حكومت اسلامی به عمران و آبادانی،(1) توزیع عادلانه ثروت،(2) برقراری امنیت،(3) گسترش تعلیم و تربیت(4) و حمایت از اقشار ستمدیده و آسیبپذیر(5) توجهی ویژه دارد و در كنار آنها، آرمانهای متعالی و الهی را نادیده نمیگیرد و رشد و تعالی معنوی را در سرلوحه اهداف خود جای میدهد. امام علی(ع) درباره برخی از اهداف مادی و معنوی حكومت خود میفرماید:«خدایا تو میدانی آنچه از ما رفت، نه به دلیل رغبت در قدرت بود، و نه از دنیای ناچیز خواستن زیادت؛ بلكه میخواستیم نشانههای دین را به جایی كه بود بنشانیم، و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم، تا بندگان ستم دیدهات را ایمنی فراهم آید، و حدود ضایع ماندهات اجرا گردد.»(6)
وظایف كارگزاران حكومت اسلامی
پیشوایان معصوم وظایف فراوانی برای كارگزاران حكومت اسلامی برشمردهاند كه در این جا به برخی از آنها اشاره میكنیم:
الف. رعایت تقوای الهی
امام علی(ع) در نامهای به یكی از كارگزاران خود مینویسد: «به او فرمان میدهم كه از خدا بترسد در كارهای نهانش و كردههای پنهانش، آن جا كه جز خدا كسی نگرنده نیست و جز او راه برنده».(7)
ب. شایسته سالاری
در عهدنامه معروف مالك اشتر در این باره چنین آمده است: «برای داوری میان مردم از رعیت خود، آن را گزین كه نزد تو برترین است؛ آن كه كارها بر او دشوار نگردد و ستیز خصمان وی را به لجاجت نكشاند... در كار عاملان خود بیندیش و پس از آزمودن به كارشان بگمار، و به میل خود و بیمشورت دیگران به كاری مخصوص شان مدار».(8)
ج. زهد و ساده زیستی
معلّی بن خنیس با یادآوری زندگی تجملی بنی عباس آرزو میكند كاش امام صادق(ع) به حكومت دست مییافت و در پی آن، یارانش نیز به رفاه اقتصادی میرسیدند. امام(ع) این پندار را خام میخواند و بر این نكته تأكید میورزد كه در صورت دست یابی به حكومت، راهی جز پوشیدن لباس خشن و خوردن خوراكیهای ناگوار در پیش نیست(9) امام علی(ع) نیز در این باره میفرماید: «خدا بر پیشوایان دادگر واجب فرموده خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا مستمندی، تنگ دست را به هیجان نیارد و به طغیان واندارد».(10)
د. برابر انگاشتن همگان در حقوق اجتماعی
امام علی(ع) خلیفه دوم را به رعایت سه مسئله اساسی سفارش میكند: «اقامه حد شرعی بر خویشاوند و بیگانه؛ گردن نهادن به فرمان خداوند در حال خشنودی و غضبناكی؛ و تقسیم عادلانه بیت المال میان همه نژادها».(11)
هـ . ارتباط مستقیم با مردم
امیر مؤمنان(ع) در این باره به مالك اشتر میفرماید: «فراوان خود را از رعیت خویش پنهان مكن، كه پنهان شدن والیان از رعیت نمونهای است از تنگ خویی و كم اطلاعی در كارها».(12)
و. فقر زدایی و تأمین اجتماعی
امام علی(ع) پیرمردی را در حال گدایی دید و هنگامی كه از وضعیت او پرسید، در پاسخ چنین شنید: «مردی نصرانی است». امام فرمود: «تا توان داشت او را به كار گرفتید و هنگامی كه به پیری رسید روزیاش را بریدند از این پس حقوق او را از بیت المال بپردازید».(13)
حكومت دینی و مردم سالاری
امروزه در عرصه فرهنگ سیاسی به واژههای فراوانی برمیخوریم كه از یك سو به دلیل پافشاری بر منزلت و حقوق آدمی چنان جذاباند كه به سختی میتوان با محتوای آنها مخالفت ورزید، و از سوی دیگر، این واژهها گاه در خاستگاه اصلی خود با دیدگاههایی تنیده شدهاند كه مؤمنان را به واكنشی منفی وا میدارند. «دموكراسی» یكی از این واژهها است كه برخی از دینداران آن را چونان ارزشی مطلق میستایند، و گروهی دیگر تركیب «اسلام و دموكراسی» را تناقض آمیز میخوانند،(14) یا تفسیری از دموكراسی را با شرك و دوگانه پرستی یكسان میشمارند. این بحث دراز دامن را در قالب چند نكته كوتاه خلاصه میكنیم:
1. اشتراك لفظی، خاستگاه مغالطات فراوانی است و قدم اول برای پایان بخشیدن به بسیاری از نزاعها آن است كه واژههای مورد گفت و گو به دقت تعریف گردند. اگر در تعریف دموكراسی، بینیازی انسان از قانون الهی را بگنجانیم و آدمی را محور همه ارزش ها به شمار آوریم، بیتردید ره آورد دموكراسی با اندیشه توحیدی سازگار نخواهد بود.(15) هم چنین، گاه مدافعان دموكراسی، پلورالیسم معرفت شناختی را مبنای این اصل میسازند و راه كشف حقیقت را به روی آدمی بسته میبینند.(16) این اندیشه نیز در ادیان توحیدی جایگاهی ندارد و نمیتواند از اركان حكومت اسلامی به شمار آید. سرانجام، اگر دموكراسی را به معنای «ارج نهادن به رأی مردم در چارچوب ارزش ها و اصول پذیرفته شده» تفسیر كنیم، میتوانیم از سازگاری حكومت دینی و دموكراسی سخن بگوییم. بر این اساس، در جامعه اسلامی رأی اكثریت تا آن جا محترم است كه با اصول و مبانی دینی ناسازگار نباشد.
2. برخی اندیشمندان غربی نیز برای اداره اكثریت، چارچوبهایی مشخص میكنند و گستره انتخاب مردم را نامحدود نمیدانند. برای مثال، گروهی لیبرالیسم را ترسیم كننده چنین چارچوبی میشمارند و دموكراسی را روشی برای تصمیم گیری در این محدوده خاص میدانند.(17)
3. كشورهایی كه خود را دموكراتیك میخوانند، در تحقق بخشیدن به خواست عمومی مردم ناكام بودهاند. در جهان كنونی، گستردگی و تنوع تبلیغات به گونهای است كه به تعبیر برخی از صاحب نظران، «شعوری كاذب» پدید میآورد و مردم را از توجه به منافع حقیقی خود باز میدارد.(18) هم چنین اگر این حقیقت را در نظر آوریم كه در بسیاری كشورها كم تر از نیمی از مردم در انتخابات شركت میكنند، به این نتیجه میرسیم كه گاه دولت ها نماینده اقلیتی ناچیزند و حكومت اكثریت از حد شعار فراتر نمیرود. با این همه، چارهای جز این نیست كه رأی اكثریت را به منزله «روشی» برای برخی از تصمیم گیریها بپذیریم، هر چند هیچ گاه این انتخاب ـ حتی اگر به صورت اتفاق آرا باشد ـ «ارزش آفرین» نخواهد بود.
_____________________________________________________
پی نوشت ها:
1. «و عماره بلادها» همان، نامه 53، ص 325.
2. «ان لا یقارّوا علی كظّه ظالم و لا سَغَب مظلوم» همان، خطبه 3 ، ص 11.
3. «و اعدوالهم ما استطعتم من قوه» انفال،آیه 60.
4. «و تعلیمكم كیلا تجهلوا» نهج البلاغه، خطبه 34، ص 35.
5. «یؤخذ به الضعیف من القوی» همان، خطبه 40، ص 39.
6. همان، خطبه 131، ص 129.
7. همان، نامه 26، ص 288.
8. همان، نامه 53، ص 332.
9. كلینی، محمد بن یعقوب، الكافی، ج 1، ص 410.
10. نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه 209، ص 242.
11. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، ج18، ص 156 (كتاب القضاء، ابواب آداب القضا، باب1).
12. نهج البلاغه، نامه 53، ص 337.
13. حر عاملی، همان، ج 11، ص 49 (كتاب الجهاد، ابواب جهاد العدو، باب 19).
14. ر.ك: پایدار، حمید، «پارادوكس اسلام و دموكراسی»، كیان، ش 19، ص 20 ـ 27.
15. ر.ك: جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ص 515.
16. ر.ك: پایدار، حمید، همان، ص 22.
17. ر.ك: واعظی، احمد، حكومت دینی، ص 259 ـ 260.
18. هلد، دیوید، مدلهای دموكراسی، ترجمه عباس مخبر، ص 347.
...................
منبع: جمعي از نويسندگان- درآمدي بر مباني انديشه اسلامي .
|