اوباما در اين بيانيه با دخالت در امور داخلي ايران خواستار آزادي آن دسته از آشوب طلباني شد كه در حوادث اخير بازداشت شده اند. رئيس جمهور آمريكا همچنين در بيانيه خود متعهد شد تا درحوادث استثنايي و فوق العاده از اغتشاشگران حمايت كند و اعلام كرد كه تاريخ طرف افرادي خواهد بود كه به اصطلاح خواهان عدالت هستند. اوباما ادعا كرد حوادث ايران آنطور كه محمود احمدي نژاد گفته است مرتبط با آمريكا و ديگر كشورها نيست.
در پي اهانت بي شرمانه جريان فتنه به ساحت حضرت اباعبدالله(ع) و ديگر مقدسات ملت و حرمت شكني اين جريان در روز عاشوراي حسيني، كاخ سفيد نیز بلافاصله به حمايت از اين افراد و رفتار وقيحانه آنها پرداخت.
در حالي كه پس از اعلام اخبار هتك حرمت جريان فتنه به مقدسات اندوهي دو چندان قلب هاي مردم عزادار را فرا گرفته، آمريكا و ديگر كشورهاي غربي گستاخانه به حمايت از اين رفتار تحمل ناپذير فتنه گران پرداخته و نظام اسلامي را به سبب برخورد با آنها محكوم كردند!
در همين حال شبكه تلويزيوني فرانس بيست و چهار در خبري فوري اعلام كرد: دولت فرانسه نيز سركوب خشونت بار تظاهرات مخالفان دولت در ايران را محكوم كرد و خواستار راه حل سياسي براي حل بحران داخلي ايران شد.
وزارت امور خارجه ايتاليا نيز با انتشار بيانيه اي اعلام كرد: در پي خشونت هاي روز يكشنبه در ايران، ايتاليا خواستار احترام به حيات انسان ها و برقراري گفت وگو بين دولت و نيروهاي مخالف در اين كشور براساس احترام به حقوق بشر شده است.
اين كشورها البته در بيانيه هاي خود، گذشته از ناديده انگاري اهانت جريان فتنه به مقدسات، كوچكترين اشاره اي به تخريب ها و خسارات وارده به اموال عمومي از سوي اين افراد نكرده و با كمال تعجب رفتار آنها را مسالمت آميز توصيف كردند.
استقبال گسترده رسانه هاي خارجي از بيانيه وقاحت آميز مهدي كروبي نيز وجه ديگري از اين اعلام حمايت همه جانبه نسبت به گستاخي هاي جريان فتنه است.
تصويرسازي فتنه انگيزان در روز عاشورا هم كه البته يكي از اصلي ترين اهداف اين جريان در برپايي چنين غائله اي بود، خوراك تبليغاتي قابل توجهي را در اختيار اين رسانه ها به منظور محكوم كردن نظام اسلامي قرار داد.
در همين خصوص شبكه تلويزيوني يورونيوز با نشان دادن تصاوير متعددي از درگيري هاي تهران گفت: برخلاف ممانعت خبرنگاران خارجي از پوشش خبري تحولات و ناآرامي هاي ايران، تعداد بسيار زيادي عكس و فيلم بر روي سايت هاي اينترنتي قرار گرفته است كه حاكي از درگيري هاي خشونت آميز ميان معترضان و نيروهاي انتظامي و شبه نظاميان بسيج بوده است.
اين خبر نشان دهنده هماهنگي كامل ميان آشوبگران و رسانه هاي خارجي براي پروژه اي است كه مي توان آن را «تصويرسازي» آشوب خواند.
جالب اينجاست كه در همين حال، هنري كيسينجر وزير خارجه اسبق آمريكا كه با بخش خبري شبانگاهي بي.بي.سي گفت وگو مي كرد اظهار داشت: اگر اغتشاشات داخلي ايران منجر به براندازي حكومت نشود، آمريكا بايد دست به كار شود و براي براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران در خارج اقدامات جدي انجام دهد. وي گستاخانه گفت: ما بايد براي تشديد ناآرامي ها در ايران تلاش كنيم و حكومت مطلوب خود را بر سر كار بياوريم.
ايهود باراك وزير جنگ رژيم صهيونيستي هم همچون باراك اوباما و كيسينجر در سخناني در كميسيون روابط خارجي و امنيتي پارلمان رژيم صهيونيستي خواستار حمايت بيشتر از اغتشاشگران در ايران شد و گفت اين عده بايد از بيشترين حمايت هاي بين المللي بهره مند باشند.
در همين ارتباط، ديويد ميليبند وزير خارجه انگليس نيز با انتشار بيانيه اي آنچه را كه مرگ غم انگيز معترضان در ايران خواند محكوم كرد و در بيانيه خود نوشت: من از دولت ايران مي خواهم به حقوق انساني شهروندان خود احترام بگذارد، حقوقي كه متعهد است آنها را رعايت كند.
دولت سوئد نيز با اشاره به حوادث اخير در روز عاشورا با انتشار بيانيه اي آنچه را كه سركوب خشونت آميز تظاهرات ها ناميده است محكوم كرد.
همچنين به دنبال حمايت غرب و رژيم صهيونيستي از آشوبگران در ايران، مريم رجوي سركرده گروهك منافقين نيز از اغتشاشگران حمايت كرد.
راهپیمایی مردمی و تاریخی 9 دی 88 و22 بهمن 88
به دنبال اهانت بي شرمانه جريان فتنه به ساحت حضرت اباعبدالله(ع) و حرمت شكني مقدسات ديگر، مردم عزاداردر حالی که
اندوهي دو چندان قلب هاي آنان را فرا گرفته بود، درتهران وسایر شهرهای کشوربا شرکت گسترده وبی نظیر در راهپیمایی تاریخی 9 دی 88 حرمت شكنان عاشورا وفتنه گران حامی آنها را به شدت محكوم كردند و حمایت قاطع خود را از اصل ولایت فقیه و مقام معظم رهبری به عنوان ولی فقیه زمان اعلام نمودند.
این راهپیمایی که بافاصله سه روز پس از عاشورای حسینی صورت گرفت اتمام حجتی برای همگان ومدعیان دفاع ازمردم بود.
پس از این راهپیمایی باشکوه در روز 22بهمن نیز مردم با همبستگی وحضور تاریخ ساز خود درصحنه، چشم فتنه راکور کردند.
اعتراف شیرین عبادی به کودتای مخملین در ایران
شیرین عبادی که به خاطر خوش خدمتی به دشمنان ملت ایران درسال 2003 میلادی(1382) جایزه صلح نوبل را ازاربابان خود دریافت کرد،دراوایل شهریور1388 درگفتوگو با یک رسانه تحت نفوذ سازمان جاسوسی آمریکا (سیا)، به صراحت درباره نقش احزاب اصلاحطلب برای انجام کودتای مخملین در ایران سخن گفت و ضمن جرم ندانستن کودتای مخملین به تلاش رفرمیستها برای انجام کودتای مخملین در ایران اعتراف کرد. وی در این گفتوگو محاکمه شماری از سران اصلاحطلب، روزنامهنگاران و دیگر افرادی که در ناآرامیهای پس از دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری اسلامی بازداشت شدهاند را محکوم کرد.
عبادی در انتقاد از مجرم شناخته شدن محرکان اغتشاشات پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران به تلاش برای کودتای مخملین گفت: کودتای مخملین یعنی چه؟ یعنی اینکه عدهای میخواهند از طریق مسالمتآمیز تغییری در وضعیت سیاسی و اجتماعی یک جامعه بهوجود بیاورند. فلسفه احزاب سیاسی در دنیا همین است.
عبادی در حالی به صراحت به قصد احزاب سیاسی اصلاحطلب برای انجام کودتای مخملین در کشور اشاره میکند که سران جریان آشوب همواره در مصاحبهها و بیانیههای خود کوشیدهاند خود را از این موضوع مبرا بدانند و آن را توطئهای از سوی جریان حاکم برای پایان دادن به اعتراضاتی که مردمی میخوانند تفسیر کنند.
همچنین شیرین عبادی در 27/7/88 درمصاحبه با واشنگتن پست پس از حمایت از حق اسرائیل در داشتن سلاح اتمی، علیه برنامه هسته ای ایران موضع گرفت و گفت: حتی اگر دولت ایران متعهد شود که همین امروز فعالیت هسته ای خود را متوقف کند، باز هم اطمینانی به تعهد آنها نیست زیرا ممکن است در مکان و زمانی دیگر اقدام به از سرگیری حرکت مخفیانه اش کند.
وی گفت: ما در تاریخ ۲۲ خرداد در آستانه براندازی رژیم بودیم که اوباما دچار جهل شد و به سوی احمدی نژاد دست دراز کرد اما هنوز فرصت باقی است که با او دست دوستی ندهد.
با این حال اعترافات برخی ازدستگیرشدگان حوادث پس ازانتخابات بویژه نماینده بنیاد سوروس در تهران نیز از عمق برنامهریزی این جریان برای شکلدهی انقلاب رنگی پرده برداشت بویژه آنجا که یحیی کیان تاجبخش از دیدار مستمر خاتمی با جورج سوروس سخن گفت و از این دیدارها به عنوان مرحله جدیدی از براندازی جمهوری اسلامی تعبیر کرد.
رفتار شناسی رهبران جریان فتنه:
از مهم ترین عوامل موفقیت و یا سقوط جریان های اجتماعی نقش فعال رهبران آن در طی فرایند شکل گیری و رشد جریان است. در طی حوادث بعد از انتخابات برخی از عناصر کلیدی جریان به اصطلاح سبز سعی داشتند اینگونه وانمود کنند که این جریان قابل شبیه جریان انقلابی مردم قبل از انقلاب است درحالی که شبهات و تناقضات جدی را در عملکرشان نشان می دهد.
