«و ما كان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی الله و رسوله امراً ان یكون لهم الخیره من امرهم»(1) آنان كه از احكام و قوانین الهی سرپیچی كنند فاسق و یا كافرند «من لم یحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون»(2) پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسن(ع)، حكومت تشكیل دادند و دیگر امامان معصوم(ع) اگر می توانستند حكومت به پا می داشتند. اصول فوق، علاوه بر اینكه آیات قرآن و كلمات معصومین(ع) بر آن دلالت دارد، میان همه مسلمانان ضروری است. تنها در كلیت اصل اخیر و شمول آن در مورد امامان، اهل سنت تشكیك دارند ولی آن اصل نیز در میان شیعیان ضروری است.
بدین سان، قلمرو دین هم در بُعد معرفتی و نظری و هم در بُعد اجتماعی و سیاسی، شخصی Private نیست. تنها راه تحقیق در دین و اثبات باورهای اساسی دین شیوه عقلانی است.(3) تشكیك هایی كه در این مورد شده ـ تا آنجا كه نگارنده مطلع است ـ بر تمسّك به شیوه تجربی برای تحقیق در دین و اثبات عقاید دینی مبتنی است. شیوه تجربی گرچه در علوم تجربی كاراست و موفقیّت های ارزشمندی را در صنعت و فنون به ارمغان آورده و قدرت بشر را برای تسخیر طبیعت افزون كرده است ولی برای تحقیق در دین ـ دست كم در عقاید دینی ـ فلسفه، اخلاق و معرفت شناسی نتیجه بخش و مفید نیست. افزون بر آن، دین بر یقین مبتنی است ولی شیوه تجربی احتمالی است و آن شیوه حتی در علوم تجربی ما را به یقین و قانونی قطعی نمی رساند. تغییر و اصلاحِ مداوم فرضیه های علمی گویاترین شاهد بر ادّعای مزبور است. چگونه با توسّل به چنین رهیافت ها و دستاوردهایی می توان دین، اخلاق و فلسفه را نسبی تلقی كرد و دستیابی به یقین باور جازم مطابق با واقع و غیر قابل زوال را ناممكن دانست؟
بدین ترتیب، ادعای شخصی بودن دین براساس نگرش لیبرالیسم دینی با شكست مواجه می شود چرا كه عقل و شیوه عقلانی از تحقیق و اثبات عقاید دینی ناتوان نیستند. شخصی تلقی كردن دین، محدود نمودن آن به باور و ایمان شخصی و حداكثر انجام مناسك و آیین های عبادی فردی و قطع ارتباط میان برنامه ها و تعالیم اجتماعی و سیاسیِ وحی و مناسك شخصی آن بر این امر مبتنی است كه عقل انسان از دستیابی به وحی و اثبات عقاید دینی ناتوان باشد. با شكست آن مبنای موهوم كه دین عقلانی نیست و عقل از اثبات عقاید دینی ناتوان است به این نتیجه رهنمون می شویم كه عقل با اثبات اصول عقاید دینی، به ویژه مسأله وجود خداوند و نبوّت و بعثت پیامبران، انسان را به اطاعت از انبیای الهی و پیروی از برنامه های همه جانبه آنها فرا می خواند. پس از تصدیق و اذعان به اینكه حضرت محمد(ص) پیامبر خداست و آدمیان و دیگر مخلوقات از معارضه با معجزات وی، خصوصاً قرآن، ناتوانند،(4) عقل همگان را به پیروی از وی دعوت می كند: «ان كنتم تحبّون الله فاتبعونی یحببكم الله»(5)
از سوی دیگر، دین بر تمام ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و سیاسی زندگی انسان و تمام دوره های آن، دنیا و آخرت، حكومت دارد. دین هیچ بُعدی از ابعادِ انسان یا دوره ای از دوره های حیات او را مهمل نگذارده و فراموش نكرده است بلكه برای همه شؤون و دوره های حیات او ـ به منظور دستیابی وی به سعادت و نیك بختی دنیا و آخرت ـ حتی برای قبل از تولد، در زمانی كه جنین است و بلكه برای قبل از آن، برنامه های دقیق و تحسین برانگیزی دارد. می توان ادعا كرد كه بشر در مسائلی نظیر بهداشت نیز وامدارِ انبیاست. انسان هایی كه از تعالیم وحی و انبیای الهی فاصله گرفته اند از بهداشت فردی یا عمومی به همان میزان محروم بوده اند. به تاریخ بنگرید، زمان ساخته شدن نظافت خانه ها را در اروپا و كشورهای اسلامی با یكدیگر مقایسه كنید به چه نتیجه ای می رسید؟!
