اگر این سؤال را از امام خمینی(ره) کرده بودید امام این گونه پاسخ می دادند:
«گاهى وقتها گوينده در عين حالى كه خوب مىگويد، در عين حالى كه خوب مىنويسد، كتاب توحيد هم مىنويسد، كتاب اخلاق هم مىنويسد، لكن همان نوشتن است و گفتن است و عرضه داشتن است، خودش از آن بيخبر است. بسيار مسائل است كه گويندگان هر جا بايد باشند مىگويند، مسائل را طرح مىكنند و خيلى هم خوب طرح مىكنند. و خيلى هم خوب عرضه مىكنند و دعوت خوب مىكنند و موعظه خوب مىكنند. لكن از باب اينكه خودشان ساخته نشدهاند، مىگويند و خودشان بيخبرند. چه بسا اشخاصى كه كتاب اخلاق مىنويسند و بسيار هم خوب مىنويسند، و خودشان متَّصف به اخلاق حسنه نيستند. و چه بسا اشخاصى كه توحيد را خوب تدريس مىكنند و خوب القا مىكنند و خودشان بيخبرند. گوينده اگر خودش بيخبر شد، تأثير در كلامش هم كم خواهد شد. گاهى يك انسانى در گفتار بسيار خوب است و بسيار جميل صحبت مىكند. در نوشتن هم بسيار خوب چيز مىنويسد و خوب القا مىكند، لكن خودِ نويسنده و خودِ گوينده و خودِ موعظهكننده را وقتى انسان مىبيند، مىبيند عملش آن طور نيست.
گرچه گفته شده است كه: انْظُرْ الى ما قالْ وَ لا تَنْظُرْ الى مَنْ قالَ نگاه كن به آن چيزى كه گفته مىشود، نه به آن شخصى كه آن چيز را مىگويد. و حكمت را بايد اخذ كرد و لو از يك مشرك، لكن در عين حال كه اين مطلب صحيح است، اين مطلب هم بايد مورد توجه واقع بشود كه وقتى «ما قال» را؛ آن چيزى كه گفته مىشود شنيديم، يك نظرى هم به «مَنْ قال» بكنيم. ببينيم كه خودش چكاره است. ( صحيفه امام، ج13، ص 398 )»
|