ميرحسين موسوي با نامه نگاري به حسينعلي منتظري و رهنمودخواهي اين عنصر مطرود حضرت امام خميني، ماهيت ضد خط امامي خود را بيش از گذشته نشان داد.. موسوي در اين نامه كه 21شهريور ارسال شد ادعا مي كند به خاطر احساس خطر براي كشور و نگراني از خشم مردم در مقابل تقلب سازمان يافته در صحنه مانده است. موسوي همچنين با ارسال بيانيه چندي پيش خود به منتظري كه نسخه برداري از مدل هاي پيشنهادي سازمان سيا براي استتار حركت براندازي وابسته در پوشش شبكه سازي اجتماعي است، از منتظري درخواست رهنمود كرد.
منتظري هم در پاسخ به نامه موسوي كه توام با رياكاري و بي صداقتي متقابل است مي نويسد «شخصيت جنابعالي و تعهدتان نسبت به ارزش هاي ديني و اخلاقي و اهداف انقلاب و خدمات ارزنده دولت شما در دوران جنگ تحميلي و حمايت هاي مكرر مرحوم امام خميني از شما براي همگان روشن است.» البته او هم مانند موسوي ترجيح داد به تعارض عملكرد خيانت بار خود با آرمان هاي حضرت امام نپردازد.
پيش از موسوي، كروبي با وساطت بقاياي باند مهدي هاشمي، باب مكاتبه و نزديكي با منتظري را باز كرده بود. جريان فرصت طلب با وجود پشت پا زدن به آرمان هاي اصيل اسلامي و انقلابي، مي كوشد پوشش ديني براي خود دست و پا كند اما آنچه در اين ميان جالب و طنزآميز است دخيل بستن به كسي است كه بارها آلت دست قسم خورده دشمنان ملت و نظام اسلامي قرار گرفته و فاقد هرگونه مرجعيت سياسي يا فكري است.
موسوي در تبليغات انتخاباتي- آن هنگام كه هنوز ماهيتش رو نشده بود- ادعا مي كرد آمده تا خط و آرمان هاي حضرت امام را زنده كند. او همچنين ادعا مي كرد از دروغ منزجر و مشمئز است! بستن انواع دروغ ها به نظام اسلامي و امام(ره)، ادعاي پيروزي در غروب روز راي گيري، دعوي قانون گرايي، انكار همكاري با گروهك هايي نظير نهضت آزادي، راه اندازي اغتشاش خياباني و ادعاي رفتار مدني، قرباني سازي و شركت در مراسم ختم آنها (نظير ماجراي سعيده پورآقايي) و... از جمله دروغ هاي انبوهي بود كه از سوي ميرحسين موسوي مشاهده شد.
رفتار آقای کروبی نیز در نوشتن نامه هایی مبنی بر آزارجنسی زندانیان که ادعاهای مطرح شده از طرف ایشان اثبات نشد ، اثری جز خدشه دار شدن حیثیت نظام و کم رنگ کردن اعتماد عمومی به ساختار قضایی کشور نداشته است.
بدعت هاي ميرحسين موسوی
ميرحسين موسوی، بدعت هايى را پس از انتخابات دهم ابداع كرد كه بسيارى از مردم و انقلابيون، چراهاى مختلفى را نسبت به آنها طرح مى كنند. از جمله اين بدعت ها:
۱- لوث كردن رنگ سبز و نماد اهل بيت
رنگ سبز يا هر رنگ ديگر، صلاحيت عمومى و اختصاصى براى اشغال يك جايگاه حقوقى ايجاد نمى كند، اما كاش ايشان رنگ ديگرى را انتخاب مى كردند كه در مدت كوتاه انتخابات به صورت قراردادى، استفاده و بعد از آن به فراموشى سپرده مى شد. اين رنگ متاسفانه به نحو ناهنجارى مورد تمسخر قرار گرفت. سبز كردن ناخن ها توسط برخى طرفداران در جشن دوم خرداد در ورزشگاه آزادى و... مواردى بود كه اكنون رنگ سبز را نه معادل رنگ اهل بيت، بلكه آن را معادل قانون شكنى، سوء استفاده از ارادت مردم به اهل بيت براى رسيدن به قدرت و... مى دانند.
۲- عدم مراعات قواعد مردم سالارى
دموكراسى ضوابطى دارد كه به صورت قراردادى دوطرف مبارزه پذيرفته اند. ميرحسين بعد از باخت، ريل حركت خود را از مسير قانون جدا كرد و به سمت التهاب اجتماعى پيش رفت و هيچ گونه استدلالى براى نحوه تقلب، با تفاوت ۱۱ ميليون راى ارائه نمى كند. از يكى از راه پيمايان عصر ۲۵ خرداد پرسيده شد: سند شما مبنى بر تقلب چيست كه اكنون به خيابان آمده ايد؟ گفت من نمى دانم ما به گفته آقاى موسوى اعتماد داريم، بنابراين ميرحسين مسير را براى چنين رفتارى در انتخابات آتى كشور باز كرد و رويه اى را ايجاد كرد كه در حافظه ملت ماندگار خواهد شد. او ثابت كرد كه مى توان در وسط بازى، قواعد را عوض و يك طرفه اعلام پيروزى كرد.
۳-استفاده از واژه الله اكبر براى حمله به اماكن عمومى
موسوى در بيانيه دوم خود از طرفداران خواسته بود كه از واژه الله اكبر استفاده كنند، لذا تعداد قابل توجهى كه نه ظاهر آنان با الله اكبر سازگار بود و نه عمل آنان مبتنى بر اخلاق اسلامى بود، از اين واژه استفاده كردند. آشوب طلبى و حركت هاى ضدانقلابى و توم كردن آن با واژه الله اكبر، التقاط منافقين را به ذكر متبادر مى كند كه مى خواستند هم پايى در اسلام و هم جايى در سوسياليسم داشته باشند. واژه الله اكبر كه روزى شيررزمنده ايرانى براى حمله به قلب دشمن بعثى در جبهه بود، شعار و رمز عمليات عليه اموال عمومى و اماكن و منازل شد.
۴- عدم ارجاع مشكلات به مراجع قانونى و بى اعتبار دانستن آنها
ميرحسين از اول مشى ای را دنبال كرد كه دولت، شوراى نگهبان و مجريان را قبول ندارد. اين مشى ابتدا به ساكن و قبل از انجام هر گونه تخلفى، قابل تامل بود. تشكيل كميته صيانت دو ماه قبل از انتخابات، مكاتبه با رهبرى براى مشكلات كوچك و صدور بيانيه خطاب به ملت، به جاى شكايت به شوراى نگهبان بدعت هاى جديد ايشان است. كسى كه ساز و كار قانونى كشور و نظام خود را قبول ندارد چگونه مى توانست فرداى انتخابات و پيروزى با آنها كار كند.
۵- صدور بيانيه آشوب طلبانه و دعوت به حركت هاى خيابانى
مير حسين به محض احراز صحنه شكست، راى چهل ميليونى مردم را خيمه شب بازى خواند و خواستار استمرار موج سبز شد. تحليلگران و نخبگان و حقوقدانان از اين حركت انحرافى بسيار متعجب شدند كه چرا ميرحسين اعتراض خود را در چارچوب قانون طرح نمى كند. مگر او نبود كه يكى از اهداف اساسى خود را اجراى قانون مى دانست، مگر وى، دولت نهم را قانون ستيز و قانون گريز نمى دانست؟ چگونه است كه خود مسير غيرقانونى را عريان طى مى كند. صدور بيانيه تهييجى به جاى اعتراض قانونى يكى ديگر از بدعت هاى ثبت شده در انتخابات ايران به حساب مى آيد.
۶- برگزارى راه پيمايى غيرقانونى
ميرحسين كه شاخصه اصلى دولت نهم را قانون ستيزى مى دانست، بدون اخذ مجوز قانونى طرفداران خود را به خيابان مى ريزد و خود نيز شخصاً در بين آنها حاضر و در سخنرانى خود به نهادهاى قانونى و نظارتى نظام حمله مى كند. درخواست برگزارى راه پيمايى سراسرى در كشور و پايتخت به خاطر اعتراض به نتيجه انتخابات، قبل از بررسى و پيگيرى راه هاى قانونى، يكى ديگر از بدعت هاى مير حسين به حساب مى آيد.
۷- حمله به مراكز نظامى
تاكنون در انتخابات رياست جمهورى، آن هم در پايتخت، افراد مسلح به مراكز نظامى حمله نكرده اند و اين حركت اولين بار بعد از انقلاب اسلامى اتفاق افتاد. در ادامه راه پيمايى غيرقانونى هواداران موسوی به مراكز بسيج حمله شد و تعدادى كشته شدند. اين بسيج همان بسيج است كه ميرحسين آن را مدرسه حق وعشق مى ناميد.
۸- ايجاد زمينه براى جولان ضد انقلاب
نوع شعارها، نوع حملات فيزيكى، حمل اسلحه و سلاح سرد و عربده كشى حكايت از آن دارد كه در سايه زمينه سازى ميرحسين ضدانقلاب، اراذل، سابقه دارها و... به ميدان انتقام آمدند. چه حاشيه امنى براى آنان بهتر از شعار الله اكبر و پيشانى بند «نخست وزير امام».
۹- ايجاد زمينه براى به سخره گرفتن نظام توسط غرب
دنياى غرب كه مدعى عدم وجود مردم سالارى در ايران است، مستمسك خوبى دست آورد.
