1) در نظام اسلامي، علم و دين پابهپا بايد حرکت کند. 29/9/1368
2) علم، مثل درختي است که يکي از موجبات رشد آن، هرس کردن و چيدن زوايد آن و اجازه ندادن به رشد شاخههاي زيادي و بوتههاي مزاحم است. 2/12/1368
3) ما بايد هرچه در توان داريم، علم را خالصتر و صافتر و از زوايد پيراستهتر کنيم. 2/12/1368
4) بدون علم که در دنيا هم نميشود اثر گذاشت. شما بهترين آدمهاي دنيا باشيد، ما بهترين و شريفترين و عزيزترين ملتها باشيم؛ وقتي نتوانيم روي بشريت اثر بگذاريم، وقتي نتوانيم اين گرداب مهلک را مهار بکنيم، چه فايدهيي دارد؟ رسالت يک انسان که يک رسالت فردي و خانوادگي و يک رسالت ملي به معناي محدود نيست؛ بلکه يک رسالت انساني است. انسان، اصلاً در محدودهي انسانيت زندگي ميکند. مگر ميشود اينهمه کارهاي بزرگ را بدون علم انجام داد؟ 23/5/1369
5) ملتي که علم ندارد، محکوم به عقب ماندگي و ذلت و بارکشي و بداخلاقي و دون و فرودستي در معادلات جهاني است. 23/5/1369
6) فساد علمي معنايش اين است كه در دانشگاه، نه معلم براي درسدادن و ياددادن دلسوزي كند، نه متعلم و دانشجو براي يادگرفتن دلسوزي كند. نتيجه، بيسواد بارآمدن، بدفهميدن و نفهميدن و عدم رشد استعدادهاست. 13/6/1370
7) افكار فلاسفه و نويسندگان و متفكران مادّي غرب، امروز در سطح دانشگاههاي ما، به صورت كتاب و ترجمه وجود دارد. نميشود سدي درست كرد كه اينها وارد نشوند؛ اين امكان ندارد و مصلحت نيست. افكار بايد بيايند و حضور داشته باشند. در مقابل آن افكار، بايد پادزهر ايجاد كرد. روحانيت اين كشور، جوانان را در مقابل تفكرات پُرجاذبهي ماركسيسم واكسينه كرد و به آنان پادزهر زد. 25/6/1370
8) علمِ شکوفا و پيشرفته اگر در اختيار يک ملت سالم وکامل باشد، مايه خير و برکت است. 15/1/1371
9) اگر جامعهاي با معلومات باشد، مقاومتش در مقابل دشمن زياد ميشود. 9/2/1371
10) اگرجامعهاي نسبت به علم حسّاسيت داشته باشد، هنگامي که با کشورها و ملتهاي ديگر هم ارتباط برقرارکرد، اوّل سعي ميکند علم آنهارابگيرد. 9/2/1371
11) امروز هر اقدامي که به گسترش سطح آگاهي عمومي بينجامد و نيروي تفکر و قدرت درک معارف را در مردم با استعداد ما تقويت کند، حسنهيي بزرگ است. 4/10/1372
12) علم و کار براي يک ملت، دو بال است. ملتِ بيعلم و بيکار، پيش نخواهد رفت. 13/2/1374
13) هر درسي که ميتواند يک انسان را عالم، دانشمند و مفيد براي جامعه کند، ياد دادن آن ثواب دارد. اين، منطق اسلام است. 13/2/1374
14) پيشرفت علم و تحوّل امور دانشجويي و افزايش تعداد دانشجويان در کشور، براي دشمنان ما هيچ خوشايند نيست و نميتوانند ببينند که در کشور، اينهمه طلب علم ميشود و به اين وسيله، آينده ميهن تضمين و تأمين ميگردد. حتّي در صحنه مسابقات علمي ديديم که جوانان ما، پيشرفتهاي خوبي کردند که همه اينها، مبارزه با استکبار محسوب ميشود و کمک به آينده کشور است. 1/1/1375
15) محيط علمي بايد در عين آنکه بالاترين بهرهي ممکن را از دانش پيشرفتهي جهان ميبرد، متکي به خود و مبتکر و خلاق و کاوشگر باشد. 12/3/1378
