د) دین به معناى شریعت و قانون: «لَكُمْ دِینُكُمْ وَ لِیَ دِینِ» (1)
هـ) دین به معناى ملت: «قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلى صِراط مُسْتَقِیم دِیناً قِیَماً مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِینَ» (2)
و) دین به معناى تسلیم: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ...»(3) علامه ى طباطبایى، اسلام در این آیه ى شریفه را به تسلیم در برابر معارف و احكامى كه از مقام ربوبیت صادر گردیده و به وسیله ى رسولان بیان مى شود تفسیر مى كند و اختلاف شرایع را به كمال و نقص ارجاع مى دهد.(4) امیرالمؤمنین على(ع) نیز در حدیثى مى فرماید: «الاسلامُ هُو التَّسلیم».(5)
ز) دین به معناى اعتقادات: «لا إِكْراهَ فِی الدِّینِ...»(6)
مرحوم طباطبایى در تفسیر این آیه ى شریفه مى فرماید: «دین یك سلسله معارف علمى است كه اعمالى را به دنبال دارد. پس مى توان گفت: دین اعتقادات است و اعتقاد و ایمان از امور قلبى است كه اكراه و اجبار، بر آن ها حكومت نمى كند. اكراه در اعمال ظاهرى و افعال و حركات بدنى و مادى اثر دارد ».(7)
2. دین در روایات
پیشوایان دین اسلام، دین را به اركان و ویژگى هایش از جمله ایمان، تعیّن، قلبى بودن، معرفت داشتن، دوستى ورزیدن، اخلاق حَسَن، نور، عزّت، طلب علم، مایه ى حیات و مانند این ها تفسیر نموده اند. به پاره اى از روایات توجه فرمایید. حضرت على(ع) می فرمایند:
ـ «غایه الدّین الایمان» (8)
ـ «انّ الدّین كشجره اصلها الیقین باللّه» (9)
ـ «انّ افضل الدّین الحّب فى اللّه و البُغضُ فى اللّهِ» (10)
ـ «أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِیقِ بِهِ تَوْحِیدُهُ» (11)
ـ «اعلموا انّ كمال الدّین طلب العلم و العمل به» (12)
ـ «الدّین والآداب نتیجه العقل» (13)
ـ «الدّین لایصلحه الاّ العقل» (14)
ـ «اصل الدّین اداء الامانه والوفاء بالعهود» (15)
ـ «غایه الدّین الامر بالمعروف و النّهى عن المنكر و اقامه الحدود» (16)
ـ «لاحیاه الاّبالدّین» (17)
ـ «الدّین نور» (18)
ـ «الدّین عزّ» (19)
حضرت رسول(ص) می فرمایند:«الخُلق الحسن نصف الدین»(20) هم چنین امام باقر(ع) می فرمایند:«الدّین هو الحبّ و الحبّ هو الدّین»(21) و امام صادق(ع) می فرمایند:«هل الدّین الاّ الحبّ»(22)
تعاریف اصطلاحى دین
در تعریف اصطلاحى دین، به طور عمده، دو گروه از متفكّران به بحث و بررسى دین پرداخته اند: نخست، متكلّمان بدین لحاظ كه دین و مسائل آن، موضوع پژوهش آن ها است، از این رو به تبیین (دین بماهو دین) و غایت و هدف دین و دین دارى پرداخته اند. دوم علماى علوم انسانى به ویژه روان شناسان، جامعه شناسان و مردم شناسان، بدین جهت كه دین در رفتارهاى فردى و سازمان ها و نهادهاى اجتماعى تأثیر گذاشته است. این گروه بیش تر به تعریف هاى كاركرد گرایانه اشتغال ورزیده و به تبیین كاركردهاى مثبت و منفى دین ـ به زعم خودشان ـ پرداخته اند.
