منظور از جامعيّت و كمال، توجه دين به همه زواياي وجودي و نيازهاي مادي و معنوي بشر است و مراد از دين، مجموعه دستورالعمل ها و بايدها و نبايدهايي است كه به پيامبر اكرم وحي شده و روش زندگي انسان را مشخص مي كند. دين سه حوزه باورها(اعتقادات)، اخلاق و عمل انسان را در برمي گيرد و با رهبري پيامبر(ص) به عنوان يك نظام جامع عهده دار اداره بشر گرديد.(79)
آيين اسلام در هر سه قلمرو ياد شده با برنامه هايي فراگير و كامل، سعادت مادي و معنوي و دنيايي و آخرتي بشر را تأمين كرده، به همه نيازهاي او پاسخ مي دهد؛ به گونه اي كه هيچ يك از باورها، اخلاقيات و اعمال او از قلمرو احكام اسلامي خارج نيست. با توجه به اين جامعيّت و نگاه حدّاكثري دين به مسائل و نيازهاي بشر است كه اسلام را دين حداكثري گويند نه حداقلّي. (80 )
البته اين سخن، بدان معنا نيست كه همه نيازمندي هاي روزمرّه بشر - حتّي جزئي ترين آنها - به صورت مدوّن و ضابطه مند در شرع بيان شده باشد، بلكه منظور، وجود قوانين و قواعد بنيادي است كه با مراجعه به آنها از طريق راهكار (اجتهاد و استنباط)، تمامي نيازها استخراج مي گردد و مكلّف در هيچ موردي دچار سردرگمي و بلاتكليفي نخواهد شد.
بنابراين، جامعيت و كمال دين اسلام به اين معنا است كه اسلام براي همه ابعاد وجودي انسان و شئون مادي و معنوي زندگي او برنامه ارائه كرده، پاسخگوي همه نيازهاي جسمي و روحي، فردي و اجتماعي انسان مي باشد. نيز همه قوانين و راهكارهاي عملي تأمين نيازهاي ثابت و متغيّر او را، چه به صورت بالفعل و آماده و چه به صورت بالقوّه و استخراج آن از طريق اجتهاد روشمند، در بر دارد؛ به طوري كه اگر انسان ها به برنامه هاي قرآن و اسلام عمل كنند، به رستگاري و سعادت دنيا و آخرت نايل مي آيند.
دلائل و مستندات
براي اثبات جامعيت و كمال دين اسلام دلايل و قرائن عقلي و نقلي فراواني وجود دارد. در آغاز دليل عقلي و سپس دلايل و قرائن نقلي ارائه مي شود.
1. دليل عقلي: براي دليل عقلي چند تقرير ذكر شده است، كه دو تقرير آن ارائه مي شود.
الف. تقرير نخست: اين تقرير داراي چند مقدمه به شرح زير است:
1. بشر، مدني بالطبع و ناگزير از زندگي اجتماعي است؛
2. زندگي اجتماعي براي دور ماندن از هرج و مرج نياز به قوانين و مقرراتي دارد؛
3. با توجه به محدوديت قلمرو عقل و انديشه بشري و نيز وابستگي ها و گرايش هاي افراد در قانون گذاري، وضع قوانين فراگير و بي طرف از سوي بشر ممكن نيست؛ و تنها انسانهاي معصوم، با اتكا بر وحي مي توانند چنين قوانيني وضع نمايند.
