اصولا قدرت، زیاد یا کم آن، فساد آور است. اما مکانیزمهائی که نظام سیاسی اسلام برای کنترل آن پیشنهاد و اعمال می کند از مکانیزمهای همه مکاتب و نظامها کارآمدتر و بهتر است.
اما مکانیزمها:
1- رهبرغیر معصوم جامعه باید از میان کسانی انتخاب شود که خداترستر و آخرتبین تر از سایر مردم باشند. این خصوصیت او را از ارتکاب اعمال خلاف، آنجائی که دور از چشم مردم و ناظران میباشد، باز میدارد.
2- چنین رهبری باید قبلا آزمایش خود را پس داده باشد و ضمن آنکه از همگنان برتر میباشد در این زمینه حسن شهرت هم داشته باشد.
3- اگر چه فقیه حاکم در نظام سیاسی اسلام در پرتو ولایت مطلقه (به آن تعریفی که در سؤالات قبل گفته شد و نه هرتعریفی) اختیارات وسیعی دارد، اما پایهگذاران قانون اساسی ما برای محدود کردن قدرت وی اختیارات او را میان مردم، رئیسجمهور و خود رهبری تقسیم نمودهاند. درصورتی که رئیسجمهور آمریکا در آنجا هم رهبر است و اختیارات رهبران را دارد و هم رئیس قوهمجریه است وهم معاون وی رئیس مجلس سنا میباشد.
4- در جمهوری اسلامی ایران مجلس خبرگان رهبری مکانیزم خوبی برای نظارت بر رهبری است. اما مکتب سیاسی اسلام این مکانیزم را کافی نمیداند بلکه به مردم و به ویژه نخبگان مردم دستور میدهد که به صورت گسترده و همه جانبه بر رهبر جامعه نظارت داشته باشند و اگرچه حق واگذاری این تکلیف به دیگران را دارند اما دیگران اگر این تکلیف را خوب انجام ندادند از گردن خود مردم ساقط نمیشود.
|