الف. تعاریف متكلّمان غربى از دین
1) تعریف ماهیت دین: «دین عبارت از یك نظام الهى است كه براى صاحبان خود وضع شده است و مشتمل بر اصول و فروع مى باشد».(23)
2) تعریف غایت انگارانه ى دین: «دین وضعى است الهى كه صاحبان خود را به سوى رستگارى در این دنیا و حُسن عاقبت در آخرت سوق مى دهد».(24)
3) تعریف تركیبى: «دین، قانون و قرار داد الهى است كه خردمندان را به سوى قبول آن چه در نزد رسول است، فرا مى خواند».(25)
4) تعریف دین دارانه: «دین عبارت است از: اقرار به زبان، اعتقاد به پاداش و كیفر در آن جهان و عمل به اركان و دستورات آن».(26)
5) تعریف برادلى: «دین بیش از هر چیز كوششى است براى آن كه حقیقت كامل خیر را در تمام وجوه هستى مان باز نماییم».(27)
6) تعریف جیمز مارتینو: «دین، اعتقاد به خدایى همیشه زنده است، یعنى اعتقاد به اراده و ذهن الهى كه حاكم بر جهان است و با نوع بشر مناسبات اخلاقى دارد».(28)
7) تعریف رویل: «دین ادراك رابطه اى است بین جان بشر و جان مجهول الكُنهى كه انسان تسلط او را بر خود احساس و نعمت جوار او را آرزو مى كند».(29)
8) تعریف رابوسول: «مجموعه اى از اعتقادات و سمبل ها (و ارزش هایى كه به طور مستقیم از آن ها به دست مى آیند) كه با تفاوت و تمایز بین حقیقت تجربى و ما فوق تجربى متعالى مرتبط مى باشد. امور تجربى از لحاظ دلالت و معنا، نسبت به امور غیر تجربى از اهمیت كم ترى برخوردارند».(30)
9) تعریف كارل دوبل: «نظام متحد اعتقادات و آداب كه به یك حقیقت مافوق تجربى و متعالى مرتبط مى شود و تمام معتقدان و پیروان خویش را در جهت تشكیل یك جامعه ى اخلاقى وحدت مى بخشد».(31)
10) تعریف میلتون یینگر: «دین یك نظام اعتقادى و عملى داراى لطف و رحمت است كه بدان وسیله، گروهى از مردم مى توانند از عهده ى حمل مسائل غایى حیات انسانى بر آیند. این عملكرد را با انحاى پاسخ هایى كه انسان ها مى توانند به مسائل پرسش هایى چون مرگ، درد و رنج و معناى غایى وجود بدهند، یكى دانسته است».(32)
11) تعریف كلیفورد گیرتز: «دین عبارت است از نظامى از نمادها و سمبل ها كه طورى عمل مى كند كه موجب وجود انگیزه ها و آمادگى هاى نیرومند، عمیق و پایدارتر انسان ها مى شود، به تدوین و تنظیم تصورات و مفاهیم نظم كلى وجود مى پردازد و بر این مفاهیم و تصورات چنان نمود و ظهورى از حقیقت مى پوشاند كه مى نماید این انگیزه ها و ترتیبات، مبتنى بر حقیقت هستند».(33)
ب. تعاریف متكلّمان اسلامى از دین
متكلّمان اسلامى با توجه به تعاریف لغوى، قرآنى و حدیثى، به تعاریف اصطلاحى دین، اقدام نموده اند. براى نمونه:
1) با توجه به استعمال واژه ى دین در قرآن به معناى جزا، شریعت و قانون، اطاعت و بندگى، به دست مى آید كه اسلام و حقیقت دین عبارت است از تسلیم و اطاعت از خداوند متعال.(34)
2) تعریف استاد محمد تقى مصباح یزدى: «دین برابر است با اعتقاد به آفریننده اى براى جهان و انسان و دستورات عملى متناسب با این عقاید».(35)
3) تعریف علامه محمد حسین طباطبایى(ره): «دین، نظام عملى مبتنى بر اعتقادات است كه مقصود از اعتقاد، در این مورد، تنها علم نظرى نیست؛ زیرا علم نظرى به تنهایى، مستلزم عمل نیست، بلكه مقصود از اعتقاد، علم به وجوب پیروى بر طبق مقتضاى علم قطعى است».(36)
4) علامه طباطبایى(ره) در جایى دیگر این گونه تعریف مى كنند: «مجموع این اعتقاد (به خدا و زندگى جاودان) و احساس و مقرّرات متناسب با آن كه در مسیر زندگى مورد عمل قرار گیرد».(37)
5) تعریف استاد جعفر سبحانى: «دین یك معرفت و نهضت همه جانبه به سوى تكامل است كه چهار بُعد دارد: اصلاح فكر و عقیده، پرورش اصول عالى اخلاق انسانى، حُسن روابط افراد اجتماع، حذف هر گونه تبعیض هاى ناروا ».(38)
6) تعریف آیت الله جوادى آملى: «معناى اصطلاحى آن دین مجموعه ى عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتى است كه براى اداره ى امور جامعه ى انسانى و پرورش انسان ها باشد. گاهى همه ى این مجموعه، حق و گاهى همه ى آن ها باطل و زمانى مخلوطى از حق و باطل است. اگر مجموعه حق باشد، آن را دین حق و در غیر این صورت، آن را دین باطل و یا التقاطى از حق و باطل مى نامند.... دین حق، دینى است كه عقاید، قوانین و مقررات آن از طرف خداوند نازل شده و دین باطل دینى است كه از ناحیه ى غیر خداوند تنظیم و مقرر شده است».(39)
