اولا: حضرتعالی که به عنوان یک مسلمان قرآن را میشناسید، در کجای قرآن به طور مستقیم گفته شده است که نماز صبح دو رکعت است و نمازهای ظهر و عصر چهار رکعت، که آنها را اینگونه به جا میآورید؟ پس همان گونه که آن را پذیرفتید و عمل میکنید این را نیز بپذیرید.
ثانیا اینکه: اثبات ولایت فقهاء بر جامعه یک مسئله کلامی است و فقهی نیست؛ زیرا اثبات ولایت فقهاء دنباله اثبات ولایت ائمه می باشد. اثبات ولایت فقهاء را نیز بنده علاوه بر اینکه در سؤالهای شماره سه و یازده تا اندازه ای مورد بررسی قرار داده ام اما در اینجا به دنباله سؤال سه می گویم:
پس از پیامبر اعظم دو دسته از نواب، ولایت بر جامعه را بر عهده می گیرند. یک دسته نایبان خاص پیامبر هستند که ائمه معصومین می باشند که پیامبر آنها را با اسم به مردم معرفی کرده است و این مسئله در حدیث جابر منعکس شده است، آنجا که جابربه پیامبرعرض می کند، در آیه شریفه " اطیعواالله و اطیعواالرسول..."، خدا را شناختیم، پیامبر را شناختیم، اولی الامر چه کسانی هستند؟ پیامبرمی فرمایند: آنها جانشینان من اند و امامان مسلمین بعد از من. اول آنها علی بن ابیطالب، بعد حسن و حسین، سپس علی بن حسین......و آخرین آنها که هم اسم و هم کنیه من است که در پس پرده غیبت قرار می گیرد.... مردم نیز از وجود او استفاده می کنند همان طور که وقتی خورشید در پس ابر قرار می گیرد و از وجود آن بهره می برند. پیامبر یک نواب عامی هم دارد که آنها فقهاء جامع الشرایطی هستند که پیامبر از آنها به عنوان " راویان احادیث " اسم برده است.
ائمه نیز دارای دو نوع نایب می باشند یکی نایبانی که آنها را با اسم به مردم معرفی کرده اند و آنها نایبان خاص ائمه می باشند و دیگری نایبان عام ائمه که با مشخصات به مردم معرفی شده اند و برای شناسائی چنین نایبانی حداقل دوازده خصوصیت را مطرح کرده اند.( که در نمودار فوق با شماره مشخص شده اند ).
اما این خط حاکمیت در جامعه بالفعل نمی شود مگرآنکه مردم دراعمال حاکمیت برسرنوشت خویش خط حاکمیت خود را به آن پیوند بزنند. به عبارت دیگر هرگاه مردم خط حاکمیتشان را به خط حاکمیت خداوند پیوند بزنند حکومت اسلامی از قوه به فعل در می آید ( مانند حکومت پیامبر در مدینه و یا حکومت حضرت علی ع در کوفه بعد از کشته شدن خلیفه سوم ) و هرگاه مردم در اعمال حاکیت بر سرنوشت خود خط حاکمیتشان را از خط حاکمیت خداوند جدا کنند حکومت اسلامی درجامعه بالقوه باقی می ماند( مانند حکومت پیامبر در مکه و حکومت امام علی ع در مدنیه).
---------------------------------------
1. " هیچ حکم و قانون ودستوری جز حکم و قانون خدا قابل پذیرش نیست " ( انعام، 57).
2. " از خدا اطاعت داشته باشید " (نساء، 59).
3. " به درستی که حاکم بر شما خداوند است " (مائده، 55).
4. " ولایت پیامبر از ولایت مومنین بر خودشان بالاتر است " (احزاب، 6).
5. " آنچه رسول به شما می دهد را بگیرید و عمل کنید و از آنچه نهی می کند بپرهیزید "(حشر، 8).
6. الشيخ الصدوق، كمال الدين وتمام النعمة، ص 253.
7. محمد بن علی القمی، من لا یحضره الفقیه، ص 591.
8. محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج6، ص 335. و ج27، ص 131. و ج27، ص 131. و حسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج17، ص 316.
9. الطبرسی، الاحتجاج، ج1، 95.
10. محمد باقر المجلسی، بحار الانوار، ج 75، ص 269.
|