با آغاز دوران غيبت مسئوليت و رسالت ديني امام (ع ) در برابر حفظ مكتب و هدايت امت بر عهده عالمان دين به عنوان نايب و جانشين امام نهاده شد. شرح و تفسير دين به منظور پاسخ گويي به نيازهاي موجود دينداران و بازگويي و باز فهمي تعاليم به جاي مانده از امامان (ع ) به وسيله اينان آغاز شد و به تدريج سلسله عالمان دين در طول تاريخ انتظار به وجود آمد.
عالمان با به كار گرفتن آگاهيهاي خود از منابع اوليه دين : قرآن و سنت و استناد به فهم علمي خويش از آنها كوشيدند پاسخهاي در خور عصر را بيابند و با عرضه آنها مسئوليت خويش را در روزگار غيبت به انجام رسانند.
دينداران نيز براساس اين سخن امام (ع ) :
« و اما الحوادث الواقعه فار جعوا فيها الي رواه حديثنا »
وظيفه يافتند به عالمان دين مراجعه و موضع فكري و رفتاري خود را در رويدادهاي زندگي با رهنمودهاي اجتهادي اينان هماهنگ كنند. اين پيوند و ارتباط متقابل ميان عالمان و مردمان سبب گرديد معارف ديني در پرتو تلاشهاي دين شناسانه عالمان در بخشهاي گوناگون مكتب نموده شود و با گذشت روزگار رشد و توسعه يابد.
دانشهاي بسياري مانند : فقه كلام اصول تفسير رجال حديث فلسفه عرفان و تاريخ كه اساس فكري آنها در عصر حضور امامان (ع ) ارائه شده بود مراحل تكامل را پيمود و ميراث علمي ارزنده اي در اين علوم پديد آمد.
از جمله اين تلاشها تثبيت انديشه غيبت در قرنهاي چهارم و پنجم بود كه غيبت امام (ع ) در روزگار نخستين مورد انكار و مناقشه قرار مي گرفت . دانشوران شيعي در استواري و درستي اين باور اسلامي بجد كوشيدند و پرسشها و شبهات را پاسخ گفتند. عالماني چونان : نعماني (2 ) شيخ صدوق (3 ) (م : 381 ) شيخ مفيد(4 ) (م : 413 ) شيخ طوسي (5 ) (م 460 ) در خصوص مسائل غيبت امام (ع ) و شرح فلسفه آن كتابهاي مستقل نگاشتند.
به هر روي انديشه ديني با همه گستره آن در دوران غيبت با ايثار و مجاهدت عالمان شيعي پاس داشته شد و فراروي دينداران قرار گرفت . نقش بزرگ اينان در حفظ و رشد اين انديشه و نيز شدت دغدغه دينمداري و پرواي بزرگ اينان در حفظ و رشد اين انديشه و نيز شدت دغدغه دينمداري و پرواي ديني كه در تمامي دين پژوهيهاي آنان مشاهده مي شود به هيچ روي جاي ترديد و انكار نيست .
البته وجود برخي كاستيها و نادرستيها جاي انكار ندارد مانند : رشد يافتگي بخشي از معارف ديني و كنار نهاده شدن بخشهاي ديگر ذهني انديشي و دور بودن از واقعيتهاي موجود و يا به وجود آمدن پاره اي افكار و آراي نادرست و تفسيرهاي ناصواب درباره بعضي مفاهيم ديني كه مصداق آن را امروزه در افكار گروهي با عنوان « ولايتيها » شاهديم .
حتي در مطالعه تاريخ افرادي بدعتكذار را مي بينيم كه توانسته اند در مقياسي كوچك و محدود انديشه ديني را از مسير اصيل آن خارج سازند و با دسيسه هاي دروني و يا خود فروشي به فرقه سازي و دعوتهاي گمراه كننده دست يازند.
مطالعه سخنان معصومان (ع ) نشان مي دهد كه در روزگاران غيبت بعضي افراد مدعي علم دين داده ها و مفاهيم ديني را براساس خواهشهاي نفساني تفسير و تاويل مي كنند و بدين گونه دين و تعاليم ديني قرباني خواسته هاي اينان مي شود . (6 )
همچنان كه اكنون نيز پاره اي از انحرافها و تفسير به راي ها را در افكار گروهي شاهديم كه به نام دين همه تكاليف و مسئوليت هاي اجتماعي را در روزگار انتظار نفي مي كنند و براي خود هيچ گونه وظيفه اجتماعي كه دين به آن حكم كرده باشد نمي شناسند.