16) ايران عزيز براي رسيدن به هدفهاي بزرگي که بهبرکت انقلاب اسلامي در برابر او ترسيم شد، چشم به تلاش جوانان در عرصهي علم و معرفت دوخته است، و بدون آن، فروغ خودباوري و استقلال ملي که در طول دو دهه از انقلاب همواره راهگشاي ملت و دولت ما در گذرگاههاي دشوار بوده است، به ضعف خواهد گرائيد. 6/7/1378
17) بايد بکوشيم تا بتوانيم کشور را از لحاظ علمي از ديگران بينياز کنيم. 19/7/1378
18) بايد مسؤولانِ کارِ علمي در کشور، زمينهها را فراهم نمايند و همه کمک کنند. راهها را براي جوانان ممتاز و برتر باز کنند؛ هم در علوم رياضي، هم در علوم طبيعي، هم در علوم انساني، هم بخصوص در زمينه ادبيّات فارسي، هم در مسائل علوم ديني، هم در فلسفه و در مسائل فکري. در همه اين رشتهها ما احتياج داريم که کساني با اين استعدادهاي درخشان انشاءالله ميدان جلوشان باز باشد و بتوانند پيشرفت کنند که اين تکليف مسؤولان را سنگين ميکند. 19/7/1378
19) دين، طرفدار و مشوّق علم است. 19/7/1378
20) علم از جمله مقولاتي است که با تبادل و داد و ستد رشد پيدا ميکند. 19/7/1378
21) علم چيزي نيست که هر کشوري بگويد من از مردم ديگر بينيازم؛ نه. علم داد و ستدي است. اگر درهاي علم مدّتي در يک کشور بسته شد و از ديگران استفادهاي نکرد، آنچه هم که در درون خودش از استعداد هست، از بين خواهد رفت؛ يعني سرکوب خواهد شد. 19/7/1378
22) قطعاً علم نه فقط يک شرط لازم، بلکه يک شرط لازمِ بسيار مهمّ است و بايد در کشور پيش برود. 19/7/1378
23) ملتي که قدر علم و آموزش و معلم و اهميت فرهنگ را نداند، به هرکجا هم برسد، آسيبپذير است. از لحاظ مادّي هر رشدي هم بکند، قابل سرنگون شدن و شکست خوردن است. 14/2/1379
24) دشمن ميخواهد دانش ما پيشرفت نکند؛ دانشگاههاي ما بهجاي درس خواندن، به کارهاي ديگر بپردازند؛ ايمان نسل جوان تقويت نشود و جوان مؤمن تبديل شود به جوان هوسران. 5/5/1379
25) هرچه علم بيشتر پيشرفت کند، هرچه کهکشانها بيشتر شناخته شود، هرچه درياها و صحراها و ذرّات، بيشتر در زير دقّت علم قرار گيرد، هرچه نيروهاي فشرده در وجود انسان بيشتر شناخته شود، ايمان به خدايي که آفريننده و فراهم کننده اين دستگاه عظيم و پيچيده است، پايگاه مستحکمتري پيدا خواهد کرد. 5/5/1379
26) هرچه علم پيشرفت کند، پايههاي ايمان ديني متسحکمتر خواهد شد. 5/5/1379
27) امروز اگر براي علم سرمايه گذاري و مجاهدت و تلاش نکنيم، فرداي ما، فرداي تاريکي خواهد بود. 9/12/1379
28) امروز در کشور، يکي از فرايض حتمي براي اين نسل - که در درجه اوّل هم اين فريضه بر دوش شما دانشگاهيهاست - عبارت از تقويت بنيه علمي کشور است. 9/12/1379
29) امروز کساني که بر دنيا خدايي ميکنند؛ آن دستهاي مرموزي که اختيار منابع عظيم انساني و مادّي دنيا را در دست گرفتهاند و همه اقيانوسها و همه تنگههاي حسّاس دريايي زير چشمشان است و هرجا ميخواهند دخالت ميکنند، با ابراز علم بود که توانستند بشريت را به اين خاکستر بنشانند! لذا براي مقابله با کار آنها، علم لازم است. 9/12/1379
30) آن چيزي که در فضاي علمي ما مشاهده ميشود - که به نظر من يکي از عيوب بزرگ محسوب ميگردد - اين است که دهها سال است که ما متون فرنگي و خارجي را تکرار ميکنيم، ميخوانيم، حفظ ميکنيم و بر اساس آنها تعليم و تعلّم ميکنيم؛ اما در خودمان قدرت سؤال و ايجاد خدشه نمييابيم! بايد متون علمي را خواند و دانش را از هرکسي فرا گرفت؛ اما علم بايد در روند تعالي خود، با روحهاي قوي و استوار و کارآمدي که جرأت پيشبرد علم را داشته باشند، همراه شود تا بتواند پيش برود. انقلابهاي علمي در دنيا اينگونه بهوجود آمده است. 9/12/1379
