3. تأثیر دین بر مبادی و مسلمات علوم تجربی
پیش فرض های متافیزیكی مانند انحصار هستی در ماده، تفكیك معرفت شناختی و هستی شناختی عالم ناسوت و جبروت امكان شناخت عالم طبیعت یا شكّاكیّت و نسبیت معرفت شناختی، در مبادی علوم تجربی مانند اصل سادگی و افزایش در كاركردها اثر می گذارند. توضیح مطلب این كه علوم تجربی به ظاهر از آزمایش و مشاهده شروع می شوند و حال آن كه پیش فرض ها و زمینه های فلسفی بر مبادی علوم اثر می گذارند و پیش فرض های فلسفی نیز از جهان بینی دینی و معرفت شناسی برگرفته از كتاب و سنّت تأثیر می پذیرند.
4. تأثیر آموزه های دینی بر اهداف و روش های علوم
هر فعالیت اداری آدمی، غایت مند است. علم نیز به عنوان فعالیت انسانی، لاجَرَم غایتی خواهد داشت و از طرفی غایت ها از دیدگاه های جهان شناختی، معرفت شناختی و كلامی دینی ـ عالمان سر چشمه می گیرد و علم در بستر چشم اندازهای متافیزیكی معین و در زمینه ی دیدگاه های دینی می روید. تحوّل در هدف و تبدیل كشف اسرار طبیعت، به عنوان هدف علوم، به تسلط بر عالم طبیعت و ارتقا بخشیدن به فن آوری در جامعه ی انسانی در تحوّل روش علم از چرایی به چگونگی، مؤثر بوده است و این تحوّل نیز با اوج گیری سكولاریسم و انكار غایات طبیعت و خالق و قادر و مدبّر مطلق گسترش یافت و آبشخور پیدایش سیطره ی كمّیت گرایی و ریاضی شدن علوم جدید نیز از این ناحیه است؛ برای نمونه اگر محققی بر پایه ی مشرب فلسفی، دیدگاه و ترمینیتیك را بپذیرد و در تبیین اصل موجبیّت، نگرشی جبر گرایانه داشته باشد، روی كرد غایت گرایانه ی او نیز تحوّل می پذیرد. نتیجه ی سخن این كه اولا، فعالیت تحقیقی عالمان در چارچوب مفهومی خاص و در بستر و زمینه و سرمشق معین هستی شناسی و معرفت شناسی انجام می پذیرد و این سرمشق ها و دیدگاه های متافیزیكی، هم در مقام گردآوری و هم در مقام داوری، نقش تجویزی و تحریمی دارند. ثانیاً هر چه از قلمرو علوم تجربی طبیعی به محدوده ی علوم تجربی انسانی نزدیك تر می شویم، انگیزش آرای متافیزیكی ـ دینی، بر تئوری پردازی قوّت می گیرد.
....................................................................................
منبع: عبدالحسين خسرو پناه، كلام جديد، ص 369- 384 .
|