بدین سان، قلمرو دین، گسترده است و به حوزه شخصی اختصاص ندارد. واضح است كه این سخن بدین معنا نیست كه قلمرو دین شامل حوزه طبیعت، تاریخ، علوم تجربی و معارف ریاضی و مانند آن می شود چرا كه كتاب آسمانی، قرآن، یا احادیث معصومان(ع) كتاب هدایت است نه كتاب فرضیه های علوم تجربی، قوانین و فرمول های ریاضی؛ همان طور که دین و مأثورات دینی سهم به سزایی در رشد علوم، شیوه های پژوهش، پیشرفت فرهنگ و بهداشت فردی و عمومی داشته اند؛ تأثیر ژرف آن را نمی توان انكار نمود بلكه می توان پاره ای از نظریات یقینی عملی را از متون دینی استفاده كرد. نظیر حركت ستارگان «و كل فی فلك یسبحون» (یس / 40) برای مدرنیزه كردن صنعت و كشاورزی و پیشرفت در میدان های طبیعت، دین عنصر دست و پاگیری نیست بلكه می توان به اطمینان تصریح كرد علت عقب ماندگی مسلمین از كاروان علم تجربی جدایی و فاصله گرفتن از دین است. این ماجراجویان عقب افتادن خودشان را از ملل دنیا و بازماندن از تمدن امروزه فرهنگ اروپا را عقیده به دین و پیشوایان آن حساب می كنند و افسار گسیختگی و ترك مرام دینی را اسباب تعالی و تمدن می شمارند.(6)
به تعبیر دقیق تر موضع(7) ما در قبال مسأله قلمرو دین این است كه حوزه و قلمرو دین صرفاً افعال اختیاری انسان را در بر می گیرد؛ از این رو، شامل افعال غیر انسان و افعال غیر اختیاری انسان نمی شود. دین مجموعه ای از باورها و ارزش های اخلاقی و احكام است و این مجموعه به افعال اختیاری انسان اختصاص دارد. در بخش عقاید، سه دسته هست ها ـ اعتقاد به هستی خداوند، هستی معاد و عالم آخرت و هستی نبوت ـ و توابع آن، هم چون اعتقاد به صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند، برزخ، سؤال و حساب، جانشینی پیامبر و امامت ـ در قلمرو دین قرار دارد، نه اینكه دین همه هست ها را در برگیرد و هر چه وجود دارد در حوزه آن قرار داشته باشد. در بخش اخلاق و احكام، ارزش ها، بایدها و نبایدهایی در قلمرو دین قرار دارند كه نقشی در سعادت و شقاوت انسان داشته باشند؛ افعال غیر اختیاری انسان، همچون عملیات دستگاه گوارش یا گردش خون، از حوزه دین خارج اند.
باید توجه داشت كه هر یك از اعتقادات و ارزش های اخلاقی و احكام نیز آنگاه از دین به حساب می آید كه به عنوان بخشی از این نظام اعتقادی یا ارزشی مطرح گردد. بدون انتساب به این نظام، دین نخواهند بود. اگر فیلسوف ملحدی برهان های عقلی را در مورد تجرّد نفس و بقای نفس پس از مرگ تمام بداند، بر چنین نگرشی دین صادق نیست؛ هم چنانكه اگر دانشمندی با آزمایشات خود مشروبات الكلی را زیان آور تلقی كند و صرفاً برای رعایت بهداشت ـ و نه به این دلیل كه استعمال آن كیفر اخروی دارد و خداوند متعال آن را نمی پسندد ـ به تحریم آن حكم نماید، از قلمرو دین محسوب نمی شود. در معرفت های دیگر نیز چنین است. اگر قطعه ای جدا شده از بدن انسان را به آزمایشگاه ببرید و آن را مورد آزمایش قرار دهید، اگر انگیزه شما از این آزمایش این است كه ببینید این جسم از چه عناصری تشكیل شده است، بدون اینكه از بدن انسان بودن در نظر شما خصوصیتی داشته باشد، این بررسی انسان شناسی زیستی نخواهد بود. آنگاه انسان شناسی زیستی محسوب می شود كه به عنوان زیر مجموعه ای از تمام نظام بدن انسان مورد بررسی قرار گیرد.
