در واقع ایمان نداریم و به جای پرستش واقعیت غایی (خداوند)، علم و منطق و عقل را پرستیدهایم. به اشاره باید گفت كه ایمانگرایی در جهان اسلام پدید نیامد؛ زیرا آموزههای قرآنی و سنت پیامبر(ص) همواره به تدبر و تعقل توصیه كردهاند و مؤمنان را از ایمان نامعقول باز داشتهاند.(1) اما در متون مقدس و آموزههای اصلی مسیحیت زمینههای زیادی وجود دارد كه موجب پیدایش چنین گرایشی شده است؛ از جمله میتوان به آموزههای تثلیت، تجسد و حلول، گناه ذاتی (اولیه)، مرگ فدیهوار مسیح، هم چنین به بخشهایی از عهد جدید در مبارزه با فلسفه كه مظهر عقلانیت آن عصر بوده است، از رسالات پولس، اشاره كرد.(2) ما میتوانیم دو نوع ایمانگرایی افراطی و معتدل را از یكدیگر باز شناسیم. نماینده ایمانگرایی افراطی، سورن كركگور (1813 ـ 1885) فیلسوف و الهی دان دانماركی است كه او را پدر اگزیستانسیالیسم لقب دادهاند، و نماینده ایمانگرایی تعدیل شده نیز لودویگ ویتگنشتاین (1889 ـ 1951)، فیلسوف اتریشی است.
1-1. ایمانگرایی افراطی
كركگور معتقد است كه عقلانی كردن ایمان، امری متناقض پارادوكسیكال است. وی میگوید: بدون خطر كردن، ایمانی در كار نیست. ایمان دقیقاً تناقض میان شور بیكرانِ روح فرد و عدم یقین عینی است. اگر من قادر باشم خداوند را به نحو عینی دریابم، دیگر ایمان ندارم، اما دقیقاً از آن رو كه قادر به این كار نیستم، باید ایمان آورم. اگر بخواهم خویشتن را در وادی ایمان ایمن دارم، باید همیشه در آن عدم یقین عینی درآویزم تا در ژرفای آب، در عمقی ژرفتر از هفتاد هزار فاتوم (هر فاتوم معادل 8/1 متر است)،باز هم ایمانم ایمن بماند.(3) مجموعه ادله و قراین، نمیتوانند انسان را مؤمن سازند و همه آنها بیحاصل اند؛ زیرا قاطعترین دلایل نیز همواره در معرض تردید و عدم ثبات قرار میگیرند و همیشه احتمال وجود قراین و ادلهای جدیدتر هست كه برخلاف ایمان و اعتقاد دینی اقامه گردند. بنابراین از طریق ادله و قراین نمیتوان به ایمان محكم و تزلزلناپذیر دست یافت. حتی اگر میتوانستیم وجود خداوند را به طور قاطع اثبات كنیم، ایمان آوردن محال میشد؛ زیرا در آن صورت آنجا علم داشتیم نه ایمان.
ویژگیهای ایمان
برای فهم مقصود كركگور، باید مفهوم ایمان را از نظر او بررسی كرد ویژگیهای آن را برشمرد. ایمان، تعهد شورمندانه از سر اراده است. او سه ویژگی اساسی برای ایمان قائل است:
1 . اول آنكه ایمان مستلزم تعهد و التزام است. التزام باید امری ثابت و دائمی باشد و در معرض تزلزل قرار نداشته باشد. اگر ایمان را مستند به ادله كنیم، همواره احتمال وجود ادله خلاف نیز هست و ایمان در معرض تزلزل قرار میگیرد. در التزام شخص به چیزی دلبستگی پیدا میكند و به آن متعهد میشود. این التزام به مثابه نوعی جست زدن است كه البته با خطر كردن همراه میشود كه در ویژگی دوم به آن اشاره میشود؛ مانند آنكه دل را به دریا بسپریم و به درون استخری، كه نمیدانیم آب دارد یا نه، شیرجه برویم، یا در عین ناتوانی از شنا كردن، برای نجات محبوب خود تن به آب سپاریم و تعهد خویش را به اثبات رسانیم. این تعهد در انتظار محاسبات عقلی نمینشیند و عاشقِ مؤمن را به عمل وا میدارد.
