3-1. قرآن و دلالت معجزه بر وجود خداوند
ممكن است گفته شود، می توان از برخی آیات قرآن، دلالت معجزه بر وجود خداوند را به دست آورد؛ از جمله، آیه 101 و 102 سوره اسراء: «ولقد آتینا موسی تسع آیات بینات فسئل بنیاسرائیل اذ جاءهم فقال له فرعون انی لاظنك یا موسی مسحورا قال لقد علمت ما انزل هؤلاء الا رب السموات والارض بصائر انی لاظنك یا فرعون مثبورا؛ به حقیقت، ما به موسی نه نشانه آشكار دادیم. پس از فرزندان اسرائیل بپرس. آنگاه كه نزد آنان آمد و فرعون به او گفت: ای موسی، من جدا تو را افسون شده می پندارم. گفت: قطعا می دانی كه این (نشانه ها) را كه باعث بینش هاست، جز پروردگار آسمان ها و زمین، نازل نكرده است. و به راستی، ای فرعون، من تو راه تباه شده می پندارم.» حضرت موسی(ع) علاوه بر اثبات نبوت خود، مأمور دعوت فرعون به قبول و عبادت پروردگار نیز بود؛ زیرا فرعون به فرموده قرآن، می گفت: «ما علمت لكم من اله غیری؛ من جز خویشتن برای شما خدایی نمی شناسم.» (قصص،آیه38)
قرآن كریم در داستان حضرت موسی(ع) و فرعون در سوره شعراء می فرماید: «فرمود: نه، چنین نیست. نشانه های ما را (برای آنان) ببرید كه ما با شما شنونده ایم. سپس بروید به سوی فرعون و بگویید: ما پیامبر پروردگار جهانیانیم.» (شعراء،آیه15 و16) و نیز می فرماید، «فرعون گفت: پروردگار جهانیان چیست؟ (موسی) گفت: پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است - اگر اهل یقین باشید.» (شعراء،آیه23-24) سپس فرعون خطاب به حضرت موسی(ع) گفت: «اگر خدایی غیر از من اختیار كنی، قطعا تو را از (جمله) زندانیان خواهم ساخت. (موسی) گفت: اگرچه برای تو چیزی (معجزه ای) آشكار بیاورم؟ گفت: اگر راست می گویی آن را بیاور. موسی(ع) عصای خود را افكند و به ناگاه، اژدهایی نمایان شد. (فرعون) به سرانی كه پیرامونش بودند گفت: این ساحری بسیار داناست.» (شعراء،آیه29-32 و 34) فرعون ساحران ماهر را جمع كرد تا بر حضرت موسی(ع) غالب آیند، ولی وقتی معجزه آن حضرت را دیدند، فهمیدند كه از نوع سحر نیست. در نتیجه، ساحران به حالت سجده افتادند و گفتند:« به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ پروردگار موسی و هارون» (شعراء:46 و47) حضرت موسی(ع) وقتی دو معجزه عصا و ید بیضا را به فرعون نشان داد، چون برای او حجت تمام شد، برایش شكی باقی نماند و فهمید غیر از خداوند خالق هستی یا به اذن او، كسی نمی تواند این كارها را انجام دهد، اما در عین حال، عناد و تكبر ورزید و حق را نپذیرفت، حضرت موسی(ع) فرمود: «ای فرعون، به راستی كه تو را تباه شده می پندارم.» (اسراء،آیه102)
كلام حضرت موسی(ع) با دو تاكید - لام قسم و حرف تحقیق - آمده است و این نشان می دهد كه حق برای فرعون كاملا آشكار شده بود. و حكمت خداوند اقتضا می كند تا حجت بر كسی تمام نشده، به دلیل انكار و كفرش، او را هلاك نكند.