بدین ترتیب، هر آنچه با دلیل عقلی یا با ابزار علوم تجربی اثبات می شود در حوزه دین قرار ندارد؛ قلمرو دین تنها به اصول بنیادین اعتقادی و توابع آنها و ارزش های اخلاقی و احكام اختصاص دارد كه برخی از آنها با عقل و برخی با حس و برخی با دلیل نقلی و برخی، هم چون معاد، هم با دلیل عقلی و هم با دلیل نقلی اثبات می شوند. به علاوه، بخش هایی كه با دلیل عقلی یا حس اثبات می شوند در صورتی از دین و قلمرو دین به حساب می آیند كه به عنوان بخشی از نظام اعتقادی یا ارزشی مطرح شده و حاكی از اراده خداوند متعال و پاداش و كیفر اخروی باشند.
ماحصل
حاصل مبحث قلمرو دین در مغرب زمین این است كه این مبحث نتیجه و پیامد لیبرالیسم است كه ویژگی برجسته آن سكولاریسم جدایی دین از سیاست می باشد. لیبرالیسم سیاسی، به عنوان فلسفه سیاسی، واكنشی در قبال تعصب بود كه در دو قرن قبل رخ نمود. ریشه های این مكتب تا رنسانس امتداد دارد. لیبرالیسم دینی كه محصول لیبرالیسم سیاسی است، در قرن نوزدهم به منظور دفاع و توجیه فلسفی و كلامیِ چنین موضعی بنیان نهاده شد و بانیان آن بعضی از متكلمان مغرب زمین بودند. نتیجه منطقی چنین نگرشی، جداسازی حوزه امور شخصی از قلمرو امور عمومی بود. می توان گفت: نیت بنیانگذاران این نوع تفكر در حقیقت، دفاع و پاسداری از دین كه وجهه نظر غالب آنها مسیحیت و یهودیت می باشد، بوده است. در هر صورت، مبحث قلمرو دین پیامد لیبرالیسم سیاسی و دینی است كه قلمرو دین را به حوزه امور شخصی محدود می كند.
پیش تر در میان مسلمانان ـ به ویژه در ایران اسلامی ـ تنها لیبرالیسم سیاسی مطرح شده كه تا مشروطیت و شاید كمی قبل تر قابل رهگیری است، ولی توجیه و دفاع كلامی و فلسفی آن ـ لیبرالیسم دینی ـ سابقه چندان طولانی ندارد. اندیشمندان اسلامی به دلیل مصون ماندن اسلام از خرافات عقیدتی و از تعارض با دستاوردهای علوم تجربی و اموری دیگر در طرح این گونه مباحث نیازی احساس نمی كرده اند. قلمرو دین گسترده است و تمام ابعاد حیات انسان را در بر می گیرد. اسلام برای حیات فردی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی و اقتصادی و همه شؤون انسان برنامه دارد. «افحكم الجاهلیه یبغون»(8) شیوه تحقیق در دین، عقلانی است و به احساس شخصی وابسته نیست. عقل دست بشر را در دست انبیا می نهد؛ چرا كه عقل در نگرش اسلامی حجّت باطنی تلقی می شود.
____________________________________________
پی نوشت ها:
1. احزاب،آیه36.
2. مائده،آیه48؛ حضرت امام خمینی در كشف الاسرار در این باره بحث كرده اند و به آیات زیادی استشهاد نموده اند. ر.ك. همان، ص 183.
3. پیشتر ذكر شد كه در مقاله ها معیار ارزیابی عقاید دینی و مبانی معرفت شناختی باورهای دینی به تفصیل به اثبات این دعاوی پرداخته ایم؛ در اینجا صرفاً به تبیین و توضیح دیدگاه اسلامی می پردازیم. ر.ك: نگارنده، فلسفه دین، فصل اوّل و دوّم.
4. ان كنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله وادعوا شهداءكم من دون الله ان كنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا ... بقره،آیه23 و 24 و نیز آیات دیگر: یونس،آیه37 تا 39، هود،آیه 13، اسراء،آیه88.
5. آل عمران،آیه31.
6. امام خمینی، كشف اسرار، مقدمه.
7. برگرفته از درس های استاد آیه الله مصباح یزدی.
8. مائده،آیه50.
................................
منبع: محمد حسين زاده- دين شناسي.
|