آنان اراذل را طرفداران جامعه مدنى خواندند و نظام مقدس جمهورى اسلامى را به عنوان عامل سركوب آزادى خواهان معرفى كردند. غربی ها نيز مانند ميرحسين، انتخابات چهل ميليونى را يك بازى تلقى كردند و سلامت آن را به چالش فرا خواندند. اوباما، اوباش را طرفداران دموكراسى دانست كه به آنان خيانت شده است.
۱۰- ايجاد خانه هاى تيمى براى طراحى اعمال غيرقانونى
در تحليل هاى قبل از انتخابات، اين نكته وجود داشت كه تشكيل كميته صيانت از آراء در عين القاى قطعى بودن پيروزى نمى تواند بدون طراحى هاى ديگر باشد. دستگيرى سران احزاب مجاهدين انقلاب و مشاركت خصوصاً در خانه تيمى قيطريه اين موضوع را به اثبات رساند.
۱۱- مكاتبه به رهبرى به جاى مراجعه به كانال هاى قانونى
ميرحسين در اول انتخابات، دو نامه به رهبرى نوشت؛ حتى براى تمديد ساعت راى گيرى بعد از ساعت ۲۲ از طريق رهبرى اقدام كرد. اين رفتار از دو حالت خارج نيست؛ يا ايشان هيچ نهادى را شايسته و واجد صلاحيت نمى داند يا آنقدر روحيه استكبارى بر خود حاكم كرده است كه خود را شايسته تماس با كمتر از رهبرى نمى بيند.
۱۲- تبديل مهم ترين انتخاب ملت به خاطره اى تلخ
شركت چهل ميليونى ملت در انتخابات به فرموده رهبرى «جشن حقيقى» بود. ميرحسين در سايه شكست سنگين و حركت هاى غيرقانونى و عبوسانه، اين شيرينى را تلخ و همگان را در بهت و حيرت فرو برد. مردمى كه بايد در جشن شركت مى كردند از ترس تخريب منازل و اماكن زمين گير شدند و با حوادث بعد از انتخابات و كشته شدن تعدادى در حوادث مذكور، شيرينى انتخابات به كلى فراموش شد. ميرحسين در شعارهاى انتخاباتى مدعى بود كه براى ايجاد نشاط و شادابى آمده است.
۱۳- ايجاد شبهه نسبت به سلامت سياسى نظام
ميرحسين با خيمه شب بازى خواندن انتخابات و اعلام علنى مبنى بر عدم اعتماد به شوراى نگهبان و اصرار بر ابطال انتخابات (بدون ارائه دليل ومدرک) نظام سياسى ايران را نظامى معرفى كرد كه راى مردم در آن بى تاثير، فرمايشى و بى خاصيت است و حاكميت هرچه بخواهد انجام مى دهد. ايجاد آسيب به سرمايه اجتماعى نظام كه همان اعتماد عمومى ملت است مهمترين خيانت در اين عرصه است.
۱۴- سياسى كردن مسائل حقوقى
پيگيرى تخلفات انتخاباتى، امرى است حقوقى و طرح آن در مجامع عمومى براى تحريك و تهييج، قطعاً منتج به نتيجه نخواهد شد.
ميرحسين با سياسى كردن مساله ثابت نمود كه به دنبال شفافيت و بررسى مجدد نيست. استمرار آشوب ها به رغم كشته شدن بى گناهان نمونه اى از اين سياسى كارى است.
۱۵- عدم همبستگى بين مطالبه و استدلال ها
ميرحسين در ديدار رهبر انقلاب ، در جمع طرفداران در خيابان آزادى و در نامه به شوراى نگهبان خواستار ابطال انتخابات شد وطبيعتاً براى اين مدعا بايد استدلال هاى محكمه پسند و حقوقى ارائه دهد ولی ايشان در نامه خود به شوراى نگهبان از جمله دلايل زير را مطرح مى كند:
۱- احمدى نژاد به هاشمى و ناطق نوری توهين كرده است. ۲- دوران امام را زير سؤال برده است. ۳- براى نمايندگان بنده كارت به موقع صادر نشده است. ۴- بسيج در انتخابات دخالت كرده است. خانم ايشان نيز مدعى است بايد راى ميرحسين در لرستان (زادگاه رهنورد) و آذربايجان (زادگاه ميرحسين) بيشتر از احمدى نژاد باشد.
۱۶- بى توجهى به نظرات رهبرى
در جلسه ميرحسين با رهبرى كه بعد از انتخابات تشكيل شد، به ايشان توصيه شد كه كانال هاى قانونى را طى كند و به شوراى نگهبان نيز تاكيد شد با دقت از حقوق ميرحسين صيانت كند. اما ايشان كه به كمتر از ابطال راضى نمى شود، بعد از خروج از محضر رهبرى مجدداً بيانيه صادر كرد، راه پيمايى غيرقانونى انجام داد و در آن راه پيمايى غيرقانونى شركت و اعلام مى دارد به شوراى نگهبان اعتماد ندارد و...
خاتمى نيز بيانيه ای مبنى بر عدم شركت در راه پيمايى به جهت غيرقانونى بودن راه پيمايى، صادركرد اما شخصاً در آن حضور يافت.
۱۷- ابداع خيابان گردى شبانه قبل از انتخابات
حضور شبانه هواداران ميرحسين از دو هفته قبل از انتخابات شروع شد. ترافيك شبانه، سر و صدا، شعار، درگيرى، خصوصاً در خيابان هاى مركزى تهران، ابداع و بدعت جديدى بود كه ميرحسين و حاميانش بنا گذاشتند. شايد دليل آن تمرين حركت هاى شبانه براى آشوب فرداى انتخابات بود كه انجام شد.
۱۸- ايجاد مدل و الگوى غلط براى آيندگان
برخى حركت هاى متمايز در تاريخ، ثبت و بعضاً الگو مى شود. تبريك ناطق نورى در صبح سوم خرداد ۱۳۷۶ به خاتمى، نمونه اى كه امروز بسيارى از تحليل گران آن را يادآورى مى نمايند، آیا رفتارهاى انتخاباتى موسوى در انتخابات هاى آينده تكرار نخواهد شد.
اظهارات سعید حجاریان دردادگاه
سعید حجاریان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و مشاور ارشد سیدمحمد خاتمی دردادگاه متهمان آشوبهای پس از انتخابات به موارد زیادی رامطرح کرد ازجمله:
انزجار و تنفر خود را از کلیه تحرکات که امنیت کشور را به خطر انداخته ابراز میکنم.
با ارائه تحلیلهاي ناصواب مرتکب خطاهاي سهمگین شدهام.
نظام ولایت فقیه مشروعیت خود را از ناحیه مقدسه امام زمان (عج) میگیرد و بدین لحاظ حکم ولی فقیه شعبهاي از ولایت رسول اکرم(ص) میباشد.
بسیاری از حربههاي ایدئولوژیک در پوشش علوم انسانی عرضه میشوند.
عدهای از فعالان سیاسی عامداً با توجه به پیامدهاي یک نظریه آن را در سطح دانشگاه احزاب و جامعه اشاعه میدهند.
حضرت امام (ره) به ما آموختند که روی پای خود بایستیم و مقهور شرق و غرب نشویم.
از مراجع فکری و نظریه پردازان حزب مشارکت به شمار میروم.
استعفای خود را از حزب مشارکت اعلام مینمایم.
رفتار برخی بازیگران و عناصر مرتبط با فتنه:
اگر رفتار برخی عناصر مرتبط با فتنه پس از انتخابات را که عمدتا از خارج کشور سعی در اثرگذاری و جهت دهی جریان را داشته اند بررسی کنیم به تناقضات و تعارضات بیشتری در پایه های شکل گیری این جریان خواهیم رسید. به طورنمونه می توان به رفتار محسن سازگارا و محسن مخملباف در طول حوادث بعد از انتخابات اشاره کرد.
مورد اول بعد از انتخابات و با شروع برخی اعتراضات خیابانی تقریبا به طور روزانه یک ویدئو را شخصا در سایت یوتیوب قرار می داد که در آن به اصطلاح خود فنون جنگ نرم را به مخاطبان خود آموزش می داد. وی همواره با قطعی و مسلم فرض کردن ادعای تقلب برای مخاطبان، تنها راه حل جایگزین را ساقط کردن دولت و ایجاد زمینه برای بازگشت رئیس جمهور واقعی طرح می کرد و همه راهبردهای پیش نهادی وی معطوف به تضعیف و ضربه زدن به پایه های نظام بوده است. همین مساله در مورد محسن مخملباف - فردی که از وی رسما به عنوان سخنگوی جنبش سبز در خارج در رسانههای غربی نامبرده میشود، بدون آنکه تکذیبی از سوی سران آن صورت گرفته باشد - نیز صادق است.
پیوستن مجمع روحانيون مبارز به اردوگاه ضد انقلاب پس ازفتنه پس از انتخابات
مجمع روحانيون مبارز با صدور بيانيه اي درتاریخ 1/4/1388به همان سبك و سياق گروهك هاي ضد انقلاب، رجوي،فرح پهلوي، ريگي،بني صدر، رضا پهلوي و هم آوا با دولتمردان صهيونيست بطور رسمي به اردوگاه ضد انقلاب پيوست و با تاييد ضمني آشوب ها و اغتشاش ها و تجمع هاي خياباني پس ازانتخابات دهم ریاست جمهوری عملا مسئوليت خون هاي ريخته شده را بر عهده گرفت.
مجمع روحانيون مبارز در اين بيانيه ضد انقلابي از راي مردم و قانون تمكين نكرده و برخورد با آشوبگران را تخطئه کرد.اين مجمع راهكار قانوني شوراي نگهبان را زير سئوال برد و حضور مردم در انتخابات 40 ميليون نفري را ناآگاهانه دانست.
