در حكومت مبني بر عدل عدالت و تعادل سه تحول اساسي در انسان شكل مي گيرد كه مولفه هاي امنيت و رفاه مي باشند :
.1 رابطه انسان با خود
در اين تحول به علت سلطه عقل بر نفس غلبه تفكر بر احساس عامل عدم تعادل ها و ناهنجاري هاي فكري و رفتاري كه زمينه ساز بسياري از نابساماني هاي اجتماعي و عدم امنيت مي باشد از بين مي رود.
.2 رابطه انسان با جامعه
به علت دگرگوني ديدگاه ها و معيارها و هم چنين اقتدار خدشه ناپذير حكومت روابط اجتماعي سياسي اقتصادي متوازن و پايدار مي باشد.
هم چنان كه قرآن كريم مي فرمايد :
ولو ان اهل القري امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركت من السما و الارض (1 )
« اگر مردم مناطق و سرزمين ها ايمان بياورند و با تقوا باشند حتما بركات آسمان و زمين را براي آنان مي فرستيم و نازل مي كنيم . »
.3 رابطه انسان و طبيعت
با تغيير روابط اجتماعي و دگرگوني در فلسفه حكومت و دگرگوني در بينش ها و روش ها و با هدايت امام مهدي (عج ) انقلابي در جهان صورت مي گيرد به گونه اي كه عمران و آباداني و بهره گيري از مواهب زمين چهره زندگي بشر را متحول و رفاه همراه با رضايت و لذت را به ارمغان مي آورد.
به دنبال سازگاري انسان و طبيعت و انقلاب علمي همه جاي زمين آباد و سرسبز و خرم مي گردد زمين گياهان و گنج هاي خود را آشكار مي سازد. باران هاي پر بركت از آسمان ناز مي شود. جهان با آن چنان آباد مي شود كه مردم در سفر از نقطه اي به نقطه ديگر همه جا را پر از گل و سبزه خواهند ديد. در چنين شرايطي همه كار مي كنند و از بي كاري خبري نيست .
به اين ترتيب فقر. فاصله طبقاتي انگيزه هاي فساد برانگيز كفر و شرك زور و تزوير ـ كه مهم ترين عوامل زمينه ساز عدم امنيت مي باشند ـ از بين مي روند. قرآن كريم تمامي اين بحث را در يك آيه بيان فرمود.
وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصلحت ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشركون بي شيئا و من كفر بعد ذلك فاولئك هم الفسقون . (2 )
« خداوند وعده قطعي به مومنان و صالحان مي دهد كه حتما حاكم و خليفه خدا بر زمين خواهند شد و حتما ديني را كه براي آنان انتخاب كرده است (اسلام ) در زمين حاكم و مستقر مي كند. دوران خوف و عدم امنيت آنان را تبديل به دوران استقرار امنيت مي نمايد. بدون ترس (از مستكبرين و ظالمان ) و ترديد (ناشي از جهل و توهم ) خداي خويش را بپرسند و كسي و چيزي جز او را نپرستند. »
زماني كه انسان ها بندگان صالح و مقاصد آنان تحقق عدالت ـ كه در واقع نهايت و ايده آل تكامل حكومت و جامعه است ـ و رهبر جامعه « ابا صالح المهدي (عج ) » (3 ) و حكومت الهي ـ نه بر اساس اهوا و اميال انسان ـ و موانع اصلاح و كمال ـ با دگرگوني در ديدگاه ها و خواسته ها ـ برداشته شد تحولي شگرف در زمين بوجود مي آيد تحولي كه بشريت از ابتدا به صورت آرماني و فطري به دنبال آن بوده است .
تحول اجتماعي و بين المللي
پس از دگرگوني در بينش ها و ارزش ها (عقول و احلام ) طبعا اوضاع و احوال حاكم متحول و دگرگون مي شود زيرا ياران مهدي (عج ) شرايط حاكم را برتابند و حاضر به سازش و تسليم و سكوت نيستند. آنان چون شيران روز و پاره هاي پولاد خواهند شد و بر نظام حاكم مي شورند و به سرعت پيروز و حاكمان زمين مي شوند و دگرگوني هاي لازم را به وجود مي آورند . (4 )
پاورقي :
1 ـ سوره اعراف (7 ) آيه 96
2 ـ سوره نور(24 ) آيه 55
3 ـ در ادبيات عرب هرگاه كه بخواهند نهايت مبالغه و يا نمود كامل و يا وضعيت ايده آل را ذكر كنند تركيبي از « اب » و صفت مي سازند. مانند « اباعبدالله » (بنده محض ). اباالفضل (نهايت بزرگواري )... به اين ترتيب حضرت مهدي (عج ) تمامي صلاح و نهايت اصلاح مي باشد.
