در دوران امام علی علیه السلام بعضی از صحابه و مسلمانان سابقه دار، ولایت ایشان را نپذیرفته و حتی به دشمنی با ایشان پرداختند از آن جمله به افرادی اشاره می کنیم
علت این ریزش ها دنیا گرایی، ریاست طلبی، امتیاز جویی ، حسادت، کینه جویی، خیانت به بیت المال ، خود بزرگ بینی، رنجش از اجرای حدود، دوری از تقوی، ضعف بینش، کژ فهمی در دین و سست باوری دینی بود
1-ابوموسی اشعری که در مکه مسلمان شد و در بین یاران پیامبر مرتبه ای یافت . و حتی از سوی پیامبر حاکم یمن شد . او از سرداران فتوحات شمرده می شد . امام علی در آغاز خلافت او را در حکومت کوفه ابقا کرد اما ابوموسی در جمل بد عهدی کرده و مردم را از امام باز می داشت. و ناچار امام او را عزل کرد. پس از آن مالک او را از کوفه اخراج کرد و ابوموسی در سال 42 درگذشت. [1]
2-اشعث بن قیس کندی که از بزگان یمن و یکی از صحابه پیامبر بود و پس از پیامبر مرتد شده و اسیر شد . ابوبکر او را بخشید و خواهر خویش را به ازدواج او در آورد. پس از کشته شدن عثمان از سوی حضرت امیر (ع) والی آذربایجان شد . او پس از مدتی به دلیل مسائل مالی عزل شده و به مدینه فرا خوانده شد. در نهایت او در صفین به امام گفت : باید در پی مالک اشتر بفرستی و او را از جنگ باز بداری و الا همانطور که عثمن را کشتیم تو را نیز می کشیم . او در شمار خوارج درآمد و حتی یکبار امام را تهدید به قتل نمود. امام علی ، اشعث را لعن کرد و او را انسانی حسود ، متکبر و ترسو و منافق خواند. او در شهادت امام علی به ابن ملجم همکاری کرد. و در سال 40 هجری از دنیا رفت . دختر اشعث امام حسن را شهید کرد و پسرش محمد ، مسلم بن عقیل را دستگیر کرد و پسر دیگرش قیس ، همراه سپاه ابن سعد با امام حسین جنگید. [2]
3-جریر بن عبدالله بجلی، از اصحاب رسول خدا بود . در جنگ صفین امام ا ورا نزد معاویه فرستاد تا معاویه را به بیعت وادار کند اما معاویه او را خرید و او از امام کناره گرفت . او از کوفه فرار کرد و خانه اش را آتش زدند. جریر در سال 51 هجری در گذشت. [3]
4-حرقوص بن زهیر: که در جنگهای صدر اسلام شرکت داشت و در جنگ حنین به پیامبر در تقسیم غنایم اعتراض کرد . او در جمل به یاری امام علی پرداخت . اما در صفین از یاران عمرو عاص شد . در نهایت تفکر او و یارانش مثل عبدالله بن وهب به تشکیل خوارج منتهی شد و در سال 38 در جنگ با امام علی و در نهروان کشته شد . [4]
-------------------------
پاورقی[1] - طبقت الکبری، ابن سعد، ج 6 ص 16
[2] - تاریخ طبری، ج 5 ص 51 و تاریخ مدینه دمشق ، ج 9 ص 139 و ارشاد شیخ مفدید ج 2 ص 58
[3] - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ج 20 ص 287
[4] - مروج الذهب مسعودی، ج 2 ص 405
منبع : سایت www.askdin.com |