مجمع روحانيون مبارز با ناديده گرفتن حمايت هاي صريح دولتمردان آمريكايي، صهيونيستي، انگليسي و فرانسوي در حمايت از اراذل و اوباش از اين افراد حمايت كرده و تجمع هاي غير قانوني، مسلحانه و خشونت آميز آنها را خودجوش ناميده و اشاره ای به بيانيه هاي تحريك كننده موسوي نکرد.
مجمع روحانيون مبارز با اين بيانيه بر تخريب هاي مساجد و مراكز اداري و نظامي، سلب آرامش رواني از مردم عادي، خون هاي ريخته شده صحه گذاشت و به جاي نقد مير حسين موسوي در تحريك اراذل و اوباش و مزاحمت براي نواميس مردم از وي تجليل كرد و با ناديده گرفتن ميليون ها راي مردم و مشاركت 85 درصدي آنها و با بي اعتنايي به مراجع قانوني مورد تاييد امام و رهبري و بدون ارائه اسناد خواستار ابطال انتخابات مردمي شد.
مجمع روحانيون مبارز بر بدعت در انتخابات اصرار ورزيد و ميثاق ملي قانون اساسي و فرآيند قانونی شوراي نگهبان در نظارت و تاييد انتخابات را زیرپا گذاشت.
مجمع روحانيون مبارز در سايت خود اسامي اعضاي اين مجمع را به شرح زیراعلام كرد:
علياكبر اشتياني، سيدمحمد علي ابطحي، سيدمهدي امام جماراني، مجيد انصاري، محمدعلي انصاري، سيدمحمد بجنوردي، اسدالله بيات، سيدمحمد خاتمي، محمدعلي خسروي، سيدتقي درچهاي، محمد علي رحماني، سيدمحمد رضوي، محمد علي صدوقي، فاضل فردوسي، اسدالله كيان ارثي، سيدعلي محتشميپور،محمد مقدم، سيدسراجالدين موسوي، سيد محمد موسوي خوئينيها، سيد عبدلواحد موسوي لاري، محمد علي نظامزاده، سيدمجتبي نور مفيدي، عيسي ولايي، سيد محمد هاشمي.
سايت مشاركت 47 نفر را كشت و زنده كرد!
سايت رسمي حزب مشاركت در پي انتقادهاي مستند از اين سايت نسبت به دروغ پراكني درباره تعداد كشتگان آشوب هاي پس از انتخابات، به اقدامي قابل تامل دست زد و 47 نفر از 72 نام اعلام شده را كم كرد!
سايت نوروز كه مدعي شده بود 72 نفر در حوادث مذكور كشته شده اند، در20/6/88 در پي افشاگري رسانه ها مبني بر اينكه برخي اسامي اعلام شده در قيد حيات به سر مي برند، دستپاچه شد و ادعا كرد «فقط 25 نفر كشته شده قطعي اند و ديگر اسامي قابل بررسي و تحقيق هستند»(!)
همچنين در پي ادعاي اين سايت مبني بر كشته شدن فردي به نام احمد نجاتي كارگر كه بلافاصله با انتشار مطلبي طنز از سوي نامبرده تكذيب شد، سايت نوروز توضيح جالبي به اين شرح منتشر كرد: «يكي از اسامي منتشره توسط سايت احمدنجاتي كارگر بود. اواسط مردادماه خانمي به... .مراجعه و مدعي مي شود فرزندش در حوادث پس از انتخابات به شهادت رسيده است، پس از تحقيقات...، معلوم مي شود جواني با اين مشخصات در يكي از بيمارستانهاي تهران بدليل اصابت گلوله بستري بوده است و سپس در حالي كه وضعيت جسمي وي وخيم بوده، توسط نهادهاي امنيتي از بيمارستان منتقل شده است. سپس با حضور در منزل فرد ياد شده با اعلاميه فوت وي روبرو مي شوند و خبر را تائيد شده مي پندارند».
برخلاف فرار به جلو و دروغ پردازي نوروز، احمد كارگرنجاتي در وبلاگ خود نوشته بود: چند دقيقه حرف از دفن مخفيانه اجساد مي زدن و من باور نمي كردم! اما واقعاً اين دفن مخفيانه رو به قدري استادانه انجام دادند كه حتي خود من هم نفهميدم كي دفن شدم(!) اصلاً اون قدر كارشون رو خوب بلدن كه نفهميدم كي كشته شدم(!)... مدتي بود به لطف دوستان سبزمون و با يك گلوله آمريكايي يا شايد هم انگليسي راهي بيمارستان شده بودم. البته هنوز بهبودي كامل حاصل نشده است.
اصلاح طلبان و مانيفست براندازي
دراوایل شهریور 1388 دراولين جلسه متهمان آشوب هاي پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، معاون دادستان در ميانه كيفرخواست خود عليه متهمان پرونده اغتشاشات ، به سندي اشاره كرد كه به باور بسياري از كارشناسان يكي از جدي ترين مدارك اثبات كننده «قصد براندازي» در ميان احزاب و گروههاي تندرو اصلاح طلب است. آن سند، جزوه اي به نام «تاملات راهبردي» است كه حزب مشاركت در سال 1387 و پس از چند ماه بحث و بررسي آن را به عنوان « راهبرد آينده» خود تدوين كرده و به تصويب كنگره سالانه خود هم رسانده است.
پايگاه اينترنتي نوروز وابسته به حزب مشاركت نسخه ناقصي از اين جزوه را منتشر كرد. اين جزوه، سندي بسيار كليدي در اثبات اين نكته است كه حزب مشاركت به عنوان نماد و خلاصه اي از مجموعه جريان اصلاح طلب دوم خردادي در ايران كه نزديك ترين گروه به محمد خاتمي نيز هست، در برنامه ريزي سياسي خود براي آينده هدفي جز «ضربه زدن به ساختار نظام و تغيير دادن آن در جهت دين زدايي و عرفي سازي هرچه بيشتر با تمركز بر ضعيف كردن نهاد ولايت فقيه» نداشته است. اين در حالي است كه اين حزب همواره ادعا كرده در چارچوب قانون و با التزام به ساختار نظام جمهوري اسلامي قصد فعاليت سياسي متعارف با هدف در اختيار گرفتن قدرت دارد.
همچنين در اولين جلسه دادگاه متهمان اغتشاش ها چند تن از سران جبهه اصلاحات مانند ابطحی وعطریانفر به صراحت تاكيد كردند تقلبي در كار نبوده و مجموعه اتفاقات كه در پوشش اعتراض به تقلب انجام شد «سناريويي از پيش برنامه ريزي شده براي اهداف ديگر و براندازي بود»
جزوه تاملات راهبردي در واقع مانيفست براندازي نظام جمهوري اسلامي از راه ضربه زدن تدريجي به ساختار نظام به كمك توليد فشار اجتماعي است كه حزب مشاركت در كنگره سال 1387خود رسما آن را به عنوان برنامه عمل آينده خود تصويب كرده و البته به دليل محتواي ساختارشكنانه كاملا عريان آن- كه دقيقا بر توصيه هاي مراكز مطالعات استراتژيك و سرويس هاي اطلاعاتي غربي در مورد براندازي نرم نظام منطبق است- مصوبه خود را پنهان و محرمانه نگه داشت. اين جزوه تاكيد مي كند كه گام اول مورد نظر حزب مشاركت «ايجاد و تثبيت يك بخش مردمسالار برخوردار از تكيه گاه اجتماعي سازمان يافته درون حاكميت» است.
معناي صريح اين بند چنانكه در جاي ديگري از اين جزوه آمده اين است كه بدون حضور اصلاح طلبان درون ساختار نظام جمهوري اسلامي، اين ساختار فاقد وجه مردمسالار و يكسره ديكتاتوري- يا به تعبير نويسندگان حزب مشاركت «ديكتاتوري سلطاني»- است و اين در حالي است كه به لحاظ قانوني تمام نهادهاي نظام جمهوري اسلامي به آراي مردم متكي هستند. علاوه بر اين حزب مشاركت در اين بند تصريح مي كند كه تلاش خواهد كرد يك پايگاه اجتماعي سازمان يافته براي خود بوجود بياورد. اين موضع تاييد صريح همه آن مجموعه اخباري است كه از تلاش اصلاح طلبان براي سازماندهي و شبكه كردن بخش هاي ناراضي جامعه، ايجاد «سازمان راي» و تبديل آن به «سازمان آشوب» به هنگام ضرورت حكايت مي كرد. حزب مشاركت در اينجا نه راهبرد آينده خود بلكه عملكرد فعلي اش را توصيف مي كند.
يكي ديگر از بندهاي اين جزوه تاكيد مي كند: «بخش مردمسالار حاكميت بايد در بهره گيري از فشارهاي توده اي براي رسيدن به سازش استقلال عمل قابل ملاحظه اي پيدا كند.» معناي دقيق اين بند كه در لفاف كلمات و اصطلاحات پيچيده شده اين است كه اصلاح طلبان بايد از «تكيه گاه اجتماعي سازمان يافته خود» -كه در بالا به آن پرداختيم- براي ايجاد فشار توده اي به نظام استفاده كند تا بتواند آن را در مواقع مورد نظر خود به سازش وادار نمايد. منظور از فشار توده اي در اين بند بي ترديد كاري جز به خيابان آوردن مردم يا تحريك آنان به روش هاي ديگر كه نمونه هاي كاملي از آن را در يك ماه گذشته ديده ايم، نمي تواند باشد. اين جمله، ترجمه مشوش ولي عميق تر همان استراتژي فشار از پايين چانه زني در بالاست كه اصلاح طلبان در تمام مدت 8 سال دولتمردي خود حتي يك لحظه عمل به آن را فراموش نكردند و بسياري از بحران هاي اجتماعي آن سالها نظير آشوب هاي 18تير 78 و خرداد 80 دقيقا بر مبناي آن طراحي و اجرا شد.