4 ـ ششمين گفتمان مهدويت ص 64 ـ61
باتغيير روابط اجتماعي و دگرگوني در فلسفه حكومت و دگرگوني در بينش ها و روش ها و با هدايت حضرت امام مهدي (ع ) انقلاب بزرگ در جهان صورت مي گيرد به گونه اي كه عمران و آباداني و بهره گيري از مواهب زمين چهره زنگي بشر را متحول و رفاه همراه با رضايت و لذت را به ارمغان مي آورد.
ياران مهدي (عج ) شرايط حاكم بر جهان را برنمي تابند و حاضر به سازش و تسليم و سكوت نيستند. آنان چون پاره هاي پولاد مستحكم مي باشند و بر نظام حاكم بر جهان مي شورند و به تغيير و دگرگوني در آن مي پردازند.
بي معرفت نمانيم
از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل گرديد كه در دعاي پس از نماز مي فرمودند : « خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست همانان كه كشتي نجات در امواج هستند و هر كس بر آن سوار شود ايمن و آسوده ماند و هر كس سوار نشود غرق خواهد شد.
هر كس بر آنان پيشي گيرد از دين خارج گشته و هر كس از آنان عقب ماند و تبعيت ننمايد به هلاكت مبتلا خواهد شد و تنها كسي كه پيوسته همراه آنان باشد به ايشان مي پيوندد . » (ادب حضورـ ص 255 )
پيامبر گرامي اسلام در اين كلام گهربار فضائل خاندان خويش را برشمرده و جايگاه ايشان را بر جهانيان روشن مي سازد.
آنان همگي كشتي نجات بوده و در اقيانوس طوفان زده دنيا به غرقاب افتادگان را به ساحل امن و امان مي رسانند. مردم موظفند كه همواره قدم در جاي پاي اين رهبران الهي بگذارند. نه با غفلت و سستي از ايشان دست برداشته و جا بمانند و نه بابدعت گذاري و تاويل و تفسير به راي از آنان پيش افتند.
در واقع اين ويژگي الهي تك تك معصومين چهارده گانه به شمار آمده هم پيامبر صلي الله عليه وآله و سلم و هم حضرت زهرا سلام الله عليها و نيز همه ائمه ي اطهار عليهم السلام در اين خصوصيت مشترك مي باشند.
از طرفي مي بينيم از آغاز خلقت تا كنون مردم در دوران هاي مختلف به دنيا آمده و زيسته اند و در هر دوره اي بنا به اقتضاي شرايط و اوضاع و احوال همان دوران و سياست هاي حاكم بر همان جامعه خداوند حجت و خليفه اي از جانب خود بر ايشان گماشته تا متناسب با همان شرايط و مقتضيات برايشان ارائه شريعت و الگو نمايد.
معصومين سلام الله عليهم نيز هر كدام در مقطعي از زمان زيسته و طبيعتا خط مشي و سيره مناسب با همان زمان را پيش گرفته اند.
پيامبر صلي الله عليه وآله و سلم و حضرت علي عليه السلام هر كدام در دوران خود راه و رسمي را پيش گرفته امام حسن عليه السلام نيز در زمان خود روشي را و امام حسين عليه السلام سياستي ديگر اتخاذ نمودند. و مردم موظف بودند كه در هر عصر و دوران از امام همان عصر در همه امور تبعيت و پيروي كامل نمايند.
و اما امروز كه عصر پرفراز و نشيب غيبت بوده و اوضاع و احوال جوامع بشري و شرايط فرهنگي و اقتصادي و... در آن متفاوت تر از هر عصر و دوران ديگري است يقينا امام و خليفه اين زمان راه و روشي ديگر گونه و خاص براي اعمال امامت و هدايت بشر دارد و در كنار ما نيز بي شك ملزم به تبعيت و پيروي از فرامين امام عصر خود عجل الله تعالي فرجه الشريف مي باشيم و محبت و علاقه اي نسبت به ساير معصومين عليهم السلام و قبول ولايت و اطاعت ايشان بايد معرفت عميقي نسبت به امام زمان خود داشته و او را بشناسيم و به عنوان امام زمان اطاعت بنماييم . اين همان عنايت خاصي است كه در روايت « من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه » (كمال الدين ج 2 باب 28 ح 9 ) به آن تصريح گرديده است . در واقع واژه « زمان » نقطه ثقل اين كلام نوراني بوده و به ما هشدار ميدهد كه بدون معرفت خاص و اطاعت و تمسك به امام زمان هيچ گونه راه نجاتي برايمان وجود نخواهد داشت و لو اينكه نسبت به ساير ائمه اطهار و خاندان عترت عليهم السلام ارادت فوق العاده داشته و زندگي خويش را وقف ايشان نموده و در شاديهاي شان جشن گرفته و در مصيبت هاي آنان سوگوار باشيم .
|