1. افزایش بیماری هاى روانى از قبیل جنون ها، خودكشى ها، جنایت ها، دلهره ها، اضطراب ها، یاس ها، بدبینى ها، حسادت ها و كینه ها، مهم ترین پیامد چنین آزادى است; لذا افرادى چون فروید كه شعار آزادى جنسى را براى ایجاد نظم اجتماعى و برقرارى آرامش روحى سر دادند به تاویل سخن خود پرداختند و گفتند غریزه را نمىتوان به طور كامل از تمتعات جنسى ارضا و اشباع كرد، باید ذهن را متوجه مسایل عالى هنرى و فكرى كرد و هم چنین قایل به محدودیت مقررات اجتماعى شدند.
2. شانه خالى كردن جوانان از ازدواج.
3. تنفر زنان از امر حاملگى و تربیت كودكان و اداره منزل.(1)
استاد در بیان تفاوت آزادى جنسى و اشباع غریزه مى فرماید:«حقیقت این است كه اشباع غریزه و سركوب نكردن، یك مطلب است و آزادى جنسى و رفع مقررات و موازین اخلاقى مطلب دیگر. اشباع غریزه با رعایت اصل عفت و تقوا منافى نیست، بلكه تنها در سایه عفت و تقوا است كه مىتوان غریزه را به حد كافى اشباع كرد و جلو هیجان هاى بی جا و ناراحتی ها و احساس محرومیت ها و سركوب شدن هاى ناشى از آن هیجان ها را گرفت».(2) اصلا تزكیه نفس یعنى آزادى معنوى:«قد افلح من زكیها؛ و قد خاب من دسیها»; بزرگترین خسران عصر ما این است كه همه اش مىگویند آزادى، اما جز از آزادى اجتماعى سخن نمىگویند; از آزادى معنوى دیگر حرف نمىزنند و به همین دلیل به آزادى اجتماعى هم نمىرسند»(3); زیرا «آن علتى كه در دوران گذشته بشر را وادار مىكرد به سلب آزادى اجتماعى و پایمال كردن حقوق اجتماعى دیگران، حس منفعت طلبى او بوده است و بس، خوب حس منفعت طلبى بشر امروز چطور؟ هستی نیست؟ بله هست.... دهان بشر امروز براى بلعیدن، اگر بیشتر از دهان بشر دیروز باز نباشد كمتر باز نیست». (4) از دیدگاه استاد، علت محرومیت مغرب زمین از آزادى معنوى وجود عقیده لائیك و بى دینى است; «چون آزادى معنوى را جز از طریق نبوت انبیا، دین، ایمان و كتاب هاى آسمانى نمى توان تأمین كرد».(5) استاد در پایان بحث آزادى معنوى به نمونه هایى از آزادى نفس از اسارت رذایل اشاره مىكند و مى فرماید: به خاطر وجود چنین آزادى بوده است كه كسانى چون مرحوم سید حسین كوه كمرى میدان مرجعیت را براى شیخ انصارى باز مىگذارد. (6)
ر:آزادى معنوى
آخرین نوع از آزادى كه در این نوشتار از آن بحث مىكنیم آزادى معنوى است. استاد آن را مقدس ترین نوع آزادى و حتى علت تحقق بخش آزادى اجتماعى و هدف مهم انبیا معرفى مىكند. وى در تعریف آزادى معنوى مى فرماید: «آزادى معنوى نوع خاصى از آزادى است و در واقع آزادى انسان است از قید و اسارت خودش»(7). استاد در جواب این سؤال كه مگر ممكن است انسان اسیر خودش باشد تا این كه از این اسارت خود را آزاد كند، مى فرماید: «انسان یك موجود مركب و داراى قوا و غرایز گوناگونى است. در وجود انسان هزاران قوه نیرومند هست، انسان شهوت دارد، غضب دارد، حرص و طمع دارد، جاه طلبى و افزون طلبى دارد و در مقابل عقل دارد، فطرت دارد، وجدان اخلاقى دارد. انسان از نظر معنا، از نظر باطن و از نظر روح خودش ممكن است یك آدم آزاد باشد و هم چنین ممكن است یك آدم برده و بنده باشد; یعنى ممكن است انسان بنده حرص خودش باشد، اسیر شهوت خودش باشد، اسیر خشم خودش باشد، اسیر افزون طلبى خودش باشد و ممكن است از همه این ها آزاد باشد»(8) با این بیان، واضح است كه «بزرگ ترین برنامه انبیا، آزادى معنوى است» تا انسان از بند همه اسارت هاى نفسانى آزاد گردد.
________________________________________
پی نوشت ها:
1. ر.ك: اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، صص65-62.
2. اخلاق جنسى، صص66-65.
3. گفتارهاى معنوى، ص 51.
4. همان مدرك، ص 22.
5. همان مدرك، ص 19.
6. همان مدرك، ص 4546.
7. همان مدرك ، ص 32.
8. گفتارهاى معنوى، ص 19.
................................
منبع: عبد الحسين خسرو پناه ـ مجله کلام اسلامی، ش20،19 و21.
|