چند پاراگراف بعد از اين، مشاركت راهبرد ساختارستيزانه خود را كاملا شفاف مي كند: «بخش مردمسالار حاكميت بايد بتواند از بحران هايي كه كل سيستم سياسي را تهديد مي كند به نفع تثبيت خويش و چانه زني بيشتر استفاده نمايد.»!! اين همان عبارتي است كه معاون دادستان در بخشي از كيفرخواست خود به آن استناد كرد. به نحو كاملا روشن، اين بند- كه مصوبه رسمي حزب مشاركت است- نشان مي دهد اصلاح طلبان مجموعه بحران ها و تهديدهايي را كه كل نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران را تهديد مي كند براي خود «فرصت» مي دانند و اين آمادگي را دارند كه ضمن همراهي با عامل تهديدكننده از تهديد آن عليه نظام به منظور افزايش قدرت چانه زني خود عليه نظام و امتيازگيري از آن استفاده نمايند.
به عبارت ديگر، حزب مشاركت با گنجاندن اين بند در مانيفست خود رسما اعتراف مي كند كه شكل گيري تهديد عليه نظام را به نفع خود مي داند و بلكه علاقمند است تهديدها عليه نظام هرچه بزرگتر باشد تا بتواند چانه زني بيشتري كرده و امتيازهاي كلان تري از نظام دريافت نمايد.
به اين ترتيب روشن است كه مشاركت هم ناآرامي هاي خياباني و هم تهديدهاي خارجي را برگ برنده خود مي داند، پس طبيعي است كه تصور كنيم براي ايجاد آن تلاش كرده و مي كند. اين همان تئوري است كه منابع غربي در سالهاي اول دهه 80 آن را استراتژي «فشار از بيرون چانه زني در درون» مي خواندند و قبل از هر چيز ثابت مي كند كه ارتباطي ارگانيك و كاملا معنادار ميان اصلاح طلبان داخلي و دشمنان نظام در خارج از مرزها وجود دارد.
با بازخواني تاريخ تحولات استراتژيك و امنيت ملي ايران در يك دهه گذشته موارد متعددي را مي توان سراغ گرفته در آن عامل خارجي به صراحت به كمك دوستان داخلي خود آمده و با تهديد نظام زمينه اي را فراهم آورده است كه اصلاح طلبان در داخل بتوانند به عنوان خنك كننده وارد عمل شوند و اين پيام را به نظام برسانند كه چنانچه خواستار رفع تهديدهاي بيروني است بايد در داخل به آنها باج بدهد! هم اكنون هم رسانه هاي غربي مكررا مي گويند كه «رفتار غرب با ايران بستگي به رفتار آن با اصلاح طلبان دارد!».
بخشي از مهم ترين رويكردهاي ساختارشكنانه سند تاملات راهبردي در بخش مربوط به نهاد رهبري و مجلس خبرگان و ذيل عنوان «گذار به مردمسالاري بيشتر» تجميع شده است. نويسندگان اين جزوه در اين قسمت به صراحت مافي الضمير خود در مورد عناد با ولايت فقيه را بيرون ريخته اند به طوري كه مي توان دريافت حزب مشاركت رهبري را مهم ترين مانع عملي شدن نقشه هاي خود مي داند و لذا بيشترين انرژي را براي تضعيف آن به صحنه آورده است.
مهم ترين موارد مطرح شده در اين بخش چنين است:
1-تلاش براي محدود كردن اختيارات رهبري به اصل 110كه صريحا مخالف ديدگاههاي امام در مورد حوزه اختيارات ولي فقیه به عنوان نايب معصوم(ع) در عصر غيبت و منافي صفت مطلقه در اصل 57 قانون اساسي است.
2-زمينه سازي قانوني براي اعتراض هاي پي درپي و حرمت شكنانه به رهبري به بهانه هاي گوناگون
3- تلاش رسمي براي تضعيف جايگاه رهبر با پيشنهاد ايجاد يك «مركز ويژه» در مجلس خبرگان و قوه قضاييه براي دريافت شكايات از رهبري.
4- تشكيك در صلاحيت رهبري از راه كوتاه و علني شدن زمان بررسي حفظ صلاحيت رهبري كه البته مداوما توسط مجلس خبرگان انجام مي شود.
5- دستكاري در اختياراتي كه شوراي نگهبان طبق قانون اساسي براي نظارت بر انتخابات خبرگان دارد.
6- بازكردن باب شكايت از رهبري به دستگاه قضايي و...
بخش انتهايي سند تاملات راهبردي هم حاوي مطالب مهمي درباره نوع نگاه حزب مشاركت به مقوله حضور دين در متن جامعه و سپهر سياسي است كه پرده از مباني نظري عميقا منحرف و اين حزب و فاصله آن را خط اصيل امام برمي دارد. اين بخش از جزوه تاملات راهبردي كاملا صريح است: «حزب اعلام مي دارد كه اگرچه آرزومند حضور اختياري دين در عرصه خصوصي افراد (درونيات افراد و رفتارهايي كه فاقد تاثير بر ديگران است و روابط خاص و انتخابي ميان آنها)ست اما كنترل زندگي خصوصي افراد به بهانه دين را مجاز نمي داند... حزب با هميشگي كردن قوانين موضوعه به بهانه مبتني بودن آنها بر احكام شريعت مخالف است... حزب با هرگونه امتياز سياسي براي پيروان يك دين خاص و مفسرات يك دين و مذهب خاص مخالف است.»
تلاش استكبار برای در هم شكستن اصل ولايت فقيه و رهبري
استكبار جهاني و در رأس آن شيطان بزرگ از آن روزي كه انقلاب به پيروزي رسيد تا به امروز توطئههاي مختلفي را در جهت در هم شكستن انقلاب درپيش گرفت؛ اما نتيجهاي نگرفت آمدند ارزيابي كردند به اين نتيجه رسيدند كه بزرگترين سدي كه در مقابل توطئه اينها ايستاده مقام معظم رهبري است امروز تمام قدرتشان را بهكار گرفتند، بودجه اختصاص دادند، نيروهاي ضدانقلاب را در داخل و خارج بسيج كردند و هدفشان در هم شكستن اصل ولايت فقيه و مسئله رهبري است.
به چند نمونه براي در هم شكستن اصل ولايت فقيه و دور داشتن مردم از رهبري و تضعيف رهبري درسالهای اخیراشاره می كنیم:
معاون وقت رئيس سازمان امنيت ملي آمريکا صريحا اعلام کرده بود: «آنچه تاکنون همه تحريکات ما را براي براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران با ناکامي مواجه ساخته است، اعتقاد مردم ايران به ولايت فقيه است.»
در واقع از ديدگاه سيا که توسط ادوارد شرلي از کارشناسان برجسته آن بيان شده است، تنها حذف ولايت فقيه از ساختار جمهوري اسلامي، به منزله تغيير ماهيت رژيم ايران است. شرلي در جولاي 1998 (تير 1377) در فصلنامه آمريکايي خاورميانه و طي يک ميزگرد چهارنفره تصريح کرد: «اگر نظام ولايت فقيه در ايران از هم بپاشد آن وقت مي توان پذيرفت که جمهوري اسلامي تغيير ماهيت داده و برقراري روابط ممکن خواهد شد»
راديو رژيم صهيونيستي اعلام كرد: «يك اصل در قانون اساسي ايران هست كه در اين سالها بسيار دردساز بوده و آن اصل ولايت فقيه است» «هينري پرگت» از مسئولان سابق سازمان سيا در امور ايران وکارمند وزارت امور خارجه امريكا در اين خصوص گفت: «اگر تجديد نظرطلبان در ايران بتوانند از حريم ولايت و رهبري عبور كنند و از آن طريق ولايت فقيه را در كشتي ترديد سوار كنند در آن روز بار سنگيني از دوش امريكا برداشته خواهد شد»
سردار سرلشكر محمد علي جعفري فرمانده كل سپاه ۱۱ شهريور ۱۳۸۸ در جمع پيشكسوتان دفاع مقدس برخي از سخنان واعترافات افراد مدعی اصلاح طلبی نیزتضعيف ولايت فقيه را که محورفعالیت های آنان رابیان می کند، افشا نمود:
* موسوي خوئينيها در بهمن 87: ما بايد بياييم و توان بگذاريم تا به هر قيمتي رهبري را از تخت پايين بكشيم. او بايد بفهمد كه اين مملكت آنطور نيست كه ايشان هر جور بخواهد به هر سمت بكشد. خاتمي و يارانش اكنون كلي تجربه دارند.
* ابطحي در اعترافات خود ميگويد: «خاتمي و فاتح و مهدي هاشمي رفسنجاني ميگفتند كه "برنده شدن در اين انتخابات خيلي با انتخابات گذشته فرق ميكند. در اين صورت جريان اصولگرا و رهبر ديگر نميتوانند سرشان را بلند كنند و اين معناي يكسره كردن كار است. " يعني رسيدن به يك نظام با ولايت فقيه بسيار ضعيف شده يا بدون ولايت فقيه جا بيفتد. اعتراضات در انتخابات كاملا برنامهريزي شده بود.»