31) آن وقتي که علم با هدايت ايمان، عواطف صحيح و معرفت روشنبينانه و آگاهانه همراه شود، معجزههاي بزرگي ميکند و کشور ما ميتواند در انتظار اين معجزهها بماند. 9/12/1379
32) براي نوآوري علمي - که در فرهنگ معارف اسلامي از آن به اجتهاد تعبير ميشود - دو چيز لازم است: يکي قدرت علمي و ديگري جرأت علمي. 9/12/1379
33) توليد علم، فقط انتقال علم نيست؛ نوآوري علمي در درجه اوّلِ اهميت است. 9/12/1379
34) عزيزان من! ما امروز در کشورمان به پيشرفت علم نياز داريم. 9/12/1379
35) علوم انساني، علوم اجتماعي، علوم سياسي، علوم اقتصادي و مسائل گوناگوني که براي اداره يک جامعه و يک کشور به صورت علمي لازم است، به نو آوري و نو انديشي علمي - يعني اجتهاد - احتياج دارد. 9/12/1379
36) کساني تلاش ميکنند که روند کار علمي را کند يا متوقّف کنند و يا مورد بياعتنايي قرار دهند. اين کار، پسنديده نيست. 9/12/1379
37) ما اگر علم نداشته باشيم، اقتصادمان، صنعتمان، حتي مديريّت و مسائل اجتماعيمان عقب خواهد ماند. 9/12/1379
38) حوزه انديشه و فکر هم قوانيني دارد و بايد از آن قوانين پيروي کرد. اگر کسي درباره يک مبناي فکري شبههاي دارد، قانونش اين است که آن را در مراکز تخصّصي و محافل علمي مطرح کند. يا بايد شبهه را برطرف کرد و از ذهن خود زدود، يا اگر شبهه اشکال واقعي است، آن را به يک نظريّه تبديل کرد و ذهنهاي اهل علم و اهل نظر را نسبت به آن منقاد نمود. 12/8/1380
39) در دوران ورود دانش جديد به کشور ما، آنچه که وارد شد، عبارت بود از تقليد و ترجمه. البته منظورم ترجمه يک اثر ارزشمند نيست - که يک کار لازم است - منظورم فکر و ذائقه و روحيه ترجمهاي است؛ يعني قدرت ابتکار را از يک ملت گرفتن؛ شجاعت حرف نو را از يک ملت گرفتن؛ همهاش توي سر او زدن؛ به او اينطور تلقين کردن که اگر ميخواهي به جايي برسي و آدم شوي، بايد همان کاري را بکني که غربيها کردند و از آن سر سوزني تخطّي نکني! به مردم ما و محيطهاي علمي، اينگونه ياد دادند. اجازه ابتکار و نوآوري و خلاقيت علم را ندادند. 12/8/1380
40) علم و فکر را بايد توليد کرد. 12/8/1380
41) اين قلّههاي علمياي که شما در دنيا مشاهده ميکنيد، هميشه با رفاه همراه نبوده است. البته علم با خودش رفاه و سيادت سياسي و برتري نظامي ميآورد؛ در همه بخشهاي اقتصادي و سياسي نفوذ کلمه ايجاد ميکند؛ پول يک کشور را تقويت ميکند و اقتصاد يک کشور را رونق ميدهد. اينها همه هنرهاي علم است؛ اما وقتي خود علم ميخواهد به وجود آيد، لزوماً در بستري از رفاه و راحتي و لذّت و چرب و شيرينهاي دنيا به وجود نميآيد. 3/7/1381
42) پيشرفت علمي و اقتباس علمي - که من به اقتباس معتقدم؛ اما به ترجمه محض و اکتفاي به ترجمه، معتقد نيستم - کاري لازم است و اسلام هم ما را به اين، امر ميکند. 3/7/1381
43) دنبال توليد علم، ژرفبيني و ژرفيابي در علم باشيد. 3/7/1381
