علاوه بر این كاركرد، مى توان از تحكیم روابط عاطفى بین اعضاى خانواده، تعیین تكلیف براى افراد خانواده و آشكار ساختن بدهى هاى مادى و معنوى، به عنوان كاركردهاى دیگر وصیت نام برد.
10. كاركرد احكام ارث
هنجار ارث در تحكیم روابط بستگان و تشویق افراد به كار و تلاش و احساس ارث گذار نسبت به آسایش و امنیت اعضاى خانواده، نقش فراوانى دارد و كاركرد حكم دو برابر بودن ارث پسران از دختران به جهت این است كه مخارج زندگى و مسئولیت تأمین معاش بر عهده ى مردان است.(1) علاوه بر این كه مردان موظف به پرداخت مهر و صداق هستند.(2)
چند تذكر در زمینه ى كاركردهاى دین
ایمان و دین دارى، داراى مراتب و شدت و ضعف است. ضعف و قوت كاركردهاى دین، به شدت و ضعف ایمان متدینان و نحوه ى روى كرد و اقبال آن ها به دین بستگى دارد. ممكن است برخى گمان كنند كه با مواد مخّدر یا هیپنوتیزم و مانند این ها نیز برخى كاركردهاى دین تحقق پذیر است و دین در آن امور، بدیل و جانشین دارد. این سخن، اولاً صرف ادعاست كه كسى بگوید همان كاركرد دین با این اعمال محقق مى گردد، ثانیاً غرض، تنها تحقق كاركرد نیست، بلكه باید بدون ضررهاى جانبى دیگر، داراى كاركرد مثبت باشد و ضررهاى فراوان مواد مخدر یا هیپنوتیزم، بر عوام و خواص پوشیده نیست. برخى از نویسندگان، كاركردهاى منفى به دین نسبت داده اند، براى نمونه، باتومور مى گوید: «دین به همان اندازه كه نیروى متحد كننده اى است و جوامع بزرگ را وحدت بخشیده، به همان اندازه، نیروى نفاق افكن نیز هست».(3) این سخن كه تنوع دینى، موجب تعارض و تفرقه است، تا حدودى صحیح است، ولى حقّ مطلب آن است كه دین در واقع، یكى بیش نیست و دین بَعدى، مهیمن، كامل كننده و ناسخ دین قبلى است و اگر همه به دین واحد تن مى دادند، همبستگى جوامع نیز فراهم مى آمد. علاوه بر این كه فرقه هاى ساختگى بشرى و آیین ها و مذاهب دروغین شیطانى كه توسط شیاطین انس به وجود آمده اند و موجب تفرقه مى شوند را نباید با دین حقّ و الهى كه موجب وحدت مى گردد، یكى پنداشت.
برخى از جامعه شناسان غربى مدعى شده اند كه مذهب نه تنها از راهنمایى اخلاق و رفتار اجتماعى عاجز مانده بلكه غالباً عادات و آداب و رسوم اجتماعى را دنبال كرده و تنها به نسخ رسوم و سنّتى كه مورد مخالفت عمومى بوده اكتفا نموده است.(4) این ادعا نیز بر دینى چون مسیحیتِ تحریف شده و آشفته منطبق است و اسلام عزیز را شامل نمى شود؛ زیرا هم چنان كه در گفتار هفدهم آمده است، دین پاسخ گوى نیازهاى متغیر اخلاقى است و بر مبناى اصول ثابت اخلاقى، حكم رانى مى كند. تعداد كودكانى كه در دنیاى امروز، با وجود این همه منابع طبیعى و تكنولوژى هاى پیش رفته، از گرسنگى مى میرند، آمار اسف انگیز فجایع و ابتذالات اخلاقى، مشكلات روانى، جنایت ها، خیانت ها، خودكشى ها و آسیب هاى فراوان اجتماعى در غرب، زمانى گسترش یافت كه امثال نیچه، ضرورت كشتن خدا در غرب را مطرح كردند; ایسم به لاییسم بدل شد و لیبرالیسم فرهنگى رواج یافت.
البتّه نخبگان عصر جدید، توجه گسترده اى به جایگاه ویژه و كلیدى خدا پرستى و اعتقادات مذهبى و دین باورى نموده اند و به نقش كاربردى این اعتقادات در باز سازى و به سازى جامعه ى جهانى و تأمین نیازهاى اولیه و ثانویه ى زندگى بشر عنایت دارند; حتّى به نقش دین در زمینه ى كنترل آثار و تبعات سوء توسعه اقتصادى نیز توجه دارند; به همین دلیل، پاره اى از اساتید در دانشگاه هاى معتبر جهان، به نقش ارزش هاى معنوى و دینى در تحصیل و رشد علمى دانشجویان اعتراف مى كنند و انسانِ داراى گرایش به اعتقادات دینى را از نظر جسمى و روانى سالم تر معرفى مى كنند. برخى چنین اعتراف مى كنند كه مذهب باعث پدید آمدن سؤالات زیادى در حوزه هاى مختلف علوم گشته و پایه هاى طب و علم را پى نهاده است.(5)
«به عقیده ى من، كلید دنیاى بهتر براى كودكان ما، تأكید مجدد بر اهمیّت ارزش ها و تشویق آرمان گرایى است، احساس مى كنم، بچه ها و بزرگ سالان در خانواده اى كه از مذهب خاص پیروى مى كنند، افراد خوش بختى هستند».(6) عصر اضطراب، نامى است كه روان شناسان بر این عصر نهاده اند، مطابق آمار، در جهانى كه به آن جهان فراتر از تجدد مى گویند، بسیارى از تخت هاى بیمارستانى ایالات متحده متعلق به بیماران روانى است. امروز دنیاى ما دچار قحطى تفسیر معنوى جهان و هستى است.(7) غرب، كلید اصلى را گم كرده و براى باز كردن قفل این مسائل، كلیدى را كه به این قفل نمى خورد، به كار مى برد. پاسخ همه ى این پرسش ها (انسان كیست؟ زندگى چیست؟) را نه علم و نه فلسفه، بلكه دین مى دهد.(8)
___________________________________________
پی نوشت ها:
1. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، جزء دوم، ص 96.
2. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 293.
3. بى تى باتومور، جامعه شناسى، ترجمه ى حسن منصور و حسن حسینى كلجاهى، (تهران: انتشارت امیركبیر)، ص 272.
4. جامعه شناسى، ترجمه ى مشفق همدانى، ص 145.
5. ژولین فروند، جامعه شناسى ماكس وبر، ص 191.
6. بنجامین اسپاك، دنیاى بهتر براى كودكانمان، منصوره حكمى، ص 118.
7. محمد رضا شرفى، مجله ى رشد، سال چهارم، پاییز و زمستان، ص 74.
8. ژان فوراستیه، بحران دانشگاه، ترجمه ى على اكبر كسمایى، ص ص 101 و 103.
منبع: عبدالحسین خسروپناه - کلام جديد.
|