اين افراد در دوران غيبت به گونه اي در باتلاق تاويل و تحريف فرو مي غلتند كه هنگام ظهور نيز با امام (ع ) برخورد مي كنند و مورد انتقام قرار مي گيرند :
علي (ع ) مي فرمايد :
« اذا خرج القائم ينتقم من اهل الفتوي بما لا يعلمون فتعسالهم و لا تباعهم » (7 )
زماني كه قائم ظهور كند از عالماني كه ندانسته فتوا مي دهند انتقام مي گيرد اينان و پيروانشان را نگونساري باد. »
روايتهاي ديگر نيز از فساد و انحراف برخي متوليان انديشه ديني روزگار غيبت خبر مي دهد. همچنين از بخشي ديگر از روايتهايي كه حركتهاي فكري و فرهنگي امام (ع ) را در عصر ظهور بيان مي كند دانسته مي شود كه در اين روزگار توجيه ها و تاويلها و تحريفها و انحرافها و پيرايه ها بسياري از باورهاي اسلام ناب و راستين را تهديد مي كند و ساخته هاي ذهني مدعيان دين به عنوان باورهاي ديني ترويج مي شود. برخي احاديث كه بيانگر وقوع اين احوال در حوزه انديشه ديني است اشاره مي شود :
امام صادق (ع ) درباره راه و روش مهدي (ع ) مي فرمايد :
« يصنع كما صنع رسول الله (ص ) يهدم ما كان قبله كما هدم رسول الله (ص ) امر الجاهليه و يستانف الاسلام جديدا » . (8 )
« راه و روش او چون پيامبر (ص ) است ; يعني هرچه را پيش از او باشد ويران مي كند چنان كه پيامبر (ص ) جاهليت را ويران ساخت و اسلام را از نو مي نماياند. »
در بسياري از روايتهاي اسلامي از تجديد دين و آمدن آيين جديد توسط امام مهدي (ع ) سخن رفته است . (9 ) تجديد دين به هر يك از اين معاني تصور شود : تصحيح انحرافها و تحريفها آشكار كردن فراموش شده هاي ديني شرح احكام واقعي و فهم درست دين متناسب با فرهنگ زمان و... همه اينها در تجديد حيات دين از اين حكايت مي كند كه پيش از ظهور انديشه ديني به گونه اي به كاستيها و پيرايه ها آميخته خواهد شد كه از حركتهاي مهم امام (ع ) پاكسازي و پيراستن ذهنها از رسوبات فكري گذشته و بازسازي فكر ديني و در نهايت احياي دوباره تعاليم اسلام راستين خواهد بود.
علي (ع ) مي فرمايد :
يعطف الهوي علي الهدي اذا عطفوا الهدي علي الهوي ويعطف الراي علي القرآن اذا عطفوا القران علي الراي » (10 )
« هوا پرستي را به خدا پرستي بازگرداند پس از آن كه خدا پرستي را به هوا پرستي بازگردانده باشند. رايها را به قرآن بازگرداند پس از آن كه قرآن را به رايهاي خود بازگردانده باشند. »
اين كلام علي (ع ) روشن مي كند كه انديشه ديني پيش از ظهور در سطح وسيعي براساس هواها و هوسها و منافع شخصي و گروهي شكل مي گيرد. عالمان دنيامدار و نفس پرست اصول و فروع ديني و آيات وحي را به دلخواه تفسير و تاويل مي كنند آن گونه كه با آرزوهاي دنيا خواهانه آنان هيچ تضادي پيدا نكند و چنانكه احاديث بسيار ديگر نيز به اين تصريح دارد اين كار امري رايج خواهد بود. بدين روي چون تعاليم حيات بخش دين و چهره واقعي كتاب و سنت زير لايه هاي افكار و آراي نادرست پنهان مي شود امام (ع ) آنها را بيرون مي كشد و آشكار مي سازد :
علي (ع ) مي فرمايد :
« و يحيي ميت الكتاب و السنه » .
مهدي (ع ) كتاب و سنت مرده و از ميان رفته را زنده مي كند. »
در اين حديث امام (ع ) به صراحت از مردن كتاب و سنت سخن مي گويد. بي شك انديشه ديني كه برخاسته از كتاب و سنت باشد و حقيقتا آموزشهاي اين دو منبع اصلي شريعت را نشان دهد در اين حكم همانند خواهد بود; يعني اثر حياتي و سازنده در جامعه و زندگي ديني نخواهد داشت ; چرا كه جز پندارها و ادعاهاي دروغين به نام دين حقيقت ديگري نخواهد داشت .
روايتهايي كه از پديد آمدن نارواييها و تيرگيها در حوزه تفكر ديني خبر مي دهند بسيارند. آنچه ياد شد گزينشي اندك از آن بسيار بود.
به راستي معصومان (ع ) چرا و به چه منظور از اين حوادث خبر داده اند
بي شك يك جهت مهم در بيان اين سخنان اين است كه از يك سوي دينداران با عوامل انحراف ديني كه در آينده جامعه را فرا مي گيرد آشنا شوند و در گرفتن معارف ديني هوشيار باشند; و از ديگر سوي خواسته اند به عالمان و متوليان انديشه ديني هشدار دهند كه زمينه هاي انحراف و كژ انديشي را به نيكي بشناسند و از آنها پروا گيرند.