44) رنسانسِ اروپا بر اساس ترجمههايي که در کشورها و مناطق اسلامي انجام گرفته بود، صورت گرفت. ما ميتوانيم اين را تصوّر کنيم که يک روز ايران توليد کننده خلاقّ علم شود. 3/7/1381
45) وقتي بنا باشد علم در جامعه رشد پيدا کند، البته مسؤولان بايد امکانات را فراهم کنند. 3/7/1381
46) يک روز علم را غربيها از شرق و از همين ايران گرفتند. پايهگذار بسياري از علومي که امروز در دنيا رايج است، ايرانيها هستند. در رياضي، فيزيک، پزشکي، نجوم و بسياري از علوم ديگر، ايرانيها پايهگذار بودند. 3/7/1381
47) ما بايد اين تجربيات ناشي از مباحثه و گفتگوي سالم و محترمانه و شجاعانه را بهصورت تجربههاي انباشتهاي درآوريم تا بتوانيم از آنها استفاده کنيم و علم را بارور نماييم. 7/11/1381
48) آن روز که سهم «آزادي» سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه يکجا و در کنار يکديگر اداء شود، آغاز روند خلاقيت علمي و تفکر بالنده ديني در اين جامعه است و کليد جنبش «توليد نرمافزار علمي و ديني» در کليه علوم و معارف دانشگاهي و حوزوي زده شده است. ؟/11/1381
49) اين انقلاب بايد بماند و برنامه تاريخي و جهاني خويش را به بارنشاند و همين که اين عزم و بيداري و خودآگاهي در نسل دوم حوزه و دانشگاه نيز بيدار شده است، همين که اين نسل از افراط و تفريط، رنج ميبرد و راه ترقي و تکامل را نه در «جمود و تحجر» و نه در «خودباختگي و تقليد»، بلکه در نشاط اجتهادي و توليد فکر علمي و ديني ميداند و ميخواهد که شجاعت نظريه پردازي و مناظره در ضمن وفاداري به اصول و اخلاق و منطق در حوزه و دانشگاه، بيدار شود و اراده کرده است که سؤالات و شبهات را بيپاسخ نگذارد، خود، في نفسه يک پيروزي و دستاورد است و بايد آن را گرامي داشت . 16/11/1381
50) بايد «توليد نظريه و فکر»، تبديل به يک ارزش عمومي در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهاي گوناگون عقل نظري و عملي، از نظريهسازان، تقدير بعمل آيد و به نوآوران، جايزه داده شود و سخنانشان شنيده شود تا ديگران نيز به خلاقيت و اجتهاد، تشويق شوند. بايد ايدهها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامي با يکديگر رقابت کنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده هويت و عزت کند و ملت ايران به رتبه اي جهاني که استحقاق آن را دارد بار ديگر دست يابد. 16/11/1381
51) امروز حتّى دشمنان بشريت از علم استفاده مىكنند. 22/2/1382
52) بدون پيشرفت علم نمىشود كشور را پيش برد. 22/2/1382
53) توليد علم يعنى رفتن از راههايى كه به نظر، راههاى نارفتهاى است. البته اين به آن معنا نيست كه ما راههايى را كه ديگران رفتهاند، نرويم و به تجربههاى ديگران بىاعتنايى كنيم؛ بلكه به اين معناست كه به فكر باشيم. 22/2/1382
54) جنبش توليد علم، بدون پيشرفت علم ممكن نيست. بدون پيشرفت علم، در اين دنياى متنوّع نمىشود رقابت كرد و پيش رفت؛ حتماً پيشرفت علم لازم است. اين، وظيفه دانشگاهها و دانشجويان و اساتيد را بسيار سنگين مىكند. 22/2/1382
55) در اين دنياى عظيم و در اين طبيعت بزرگ، ناشناختههاى فراوانى وجود دارد كه دانش پيشرفته امروز هنوز به آنها دست نيافته است. ناشناختهها بسيار فراوان است و به گمان زياد بهمراتب بيشتر از چيزهايى است كه بشر تاكنون به آنها دست يافته است. بايد دقّت كنيم، فكر كنيم و به دنبال كشف ناشناختهها باشيم. 22/2/1382