* خاتمي در بهمن 87: "اگر در اين انتخابات احمدينژاد سقوط كند، عملاً رهبري حذف ميشود، اگر به هر قيمتي و به هر شكلي اصلاحات دوباره به قوه اجرايي بازگردد، ديگر رهبري اقتداري در جامعه نخواهد داشت. سقوط اصولگرايي به معناي پايان اقتدار رهبري تلقي ميشود و با شكست اصولگرايان بايد قدرت رهبري را مهار كرد. "
* بهزادنبوي: "بايد سعي كنيم احمدينژاد را كانديداي رهبري معرفي كنيم كه اگر شكست خورد، رهبري شكست خورده باشد. ما يك بار اين كار را در خرداد 76 انجام داديم كه ضربه سنگيني بود و به سختي از جا بلند شدند، اكنون بايد ضربه نهايي را به رهبري بزنيم. براي محدود و پاسخگو كردن قدرت بايد از بالاترين قدرت شروع كرد. "
* عطريانفر اعتراف ميكند كه «آقاي تاجزاده در انتخابات ميگفت: "اگر بتوانيم ببريم، با تجربياتي كه در اين سالها كسب كردهايم به راحتي ميتوانيم رهبري را مهار كنيم. " شايد تنها كسي كه انقلاب مخملي در ذهنش كاملا تئوريزه شده بود و بدون آنكه اسمش را بياورد همان ايدهها را مطرح ميكرد، آقاي تاجزاده بود.»
* ابطحي در رابطه با هدف اصلاحات ميگويد: «هدف اصلاحات حذف عنوان ولايت فقيه و رهبري ديني و تغيير حاكميت انقلابي و ديني به حاكميت عرفي و سكولار است. »
عبور موفقيت آميزاز بحران ها با درایت ولی فقیه
عبور موفقيت آميز ايران از بحران هاي بسیار بزرگی چون موارد زیر را مي توان از جمله مصاديقي دانست که با مديريت و تدبير عالي و متکي بر امدادهاي غيبي ولی فقيه دردوران رهبری امام راحل وحضرت آیت ا...خامنه ای ، افتخارآفرين نظام اسلامی در طول سالهاي متمادي بوده و موجب ناکامی ویأس دشمنان کینه توز اسلام وانقلاب اسلامی شده است:
الف) دوره رهبری امام خمینی(ره)
1. حاكميت و حضور ليبرالها در دولت
2. تصرف لانه جاسوسی آمريكا توسّط دانشجويان پيرو خطّ امام در 13 آبان 1358
3. تجاوز نظامی آمريكا به طبس در تاريخ 5 ارديبهشت 1359
4. كودتاى نوژه توسّط عدهاى از ارتشيان وابسته به رژيم سابق و به كمك ليبرال ها وسازمان سيا در سال 1359
5. تمركز فعّاليّتهاى سياسى ـ نظامى در دانشگاهها توسط نيروهاى چپگرا والحادی وتعطیلی دانشگاهها در سال 1359
6. آغازجنگ تحميلى عراق باهمراهی همه جانبه استکبار جهانی عليه ايران در 31 شهريور 1359
7. عزل بنىصدر را از فرماندهى كلّ قوا به دنبال خیانت به نظام اسلامی و رأى مجلس به عدم كفايت سياسى وی درسال1360
8. اعلان جنگ مسلّحانه ازسوی منافقین بامردم ونظام اسلامی درتیر سال1360
9. ماجراى هفتم تير 1360وشهادت 72 تن ازیاران امام
10. شهادت رجایی وباهنر(رئیس جمهور ونخست وزیر)درهشتم شهریور سال1360
11. افشای همكارى حزب توده در طرح كودتا و بیگانگان درسال1364
12. برخوردبا جريان انحرافى مهدى هاشمى درسال1365
13. پذيرش قطعنامه 598 در27تیر1367 برای پایان جنگ تحمیلی
14. عزل منتظرى از قائم مقامی رهبرى درفروردین سال 1368
15. بازنگرى قانون اساسى بعد از گذشت يك دهه از اجراى آن، در ارديبهشت سال 1368
ب) دوره رهبری حضرت آیت ا...خامنه ای
1. حمله عراق به کویت در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (۱۹۹۰ م.)
2. ماجرای میکونوس وبازگشت سفراى اتّحاديه اروپا به ايران درسال 1375 و76
3. قتل هاي زنجيره اي درسال 1377
4. محاكمه شهردار تهران در سـال 1378
5. حادثه كوي دانشگاه تهران در 18تـيـرمـاه 1378 وبه دنبال آن فتنه اشـرار و اراذل و اوبـاش
6. انفجارهاي 11 سپتامبر 2001 در آمريكا ( 20 شهريور 1380)
7. تلاش برای اصلاح مجددقانون مطبوعات درمجلس ششم جهت جلوگیری از برخورد قوه قضائیه با اهانت کنندگان به مقدسات مردم و نظام اسلامي درمرداد1379
8. ماجراجويي هاي طالبان در افغانستان
9. جنگ آمريکا عليه افغانستان و عراق واعلام جنگ آمريكا بویژه با مسلمانان وقراردادن ایران درمحورشرارت
10. تحصن و استعفای برخی از نمایندگان مجلس ششم در آستانه انتخابات مجلس هفتم دراواخر 1382
11. در دستور کار شورای حکام آژانس قرار گرفتن پرونده هسته ای ايران از ابتدای سال 2003 (دی 1382) و ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل در مارس ۲۰۰۶
12. تهدیدات مکرر نظامی برضدایران ازسوی آمریکا ورژیم صهیونیستی
13. بحران ها وآشوب های داخلی باحمایت بیگانگان
14. توطئه تحریم انتخابات درمواقع مختلف
15. توطئه تفرقه واختلاف افکنی در جامعه
16. توطئه بیگانگان برای سوء استفاده ازاعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم(1388)درجهت براندازی وانقلاب رنگی درایران
اين قدرت ولايت فقيه علاوه بر آنکه متکي بر الطاف آسماني وعنایات حضرت ولی عصر(عج)است ، جان مايه هايي نيز در درون شخصيت ولایت فقیه و رهبری دارد؛ جان مايه هايي که موجب مي شود قلوب مريدان را به تسخير خويش در آورده وبا استفاده صحيح و مناسب از جاذبه هاي روحي، ايماني و شخصيتي خود، بربحران آفرینی ها غلبه نماید.
(مرکزاسنادانقلاب اسلامی )
نقش ولایت فقیه ورهبری در جامعه اسلامی ازدیدگاه حضرت آیت ا...خامنه ای
رهبر معظم انقلاب اسلامى در مورخه 5/9/1376 به تبیین نقش مهم ولایت فقیه ورهبری در نظام اسلامی پرداختند که بخشی ازبیانات ایشان درپی می آید:
« دشمن براى مبارزه با انقلاب، انواع و اقسام روشها را تجربه كرده است. اين دفعه به خيال خود خواستند روش مؤثّرترى را تجربه كنند و آن، هدف گرفتن رهبرى است! يقيناً بعد از مطالعه زياد و با اطلاع از اوضاع و احوال گوناگونى - و البته خبرهاى راست و دروغى - توانستهاند به اين نتيجه برسند كه بايد رهبرى را هدف قرار داد! چرا؟ به خاطر اينكه مىدانند در كشور، اگر يك رهبرى مقتدر وجود داشته باشد، همه توطئههاى آنها نقش بر آب خواهد شد؛ والّا اينها با شخص، طرف نيستند! شخص، براى اينها مهم نيست؛ هر كس باشد. مگر همين كسانى كه امروز به اين زبان خشن حرف مىزنند و اينطور ناجوانمردانه سيل تهمت و افترا روانه مىكنند، با امام، طرف نشدند؟! همين افراد با امام هم طرف شدند؛ دل امام را پر از خون كردند، كه امام در آن نامه، به آن اشاره فرمود! همين كارها را با رهبرى مىكنند؛ چون مىدانند رهبرى در جامعه اسلامى و ايران اسلامى، گرهگشاست.
رهبرى، يعنى آن نقطهاى كه هرجا دولت - هر دولتى در ايران - مشكلى داشته باشد، مشكلات لاعلاجش به دست رهبرى حل مىشود. توجّه كنيد؛ هر جا كه تبليغات دشمن كارى كند تا مردم را به دولتها بدبين سازد، اينجا نقش رهبرى است كه حقيقت را براى مردم، روشن، و توطئه دشمن را بر ملا مىكند. اين چند ساله نديديد كه درباره دولتها، دولتمردان و مسؤولان چه مىكردند و چگونه سعى مىنمودند كه تبليغات دروغ و ترفندهاى گوناگونى را رايج كنند تا مردم را مأيوس نمايند!
آنجايى كه مىخواهند مردم را مأيوس كنند، رهبرى است كه اميد به مردم مىدهد. آنجايى كه مىخواهند يك توطئه سياسىِ بينالمللى براى ملت ايران بهوجود آورند، رهبرى است كه قدم جلو مىگذارد و تماميت انقلاب را در مقابل توطئه قرار مىدهد - مثل همين قضيه اخير اروپا كه ملاحظه كرديد - و دشمن را وادار به عقبنشينى مىكند. آنجايى كه مىخواهند در بين جناحهاى گوناگون مردم، اختلاف ايجاد كنند، رهبرى است كه مىآيد مايه الفت و مانع از تفرقه مىشود.
آنجايى كه مىخواهند صندوقهاى انتخابات را خلوت كنند و مردم را از حضور در پاى صندوقها و رأى دادن مأيوس نمايند، رهبرى است كه به مردم الگو مىدهد و مىگويد كه انتخابات وظيفه است. آنگاه مردم اعتماد مىكنند، وارد مىشوند و حماسه عظيمى مىآفرينند. آنجايى كه جايگاه ابراز نظر مردم در مسائل انقلاب است، چشم مردم به دهان رهبرى است.
