مقدمه
توجه انسان ها به معجزه به عنوان پدیده ای غیر عادی و دلالت آن، به ویژه بر صدق مدعای آورنده اش، به زمان صدور معجزات به دست پیامبران الهی باز می گردد. از قرآن كریم چنین برمی آید كه مردم از پیامبران خویش كه مدعی نبوت الهی بوده اند، نشانه خدایی می طلبیده اند و در مواردی كه این درخواست برخاسته از حس حقیقت جویی آنها بوده، انبیا به اذن خداوند، معجزه می آورده اند. قرآن می فرماید:«قالت رسلهم افی الله شك فاطر السموات والارض یدعوكم لیغفر لكم من ذنوبكم و یؤخركم الی اجل مسمی قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما كان یعبد آباؤنا فاتونا بسلطان مبین؛ پیامبرانشان گفتند:مگر درباره خداوند پدید آورنده آسمان ها و زمین تردیدی هست؟ او شما را دعوت می كند تا پاره ای از گناهان شما را ببخشد و تا زمان معینی شما را مهلت می دهد. گفتند:شما جزء بشری مثل ما نیستید، می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند باز دارید. پس برای ما حجتی بیاورید» (ابراهیم،آیه10) (1) تعاریف متفاوتی از معجزه ارائه شده است،(2) اما تعریفی كه به نظر كامل می آید، این است كه معجزه كاری فوق قدرت بشری است و با عنایت ویژه خداوند، به دست مدعی نبوت، برای اثبات صدق مدعای خویش انجام می گیرد و مطابق با مدعای مدعی نبوت و همراه با تحدی است.
معجزه - به این معنا - از دیرباز مورد بحث و بررسی دانشمندان علوم ادیان الهی بوده و هست. دانشمندان یهود معجزه را به عنوان دلیلی بر نبوت خاصه و برگزیده بودن قوم خویش و اندیشمندان مسیحی آن را به مثابه دلیل بر وجود خداوند (به گمان خودشان، الوهیت مسیح) و حقانیت دین مسیح مورد بررسی و تحقیق قرار داده اند. فیلسوفان دین تحت عنوان «دلالت حوادث طبیعی بر وجود خداوند» از دلالت معجزه بحث كرده اند.(3) متكلمان مسلمان در مبحث «دلایل نبوت خاصه» و مفسران در مقدمه تفسیر یا ذیل آیات تحدی و آیات مربوط به معجزه، از دلالت معجزه بحث كرده اند و به طور كلی، در این زمینه تلاش های شایان تقدیری انجام شده، اما به نظر می رسد تمام زوایای این موضوع مورد بحث قرار نگرفته است. آنچه با معجزه قابل اثبات می باشد، بر دو قسم است: الف. مسائلی كه معجزه بدون واسطه بر آنها دلالت می كند. ب. مسائلی كه با ضمیمه كردن برخی مقدمات به معجزه نتیجه گرفته می شود.
الف. مسائل مربوط به مدلول بی واسطه معجزه
1. معجزه و نبوت خاصه
به گواهی تاریخ، برخی افراد به دروغ، مدعی نبوت و سفارت از طرف خداوند شده اند تا از این طریق، به شهرت و جاه برسند. بنابراین، باید معیارها و ضوابطی وجود داشته باشد تا با آنها بتوان پیامبران راستین الهی را از كسانی كه به دروغ مدعی نبوت اند، تشخیص داد. از جمله آنها، مجهز بودن رسولان الهی به معجزه است؛ زیرا نبی و پیامبر مدعی ارتباط با خداوند هستند كه مردم نمی توانند آن را درك كنند و نشانه محسوسی لازم است تا مردم از طریق آن، به صدق مدعای او پی ببرند. شاید بتوان گفت بحث از دلالت معجزه بر نبوت خاصه به صورت استدلالی از قرن پنجم شروع شده است. از دانشمندان این قرن زكریای رازی معتقد بود كه دلالت معجزه بر نبوت خاصه اقناعی است.(4) ولی ابوحامد غزالی (450 - 505 ه.ق) دانشمند هم عصر او، این دلالت را برهانی دانسته و بر مدعای خود استدلال كرده است.(5) صاحب نظران در باب دلالت معجزه بر نبوت خاصه، دیدگاه های مختلفی ارائه داده اند:
دیدگاه اول: هیچ رابطه ای بین معجزه و نبوت خاصه نیست.(6)
دیدگاه دوم: دلالت معجزه بر نبوت اقناعی است.