البته عوامل انحراف در انديشه ديني در همه زمانها بوده است حتي در عصر حضور افكار و تاويلهاي نادرست و عالمان منحرف وجود داشته اند اما آنچه دوران غيبت را در برابر اين رويداد حساس مي كند اين است كه چون مفسر واقعي دين حضور ندارد معياري مسلم و قطعي كه شاخص بازشناسي انديشه راستين از دروغين باشد وجود ندارد. در عصر حضور شيعيان هنگام اختلاف يا ترديد در فهم يا اعتقاد درست از نادرست به حضور امامان (ع ) مي رسيدند و معارف ديني خويش را به داوري معصومانه ايشان مي گذاشتند. اما در عصر غيبت اگر چه قرآن به طور كامل و بي هيچ كاستي در دسترس است ولي محك زدن انديشه ها به قرآن و داوري خواستن از قرآن باز به نوبه خود استناد به فهمي از قرآن خواهد بود و هرگز قطعيت و معصوميت داوري معصومانه امام (ع ) را نخواهد داشت . بي ترديد قرآن معيار اصيل بازشناسي درستيها و راستيها در انديشه ديني اين دوران است اما شناخت مراد قرآن بدون دخالت فهم عالم در دسترس نيست ; از همين روي مي بينيم برخي در استناد به قرآن به ديدگاهي روي مي آورند كه حتي فهم ظواهر آن را حجت نمي دانند و معتقد مي شوند كه جز از طريق احاديث و سخنان معصومان (ع ) نمي توان به مراد وحي دست يافت ! آيا اين ديدگاه را مي توان معيار قرار داد پاسخ منفي است زيرا اين ديدگاه خود فهمي است بشري و چه بسا خطا و ديگر آن كه اساسا در تمسك و استناد به حديث امكان لغزش و فرو افتادن در خطا به مراتب بيشتر است ...
آيا رخ نمودن انديشه هاي گوناگون در تاريخ انديشه ديني را مي توان در دايره پديدار شدن انحرافها در فكر ديني زمان غيبت دانست
بي شك اختلاف آرا و افكار در حوزه انديشه ديني به مقتضاي اجتهادي بودن آن است و اين نزد دين پژوهان اصلي پذيرفته و برخاسته از تعاليم ديني امامان (ع ) است . از اين روي بايد براساس هماهنگي و ناهماهنگي و برابري و نابرابري ملاكهاي درستي بر هر كدام از آنها به داوري پرداخت . احاديث ياد شده انديشه هايي كه بر پايه فهم و استنباط درست يعني با آگاهيهاي لازم و شناخته شده براي اجتهاد پديد آيد و معيارهاي مسلم اجتهاد ديني را متناسب با نيازمنديهاي فرهنگ ديني زمان خود دارا باشد در بر نمي گيرند. انديشه هايي كه بي توجه به قانونمنديها و ضوابط كشف شده براي فهم درست دين به وجود آيند و با اصول مسلم در تفكر ديني ناسازگار و بيگانه باشند روشن است كه انحراف خواهند بود.
بنابراين انديشه ديني در طول زمان غيبت به تلاشي مشترك و پيوسته از سوي دين شناسان خبره و آگاه نياز دارد تا منابع شيوه هاي فهم و تحقيق ديني براي بازيافت آموزشهاي راستين و اصيل اسلام در هر زمان شناخته گردد. اين به نوبه خود تلاشي است برآمده از روح و فرهنگ انتظار و ايجاد زمينه سازي براي تحقق اصلاح در تفكر دين كه بزرگ ترين حركت در انقلاب جهاني مهدي (ع ) است .
پاورقي
1 ـ « وسايل الشيعه » شيخ حر عاملي ج 101 18
2 ـ « كتاب الغيبه » نگاشته اوست .
3 ـ وي كتاب : « كمال الدين و تمام النعمه » را در اين موضوع نگاشت .
4 ـ وي بخش آخر « ارشاد » را به اين موضوع اختصاص داده است .
5 ـ « كتاب الغيبه » را نگاشته است موسسه معارف الاسلاميه قم .
6 ـ بحارالانوار ج 52 ص 258
7 ـ يوم الخلاص ص 341
8 ـ الغيبه نعماني ص 231
9 ـ ارشاد شيخ مفيد ج 2 ص 383
10 ـ نهج البلاغه ترجمه فيض خطبه 138
شرح و تفسير دين به منظور پاسخگويي به نيازهاي موجود دينداران و بازگويي و باز فهمي تعاليم به جاي مانده از امامان (ع ) به وسيله عالمان دين آغاز شد و به تدريج سلسله علماي اسلام در طول تاريخ « انتظار » به وجود آمد
براساس كلام حضرت علي (ع ) انديشه دين پيش از ظهور با خطرات و آفات مواجه مي شود و دچار هواها و هوس ها و منافع شخصي و گروهي مي گردد
http://www.jomhourieslami.com/1388/13880828/index.html
نویسنده :عباس مخلصي
|