در زمان امام راحل اين را بارها تجربه كردند و به لطف پروردگار، تو دهنى خوردند. بعد از رحلت امام راحل هم با كمك مردم، با همّت و با همكارى مردم، دهها بار با همين كيفيّت و همين شيوه، پيوند جوشيده استوار ميان مردم و رهبرى، توانسته است مشت محكم به دهان دشمنان بزند. لذا بسيار طبيعى است كه با رهبرى، بد باشند و كينه عميق داشته باشند؛ جاى تعجّبى ندارد. البته رهبرى مقتدر؛ اگر يك رهبرى بىحال، بىجان و بىحضورى باشد - كه نه از جايى خبر دارد و راحت مىشود ذهنش را عوض كرد؛ راحت مىشود او را به اشتباه انداخت - چنين رهبرى ضعيفى، چندان برايشان اهميت ندارد. اما اگر قرار شد رهبرىِ مقتدرى كه اسلام مىگويد، مردم مىخواهند، انقلاب طلب مىكند و قانون اساسى حكم مىكند، باشد، با آن مخالفند! حق دارند مخالف باشند! من تعجّب نمىكنم از اينكه اينها رهبرى را هدف قرار دهند!» .
( http://farsi.khamenei.ir)
مردود شدن برخي خواص در امتحان انتخابات وماجرای مسجد ضرار
مقام معظم رهبری درمراسم تنفیذ حكم ریاست جمهوری دولت دهم درتاریخ 12/5/1388 فرمودند:
« دشمنان در اين خيال نباشند كه با تقليد مغلوط از حضور عظيم مردم در انقلاب پرشكوه 1357 و در يك كاريكاتور از آن حركت عظيم، مي توانند به نظام اسلامي ضربه بزند چرا كه اين نظام مقتدر و ريشه دار با اين كارها شكست نخواهد خورد.
با مسجد ضرار و تقليد از امام بزرگواري كه از عمق دل و جان غرق قرآن بود نمي توان اين مردم آگاه را فريب داد چرا كه دل اين ملت، به نور ايمان روشن است.
بسياري از مردم، جوانان و نخبگان براساس احساس وظيفه، ايمان و صداقت در اين انتخابات شركت كردند و بعد هم تسليم قانون بودند كه اينها برندگان اين امتحان بزرگ هستند.
اين انتخابات برخي خواص را مردود كرد و برخي جوانان هم كه با صداقت و سلامت وارد ميدان شده بودند در مواردي اشتباه كردند».
تعبیر« مسجد ضرار و تقليد از امام» به شبیه سازی آشوبگران از اقدامات غیرقانونی خود با انقلاب اسلامی وسوء استفاده از نمادها وشعارهای مذهبی اشاره دارد که بارنگ سبز وشعار الله اکبر و... قصدفریب مردم راداشتند.
ضِرار به معنی زیان رسانیدن عمدی است و آیات 107 تا 110 سورة توبه اشاره به ماجرای مسجد ضرار می کند که خلاصه آن به این شرح است:
در سال نهم هجری و زمانی که پیامبر (ص) با گروهی از مسلمانان عازم جنگ تبوک بودند ، گروهی از منافقان که به ظاهر مسلمان بودند ، نزد ایشان آمدند و عرض کردند که به ما اجازه دهید مسجدی در میان قبیله بنی سالم (نزدیک مسجد قبا) بسازیم تا افراد ناتوان و بیمار و پیران از کار افتاده در آن عبادات خود را انجام دهند پیامبر(ص) هم به آنها اجازه دادند. آنها نیز از حضرت (ص) تقاضا کردند که شخصآ بیایند و در آن مسجد نماز اقامه کنند. پیامبر (ص) فرمودند: «من عازم سفرم. هنگامی که بازگشتم ، به خواست خدا چنین خواهم کرد.»
پس از بازگشت پیامبر (ص) از جنگ تبوک و در زمانی که ایشان هنوز وارد دروازه های مدینه نشده بود ، آنها مجددآ نزد پیامبر (ص) آمده و تقاضای خود را مبنی بر اقامه نماز در آن مسجد توسط آن حضرت تکرار کردند. در این هنگام فرشته وحی نازل شد و آیات 107 تا 110 سورة توبه را بر پیامبر (ص) وحی کرد و پرده از اسرار کار آنها برداشت. بدنبال این وحی آسمانی ، پیامبر (ص) دستور دادند که مسلمانان ، مسجد مزبور را آتش زده و بقایای آن را نیز ویران کنند.
قرآن کریم در این باره می فرماید:
«والذین اتخذوا مسجداً ضِراراً و کفراً و تفریقاً بینَ المؤمنین و اِرصاداً لِمَن حارَبَ اللهَ و رسولَهُ مِن قبل و لَتَحْلفُنَّ إن ارَدْنا إلا الحسنی و الله یشهدُ إنَّهم لَکاذبون»
«کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان رساندن (به اسلام) و (تقویت) كفر و تفرقه افكنی میان مؤمنان و كمینگاهی برای كسی كه از قبل با خدا و پیامبرش مبارزه كرده بود. آنها سوگند یاد می كنند كه «جز نیكی (و خدمت) ، نظری نداشته ایم» اما خداوند گواهی می دهد كه آنها قطعآ دروگو هستند» (توبه ، آیه 107)
«لا تَقُمْ فیه ابدا...» «هرگز در آن مسجد به عبادت نایست ...» (توبه ، آیه 108)
روياى انقلاب وکودتای مخملی یا دكترين فتنه
قرائن و شواهد زیر نشان می دهد تلاش مرموزانه و بسیار پیچیده ای برای جابجایی افکار عمومی و زمینه سازی برای انقلاب رنگی پس ازانتخابات درحال شکل گیری بود:
- تشکیک در سلامت انتخابات و القای تقلب در انتخابات
- طرح نظارت بین المللی بر انتخابات و تشکیل کمیته صیانت از آراء
- افزایش انتظارات و مطالبات عمومی
- تلاش برای سلب اعتماد مردم از نظام و القاء ناکارآمدی حاکمیت
- هجمه به گفتمان انقلاب، امام و رهبری
- تهدیدنمایی، بحران نمایی و سیاه نمایی از وضعیت کشور
- به صحنه آمدن تمامی مخالفین و معاندین نظام
قبل از برگزاري انتخابات به راه انداختن موج شبهه در سلامت انتخابات از سوي حاميان آقاي موسوي كليد زده شد بطوري كه در بدعتي بي سابقه كميته اي موسوم به «كميته صيانت از آراء» از سوي اصلاح طلبان و ستاد انتخاباتي مهندس موسوي تشكيل شد و رئيس كميته صيانت از آراء ستاد ايشان نيز منصوب گرديد. اين در حالي بود كه براساس قوانين موضوعه كشور در خصوص انتخابات، اجرا و برگزاري انتخابات رياست جمهوري برعهده وزارت كشور و هيئت هاي اجرايي است و شوراي نگهبان و هيئت مركزي نظارت بطور كامل و در تمام مراحل بر امر برگزاري انتخابات نظارت مي نمايند و به تعبير ديگر وظيفه ذاتي و واقعي صيانت از آراء را برعهده دارند.
از سوي ديگر به شهادت برگزاري قريب به 30 انتخابات در سه دهه گذشته در دولت هاي مختلف با سلايق و گفتمان هاي سياسي متفاوت، امكان تقلب سازمان يافته و گسترده به مقياس تغيير در نتيجه آرا و مخدوش شدن نتايج انتخابات ناممكن است.
پس از برگزاري انتخابات نيز در ادامه روند تشكيل نهادهاي موازي با نهادهاي قانوني، اين بار با شبهه در نتايج انتخابات طرح «كميته حقيقت ياب» پيگيري مي شود و جالب آنكه در توجيه تشكيل كميته حقيقت ياب، رئيس كميته صيانت از آراء ستاد آقاي موسوي به اين ادعاي بزرگ متوسل مي شود كه انتخابات 22 خرداد از بنيان باطل است و بايد مجدداً برگزار شود.!
بي شك ادعاي تقلب در انتخابات كه مد نظر آقاي موسوي و حاميان وابسته به ايشان است علاوه بر وزارت كشور و ستاد انتخابات، كه مسئول اجراي انتخابات هستند، شوراي محترم نگهبان و چندين هزار ناظر اين شورا را متهم به تقلب و تباني سازمان يافته مي دانند وگرنه امكان چنين تقلبي در سطحي كه 11 ميليون رأي (تفاضل آراي دكتر احمدي نژاد با مهندس موسوي) جابجا شود وجود ندارد. به تعبير ديگر، ادعاي اصلي آقاي موسوي و تشكل هاي سياسي پشت سر ايشان متهم كردن نظام (مجموعه وزارت كشور و شوراي نگهبان به عنوان مجريان و ناظران فرآيند انتخابات) به تقلب در انتخابات است! اين اتهام بزرگ كه بدون ارائه كمترين دليل و سند و نشانه اي صورت گرفته، علاوه بر نظام و مسئولان آن، شامل توده هاي ميليوني شركت كننده در انتخابات نيز مي شود!
بيان مواردي از جمله ادعاي پايان زودهنگام زمان راي گيري در برخي شعب!، عدم حضور تعدادي از نمايندگان موسوي در محل اخذ راي!، كمبود تعرفه در شعب اخذ رأي و... در حالي است كه طبق اعلام رسمي ستاد انتخابات كشور، آقاي موسوي در بيش از 95 درصد صندوق هاي رأي در تهران و بيش از 89 درصد صندوق هاي اخذ رأي در سراسر كشور ناظر و نماينده داشته است كه از اين حيث بيشترين تعداد نماينده يك نامزد در انتخابات در طي 30 سال گذشته در تمامي انتخابات ها را آقاي موسوي از آن خود كرده است.