4. دين، مجموعه قوانيني است كه از سوي پيامبر(ص) به انسان ها ابلاغ شده است و چون ريشه اين قوانين به خداي عالِم و جامع همه كمالات برمي گردد، عقلاً بايد جامع ترين و كامل ترين دستورات باشد و گرنه انسان ها با عمل كردن بدان از مسير سعادت و كمال منحرف شده، اين امر نقض غرض حكمت الهي خواهد بود. ضمن آن كه انسان ها روز قيامت مي توانند احتجاج كنند كه دين كامل به آنها ارائه نشده بود تا راه سعادت و كمال را بپيمايند.(81)
ب. تقرير دوم: از بياني كه اميرمؤمنان(ع) در نهج البلاغه براي جامعيت قرآن ارائه مي كند به دست مي آيد و آن بيان اين است كه لازمه عدم جامعيت و كمال دين اسلام، پذيرفتن نقص در آن و يا تقصير و كوتاهي پيامبر اكرم(ص) است. فرض نخست:«اَمْ اَنْزل اللّهُ سُبحانَه ديناً ناقِصاً فَاسْتَعانَ بِهِم علي اِتْمامه! اَمْ كانُوا شُرَكاءَ لَهُ فَلَهُمْ اَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِاَنْ يَرضي...؛ آيا خداوند سبحان دين ناقصي فرستاد و براي اتمام آن از آنان (صاحبان آراي مختلف) كمك خواسته است، يا اين كه آنان خود را شريك خداوند مي دانند و (طبق رأي خويش به هر نحوي كه بخواهند) حكم مي دهند و بر خدا نيز لازم است كه - به اين حكم - راضي شود؟!» (82)
مفاد اين بخش از استدلال اين است كه خداوند براي هدايت بشر و تأمين سعادت او هيچ چيز را در زمينه عقايد و احكام، فروگذار نكرده است؛ زيرا در غير اين صورت برخلاف قاعده و قانون حكمت و لطف عمل كرده است، در حالي كه خداوند هرگز برخلاف لطف و حكمت عمل نمي كند؛ چون عقل چنين كاري را نمي پسندد و خداوند، كار خلاف عقل انجام نمي دهد.
فرض دوم:«اَمْ اَنْزَلَ اللّهُ سُبْحانَهُ ديناً تامّاً فَقَصَّر الرسولُ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وآلِهِ عَنْ تَبْليغِهِ وَ اَدائِهِ؛ يا اينكه خداوند سبحان دين تامّي فرستاده است، ولي رسول اكرم(ص) در رساندن و اداي آن كوتاهي كرده است!» (83) احتمال اين كه پيامبر اكرم(ص)، در تبليغ دين كوتاهي كرده نيز به كل منتفي است؛ زيرا اين كوتاهي به معناي شانه خالي كردن آن حضرت از رسالت الهي و پيروي از هواي نفس است، و خداوند در آيات قرآن از جمله آيات 4 - 2 سوره نجم و 33 سوره احزاب، آن را نفي كرده است. بنابراين، هيچ يك از دو فرض درباره دين اسلام و پيامبر اكرم(ص) درست نيست و هيچ مسلماني آنها را بر نمي تابد.
2. دلیل نقلي
قرآن کریم مي فرمايد:«اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً؛ امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را به عنوان آيين جاودان شما برگزيدم.»(مائده،آیه3) آيين اسلام نعمت والاي الهي براي مردم است كه تحت ولايت خدا، رسول و اولي الامر هدايت مي شود. پيوستگي اين سه ولايت كه در طول يكديگر قرار دارند، نشانه جامعيت و كمال دين است.
