هدف در اصل همان نقطه و نشانه اي است كه تيرانداز در نظر مي گيرد و تير را به طرف آن پرتاب مي كند. در اصطلاح عرفي، منظور از هدف در افعال انساني عبارت است از فايده اي كه بر كار مترتّب مي شود و فاعل مختار آن را در نظر مي گيرد و براي رسيدن به آن فايده، عملش را انجام مي دهد.(123)
جهان بيني مادي براي آفرينش هدفي قائل نيست، چرا كه مادي ها، مبدأ آفرينش را طبيعت فاقد عقل و شعور و بي هدف مي دانند. به همين دليل طرفدار پوچي در مجموعه هستي مي باشند. ولي جهان بيني الهي معتقد به وجود يك هدف عالي براي آفرينش است، زيرا مبدأ قادر و حكيم عالم، محال است كاري بي هدف انجام دهد و چون يكي از اسماء الهي كه در قرآن بر آن تكيه شده، حكيم است، (124) اقتضاي اين صفت اين است كه تمام افعال خدا حكيمانه باشد. كار حكيمانه در مقابل كار عبث و گزاف است يعني تمام افعال خدا فرض عقل پسند دارد، پس تمام آياتي كه در آن از حكمت خدا سخن مي گويد به روشني دلالت مي كند كه تمام افعال الهي داراي هدف صحيح است.(125)
در مرحله دوم در چند دسته از آيات اين مقوله را به تفصيل بيان كرده است. دسته اول آياتي است كه حركت و خلقت جهان را توصيف به حقّ مي كند:« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ؛ آيا نديده اي كه خدا آسمان ها و زمين را به حق آفريده است؟» (ابراهيم،آیه19)
مفهوم اين آيه با كمي فزوني و كاستي در سوره حجر و دخان تكرار شده است و خلقت جهان هستي را به حق مي داند. فعل و عملي حق است كه در آن اثر و خاصيّتي باشد كه فاعل، آن فعل را به جهت آن خاصيّتش انجام دهد. ولي اگر فعلي باشد كه فاعل منظوري غير از خود آن فعل نداشته باشد، آن فعل باطل است و آن را بازيچه گويند همانند بازي دسته جمعي بچه ها، كه هدف شان تنها ايجاد آن صورتي است كه در نفس خود، قبلاً تصوير كرده اند. خلقت اين حاكم، از اين نظر حق است كه در ماوراي خود، و بعد از انعدام خود، اثر و هدفي باقي بگذارد و هرگونه فعل خداوند باطل و عبث و نوعي بازيچه خواهد بود.(126)
دسته دوم آياتي است كه باطل گري گزاف كاري و لهو و لعب را و بازيچه بودن خلقت را به شدّت خفي مي كند:(127) «وَمَا خَلَقْنَا السَّماءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِين؛و ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست، به بازي نيافريديم».(انبياء،آیه 16)
دسته سوم آياتي هستند كه علل افعال تكويني و تشريعي الهي را تفصيلاً بيان مي كند از جمله در سوره هود، هدف از هستي را آزمايش انسان ها معرفي مي كند:«وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَي الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُعَمَلاً ؛ و او است آن (خداي) كه آسمان ها و زمين را در شش روز - شش دوران - بيافريد و عرش او بر آب بود تا شما را بيازمايد كه كدام تان نيكوكارتريد.» (هود،آیه7) در سوره طلاق، هدف از آفرينش را علم و معرفت يابي بشر معرفي مي كند:« اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَي كُلِشَيءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلْمَاً ؛ خدا همان است كه هفت آسمان و از زمين همانند آن - هفت زمين - بيافريد. فرمان او ميان آن ها فرو مي آيد - جاري است - تا بدانيد كه خداي بر هر چيزي تواناست و دانش خدا همه چيز را فرا گرفته است».(طلاق،آیه12) پس طبق اين آيه، هدف از اين آفرينش علم، آگاهي يافتن انسان از صفات خداوند، همانند علم و قدرت است. انسان با نظر دقيق در اسرار آفرينش بايد بداند كه خداوند بر تمام اسرار موجوداتش احاطه دارد و از همه اعمال شان باخبر است و هم چنين نشان دهد كه خداوند چنين علم و اطلاعاتي دارد و مي تواند نظام عالم هستي را اداره كند.(128)
جمع بندي و نتيجه گيري
- جهان هستي، هدف مند است؛ چون خالق آن حكيم بوده و حكيم افعالش حكيمانه و سنجيده است.
- آفرينش از منظر قرآن، بر حق و به مقتضاي علم خداست و هيچ گونه لهو و لعب و پوچ گرايي و گزاف و شيطان در كار او نيست.
- آزمايش انسان ها، علم و معرفت آن ها به قدرت و احاطه بي پايان خدا از اهداف آفرينش هستي است.
-------------------------------------------
پی نوشت ها:
123) معارف قرآن، مصباح يزدي، ص 154، مؤسسه در راه حق.
124) و آن بيش از 81 بار در قرآن تكرار شده است.
125) همان، ص 160.
126) ترجمه الميزان، ج 12، ص 56، انتشارات اسلامي، سال 66.
127) براي توضيح بيشتر: ر.ك: معارف قرآن، ص 167 - 160.
128) تفسير نمونه، ج 24، ص 263.
منبع: پژوهشکده تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه
|