ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ما)است(ما با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟... مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران... ما را به توحش کشانده است...»[1]
بیان دقیق استاد شهید مرتضی مطهری، گویای این حقیقت است که اندیشه پردازان انقلاب هیچ گاه تجدد را عرصه ی شالوده شکنی انقلاب نمی دیدند، بلکه «تجدد گرایی افراطی» به معنی افراط در نوگرایی و توجه به سلیقه ی روز را به عنوان آفت بزرگ انقلاب تلقی می کردند.[2] در جای دیگری استاد مطهری (ره) خطر تحجر و انحراف را به تعبیر دیگری بیان می کند. ایشان از جمود و جهالت نام می برد و این دو را به عنوان افراط و تفریط مورد نقد قرار داده می گوید: «خطر جمود از خطر جهالت کمتر نیست.»[3]
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز «سنت» را به همین معنی ریشه دار و اصیل مورد نظر ما بکار برده و «اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومان سلام الله علیهم اجمعین» را به عنوان یکی از راه های تحقق آرمان های انقلاب، مورد تأکید قرار داده است.[4]
رهبر فرزانه انقلاب در بیان اصولی که امام (ره) بر آن اصرار می ورزید، «شکستن حصار تحجر و التقاط در فهم و عمل اسلامی و التزام به اسلام ناب» را مطرح می کنند و می گویند: «از نظر امام (ره) در بیان و عمل ایشان، هم تحجر مردود بود و هم التقاط، که به معنی رها کردن قیود صحیح برای فهم دین و اسلام است.»[5]
همچنین ایشان در اصرار و تأکید بر ضرورت استمرار اصلاحات حقیقی در جامعه، از تحجر و انحراف به عنوان دو نگرش و تفکر ضد اصلاحی نام می برند.
وضعیت کنونی انقلاب در مواجهه با تحجر
این که گمان کنیم انقلاب اسلامی در رویارویی با همه ی ریشه ها، انگاره ها و نمود های تحجر، توانسته است به توفیق کامل برسد، گمان صحیحی نیست. اگر چه در برخی عرصه ها، شالوده ی انگاره های متحجرانه ی کهنه و نو را شکسته و در برخی دیگر، ضربه ها و شکافهای اسلاسی بر آن وارد کرده، ولی: اولا، امکان باز تولید و سربرآوردن دوباره ی انگاره های متحجرانه ی کهنه بعید نیست ثانیا، احتمال تولید انگاره های متحجرانه ی نوین و جدید نیز منتفی نمی باشد.
بازخوانی و مروری دوباره بر راه دشواری که انقلاب اسلامی و پیشاپیش آن امام خمینی (ره) برای شالوده شکنی انگاره ها و ساختار های متحجرانه پیمود، و توجه به ابعاد و ریشه های این انگاره ها از سویی و تلاش های سیاسی و فرهنگی گسترده و سازمان یافته تحجر مدرن برای تثبیت اصول خود و پیشگری از اضمحلال و سقوط آن از سوی دیگر، این احتمال را که هم انگاره های کهنه ی تحجر از قبیل جدایی دین و سیاست، عدم کارآمدی اجتماعی سیاسی دین و...، با تبیین های جدید برای نسل های آینده، مقبولیت یابد و هم انگاره های نوین و قالب ها و نمادهای جدید تحجر، تولید و ارایه شود، کاملا تأیید می کند و ضرورت تلاش مستمر و عمیق فکری، فرهنگی و تربیتی را برای احیا، توسعه و تبیین سنت ها خالص، اصیل و تغییر ناپذیر متناسب با نیازهای جدید و تعیین جنبه های قابل قبول تجدد،آشکار و قطعی می سازد. همچنین تلاش های امام خمینی (ره) و سایر اندیشه ورزان و نظریه پردازان انقلاب اسلامی در جهت بازشناسی و بازیابی لایه ها و نمادهای تحجر، جمود و انحراف و مقابله با آن باید استمرار یافته از نسلی به نسل دیگر منتقل شود.[6]
آنچه اکنون در عرصه ی مقابله با تحجر و انگاره های جدید و شایع آن به ویژه در بین نخبگان، باید مورد توجه قرار گیرد، عبارت است از:
جمود در تکثرگرایی و اندیشه های هرمنوتیکی با رویکرد خاصی که نتیجه ی آن تردید در مبانی عمیق فکری و دینی انقلاب اسلامی است و «حق» بودن یا «امکان درک صحیح و معنی مورد نظر متون دینی» را به چالش کشیده، فضای فرهنگی جامعه را دچار شبهه، تردید و تزلزل می سازد.
تکرار القایی و تبلیغی ـ نه علمی و تحقیقی ـ اندیشه های هرمنوتیکی و اصرار بر اثبات ضرورت و تحقق تکثرگرایی فلسفی و دینی و طرح پرسش های تردید بر انگیز در حقانیت اندیشه ها و ارزش های اسلام ناب محمدی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ایجاد شبهه در مرجعیت فکری منابع دینی و امکان فهم و درک صحیح آن، ناشی از تعصب و جمودی است که باور مطلق و پذیرش بی قید و شرط برخی نخبگان در باب اندیشه های غربی، در فضای فکری آنان ایجاد کرده است. گویا آن چه نظریه پردازان غربی گفته اند، وحی منزل است و نمی توان آن را نقد یا رد کرد. حتی با صراحت می گویند که: «مگر می توان در زمانی که نظریه های هرمنوتیکی مطرح است، سخن از فهم صحیح به میان آورد.»!! آیا زمانی که اندیشه های مارکسیسم رواج داشت، نباید سخن از دین و معنویت و آزادی و... به میان می آوردیم؟!