خداوند با متمم و مكمل قرار دادن ولايت اولي الامر (جانشينان پيامبر) براي آيين خود رسالت تبيين و پاسخگويي به همه نيازها و مسائل مستحدثه را برعهده آنان گذاشته كه به طور مستقيم و يا از طريق جانشينان خاص يا عامشان يعني فقهاي واجد شرايط براي مردم باز گفته مي شود و مردم با عمل به دستورات آنان به كمال مطلوب خويش مي رسند. «وَ نَزَّلْنا عليك الكتابَ تِبياناً لكل شيء و هدي و رحمةً و بُشري للمسلمين؛ و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزي است و براي مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگري است، بر تو نازل كرديم.» (نحل،آیه89)
آيه، بيانگر اين حقيقت است كه نزول قرآن بر پيامبر(ص) در جهت تبيين همه حقايق مربوط به رشد و سعادت آدمي و نيازهاي هدايتي او است و اين، همان مفهوم جامعيت و كمال دين است. امام صادق(ع) می فرمایند:«اِنَّ اللّهَ تَبَاركَ وَ تَعالي اَنزَلَ فِي القُرآنِ تِبيانَ كُلِّ شَيءٍ حَتَّي وَاللّهِ ما تَرَكَ اللّهُ شَيئاً يَحتاجُ اليهالْعِبادُ، حَتّي لا يَستَطِيعَ عَبدٌ يَقُولُ: لَو كانَ هذا اُنْزِلَ فِي الْقُرآنِ اِلّا وَ قَد اَنْزَلَهُ اللّهُ فِيه؛ خداوند متعال بيان هر چيز را در قرآن فرو فرستاده، تا آن جا كه به خدا سوگند چيزي از نيازهاي مردمان را فرو گذار نكرده تا كسي نگويد: كاش فلان مطلب در قرآن آمده بود، مگر آن كه همان را خدا در قرآن بيان كرده است». (84)
در اين حديث شريف جامعيت دين از منظر پاسخگو بودن قرآن به همه نيازمندي هاي بشر، مطرح شده است. البته مي دانيم كه برخي آيات قرآن جزء متشابهات است و نياز به تبيين و تفسير از سوي معصومين(ع) دارد؛ از اين رو، چه بسيار مسائل جزئي كه در قرآن به آن تصريح نشده، ليكن با مراجعه به آيات كلّي و تعاليم ثابت در دين، موارد جزيي نيز قابل استخراج است. ضمن آن كه سنت در اين گونه مسائل به ياري قرآن شتافته و بسياري از مسائل را براي مردم باز مي گويد.
از جمله روايات که بر جامعيت و كمال دين اسلام دلالت دارد، اين حديث نبوي(ص) است:«اُعْطيتُ جَوامِعَ الْكَلِمِ؛ سخنان جامع و كامل به من اعطا شده است». (85)
مراد از (جوامع الكلم) به گفته شهيد مطهري، قانون كلي، همه جانبه و نيز اصول ثابت و فراگيري است كه سراسر زندگي بشر را در طول تاريخ تحت پوشش قرار مي دهد.(86)
سخن امام خميني(ره)، كه خود با همه متون ديني آشنا و در آن صاحب نظر بوده، چنين است:«خداي تبارك و تعالي به وسيله رسول اكرم قوانيني فرستاد كه انسان از عظمت آنها به شگفت مي آيد. براي همه امور، قانون و آداب آورده است. براي انسان پيش از آن كه نطفه اش منعقد شود تا پس از آن كه به گور مي رود قانون وضع كرده است. همان طور كه براي وظايف عبادي قانون دارد، براي امور اجتماعي و حكومتي قانون و راه و رسم دارد... . هيچ موضوع حياتي نيست كه اسلام تكليفي براي آن مقرر نداشته و حكمي درباره آن نداشته باشد. (87)
3. قرائن قطعي
قرائن قطعي فراواني نيز بر جامع و كامل بودن اسلام دلالت دارد كه به برخي از آنها اشاره كوتاهي مي شود. (88)
3-1. نگاه جامع اسلام به زندگي: در نگاه اسلام، زندگي دنيوي از زندگي اخروي جدا نيست و نمي توان بدون توجه به يكي، به ديگري رسيد. زيرا دين و دنيا و يا دنيا و آخرت در نگاه اسلام جدايي ناپذيرند. بر اين اساس، گرچه هدف اصلي و نهايي پيامبران، آخرت و خداست، ولي مسير آخرت از دنيا مي گذرد. به همين دليل، در تفكر اسلام ناب، آباداني دنيا، مقدمه آباداني آخرت است. راز عبادت شمردن كار و تلاش و تأمين معاش در اسلام و دستور به توسعه همه جانبه زندگي و نكوهش از ركود و ايستايي، فقر و ناداري و زهدگرايي افراطي، در همين نهفته است. (89)
3-2. جدايي ناپذيري ديانت از سياست در اسلام: به دليل جدايي ناپذيري دنيا از آخرت و يكپارچه ديدن زندگي انسان در اسلام، ديانت از سياست نيز در آن جدايي ناپذيرند. نگاهي اجمالي به احكام و قوانين اسلام، نشان مي دهد كه اين احكام و قوانين، علاوه بر امور عبادي، مسائل صرفاً معنوي رايج و آداب و امور فردي، شامل امور سياسي و اجتماعي زندگي بشر نيز مي شود و درباره مسائلي چون حكومت و دولت نيز رهنمودها و تعاليم فراواني دارد، به طوري كه ماهيت بسياري از احكام و قوانين اسلامي به گونه اي است كه بدون تشكيل حكومت و تشكيل دولت، نمي توان به آنها جامه عمل پوشاند. احكامي نظير امر به معروف و نهي از منكر، جهاد، برقراري عدل و قسط اسلامي در جامعه، رعايت حقوق مردم، هم چنين اجراي قوانين قضايي و جزايي، قوانين اقتصادي و مالي اسلام و غير آن، از اين مقوله اند.