56) علم با ارزش است و از جمله عواملى كه ارزش علم را بيشتر مىكند، اين است كه علم با غايت و هدفهاى مشخّصى كه طبق نيازها تنظيم شده است، به طرف پيشرفت و توسعه سير كند. 22/2/1382
57) علمِ ترجمهاىِ محض خوب نيست؛ مگر به عنوان يك وسيله. ما نبايد دچار ترجمه شويم. علم و فرهنگ ترجمه و سيستمها و روشهاى ترجمهاى، درست نيست. 22/2/1382
58) ما براى آرمانهاى والا، ارزشهاى حقيقى، فضايل انسانى و گسترش آنها ناگزيريم از علم و شرافت ذاتى علم استفاده كنيم. 22/2/1382
59) ما به دلايل مشخّصِ تاريخى از كاروان علم دنيا عقب افتادهايم - اين را نمىتوانيم انكار كنيم؛ واقعيتها پيش روى ماست - و اين در حالى است كه توانايى عالم شدن، توليد علم كردن و مرزهاى دانش را از آنچه هست، فراتر بردن، در ميان ملت ما كاملاً وجود داشته است. اين ظلم تاريخى به ما شده است. 22/2/1382
60) ما به عنوان يك ملت با استعداد، بايد علمآفرينى كنيم و مىتوانيم. كسانىكه علمآفرينى كردهاند، هم از لحاظ استعداد و هم از لحاظ سوابق علمىِ درخشانِ تاريخىاى كه ما داريم، از ما جلوتر نبودند؛ بنابراين ملت ما مىتواند. اين به عنوان طرح يك خواسته عمومى در دانشگاههاست، تا انشاءالله همه آن را دنبال كنند. 22/2/1382
61) دانش جهانى متعلّق به همه انسانهاست؛ دانش ما هم متعلّق به همه انسانهاست. يك روز دنياى اسلام به همه دنيا خدمت كرد؛ امروز هم ما از دانش جهانى استفاده مىكنيم. 15/5/1382
62) امروز بسيارى از جوانانى كه در بخشهاى بسيار حسّاسِ علمى كشور مشغول كار هستند، همان عناصر دفاع مقدّسند كه با همان روحيه و انگيزه مشغول كار شدهاند. 26/6/1382
63) پايه پيشرفتهاى علمى كشور - كه امروز شما برخى از نمونههاى آن را مىشنويد - در دوران دفاع مقدّس گذاشته شد. 26/6/1382
64) تزكيه، شرطِ اوّل است. بدون تزكيه، علم هم ابزارى براى فساد و انحطاط و گمراهى و سقوط بشر خواهد شد؛ همچنانكه مىبينيد امروز در دنيا علم وسيله سقوط بشر است و از علم براى به زنجير كشيدن ملتها و دگرگون جلوه دادن حقايق و گرسنگى دادن به انسانها استفاده كردهاند. 2/7/1382
65) دانش، وسيله نجات و رستگارى انسان است كه به زمان و مكانى خاص بستگى ندارد و مربوط به همه دورههاى زندگى بشر است. 2/7/1382
66) البته توليد علم به معناى اين نيست كه ما ترجمه و فراگيرى را نفى كنيم؛ نه، آن هم لازم است، بلكه من مىگويم در ترجمه و فراگيرى نبايد توقّف كرد. 8/8/1382
67) مسأله توليد علم فقط مربوط به علوم پايه، تجربى و ... نيست، بلكه شامل همه علوم و از جمله علوم انسانى است. ما بخصوص در زمينه علوم انسانى، برخلاف آنچه كه انتظار مىرفت و توقّع بود، حركت متناسب و خوبى نكردهايم، بلكه مفاهيم گوناگون مربوط به اين علم را - چه در زمينه اقتصاد و چه در زمينههاى جامعهشناسى، روانشناسى و سياست - به شكل وحى مُنزل از مراكز و خاستگاههاى غربى گرفتهايم و بهصورت فرمولهاى تغيير نكردنى در ذهنمان جا دادهايم و بر اساس آن مىخواهيم عمل و برنامه خودمان را تنظيم كنيم! گاهى كه اين فرمولها جواب نمىدهد و خراب درمىآيد، خودمان را ملامت مىكنيم كه ما درست بهكار نگرفتهايم؛ در حالىكه اين روش، روشِ غلطى است. ما در زمينه علوم انسانى احتياج به تحقيق و نوآورى داريم. مواد و مفاهيم اساسىاى هم كه بر اساس آن مىتوان حقوق، اقتصاد، سياست و ساير بخشهاى اساسى علوم انسانى را شكل داد و توليد و فراورى كرد، به معناى حقيقى كلمه در فرهنگ عريق و عميق اسلامى ما وجود دارد كه بايد از آن استفاده كنيم. 8/8/1382
