بين مجموعه پديده هاي جهان، نوعي هماهنگي و همكاري دقيق و سنجيده وجود دارد كه نشان از نظام واحد و به هم پيوسته و هماهنگ جهان دارد.«اَلَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَري في خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ؛ خدايي كه هفت آسمان را مطابق - يا بر - يكديگر بيافريد در آفرينش خداي رحمان هيچ تفاوت- اختلاف و خلل و بي نظمي - نمي بيني». (129)
آيه در صدد اثبات و تبيين نظام احسن اين عالم است. هم سويي و چينش پديده ها و حركات موزون جهان به گونه اي است كه مردم هيچ تفاوتي در آن نمي بينند. تفاوت نه به معناي فرق و فاصله، بلكه تفاوت از مادّه فوت به معناي دور شدن دو چيز از يكديگر و اختلاف آن ها در صفات و خصوصيات؛ بدين معنا كه تدبير الهي در سراسر جهان زنجير وار و به هم متصل است و موجودات به همديگر مرتبط اند؛ يعني نتايج و فوايد حاصل از هر موجودي عايد موجود ديگري مي شود و در فايده و نتيجه دادن خودش نيز نيازمند موجودات ديگر است. در نتيجه برخورد و تعامل اسباب مختلف در جهان خلقت به سان برخورد دو كفّه ترازو می باشد، كه در سبكي و سنگيني پيوسته در حال مقابله هستند؛ پس مقصود از نبودن تفاوت در جهان اين است كه خداوند متعال اجزاي هستي را طوري آفريده كه در عين تنوع در جنس، رنگ، شكل، وزن، پستي و بلندي، لطافت و خشونت، سبكي وسنگيني و... هر موجودي بتواند به آن هدف و مقصد و مقصودي كه براي آن خلق شده برسد، و در عين حال مانع از به مقصد رسيدن ديگري نشود و يا باعث فوت و فاصله و دوري آن صفتي كه براي رسيدنش به هدف نيازمند است نگردد.(130) چنان كه امام صادق(ع) خطاب به شاگردش "مُفضّل" فرمود: «اي مفضَّل! نخستين راه و بهترين دليل، بر وجود خداوند، آمادگي جهان هستي و هماهنگ و منسجم شدن اجزاي آن است در هدفي كه دنبال مي كند. هرگاه تو با فكر فطري خود، بينديشي و با عقل خود جويا شوي، اين عالم را همانند خانه اي مي يابي كه در آن همه مايحتاج زندگي براي بندگانش آماده شده است. آسمان برافراشته چون سقف و زمين گسترده، چون بستر، ستاره هاي فروزان به سان چراغ هاي روشن گر و جواهر درياها چون موادّ ذخيره شده و پس انداز و همه چيز به شأن و شايستگي خود، بهر كاري آماده است و انسان مثل صاحب و مالك اين خانه است كه همه آن چه در آن است در اختيارش نهاده شده است و انواع نباتات و حيوانات هر كدام به نوبه خود در منافع و مصالح او به كار مي رود. اي مفضل! همه آنها به روشني دلالت مي كند كه جهان آفرينش با تدبير و حكمت و نظام متين و هماهنگ آفريده شده است.» (131)
درك و دريافت نظام احسن افزون بر بُعد وحياني، بُعد عقلاني هم دارد، يعني عقل سليم نيز به سان وحي بر زيبايي و موزون بودن جهان آفرينش گواهي مي دهد؛ چرا كه با دقت در پديده ها و شگفتي هاي عالم، به خوبي در مي يابد كه عالم هستي با تمام عظمتي كه دارد هر چه هست نظم است و استحكام و انسجام و تركيبات حساب شده و قوانين دقيق، و اگر بي نظمي در گوشه اي از جهان راه مي يافت آن را به نابودي مي كشيد. از نظام شگفت انگيزي كه بر ذره اتم حاكم است، گرفته تا نظامات حاكم بر كل منظومه شمسي، و منظومه هاي ديگر و كهكشان ها، همه در سيطره قوانين دقيقي قرار دارند كه آن ها رادر مسير خاصّي پيش مي برند. خلاصه همه جا قانون است و حساب، و همه جا نظم است و برنامه، بدون كمترين خلل و بي نظمي و نا هماهنگي در حركتِ هدفمند و موزون جهان.(132)