درباره كمبود تعرفه در بعضي از شعب هم وزارت كشور تاكيد دارد كه اين امر منجر به تعطيلي انتخابات و رأي دادن مردم نشد و در فاصله زماني مناسب اين مسئله برطرف شده است و نمايندگان موسوي نيز آن را تاييد كرده اند.
مفهوم انقلاب های رنگین:
انقلاب های مخملی یا «انقلاب های رنگی» از شیوه های براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت همراه با مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را درقالب شعار دموکراسی شامل می شود.
انقلاب های رنگین و مخملین، جنگ سرد جدید و غیرایدئولوژیکی بود که در راستای راهبرد جهانی آمریکا برای پر کردن خلأ قدرت شوروی سابق در اروپای مرکزی و شرقی، آسیا مرکزی و قفقاز و از میان برداشتن موانع هژمونی آمریکا عملیاتی گردید.
مخالفان حکومت در چکسلواکی با انجام سلسله اقدامات مرتبط و زنجیره ای در طی یک دوره شش هفته ای 17نوامبر تا 29دسامبر 1989 در این کشور، موفق به نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت شدند. این پدیده سپس به شکل زنجیره ای در صربستان طی دو مرحله 1997-2000 گرجستان 2003 اوکراین 2004 و قرقیزستان 2005 ادامه یافت. ضمن آنکه تاکنون تلاش برای انقلاب رنگی در ایران، لبنان و ونزوئلا با شکست مواجه شده است.
طراحی انقلاب مخملین و رنگی در ایران:
ایجاد انقلاب مخملین و رنگی در ایران از طریق نافرمانی مدنی بخشی از پازل راهبردی آمریکا برای تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران از درون می باشد که تاکنون به دفعات طراحی شده اما در هر نوبت با شکست مواجه گردیده است. پیشینه انقلاب مخملی در ایران به سال 1378 و حادثه کوی دانشگاه باز می گردد.
در روزهای آغازین سال 1378 نتانیاهو، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی، خواستار اجرای فوری پروژه انفجار از درون ساختار حکومتی ایران شد و تأکید کرد: «باید با ایران کاری کرد که همان اتفاقی که در شوروی سابق صورت گرفت، پیش آید و آن هم انفجار از درون است.»
در همین راستا یکی از تجدیدنظر طلبان نیز طی مصاحبه ای با هفته نامه راه نو تصریح کرد؛ «انقلاب اسلامی متأثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها نیز یکسان است.»
در حادثه کوی دانشگاه 18تیر1378 با القای خبر کذب مبنی بر کشته شدن پنج دانشجو در جریان درگیری با نیروی انتظامی و تشدید این فضا توسط نشریات زنجیره ای، هیجان گرایی و برانگیختگی در فضای سیاسی جامعه شکل گرفت.در این هنگام تجدیدنظر طلبان سعی داشتند با گسیل داشتن دانشجویان به سوی بیت رهبری، به زعم خود، پروژه انقلاب مخملی و نافرمانی مدنی را کلید بزنند که این توطئه با حضور میلیونی مردم در تاریخ 23تیر1378 درصحنه دفاع از انقلاب و رهبری خنثی و عقیم ماند.
القای انسداد سیاسی در کشور (1379) و تئوریزه کردن مقاومت مدنی (نافرمانی مدنی) از سوی مسافرین کنفرانس ننگین برلین، مرحله دیگری از ساماندهی انقلاب مخملین در ایران بود. در همین رابطه اکبر گنجی در گفت وگویی با نشریه «کریستین ساینس مانیتور» تصریح کرد؛ امیدوارم که انقلاب بدون خونریزی چکسلواکی مدل ایران قرار گیرد. ما قدم به مرحله ای از دموکراسی می گذاریم که هزینه ای دارد. برای رسیدن هر چیز باید بهای آن را داد.» این مرحله منجر به ایجاد اغتشاش و آشوب در جریان نشست دفتر تحکیم وحدت در شهر خرم آباد گردید.
در سال 1380 شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب، جوانان را به نافرمانی مدنی فراخواندند. بی اعتنائی مردم به ویژه جوانان به فراخوان ضدانقلاب آنان را دچار سرخوردگی کرد. در این مرحله نیز دشمنان جمهوری اسلامی ایران، انقلاب مخملین را به نظاره نشسته بودند که همانند مراحل قبلی با ناکامی مواجه گردیدند.
پروژه قرقیزستانیزه کردن انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی در سال 1382 برنامه دیگری از مجموعه اقدامات تجدیدنظرطلبان برای ایجاد گسست در ساختار سیاسی و به هم زدن انسجام اجتماعی بود. این پروژه با استعفای برخی از نمایندگان رد صلاحیت شده مجلس ششم و عده دیگری از مدیران دولتی آغاز شد و در ادامه، تحصن نمایندگان مجلس ششم را درپی داشت.
بی اعتنایی جامعه به تجدیدنظرطلبان و ناآگاهی افراطیون از ظرفیت اجتماعی خود و از همه مهمتر قاطعیت رهبر معظم انقلاب اسلامی، این پروژه را نیز با شکست مواجه کرد.
ساماندهی انقلاب مخملی در ایران توسط بنیاد سوروس با واسطه افرادی همچون هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو نیز از دیگر برنامه های براندازی نرم در ایران بوده است. براساس اعترافات هاله اسفندیاری، بنیاد سوروس با حمایت از برنامه های خاورمیانه ای مرکز آمریکایی «ولسون»، به دنبال ایجاد یک شبکه غیررسمی در ایران جهت عملی کردن اهداف براندازی نرم بوده است. در این راستا کیان تاجبخش مدیر و نماینده بنیاد سوروس در ایران با اقداماتی همچون راه اندازی کارگاههای مطالعاتی متشکل از جوانان و دانشجویان و تدریس اصول و مبانی شبکه سازی اجتماعی سعی کرد زیر ساخت های براندازی نرم در ایران را ایجاد نماید.
طراحی و اجرای پروژه جدید:
شواهد و قرائن نشان می دهد که تجدیدنظرطلبان هوا خواه لیبرالیسم و سکولاریسم با پشتیبانی دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران، در حال طراحی و عملیاتی نمودن پروژه دیگری از سلسله پروژه های انقلاب رنگی و مخملین در انتخابات ریاست جمهوری بودند.
این پروژه که گرجستانیزه نمودن و اوکراینیزه کردن انتخاب می باشد از مدتها پیش در دستور کار قرارگرفته بود.
پروژه جدید در 3فاز «جنینی»، «مقدماتی» و «تکمیلی» طراحی شد.
فاز جنینی:
این فاز در درون خود 3مرحله را در بر داشته که هدف از اجرای آن زمینه سازی برای قطب بندی نمودن جامعه به «افراط» و «اعتدال» بوده است. مراحل سه گانه این فاز عبارت است از:
1) ایجاد کارشکنی در عرصه های مختلف برای ناکار آمد ساختن معتقدان به گفتمان انقلاب
2) بحران نمایی، تهدید نمایی وضعیت کشور و غیرعادی جلوه دادن آن
3) ایجاد رویگردانی در افکار عمومی از طریق سیاه نمایی و کانالیزه نموده به سوی جریان ناجی
فاز مقدماتی:
این مرحله با ملاقاتهای پنهانی بعضی از مجریان پروژه جدید با واسطه های امنیتی و سیاسی آمریکا در «دوبی» به فاز اجرا منتقل گردید و متعاقب آن، بنیاد سوروس (طراح پروژه های انقلاب رنگین) در سال 1386 عده ای از فعالین سیاسی و مطبوعاتی از جمله را به آمریکا دعوت می نماید.مراحل این فاز را به شرح زیر می توان برشماری کرد.
1) درخواست از برخی کشورهای اروپایی جهت ترغیب آمریکا و صدور قطعنامه سوم علیه ایران در آستانه انتخابات مجلس هشتم.
2) پیاده سازی قطب بندی اعتدال و افراط در انتخاب هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی.
3) ورود در حاکمیت و ساماندهی جریان مشابه با جریان 14مارس در لبنان برای ایجاد تعارض و دوگانگی در حاکمیت.
فاز تکمیلی:
پیاده سازی فرآیندهای انقلاب رنگین درایران مانند حوادث گرجستان و اوکراین فاز تکمیلی پروژه جدید می باشد.
«تشکیک در سلامت انتخابات و القای تقلب در آن»، «اعلام پیروزی در انتخابات قبل از آغاز آن»، «زمینه سازی برای اعتراض به نتیجه انتخابات»، «بازی با رنگها» و... از جمله مراحل اجرائی و عملیاتی نمودن پیاده سازی فرآینده های انقلاب رنگین در گرجستان و اوکراین فاز تکمیلی پروژه جدید می باشد.
سعيد حجاريان، عضو ارشد حزب مشاركت و از حاميان ميرحسين موسوي با انتشار مقاله اي در ارگان اين حزب از وقوع انقلاب هاي مخملين و رنگي در كشورهاي اقمار شوروي سابق تمجيد كرد و نوشت: انقلاب هاي مخملين موجي از دمكراسي را براي كشورهاي اقمار شوروي سابق به ارمغان آوردند.
وی چندماه قبل ازانتخابات دهم با صراحت اذعان داشت:
«در اين شرايط اصلاحات امكان چنداني براي دستيابي به قدرت ندارد و تنها خون مي تواند به داد اصلاح طلبان برسد. صريحاً مي گويم، اصلاحات جز با دادن خون به قدرت نمي رسد و اي كاش به اندازه طالبان، خاطرخواه براي انتحار داشتيم.»
نویسنده : بهزاد کاظمی |