دیدگاه سوم: رابطه بین معجزه و نبوت خاصه برهانی می باشد.
دیدگاه چهارم: راه اثبات نبوت خاصه منحصر به معجزه است.(7)
بیشتر دانشمندان اسلامی كه در این مورد بحث كرده اند، به ویژه معاصران، نوع دلالت معجزه بر نبوت خاصه را منطقی می دانند و به دلیل حكمت،(8) دلیل حكم الامثال،(9) دلیل نقض غرض و دلایلی دیگر،(10) بر مدعای خود استدلال كرده اند. به نظر می رسد دلالت معجزه بر نبوت خاصه برهانی است برای اینكه به مباحثی از دلالت معجزه بپردازیم كه كمتر مورد بحث قرار گرفته است به صرف بیان دلیل بر مدعای خود تحت عنوان دلیل نقض غرض اكتفا می گردد و از ذكر دلایل دیگر و نقد و بررسی آنها صرف نظر می شود.(11) این دلیل از چند مقدمه تشكیل می شود:
1-در بحث خداشناسی، به اثبات رسیده كه خداوند حكیم است.
2-در بحث نبوت عامه، ثابت شده كه حكمت خداوند اقتضا می كند پیامبرانی به قصد هدایت بشر بفرستد.
3-مردم به گونه ای آفریده شده اند كه ادعای نبوت را از كسی كه معجزه می آورد، سوء سابقه ندارد و بر خلاف عقل سخن نمی گوید، می پذیرند.
4-با توجه به مقدمات مزبور، مدعی نبوت، كه معجزه آورده و مردم سخنش را پذیرفته اند، اگر دروغگو باشد، چون موجب گمراهی مردم می شود، باید خدا رسوایش كند وگرنه به جهل افكندن، نقض غرض و خلاف حكمت خواهد بود.
نتیجه آنكه چون مدعی نبوتی معجزه آورد و خداوند رسوایش نمی كند، معلوم می شود كه در مدعای خود راستگوست.
توجه به این نكته لازم است كه برهانی بودن دلالت معجزه بر نبوت خاصه تحلیلی است كه از رابطه این دو درك می شود و چه بسا، ممكن است كسانی از طریق برهانی، حتی از طریق معجزه، به نبوت پیامبری ایمان نیاورند، بلكه از راه دیگری مثل تنصیص پیامبر قبلی و یا دقت در كردار و رفتار و محتوای آنچه آورده است، نبوت او را قبول كنند كه این گروه درصد بالایی از پیروان پیامبران، به خصوص پیامبر اكرم(ص) را تشكیل می دادند و اكنون نیز پیرو آن حضرت هستند.
1-1. دلایل نقلی دلالت معجزه بر نبوت خاصه
در بحث نقلی از دلالت معجزه، كه شامل مباحث قرآنی و روایی می باشد، تذكار این مطلب لازم است كه برای اتمام حجت، از نظر شرعی حصول یقین روانشناختی (اقناعی) كافی است؛ زیرا از نظر بیانات نقلی و دینی، آنچه در اصول دین لازم است، حصول یقین، اطمینان و قانع شدن می باشد. فقها نیز گفته اند: مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد، ولی نگفته اند این یقین باید از راه برهان حاصل شود و همین مقدار از یقین در وصول به سعادت كافی است، گرچه از لحن قرآن كریم، كه به صورت تحدی است، برهانی بودن معجزه (قرآن) پیامبر اكرم(ص) فهمیده می شود.(12)
1-1-1. آیات قرآن كریم
در قرآن كریم، كلمه معجزه و مشتقات آن به معنای مورد نظر در این مبحث به كار نرفته و از واقعه معجزه به آیه و آیات تعبیر شده است. ممكن است گفته شود كه این تعبیرها به معجزه اشاره ندارد.(13) پاسخ آن است كه با توجه به آیاتی كه این تعابیر در آنها به كار رفته و مسائلی كه این كلمات از آنها حاكی است، معلوم می شود مراد از این تعابیر، معجزات پیامبران است؛ زیرا اولا در آیاتی به كار رفته كه از پیامبری نشانه خدایی خواسته شده، او نشانه آورده و از آن نشانه ها با این كلمات تعبیر شده است. یا در مقام دعوت مردم به سوی خداوند، برای اثبات صدق مدعای خویش در نبوت، كاری انجام داده یا سبب اتفاق افتادن كار فوق العاده ای شده كه از آن با این الفاظ تعبیر شده است.