7) «دین عبارت است از آن چه پیامبر اكرم(ص) به سوى آن دعوت نموده است».(40)
8) «دین به معناى تدیّن ورزیدن به طاعات و اجتناب از محرمات».(41)
9) «دین عبارت است از قوانین الهى كه وضع شده اند تا صاحبان عقل را با اختیار خودشان به خیر بالذات نایل سازند».(42)
10) «دین عبارت است از طریقت و شریعت».(43)
11) «دین عبارت است از كتاب و سنّت... دین اركان و اصول و فروع دین نازل بر نبى(ص)است... دین عبارت است از متون دینى و احوال و رفتار پیشوایان دینى... دین یعنى كتاب و سنّت و تاریخ زندگى پیشوایان دینى».(44)
ج. تعاریف عالمان علوم انسانى از دین
تعاریف علوم اجتماعى كه از تحلیل ساختارها و نهادهاى دینى گرفته شده اند، به شرح ذیل اند:
1) تعریف دوركیم: دین دستگاهى از باورها و آداب است، در رابطه با مقدساتى كه مردم را به صورت گروه هاى اجتماعى به یك دیگر پیوند مى دهد».(45)
«دین، نظام وحدت یافته اى است از اعتقادات و اعمال مربوط به اشیاى مقدس ـ یعنى اشیایى كه مجزا شده و تحریم گردیده اند ـ اعتقادات و اعمالى كه همه ى گروندگان را در جمعیت اخلاقى واحدى كه معبد نامیده مى شود، وحدت مى بخشد».(46)
2) تعریف فویر باخ: «مذهب عبارت است از نوعى از خود بیگانگى. بنا بر این گسترش شناخت انسان و بازگشت به انسان، جبراً باعث منتفى شدن مذهب مى گردد».(47)
3) تعریف دایره المعارف دین: «دین عبارت است از سازمان یابى حیات بر محور ابعاد عمقى تجربه كه بر طبق فرهنگ محیط، از نظر صورت، كمال و روشنى فرق مى كند».(48)
_________________________________________________
پی نوشت ها:
1. سوره كافرون، آیه 6.
2. سوره انعام، آیه 161.
3. سوره آل عمران، آیه ى 19.
4. محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 3، ص 120.
5. محمد محمدى رى شهرى، میزان الحكمه، ج 4، ص 527، حدیث 8811.
6. سوره بقره، آیه 256.
7. محمد حسین طباطبایى، همان، ج 2، ص 343.
8. محمدى رى شهرى، همان، ج 3، صص 372 ـ 375.
9. همان.
10. همان.
11. نهج البلاغه، خطبه اوّل.
12. محمدى رى شهرى، همان، ج 3، صص 378، 395، 372، 371، 370.
13. همان.
14. همان.
15. همان.
16. همان.
17. همان.
18. همان.
19. همان.
20. همان، ج 3، ص 375.
21. تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 285.
22. محمد محمدى رى شهرى، همان، ج 3، ص 395.
23. جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه ى على اصغر حكمت، (تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى)، صص 79 و 81.
24. همان.
25. همان.
26. همان.
27. عقل و اعتقاد دینى، ص 18.
28. همان.
29. ماهیت و منشاء دین، ص 112.
30. ژان پل ویلهم، جامعه شناسى ادیان، ترجمه ى عبدالرحیم گواهى، (مؤسسه تبیان)، صص 171 و 172.
31. همان.
32. همان، ص 168.
33. همان.
34. ر. ك: یاد نامه ى استاد شهید مرتضى مطهرى، ص 117.
35. محمد تقى مصباح یزدى، آموزش عقاید، ج 1، ص 28.
36. محمد حسین طباطبایى(ره)، المیزان، (بنیاد علمى و فكرى علامه)، ج 15، ص 8.
37. محمد حسین طباطبایى، شیعه در اسلام، ص 3.
38. جعفر سبحانى، فصل نامه ى نقد و نظر، شماره ى 3، ص 19.
39. عبداللّه جوادى آملى، شریعت در آینه معرفت، (تهران مركز نشر فرهنگى رجاء، 1373)، ص ص 93 ـ 95.
40. الحدود و الحقایق، ص 160.
41. المعتمد فى اصول الدین، ص 192.
42. شرح العقاید النسفیه، ج 1، ص 6.
43. ارشاد الطالبین الى نهج المسترشدین، ص 14.
44. عبدالكریم سروش، قبض و بسط تئوریك شریعت، (تهران: انتشارات صراط، چاپ اوّل)، صص 255، 121، 79، 80، 25.
45. نیكلاس آبركرومبى، فرهنگ جامعه شناسى، ترجمه ى حسن پویا، (تهران: چاپ پخش، 1370)، ص 320.
46. با تامور، جامعه شناسى، ص 160.
47. دین پژوهى، ج 1، ص 359.
48. دین پژوهى، ج 1، ص 93.
...................................................................................
نویسنده: عبدالحسین خسروپناه - کلام جديد.
|