68) مبارزه با امريكا در ميدان علم هم صدق مىكند. آنجا هم از اينكه پيشرفت علمى داشته باشيم، ناراحتند. از پيشرفت علمىِ مردم ما ناراحتند؛ از پپشرفت اقتصادى مردم ما ناراحتند؛ از اينكه دولت بتواند خدمتى به مردم بكند و گرهاى از مشكلات مردم باز شود، ناراحتند. هر كس به عقبماندگى علمى كمك كند، به نفع امريكا كار كرده است. 23/8/1382
69) توليد مقاله و نشر آن در دنيا - كارِ مهم و درجه يك نيست و با انجام آن، همه كار صورت نگرفته، بلكه بايد اين فكر در اينجا پخته، توليد و اجرايى شود و به مرحله عمل درآيد، تا بشود گفت پيشرفت حاصل شده است. البته در همين زمينهها هم خيلى كار در كشور صورت گرفته است و ما حركت كرده و به راه افتادهايم. 21/11/1382
70) علم بايد مثل ثروت، عادلانه توزيع شود. نظر اسلام هم همين است كه علم بايد بين همه كشورها و ملتها توزيع شود. 21/11/1382
71) فضاى عمومى كشور بايستى فضاى ترويج، توليد، گسترش و تحقيق علم و پرورش عالِم و محقّق باشد. وقتى فضاى عمومى اينطور شد، معنايش اين نيست كه لزوماً در همه خانهها يا در هر نقطهاى از جامعه بايستى علم بهوجود آيد؛ نه، بلكه علم لازم است در نقطه مناسب خودش بهوجود آيد. فضا، فضاى علمى خواهد بود؛ فضاى تحقيقى خواهد بود؛ منتها بديهى است كه وقتى فضاى علمى در كشور بهوجود آيد، اين علم و تحقيق در نقطه مناسب و متناسب رشد خواهد كرد؛ مثلاً در دانشگاهها، پژوهشگاهها و از اين قبيل مراكز. 21/11/1382
72) مراقب باشيد كه در آن منطقهاى كه كار علمى هست، اصلاً رگه مسائل سياسى وارد نشود. معناى اين حرف اين نيست كه يك نخبه علمى نبايد سياسى باشد؛ چرا، ما معتقديم كه مردان خدا و مردان معنوى هم بايد سياسى باشند و در ميدان سياست فعاليت كنند؛ اما اين بدان معنا نيست كه انسان در آن جمع علمى، پژوهشى، صنعتى و كارى - هر نوع كارى - گرايشها و رغبتها و تمايلات سياسى را تأثيرگذار و تعيين كننده قرار دهد؛ اين قطعاً كار را خراب مىكند. 21/11/1382
73) همّت گماشتن و خواستن و عزم استوار كردنِ بر مقصود، در زمينه علم هم تحقّق پيدا كند. 21/11/1382
74) هيچكس خيال نكند كه چون در ميدان علم پيشرفت كردهايم، به مقصد رسيدهايم و ديگر بس است؛ نه، ما را خيلى عقب نگه داشتهاند. 24/11/1382
75) اينها در علم مشکلي نداشتند؛ اما علم بدون هدايت و فضيلت و معنويت و انسانيت، و علم ناظرِ فقط به دنيا و غمض عين از آخرت، نتيجهاش همين است. اول، جلوهيي به زندگي ميبخشد و قدرت و ثروت و زيبايي ميدهد - «للباطل جوله» - اما آخر قضيه اين است؛ و اين ادامه پيدا خواهد کرد. 21/3/1383