ثانیا وقتی انبیای الهی این معجزات را آورده اند، مردم نتوانسته اند به مبارزه برخیزند و ساكت و قانع شده یا نسبت سحر به آورنده آن داده اند، كه معلوم می شود قرآن نیز دلالت معجزه بر نبوت خاصه را یقینی می داند (اعم از روانشناختی یا برهانی) و بیشتر برگردانندگان قرآن كریم به فارسی این الفاظ را به معجزه و یا كلماتی كه معنای معجزه را افاده كند، برگردانده اند. به عنوان نمونه، به چند آیه اشاره می شود:
1 - آیه: «و رسولا الی بنی اسرائیل انی قد جئتكم بآیه من ربكم انی اخلق لكم من الطین كهیئه الطیر فانفخ فیه فیكون طیرا باذن الله...؛ و (او را به عنوان)پیامبری به سوی بنی اسرائیل می فرستد كه به آنان بگوید:من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه آورده ام كه از گل، مجسمه مرغی می سازم و بر آن میدمم تا به امر خدا، مرغی گردد...» (آل عمران،آیه49) در این آیه شریفه، آقایان محمد مهدی فولادوند، خرمشاهی، كاظم پور جوادی، كاویانپور، الهی قمشه ای و سیدرضا سراج كلمه آیه را به معجزه ترجمه كرده اند. دیگران نیز به نشانه یا آیت معنا كرده اند كه می توان این معنا را از آن استفاده كرد.
2 - بینه: «و الی ثمود اخاهم صالحا قال یا قوم اعبدوا الله مالكم من اله غیره قد جاءتكم بینه من ربكم هذه ناقه الله لكم آیه...» (اعراف،آیه73) این آیه اشاره دارد به اجابت حضرت صالح(ع) نسبت به درخواست قومش كه وقتی به آنها گفت: «انی لكم رسول امین؛ من برای شما فرستاده ای قابل اعتمادم» (شعراء،آیه143)، آنها گفتند: «ما انت الا بشر مثلنا فات بآیه ان كنت من الصادقین؛ تو جز بشری مانند ما (بیش) نیستی. اگر راست می گویی معجزه ای بیاور. از این دو آیه استفاده می شود كه از حضرت صالح(ع) برای صدق نبوتش معجزه ای خواستند و او ناقه (شتر ماده) را آورد.» (شعراء،آیه154)
-----------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1. هم چنین درباره قوم ثمود آمده است: به حضرت صالح گفتند: «ما انت الا بشر مثلنا فات بآیه ان كنت من الصادقین؛ تو هم مثل ما بشرى بیش نیستنى. اگر راست مىگویى، نشانه اى بیاور» (شعراء،آیه143). حضرت صالح(ع) برایشان ماده شترى آورد: «قال هذه ناقه الله؛ گفت: این ناقه معجزه من است» (شعراء،آیه154). (در برگردان آیات قرآن كریم از ترجمه استاد محمدمهدى فولادوند با تغییر اندك استفاده شده است.)
2. ر.ك.به: علامه حلى، كشف الاسرار فى شرح تجرید الاعتقاد، ص 350 با تعلیقه حسن حسن زاده آملى / جعفر سبحانى، الالهیات على هدى الكتاب و السنه والعقل، ج2، ص229، المركز العالى للدراسات / ابن داود، سه ارجوزه در كلام، امامت و فقه، تحقیق حسین درگاهى و حسن طارمى، ص 90.