بنابراين، يكپارچه ديدن زندگي انسان توسط اسلام و جدايي ناپذير دانستن دنيا از آخرت و ديانت از سياست در آن، گواه روشن جامعيت نگاه اسلام به مسائل انسان و جهان و جامعيت احكام و قوانين آن است. (90)
3-3. جايگاه عقل و علم در اسلام: يكي از روشن ترين و متقن ترين نشانه هاي جامعيت، كمال و پويايي يك مكتب و آيين، سازگاري كامل آن با فطرت و عقل بشر و هم سويي كافي آن با علم و دانش است؛ زيرا سازگاري اش با فطرت و عقل، به معناي استوار بودن آن بر انسان شناسي دقيق، آگاهي اش بر نيازهاي واقعي انسان و صحت ادعايش مبني بر برخورداري از توان لازم براي پاسخگويي به نيازهاي واقعي فطري و عقلي بشر است.
اما هم سويي آن با علم و دانش، نيز به معناي پويايي، بالندگي و به روز بودن آن است؛ و مجموع اين ويژگي ها نيز نشانگر واقع بيني، انعطاف پذيري و نيازسنجي دقيق چنين آييني و توان پاسخگويي به مسائل و مقتضيات هر زمان است.
روشن است، چنين آيين و مكتبي تنها آيين و مكتب آسماني و الهي مي تواند باشد، نه مكاتب بشري و قوانين بر آمده از ذهن و فكر بشر؛ زيرا چنين مكاتب و قوانين برآمده از آن -بر فرض درست و عملي بودن - تنها به بعد جسمي بشر توجه داشته و از بعد روحي و معنوي او غافل است، از اين رو، تنها توان ساماندگي زندگي مادي و تأمين رفاه دنيوي بشر را دارد؛ درحالي كه اين، همه نياز او نيست.
اما اين كه از ميان اديان و مكاتب الهي كداميك داراي اين ويژگي ها است؟ با توجه به مطالب گفته شده روشن مي شود كه تنها آيين جاويد، جهاني و كامل اسلام است كه عقل و علم در آن جايگاه ويژه و بلندي دارد و با فطرت بشر نيز كاملاً سازگار مي باشد. اين دين است كه از منبع لايزال وحي آسمان(قرآن كريم) برخوردار است و بر انسان شناسي دقيق و واقع بينانه استوار است و از عقل نيز به عنوان يك منبع كشف و استخراج احكام و قوانين - دركنار قرآن و سنّت - سود مي جويد و در پرتو اجتهاد بر آمده از دلايل عقلي و نقلي، توان پاسخگويي به همه نيازهاي جسمي و روحي، مادي و معنوي و دنيوي و اخروي بشر، در هر زمان را دارد. (91)
جمع بندي و نتيجه گيري
منظور از جامعيت و كمال دين اسلام اين است كه به همه زواياي وجودي انسان و همه نيازهاي مادي و معنوي و دنيوي و اخروي انسان توجه كرده و توانايي لازم پاسخگويي به همه آن نيازها در ابعاد فردي و اجتماعي را، چه بالفعل و چه بالقوه دارد.
