معاد به معناي محل يا زمان بازگشت است و به همين مناسبت در اصطلاح فلسفه و كلام، براي عالم آخرت به كار رفته؛ زيرا انسان دوباره به زندگي بر مي گردد و پس از مرگ زنده مي شود و به حساب او رسيدگي مي گردد و زندگي دوباره را در بهشت يا دوزخ شروع مي كند.(617) واژه معاد به معناي لغوي يك بار در قرآن (قصص،آیه85) به كار رفته ولي به مفهوم اصطلاحي آن در قرآن استعمال نشده، بلكه مرادف آن مثل «مئآب»،«منتهي» و «مرجع» (618) به كار رفته و قيامت نيز نام هاي گوناگوني دارد و عالم ديگر نيز به عنوان آخرت مكرر در قرآن آمده است.
اعتقاد به معاد و عالم آخرت از اصول مسلّم اديان الهي است و هر كسي آن را باور نداشته باشد از زمره موحدان خارج است. همين اهميت سبب شده كه معاد از اصول دين محسوب شود و پس از توحيد و يگانگي خدا و نبوت مورد بحث قرار مي گيرد. ضرورت معاد از دو راه قابل اثبات است؛ نقل و عقل.
1. نقلي
معاد از امور غيبي است كه جز از راه وحي و اِخبار پيامبران و اولياي معصوم(ع) راهي بدان نيست، از اين روي، اعتقاد معاد وابسته به ايمان به وحي و نبوّت است و مهم ترين دليل اثبات آن نيز دليل نقلي است. حدود يك پنجم سوره معاد و آيات قرآن را مسائل مربوط به جهان آخرت تشكيل مي دهد و هيچ كتابي - چه آسماني چه غير آن - مانند قرآن پيرامون معاد سخن نگفته است. قرآن مجيد مسائل خرد و كلان برزخ و قيامت را در حد ضرورت بيان كرده است. واژه هاي حشر، نشور، صراط، نظاير كتب، بهشت، دوزخ، حساب، صراط، سؤال و جواب، اعراف از جمله عناويني اند كه در قرآن آمده و با توجه به اينكه قرآن مجيد وحي آسماني و مطمئن ترين راه شناخت حقايق هستي است، تأكيد و تصريح به معاد، ضروري بودن آن را اثبات مي كند.
افزون بر قرآن صدها روايت از رسول خدا و امامان معصوم(ع) نيز بر وقوع عالم آخرت و معاد تأكيد كرده اند و مسلمانان با ايمان و اعتقادي كه به قرآن و عترت دارند به ضرورت معاد ايمان دارند.
2. عقلي
متكلمان براي اثبات معاد از راه عقل، دلايل زير را ارائه كرده اند:
2-1. دليل حكمت
خداوند متعال حكيم است و هر آفريده اي را از روي حكمت آفريده و هرگز بحث و لغو و مجاهد في در كار او راه نمي يابد؛ «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لاَ تُرْجَعُونَ؛ آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده ايم و به سوي ما باز نمي گرديد؟» (مؤمنون،آیه115) از سوي ديگر استعدادهاي نهفته در وجود آدمي، بسيار فراوان است به گونه اي كه اين دنيا گنجايش بروز همه آنها را ندارد و اگر جهاني به مراتب بزرگتر از عالم مادي نباشد تا انسان به كمال مطلوب خود برسد، سرمايه اش به هدر مي رود و اين با حكمت الهي سازگار نيست. پس بايد پس از اين دنيا عالم ديگري باشد تا او به كمال مطلوب نايل آيد.
2-2. دليل عدالت
خداوند متعال عدل مطلق است و نه تنها در آفرينش مخلوقات، كم ترين ستم روا نمي دارد، بلكه در فرآيند هستي نيز عدالت مي ورزد و لزوماً بايد هر پديده اي به حق خويش برسد:«قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَي وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِيلاً؛ بگو كالاي دنيا اندك است و براي كساني كه تقوا پيشه كرده اند آخرت بهتر است و به اندازه نخ هسته خرما به شما ستم نخواهد شد.» (نساء،آیه77) از سوي ديگر مي بينيم انسان ها همواره به دو گروه خوب و بد تقسيم شده اند؛ خوبان پرونده اعمال خويش را از هرگونه حسنه و عمل صالح انباشته اند به گونه اي كه پاداش بسياري از آنها در اين دنيا دريافت نمي كنند. پاداش برخي اعمال هم چون جانبازي و شهادت در راه خدا نيز در اين دنيا محال است. همين طور تبهكاران، زشتي هايي انجام داده اند كه كيفر آنها در اين دنيا امكان پذير نيست، مثل جنايتكاران كه گاه چندين نفر را از هستي ساقط مي كنند يا سبب كشتن هزاران نفر مي شوند. پس بايد جهاني پس از اين دنيا باشد تا خوبان به همه پاداش اعمال خود برسند و بدان نيز كيفر زشتي ها خويش را بچشند.
جمع بندي و نتيجه گيري
اعتقاد به معاد از ضروريات همه اديان آسماني است و هر كس اعتقاد به معاد نداشته باشد از زمره مسلمانان و موحدان خارج است.
ضرورت معاد از دو راه نقلي و عقلي قابل اثبات است؛ دليل نقلي همان وحي آسماني و اخبار پيامبران و اولياي معصوم الهي است و دلايل عقلي نيز دو برهان حكمت و عدالت الهي است؛ لازمه حكمت هدفمند بودن آفرينش است كه در آخرت تكميل مي شود و لازمه عدالت خدا وجود سرايي وسيع و بزرگ و غيرمتناهي است تا هر كس در آن به حق خويش نايل آيد و پاداش يا كيفر خود را دريابد.
----------------------------------------
پی نوشت ها
617) فرهنگ معارف اسلامي، جعفر سبحاني، ج 4، ص 261.
618) ر.ك: رعد: 36؛ نجم: 42؛ مائده: 48.
منبع : پژوهشکده تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه.
|