3. ر.ك.به: جان هیك، فلسفه دین، ترجمه بهرام رادهدى، 1372، ص 70، / مصطفى ملكیان، جزوه مسائل كلام جدید؛ تصورات مختلف درباره خداوند، ص 78 و 80، تهران، دانشگاه امام صادق(ع).
4. ر.ك.به: مصطفى ملكیان، جزوه تاریخ فلسفه غرب، دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، ص 254.
5. غزالى گوید: «قلنا المعجزه مقرونه بالتحدى نازله منزله قوله سبحانه: "صدقت و انت رسول الله" و تصدیق الكاذب محال بذاته و كل من قال له "صدقت و انت رسول الله" و تصدیق الكاذب محال بذاته. و كل من قال: له "انت رسولى" صار رسولا و خرج لحن كونه كاذبا. فالجمع بین كونه كاذبا و بین ما منزل قوله: «انت رسولى» محال؛ لان معنى كونه كاذبا انه ما قیل له: "انت رسولى" و معنى المعجزه انه قیل له: "انت رسولى.» (الاقتصاد فى الاعتقاد، قاهره، مكتبه النجاریه، ص91.) البته از كتاب دیگر ایشان به نام «القسطاس المستقیم» برمىآید كه وى این دلالت را یقینى و برهانى نمىداند.
6. ر.ك.به: ابن رشد محمد بن احمد، الكشف عن مناهج الادله فى عقائد المله...، مصر، الطبعه النعمانیه، ص93 / مصطفى ملكیان، جزوه مسائل كلام جدید، ص119.
7. ر.ك.به: ملا عبدالرزاق لاهیجى؛ سر ایمان در اصول اعتقادات، تصحیح صادق لاریجانى، الزهراء، ص 78 - 80؛ به نظر مىرسد خواجه نصیر الدین طوسى نیز طریق معرفت راستگویى نبى را منحصر در معجزه مىداند؛ زیرا در بحث از راه شناخت صدق نبى فقط معجزه را آورده است. مىگوید: «طریق معرفه صدقه (نبى) ظهور المعجزه على یده.»(علامه حلى، پیشین، ص350)
8. ر.ك.به: قوشچى، شرح تجرید الاعتقاد، ص36 / محمد جواد بلاغى، تفسیر آلاء الرحمن، ج1، ص3 / سید ابوالقاسم خوئى، البیان فى علوم القرآن، منشورات انوار الهدى؛ به نظر مىرسد مرحوم آیه الله خوئى كاملتر از دیگران آورده است.
9. سید محمد حسین طباطبائى، المیزان فى تفسیر القرآن، اسلامیه، ج1، ص84 و 85 / اعجاز از دیدگاه عقل و قرآن، فاخته، ص23 و 24
10. ر.ك.به: فخر رازى، تفسیر كبیر (مفاتیح الغیب)، ج 24، ص 212. / خواجه نصیر الدین طوسى و علامه حلى، پیشین، ص350 مرتضى مطهرى، وحى و نبوت، تهران، صدرا، ص12، عبدالله جوادى آملى، تبیین براهن اثبات خدا،ص352 همو، وحى و رهبرى، چاپ دوم،69، ص20 / محمد تقى مصباح یزدى، آموزش عقاید، ص2. جعفر سبحانى، پیشین، ص 92 و93. سعدالدین تفتازانى، شرح المقاصد، ج 5، ص519.
11. براى تفصیل بیشتر، ر.ك.به: حمید آریان، بررسى دلالت معجزه به نبوت، مجله معرفت، ش 24، ص 70.
12. آیات تحدى بر این مطلب دلالت دارد؛ از جمله آیات: «و ان كنتم فى ریب مما نزلنا على عبدنا فاتوا بسوره من مثله واوعوا شهداءكم من دون الله ان كنتم صادقین فان لم تفعلوا ولن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس والحجاره اعدت للكافرین» (بقره:23 - 24)
13. مصطفى ملكیان، جزوه مسائل كلام جدید، مؤسسه امام صادق(ع)، ص113.
.................................
منبع: مصطفي کريمي- فصلنامه معرفت، ش26.
|