البته در این كه فرعون منكر وجود خدا و رب برای جهان آفرینش و موجودات دیگر بوده یا نه اختلاف است(1) و دلیل صریح قرآنی بر اثبات آن نداریم، اما با توجه به مدعای فرعون كه می گفت: «انا ربكم الاعلی» (نازعات،آیه24) و «ما علمت لكم من اله غیری» (قصص،آیه28)، وی منكر خدا نبودن خود و منكر وجود خدای دیگری - یعنی، معبودی غیر از خودش - بوده است. بنابراین، حضرت موسی(ع) در صدد نبود اصل واجب الوجود، علت العلل و وجود خدا را ثابت كند، بلكه می خواست با معجزه اش اثبات كند كه معبودی واقعی غیر از فرعون بوده و آن همان «رب العالمین» است. پس اثبات مصداق خارجی رب و معبود واقعی و توحید در الوهیت و ربوبیت مورد نظر است. در نتیجه، از آیات قرآن، نمی توان دلالت معجزه را بر وجود خداوند استفاده كرد، همان گونه كه با دلیل و تبیین عقلی نیز دلالت منطقی معجزه بر وجود خداوند اثبات نشده، هر چند ممكن است برخی از كسانی كه به دلالت معجزه بر وجود خدا پرداخته اند، مقصودشان دلالت بر توحید باشد، كه صحیح است ولی هیچ یك به آن تصریح نكرده اند.
4 - معجزه و توحید
معجزه با دو شرط، توحید در ربوبیت و الوهیت را اثبات می كند: شرط اول: طرفداران خدایان دیگر وجود داشته باشند. شرط دوم: پیامبرانی كه معجزه آورده اند، طرفداران خدایان دیگر را به مبارزه بخوانند و تحدی كنند كه از خدایان خود برای ابطال مدعایشان استمداد بطلبند و آنها نیز استمداد نمایند، ولی یاری نشوند و یا اصلا درخواست انبیا را برای این منظور اجابت نكنند.
ممكن است گفته شود این دو شرط لازم نیست؛ زیرا اگر خدای دیگری موجود باشد، باید برای هدایت مخلوق خویش، با ارسال پیامبر و دادن معجزه به وی، ابراز وجود كند. پاسخ آن است كه اگر خدایان دروغین و پیروان آنان مطرح نباشند، به این معناست كه شرك مورد نزاع نیست تا با دیدن معجزه، توحید، نتیجه گرفته شود؛ زیرا توحید قبلا ثابت شده است. و اگر پیامبری تحدی نكند یا تحدی او جدی گرفته نشود یا مورد توجه قرار نگیرد و یا همانند معجزه اش را بیاورند، نه نبوت وی و نه چیز دیگری اثبات نمی شود.
از قرآن كریم نیز می توان استفاده كرد كه معجزه بر توحید ربوبی و الوهی دلالت دارد. از آیات مربوط به داستان حضرت موسی(ع) و فرعون - كه گذشت - توحید ربوبی و در نتیجه، توحید الوهی اثبات می گردد و نیز آیه شریفه «فالم یستجیبوا فاعلموا انما انزل بعلم الله و ان لا اله الا هو فهل انتم مسلمون؛ پس اگر شما را اجابت نكردند، بدانید كه آنچه نازل شده به علم خداست و اینكه معبودی جز او نیست. پس آیا گردن می نهید؟» (هود،آیه14) این آیه شریفه درباره كسانی است كه قرآن را دروغ می پنداشتند؛ فرمود: «اگر راست می گویید، ده سوره ساخته شده مثل آن بیاورید و غیر از خدا هر كه را می توانید فرا بخوانید». (هود،آیه13) آیه شریفه توحید الوهی و علم خداوند را از اعجاز قرآن نتیجه می گیرد. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه شریفه می فرماید: ظاهرا مراد از علم الله، علم مختص به خودش باشد و غیبی كه غیر خداوند به آن راه ندارند، مگر به اذن خداوند، هم چنان كه می فرماید: «لكن الله یشهد بما انزل الیك انزله بعلمه...؛ لكن خدا به (حقانیت) آنچه بر تو نازل كرده است گواهی می دهد. (او) آن رابه علم خویش نازل كرده است.» (نساء،آیه166) اگر پس از طلب و استمداد از كسانی كه به آنها دل بسته بودند (غیر خدا) باری نشدند و یا اصلا این دعوت شما را (طلب بر معارضه) نپذیرفتند، باید بدانند: اولا این قرآن از طرف خداوند و به علم خداوند (غیب) نازل شده كه كسی را چنین علمی نیست. ثانیا خدایی جز الله نیست، «ان لا اله الا هو»؛ زیرا اگر خدایی بود، در موقعیت حساسی كه به او نیاز است، باید به كمك دوستان و طرفداران خود می رسید، در حالی كه آنها را یاری نكردند. پس معلوم می شود، چیزی جز خیال نیستند.(2)