جمود بر نظریات غربیان و تعصب روی آن، حقیقتا تحجر زمان ما است که انقلاب اسلامی به شالوده شکنی آن باید بپردازد.
جمود بر جهانی شدن و این تلقی که «کار جهانی شدن پایان یافته است و ما تنها به این باید بیاندیشیم که چگونه با این جریان هماهنگ و همراه باشیم.»!
انفعال در برابر نظم نوین و تحمیلی بین المللی و قبول سلطه ی سیاسی امریکا بر جهان و تعصب بر این امر که نمی توان در برابر زیاده خواهی های امریکا، مقاومت کرد و تلاش برای ترویج و القا این انگاره ی متحجرانه.
فراموش نکنیم که در اوج حاکمیت و انحصار سلطه دو ابر قدرت شرق و غرب، امام خمینی (ره) با شعار «نه شرقی نه غربی» انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و بطلان این انگاره ی مطلق انگارانه را به ثبوت و ظهور رساند، ولی امروز شاهد باز تولید آن هستیم.
تحجر در فضای فکری حوزه های علمیه، که امام خمینی (ره) در یکی از آخرین پیام های دردمندانه و هشدار دهنده ی خود، آن را مطرح کردند[7] و در وصیتنامه بلند و عمیق و ماندگارشان نیز یادآور شدند. حوزه های علمیه مراکز فکری، فرهنگی، پژوهشی، تربیتی و اعتقادی است که رسالت اصلی آنها، حفظ و حراست مستمر از اندیشه، سیره و سنت اصیل و جاودان نبوی و علوی است که در زمان های متوالی و برای نسل های پیاپی عهده دار بازخوانی و باز تولید فکر دینی و ترویج ارزش های الهی می باشند. اگر این مراکز نتوانند با اجتهاد پویا و سنتی و در چارچوب منابع اصیل دینی و البته با توجه به شرایط زمان، پاسخ گوی مسایل و نیازهای عصر باشند، قطعا جایگاه دین در جامعه دچار آسیب خواهد شد و دشمنان و رقبای فکری اسلام، خلاها را پرخواهند کرد. مجاهدت و تلاش امام خمینی (ره) و دیگر برجستگان روشن اندیش و دردشناس حوزه توانست زمینه های حاکمیت «دین» را بر عرصه های مختلف فراهم سازد. و اگر این زمینه ها به خوبی بهره برداری نشود، حتی اگر عنوان «جمهوری اسلامی» هم برقرار بماند، ولی به تدریج تنها پوسته ای از حاکمیت دین باقی خواهد ماند. بنابر این مبرا بودن این مراکز از تحجر و انحراف، اهمیت اساسی خود را می نمایاند.
این ها برخی از انگاره های متحجرانه ی روزگار ما است که دغدغه برانگیز است و انقلاب اسلامی و پایه های فکری و اعتقادی آن را به چالش می کشد. علاوه بر این ها، نمادها و روش های متحجرانه ای هم در بخش های مختلف جامعه به چشم می خورد که ضرورت توجه به خطر بازسازی یا باز تولید تحجر را آشکار می سازد. در همهی مواردی که انقلاب اسلامی، شالوده های آن را از بین برد یا سست کرد، به ویژه تحجری که دامنگیر برخی سنت های اصیل و صحیح جامعه ما می شود و تهدید ها و آسیب های قابل توجهی را به دنبال می آورد، این نگرانی وجود دارد.
مراکز مطالعاتی با پژوهش های موردی در تک تک انگاره ها و روش های متحجرانه می تواند به بررسی های عمیق بپردازند و راهکارهای عملی و جامع را در این باب ارایه دهند، اما اصل مسأله به عنوان یک چالش عمیق و بنیادین، همچنان به تذکار و تبیین نیاز دارد. البته بررسی و شناخت عرصه های طی نشده ای که هنوز انقلاب اسلامی به مواجهه با آن نپرداخته است و معرفی و تبیین آن، نیز نباید فراموش شود.
[1]. امام خمینی، سخنرانی 12 بهمن 57 در بهشت زهرا.
[2]. مرتضی مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، قم، صدرا، 1375، صص 92-90.
[3]. مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، قم، صدرا، 1376، ص 80.
[4]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل دوم.
[5]. آسمانی (ویژه نامه فصلنامه حضور)، خرداد 1382، ص 61.
[6]. نویسنده در مقاله دیگری به راه کارهای اساسی مقابله با تحجر اشاره کرده است. ر.ک: علی ذوعلم، ضد اصطلاحات و تحجر در دیدگاه استاد مطهری، در «کتاب نقد»، شماره شانزدهم، پاییز 79، صص 303-308.
[7]. امام خمینی، منشور روحانیت، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1376، پیام 3/12/1367 امام خمینی (ره)، امام در این پیام تصریح می کنند: «خطر تحجر گرایان و مقدس نمایان در حوزه های علمیه کم نیست».
علي ذوعلم - پايگاه اينترنتي باشگاه انديشه |