2 . ویژگی دوم ایمان، شورمندانه بودن آن است. لازمه ایمان تن دادن به خطر است. اگر كسی با اطمینان خاطر از محاسبات عادی، از قبیل اعتماد به قدرت بدنی و توانایی در نجات غریق، برای نجات محبوب خود اقدام كند و در این اقدام او هیچ خطری نهفته نباشد، در این صورت اقدام او حاكی از هیچ عشق و علاقهای نیست؛ زیرا خطر نكرده است. شورمندی ملازم با پذیرش خطرات احتمالی است. انسان شوریده، جان و دلش را گرو میگذارد. آدمی تا در مرحله محاسبات عقلانی به سر میبرد. هیچگاه دست به خطر كردن نمیزند. در محاسبات عقلانی مانند یك تماشاگر بیطرف عمل میكنیم، اما در حال شورمندی ایمان خود را درگیر بازی زندگی میكنیم. شخص مؤمن همه هستی خویش را در گرو او میبیند و حاضر است در راه ایمان خود هستیاش را نیز فدا كند. حال اگر كسی همه امور دینی برایش یقینی و مستدل شد، در اینجا احتمال خطری وجود ندارد تا ایمان بیاورد. در اینجا هیچ فداكاری در كار نیست، بلكه تجارت است، هرچه احتمال سود بیشتر باشد، جنبه تجاری عمل بالا میرود و جنبه ایمانی آن تضعیف میشود. بنابراین، متعلق ایمان باید به گونهای باشد كه جنبه شورمندی را حفظ كند و مستلزم خطركردن باشد.(4)
3 . ویژگی سوم ایمان، ارادی بودن آن است، ایمان از سنخ آگاهی نیست، از سنخ اراده و تصمیم است. تصمیمگیری در جایی امكان دارد كه یك طرف احتمال، خود را بر انسان تحمیل نكند. اگر ادله قاطعی به سود یك نظریه وجود داشته باشد، به طوری كه راهی و احتمالی برای انكار آن وجود نداشته باشد در رد یا قبول آن نظریه اختیاری نداریم، ادله خود را بر ما تحمیل و ما را مجبور به پذیرش نظریه میكنند. اما در جایی كه احتمالات متفاوتی وجود دارد، میتوان تصمیمگیری كرد.
كركگور معتقد است كه متعلق ایمان باید امری متناقضنما (پارادوكسیكال) باشد، تا این هر سه ویژگی را برآورد. بدون تن دادن به تناقض، شورمندی لازم و زمینه تصمیمگیری فراهم نمیشود. انسان شورمند با تن دادن به تناقض نهایت شورمندی و تعهد خود را متعلق ایمان خود به نمایش میگذارد؛ نمونه اعلای این ایمان شورمندانه، ابراهیم(ع) است كه در ماجرای ذبح فرزند خود، كه امری خلاف عقل و متناقض با دستورات اخلاقی بود، شورمندانهترین تعهد و التزام را به خداوند از خود نشان داد. وی در آن ماجرا تن به خطر داد و از فرزند خویش گذشت، حتی از باورهای عقلانی خویش نیز گذر كرد و به خداوند اعتماد نمود. ابراهیم به جای اعتماد به خود و منطق، به خدا اعتماد كرد و به این وسیله خداوند را برتر از هر چیز قرار داد اگر ایمان را به وسیله منطق مورد ارزیابی قرار دهیم، در واقع منطق را برتر از خدا قرار دادهایم.
مشكلات ایمانگرایی افراطی
1 . اولین مشكل جدی و لاینحل ایمانگرایی افراطی و نیز سایر انواع ایمانگرایی، این است كه كدام ایمان را انتخاب كنیم. اگر قرار است كه به درون ایمان جست بزنیم، به درون كدام ایمان جست بزنیم؟ براساس ایمانگرایی، هیچ مبنایی برای انتخاب دین وجود ندارد. اگر بگویند با بررسی ادیان مختلف، از میان آنها آن را كه درستتر یافتیم، انتخاب میكنیم، دقیقاً همان كاری را كردهاند كه از آن فرار میكردند؛ یعنی به ارزیابی عقلانی ایمان تن دادهاند.
2 . اشكال بعدی ایمانگرایی افراطی آن است كه با روح حقیقتجویی در تنافی است. سخن ایمانگرا این است كه: «قبول دارم كه برخی اعتقادات من با واقعیات مسلم در تعارضاند، اما این امور مانع تصدیق و پذیرش آن اعتقادات نمیشود». این سخن نشان از چه چیزی دارد؟ از آنجا كه تحقق تناقض در متن واقع امكانپذیر نیست، به نظر میرسد كه آن فرد یا نمیداند چه میگوید، مثلاً مخبط است و یا او را با حقیقتكاری نیست، بلكه تنها در پی آن است كه عقاید فعلیاش را حفظ كند، خواه این عقاید درست باشند خواه نادرست.