76) دانشهاي جديد، خيلي خوب است. ما جوانهايي را که در دانشگاهها درس ميخوانند، به علم و تحقيق و پژوهش تشويق ميکنيم. ميشنويد و ميبينيد؛ من به دانشگاهها ميروم و با جوانهاي دانشجو و اساتيد صحبت ميکنم و آنها را به شکستن مرزهاي دانش ترغيب ميکنم؛ از مرزها عبور کنند، دانش جديد بهدست آورند و علم توليد کنند؛ اينها کارهايي است که بايد بشود. مديران و بازوان فعال کشور را به کار فناوري و صنعت و کشاورزي و توليد و تکثير ثروت ملي تشويق و ترغيب ميکنيم؛ در اين کار تلاش و سرمايهگذاري ميکنيم؛ همهي اينها لازم است؛ به شرطي که به بهترين وجه انجام بگيرد. 21/3/1383
77) وقتي در جامعهي ما صدها نفر شخصيت داراي دانش دين و مسلطِ بر منطق و استدلال ديني، در فلسفه و کلام و فلسفهي جديد و محاجهي با شبههافکنان وجود داشته باشند، ببينيد چه اتفاق عظيمي در جامعه ميافتد. وقتي بهوسيلهي همين مجموعه، هزاران کتاب، مجله و مقالههاي علمي در سطح دنيا با زبانهاي مختلف منتشر شود، شما ببينيد چه خورشيد فروزاني از اين نقطهي عالم بر همهي فضاي فکري جهان بشري پرتو خواهد افکند. همهي اينها شدني است؛ خيالات نيست. تصور نکنيد اينها آرزوهاي پوچ و توخالي است؛ نخير، اينها واقعيتهاي دستيافتني است؛ منتها بايد دست دراز کرد، خود را به اين واقعيت رساند و آن را گرفت؛ اين کار همت ميخواهد. 21/3/1383
78) از تجربهها و دانشها بايد استفاده کرد، اما الگو و شيوه و مدل را بايد کاملاً بومي و خودي انتخاب کرد. 27/3/1383
79) اگر علم بهوسيلهي بندگان صالح مديريت شد، آنوقت خدمت ميکند و زيان نميرساند. 1/4/1383
80) اگر مديريت علم به دست انسانهاي دنياطلب و قدرتطلب و زراندوز و سلطهطلب بود، همين ميشود که امروز شما در دنيا مشاهده ميکنيد؛ يعني علم ابزاري براي استعمار، استثمار، تحقير ملتها، اشغالگري و براي ترويج فحشاء، سکس و هروئين خواهد شد. 1/4/1383
81) بايد براي کسب علم و تحقيق جهاد کرد؛ بايد کار کرد. 1/4/1383
82) علم ابزار قدرت است. خود غربيها با علم به قدرت رسيدند؛ اين يکي از پديدههاي تاريخ بود. 1/4/1383
83) کساني که قلم به دست دارند و وظيفهي فرهنگي دارند، بايد روزبهروز علم و تحصيل را ترويج کنند. 15/4/1383
84) در اسلام علم شرافت ذاتي دارد. 17/4/1383
85) اسلام همچنين نسبت به علم، مهمترين حرکت و مهمترين تحريک و تحريص را داشته است. تمدن اسلامي به برکت حرکت علمي که از روز اول در اسلام شروع شد، بهوجود آمد. 5/7/1383
86) اين باور که هر کسي وارد ميدان علم شد، بهطور طبيعي بايستي از فضيلت و معنويت و اخلاق کناره بگيرد، فکري کاملاً غلط و وارداتي و متکي به پيشينهيي است که در اروپاي مسيحي بهوجود آمد و بکلي با محيط اسلامي و با فهم و تعاليم اسلامي سازگار نيست؛ چرا که اگر دانشمند بافضيلت و بااخلاق باشد؛ در هر رشتهاي، از آن ميتوان اميد براي اعتلاي بشريت و اعتلاي کشور خودش داشت؛ اين دانشمند هدفها را هدفهاي ارزشمند ميکند و حرکتش حرکت به نفع انسانيت و به نفع عدالت و به نفع فضيلت و در جهت مقابلِ نابسامانيهاي عجيب دنياي امروز خواهد شد. شما سعي کنيد اينجور دانشمنداني در آينده باشيد و هدف خودتان را اين مسائل قرار دهيد؛ انسانهايي باشيد که ميتوانند چرخ دنيا را در جهت درست به حرکت دربياورند؛ اين را براي خودتان هدف قرار دهيد؛ و اين ممکن است؛ البته بايد کارهاي مقدماتي فراواني براي رسيدن به آن هدف انجام بگيرد. 5/7/1383
