«بنابراین شهود امر مقدس، هر چند پنهان، منكوب و یا مبهم، همواره یك وجه ماندگارِ اندیشه و عمل انسانی است.» هنگامی كه یك امر مقدس موجودیت یافت و مثلاً كوه یا درختی تجلی امر مقدس پنداشته شد، شبكهای از امور و رفتارهای مقدس، پیرامون آن شكل میگیرد، بدینسان كه همه اشیای مرتبط با آن از این قداست بهرهمند میگردند. شیوه بیان احساسِ ناشی از مواجهه با امر مقدس و ادراك آن، مطلب دیگری است كه الیاده به آن پرداخته است. نظر به این كه این تجربه كاملاً متفاوت از تجربههای عادی و روزمره است، شیوه بیان آن نیز نمیتواند همان بیان عادی باشد؛ تنها از طریق بیان غیرمستقیم و به وسیله نمادها و یا اسطورهها، كه خود صورتِ روایی شده دستهای از نمادها هستند، میتوان آنها را بیان كرد. تحقیق در این نمادها و تلاش برای فهم آنها از مهمترین دلمشغولیهای علمی الیاده بود و بخش مهمی از آثار او به همین امر اختصاص دارد،[1] در تحلیل الیاده آنها نشانههایی از ساحت قدسی به دست میدهند، مواد اصلی این نمادپردازیها از جلوههای گوناگون طبیعت هم چون آتش و نور و آب و كوه و خورشید و ستاره، وام گرفته میشود، و از این طریق انسانها تصور خود را در مورد ساحت قدسی و قلمرو ماورای طبیعی بیان میدارند، و بدینسان قلمرو طبیعت با ساحت ماوراء طبیعت به هم پیوند میخورند. اما نقش دین این است كه شرایط «مواجهه با قدسی را ایجاد نموده و ارتقا بخشد»[2] و همان گونه كه الیاده خود نوشته است: «آدمی را از شرایط هستی دنیوی و تاریخیاش بیرون آورد و وجود او را به جهانی با كیفیتی دیگرگون و عالمی ذاتاً متفاوت، متعالی و مقدس فرا بیفكند.»[3] همین نقش اساسی دین كه در واقع بیانگر عالیترین آرزو و آمالهای انسانی است، همان چیزی است كه در همه اساطیر كهن و میانه، انعكاس یافته و الگوهای كلی و موضوعات اساسی این اساطیر را شكل داده است. این الگوهای كلی را الیاده، صورتهای مثالی[4] مینامد و مقصود از آن «افعال مثالی هستند كه خدایان یا قهرمانان، آنها را در آغاز و یا در زمان اساطیری انجام دادهاند و بشر بعدی این افعال را تكرار میكنند... اساطیر و شعائر دین كهن دوباره لحظه آفرینش را زنده میكنند هنگامی كه همه چیز داده میشد» و از جمله این صورتهای مثالی فرار از تاریخ و بازگشت به این لحظه آغازین آفرینش است كه از مهمترین آرزوهای تمامی مردمان باستان و موضوع بیشتر اساطیر كهن است. نقد و بررسی نظریه الیاده همان گونه كه در آغاز نیز بدان اشاره شد، ادامه و تكمیل همان دیدگاه اوتوست بدین لحاظ از برخی از جنبههای مثبت و منفی نظریه اوتو نیز برخوردار است، از جمله این كه به حقیقت امر قدسی باور دارد و از این طریق، بر اصالتِ تمایل و اندیشه دینی معترف است و این همان جنبه مثبت نظریات اوتو و الیاده است. از سوی دیگر میتوان گفت كه اشكالات اول و دوم نظریات اوتو بر الیاده نیز وارد میشود. افزون بر این، مشهورترین انتقادی كه از او میشود، تعمیمهای ذهنی و گسترده اوست كه به حد كافی بر دادههای مشخص تاریخی و تجربی مبتنی نیستند بلكه مبتنی بر دادههایی هستند كه بدون توجه به شرایط زمانی و مكانی و به طور گزینشی از اقوام و ملل مختلف و از زمانهای مختلف جمعآوری شدهاند به نحوی كه برخی او را متهم میكنند كه از ذكر دادههایی كه موافق نظریههای او نیستند خودداری كرده است. اشكال دیگری نیز وجود دارد كه به شیوه پدیدار شناسی باز میگردد و آن این است كه آیا اصولاً آن گونه كه پدیدارشناسان دین مدعی هستند، میتوان ذهن را از همه پیش فرضها و ذهنیتهای پیشین پاك كرد و یا این كه حتی در بهترین شرایط ذهن همچنان گرانبار از فرضیهها و نظریهها بوده ودینداری و بیدینی فرد و یا نوع تدین او در جهتگیری و فهم او نمیتواند بیتأثیر باشد. با وجود این، به نظر میآید كه شیوه پدیدار شناسی نسبت به روشهای فروكاهشیِ پیشین، از آفات و اشكالهای كمتری برخوردار باشد. ابوالفضل محمودي- جستارهايي در كلام جديد، ص186 __________________________________ [1] . در این مورد بنگرید به: رساله در تاریخ ادیان و نیز كتاب چشم اندازهای اسطوره كه هر دو را آقای جلال ستاری ترجمه كرده است و نیز كتاب مقدس و نامقدس، ترجمه نصر الله زنگوئی. [2] . Pals، D.L. oP. ciT، P. 165 [3] . Ibid. [4] . archetypes. |