هر يك از اهل بيت(ع) نيز هماهنگ با قرآن كريم، به اين موضوع پرداخته اند كه به بيان يكي از آن ها بسنده مي كنيم: اميرالمؤمنين(ع) در يكي از خطبه هاي نهج البلاغه به چهارده پديده از مظاهر طبيعت پرداخته و در آن به هماهنگي و نظام و انسجام خاصّي كه ميان آن ها حاكم است اشاره مي كند:«وَ كَذلِكَ السَّماءُ وَ الهَواءُ وَ الرّياحُ. فَانْظُرْ اِلَي الشَّمسِ وَ الْقَمَرِ وَ النَّباتِ وَ الشَّجَرِ وَ الْماءِ وَ الحَجَرِوَاخْتِلافِ اللَّيل وَ النَّهارِ وَتَفَجُّرِ هذِهِ البِحار و كَثْرَةِ هذِهِ الجِبالَ وَ طُولِ هذِه القُلال؛ و همين گونه است - نظام آفرينش - آسمان و هوا و بادها. نگاهي بيفكن به خورشيد و ماه و گياه و درخت و آب و سنگ و آمد و شد اين شب ها و روزها و پيدايش درياها و كثرت اين كوه ها و بلندي اين قلّه ها.» (133)
هر يك از آن ها، به شكل خاصي و در مكان و شرايط خاصي قرار گرفته اند برخي در اوج بلندي و دور از دسترس، چون خورشيد و ماه، برخي بدون محل و مكان است چون باد و هوا. برخي ثابت و ساكن و راكد است مثل سنگ و صخره ها و كوه ها و قله ها برخي چون شب و روز پيوسته در معرض تغيير و كاستي و فزوني هستند ولي در عين حال به گونه ي بسيار شگفت آميز از نظام احسن برخوردارند و نوعي هماهنگي بين آن ها است كه دست به دست هم داده و تحت يك فرماندهي، نيازهاي جهان طبيعت را تأمين مي كنند.(134) و اين همان نظام احسن است كه قرآن كريم با كليد واژه "تسويه" از آن ياد مي كند:« الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّي؛ چنان پروردگاري كه -همه چيز را- آفريد و به آن ها سامان بخشيد.» (اعلي،آیه2)
خلقت هر چيزي به معناي گردآوري اجزاي آن است، و تسويه آن به معناي روي هم نهادن آن اجزاء به نحوي است كه هر جزئي در جايي قرار گيرد كه جايي بهتر از آن برايش تصور نشود و علاوه بر آن جايي قرار گيرد كه اثر مطلوب را از هر جاي ديگري بهتر بدهد، مثلاً در مورد انسان چشم را در جايي و گوش را در جايي و هر عضو ديگر را در جايي قرار دهد كه بهتر از آن تصور نشود و حقش اداء گردد.(135)
جهان چون خدّ و خال و چشم و ابروست كه هر چيزي به جاي خويش نيكوست(136)
جمع بندي و نتيجه گيري
- به رغم تنافي و تفاوت ظاهري در پديده هاي هستي، در كم و كيف، شكل و حجم، و رنگ و خاصيّت و... نوعي انسجام، هم سويي و هماهنگي، در آن ها مشهود است كه از آن به نظام احسن تعبير مي شود و اين موضوع در قرآن كريم و تعاليم صادق آل محمد(ص) به مفضّل با بيان مظاهر زيباي آن، مطرح شده است.
- نظام زيباي هستي، افزون بر وحي، با عقل و انديشه آدمي نيز قابل درك است و مطالعه در شگفتي هاي هستي و آسمان و زمين راهي مطمئن در رسيدن به آن است؛ چنان كه حضرت علي(ع) به آن تصريح مي كند و چهارده مورد از مصاديق نظام احسن را بر مي شمارد.
- نظام احسن، گاهي با كلمه اي از مادّه «تسويه» مطرح شده كه به معناي قرار گرفتن هر چيزي در مورد مطلوب و اثر خود آن است.
- پديده هاي طبيعت به رغم اختلاف زياد، در حجم و اندازه و موقعيت و مأموريّت با هم متّحد و با يك فرمان به هستي نظام بخشيده و جهان را چون خانه اي ساخته اند با همه مايحتاج آن.
-----------------------------------------------
پی نوشت ها:
130) ترجمه الميزان، ج 19، ص 587.
131) بحارالانوار، ج 3، ص 61، چاپ بيروت.
132) تفسير نمونه، ج 24، ص 319.
133) نهج البلاغه، خطبه 185.
134) براي توضيح بيشتر ر.ك: پيام اميرالمؤمنين (ع)، ج 7، ص 174 - 167.
135) ترجمه الميزان، ج 20، ص 184.
136) شيخ محمود شبستري، گلشن راز.
|