دلائل عقلي و نقلي فراواني بر اين مطلب دلالت دارد. مفاد دليل عقلي اين است كه دين براي سعادت و رستگاري دنيوي و اخروي انسان فرو فرستاده شد، اگر ناقص باشد و به حداقل نيازهاي انسان پاسخ گويد، آن هدف اصلي تشريع دين به دست نمي آيد و اين خلاف حكمت الهي در ارسال پيامبران و تشريع اديان است.
فشرده دليل نقلي اين است كه طبق آيه اكمال (مائده،آیه3)، اسلام دين كامل است و نيز به تصريح آيه 89 سوره نحل و حديث ياد شده اصول كافي، همه آنچه را كه انسان براي سعادتمندي نياز دارد در كتاب خدا قرآن آمده است. اين مي رساند كه اسلام و قرآن جامع و كامل هستند.
از جمله قرائن قطعي بر جامع و كامل بودن اسلام، نگاه جامع اسلام به زندگي انسان و به هم پيوسته ديدن دنيا و آخرت، جدايي ناپذير دانستن ديانت از سياست و همچنين سازگاري آن با فطرت، عقل و علم است.
-----------------------------------------------
پی نوشت ها:
79) علامه طباطبائي، تفسير الميزان، ج 2، ص 130؛ همو، آموزش دين، نشر جهان آرا، ص 9؛ محمدتقي مصباح يزدي،آموزش عقايد، شركت چاپ و نشر بين المللي،1381ش، ص14-12.
80) ر. ك: محمدتقي جعفري، مقدمه اي بر شناسايي اسلام، انتشارات واحد تحقيقات بنياد بعثت، ص 22؛ عبدالله جوادي آملي، ولايت فقيه، چاپ و ويرايش جديد، ص 68 - 66 .
81) ر. ك: كشف المراد، تصحيح و تعليق حسن حسن زاده آملي، ص 346 - 348؛ علامه طباطبائي، آموزش دين،جهان آرا، ص 68 - 73 .
82) نهج البلاغه، خطبه 18، ص 61 .
83) همان.
84) الاصول من الكافي، يعقوب بن اسحاق كليني، تصحيح علي اكبر غفاري، بيروت، دار صعب و دارالتعارف، چاپ چهارم، 1401 ه . ق، ج 1، ص 59 .
85) بحارالانوار، ج 8 ، ص 38 و ج 16، ص 323.
86) ر. ك: خاتميت، ص 168 - 167.
87) ولايت فقيه، امام خميني(ره)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره)، ص 12.
88) اين قرائن قطعي، برگرفته از مقالاتي است كه در اين مجموعه مقالات مباني پاسداري طرح و تبيين شده است. از اين رو، به صورت فشرده و كوتاه بيان مي شود و تفصيل آن را بايد در مقالات مربوط به هر يك از آنها پي جويي كرد.
89) براي آگاهي بيشتر در اين زمينه ها به اين كتب رجوع كنيد: ميثم موسايي، دين و فرهنگ توسعه، نشر سازمان تبليغات اسلامي؛ سيد هادي حسيني، فقر و توسعه در منابع ديني، بوستان كتاب، قم، 1381 ش. ؛ عبدالله ابراهيم زاده آملي، حاكميت ديني، نشر سپهر، قم، 1385.
90) همان.
91) براي آگاهي بيشتر در اين زمينه به اين منابع رجوع كنيد: شيخ ابوطالب تجليل تبريزي، پايه هاي علمي و منطقي عقايد اسلامي، تسنيم، قم، 1380؛ عبدالله جوادي آملي، دين شناسي، اسراء، 1381، فصل پنجم: عقل و دين، دكترمهدي گلشني، قران و علوم طبيعت، نشر مطهر، تهران، بهار 1375؛ آلدوميه لي، علوم اسلامي و نقش آن در تحول علمي جهان، ترجمه محمدرضا شجاع رضوي و دكتر اسدالله علو، آستان قدس رضوي، مشهد.
|