فخر رازی نیز از این آیه شریفه، توحید را استفاده می كند، لكن با واسطه حق بودن قرآن؛ یعنی، با اعجاز قرآن، حق بودن آن را اثبات می نماید و می گوید: «لازمه حق بودن قرآن صحیح و حق بودن تمام خبرهای آن است و یكی از آن خبرها، توحید (لا اله الا هو) است.» او در آیه شریفه، «بعلم الله» را كنایه از «عند الله» بودن می داند.(3) مفسران دیگری نیز از این آیه شریفه، توحید و علم خداوند را استفاده می كنند. برخی(4) مرجع ضمیر «كم» را در «فان لم یستجیبوا لكم» مؤمنان و بعضی دیگر، مشركان می دانند. اگر ضمیر به مؤمنان بازگردد؛ یعنی، «اگر مشركان، شما مؤمنان را اجابت نكردند و پاسخی نداشتند» و اگر ضمیر به مشركان و منكران بازگردد؛ یعنی، «اگر شما مشركان از خدایان خواستید، ولی خدایان شما را اجابت نكردند، پس بدانید خدا یكی است و قرآن به علم او نازل شده است.» به نظر می رسد مناسب تر آن است كه ضمیر به مشركان بازگردد؛ زیرا آنان بودند كه اعتقاد درستی به توحید نداشتند، نه مؤمنان.
5 - معجزه، علم و قدرت فوق العاده خداوند
یكی از وجوه اعجاز، وجه علمی است و آن گونه كه در مورد قرآن مجید گفته شده، با معجزه، علم فوق العاده خداوند ثابت می شود. هم چنین اگر معجزه از سنخ قدرت باشد، قدرت فوق العاده خداوند نیز اثبات می گردد؛ زیرا با توجه به عدم همانندآوری و اثبات نبوت عامه پیش از ارائه معجزه، معجزه كاری فوق طاقت بشری و منتسب به خداوند می شود و بدین طریق، قدرت فوق العاده خداوند به اثبات می رسد.
6 - معجزه، علم و قدرت فوق العاده پیامبر(ص)
دلالت معجزه بر قدرت و علم پیامبر(ص) مبتنی بر این است كه اثبات شود، نفس پیامبران در وقوع معجزه مؤثر است. مرحوم علامه طباطبائی می فرماید: آیه «...ما كان لرسول ان یاتی بآیه الا باذن الله...» دلالت می كند بر این كه معجزه از اراده آورنده آن سرچشمه می گیرد؛ زیرا اذن در جایی مطرح است كه زمینه اصلی موجود باشد و از جهت تمامیت زمینه و یا رفع موانع، نیاز به اذن باشد. و چون اراده آورنده معجزه به اراده شكست ناپذیر خداوند متكی است «كتب الله لاغلبن انا و رسلی» (مجادله،آیه21) بنابراین، علم و قدرت پیامبر(ص) متصل به علم و قدرت فوق العاده خداوند خواهد شد.(5)
--------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1. عبدالله جوادى آملى.
2. فخر رازى فرعون را دهرى مىداند، ولى علامه طباطبائى معتقدند وى منكر وجود خدا نبوده، بلكه خدایى غیر خودش را منكر بوده است، علاوه بر آن، خطاب «انا ربكم الاعلى»(نازعات،آیه24) و «ما علمت لكم من اله غیرى» بر این مطلب دلالت دارد. ر.ك.به: المیزان فى تفسیر القرآن، ح8، ص238.
3. پیشین، ج17، ص197.
4. فخر رازى، همان، ج17، ص197.
5. ناصر مكارم و دیگران، تفسیر نمونه، ج9، ص38 .
....................................................................
منبع: مصطفي کريمي- فصلنامه معرفت، ش26.
|