3 . اینكه یكی از ویژگیهای ایمان را التزام میدانند، امری مقبول است، اما لازمه التزام آوردن این نیست كه نتوان آن را مستند به دلیل كرد، بلكه میتوان ادله قانعكنندهای برای التزام به چیزی پیدا كرد. احتمال وجود ادله مخالف، مانع از التزام قاطعانه و جدی انسان نمیشود. روش معقول انسانها در كارهایشان این است كه همین كه دلایل قانعكنندهای بر چیزی یافتند به آن ملتزم میشوند و احتمال وجود ادله دیگری كه در آینده مكشوف گردد، آنها را از التزام باز نمیدارد و در انتظار نمیگذارد.
4 . شورمندانه بودن ایمان نیز مستلزم غیر عقلانی بودن آن نیست. اینكه در ایمان شورمندی لازم است، سخنی قابل قبول است. انسان هستی خود را گرو میگذارد. ایمان بازی سرنوشتسازی است كه نمیتوان آن را به شوخی گرفت، بلكه جدیترین و مخاطرهآمیزترین مشغله انسانی است؛ همین امر سبب ایجاد دغدغه و از میان رفتن فارغ دلی میشود و همین مسأله موجب میشود كه آدمی از حالت یك تماشاگر بیطرف خارج شود و به وسط معركه بیاید و هستی خویش را به خطر اندازد. اما تمام این كارها میتواند از سر تعقل نیز صورت پذیرد. آن چیزی كه مایه افزایش شورمندی ایمان است، مبهم بودن یا متناقضآلود بودن متعلق آن نیست، بلكه هزینهبری آن است. انسان باید در راه ایمان خویش، چیزهایی را از هستی خود هزینه كند؛ باید برای خود محدودیتهایی را بپذیرد، ازمال و جان خویش مایه بگذارد و هزینه كند. حال این هزینه كردن میتواند صور مختلفی به خود گیرد و طیفی رنگین از انواع ایمان بسازد. ایمان تاجرانه، آن است كه هزینه میكند تا سود بیشتری به كف آورد. ایمان نوكرماب، آن است كه هزینه میكند تا از غضب ارباب ایمنی یابد. ایمان آزادگان، آن است كه هزینه میكند تا ملتزم به حق بوده باشد.(5) در هر حال ایمان مستلزم هزینه كردن و فداكاری است و همین امر آن را شورمندانه میكند و شورمندانهترین قسم آن، آن است كه از سر التزام به حقیقت باشد، نه برای كسب و نه از سر ترس.
__________________________________________
پی نوشت ها:
1. قرآن و حدیث دو منبع اصلی تفكر اسلامی مملو است. از دعوت به تفكر و تعقل و تدبر. به عنوان نمونه به آیات زیر رك: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» (محمد،آیه24) و نیز (نساء،آیه82)، (مؤمنون،آیه68)، (ص،آیه29). چهل و نه آیه قرآن دعوت به تعقل كرده است. هجده آیه دعوت به تفكر دارد. بیش از هشتصد و پنجاه مورد واژه علم و مشتقات آن ذكر شده است و همواره تعلیم و تعلم مور تشویق قرار گرفته است. هم چنین احادیث فراوانی در این زمینه وارد شده است. كافی است نگاهی به باب عقل و جهل كتاب اصول كافی بیندازید.
2. رك: 1. ناس، جان بی،تاریخ جامع ادیان، علی اصغر حكمت، تهران:1370ش، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی؛ 2. میشل، توماس، كلام مسیحی، حسین توفیقی، قم: 1377ش، انتشارات مركز ادیان؛ 3. كاكس، هاروی، مسیحیت، عبدالرحیم سلیمانی، قم:1378ش، انتشارات مركز ادیان؛ 4. خاچیكی، سارو، اصول مسیحیت،تهران:1982م، انتشارات حیات ابدی.
3. Soren A. Kierkegaard, concluding Unscientific Postscript, trans. David F. Swenson and Walter Lowrie, Princeton, N J: Princeton University Press, 1941, p. 182.
به نقل از عقل و اعتقاد دینی، ص 80.
4.Adams, Robert Merrihew, "kierkegaards Arguments Against ofjective Reasoning in Religion ", in Philosophy of Religion: An Anthology, ed. Louis P. Pojman, Belmont California: Wadsworth Publishing Company , 1987, pp. 408-417.
5. اشاره به سخن امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ كه فرمود: «اِنًّ قوماً عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار و انّ قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبید و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار» نهج البلاغه، كلمات قصار، ش 237.
.............................................................................
منبع: هادي صادقي ـ درآمدي بر كلام جديد.
|