87) در اسلام ضديت دين با علم و ضديت دين با عقل، اصلاً معنا ندارد. در اسلام يکي از منابع حجت براي يافتن اصول و فروع ديني، عقل است؛ اصول اعتقادات را با عقل بايستي بهدست آورد؛ در احکام فرعي هم عقل يکي از حجتهاست. 5/7/1383
88) ما به عنوان مسلمان و مؤمنِ به اين آئين، وظيفه داريم کار علمي و رسيدن به اوج علمي را هم در حرکت فردي خودمان و هم در برنامهريزي جمعي کشور دنبال کنيم؛ اين وظيفه است؛ نگاه به اين قضيه، بايد به اين شکل باشد. 5/7/1383
89) احترام به دانشجو و دانشگاه به معناي احترام به دانش است. 10/8/1383
90) اگر کشور ما در زمينهي علم سرمايهگذاري و تلاش نکند، مسلماً باز هم سالهاي متمادي در پيشرفت همهجانبه و توسعهي کشور تأخير خواهد افتاد. 10/8/1383
91) به علم اهميت دهيد. کليد اصلي باز کردن قفلهاي گوناگون، اهميت دادن به علم است. 10/8/1383
92) تکريم دانشجو و دانشگاه به معناي تکريم علم است. 10/8/1383
93) در کنار علم، فرهنگ و تزکيه و اخلاق و معنويت هم لازم است؛ در اين هيچ شبهه نکنيد. 10/8/1383
94) در گذشته سرچشمهي علم در اين کشور خشک شده بود. از طرق مختلف اين کار صورت ميگرفت: يکي اين بود که درمقابل هيمنهي پيشرفت دانش غربي، اين تصور در کشور ما غليظ شد و مورد تأکيد قرار گرفت که ايراني قادر نيست، ايراني نميتواند، ايراني استعداد لازم را براي پيشرفت علمي و صنعتي ندارد. 10/8/1383
95) علم و عالم همانقدر که ميتوانند مفيد باشند، ميتوانند مضر هم باشند؛ «چو دزدي با چراغ آيد گزيدهتر برد کالا». اگر کسي که علم در وجود او هست، تقوا و پرهيزگاري و امانت و صداقت در او نباشد، ميتواند موجود مضري باشد؛ ميتواند عليه کشور و مصالح کشور، علم خودش را مورد استفاده قرار دهد. 10/8/1383
96) وقتي در جامعهيي علم محترم شمرده ميشود که استعداد و سرچشمهي دروني عناصر انساني کشور جوشان شود و علم بومي گردد. سرمايهگذاري براي علم، بايد با اين هدف باشد؛ والّا اينکه ديگران فرآوردههاي علمي داشته باشند و فرمولها و کلماتي را به ما بياموزند و ما بدون اينکه هيچ عمقي از آن بهدست بياوريم، آن کلمات را ياد بگيريم، به پيشرفت هيچ کشوري کمک نميکند؛ نه ما و نه هيچ کشور ديگري. 10/8/1383
97) وقتي علم نباشد، صنعت نيست. وقتي صنعت نباشد، بسياري از ثروتهاي جامعه کشف نميشود. وقتي صنعت نباشد، همهي موجودي براي بهدست آوردن صنعت روز خرج ميشود؛ دنبالهروي از بيگانه و گرفتنِ ناگزيرِ فرهنگ بيگانه و تبعيت ناگزير از سياستهاي بيگانه هم به دنبالش پديد ميآيد. همهي اينها ناشي از بيعلمي است. بنابراين علم بايد در کشور ترويج شود. 10/8/1383
98) علم و هدايت و رحمت الهي بر اثر تقوا از سوي خداوند به انسان عطا ميشود. از همه بالاتر، فلاح است. فلاح و رستگاري بر اثر تقوا به دست ميآيد. 24/8/1383
99) آگاهسازي نسبت به مقولههاي حساس؛ مثل علم. مسألهي علم در کشور خيلي مهم است. با مطالعهي دقيق و همهجانبه، انسان به چند سرفصل معدود ميرسد، که يکي از آنها علم است. ما براي آينده به علم احتياج داريم. نهضت نرمافزاري و توليد علم و انديشه و فکر که مطرح شد، بايد جدي گرفته شود. خوشبختانه زمينهها کاملاً آماده و استقبال هم خيلي خوب است. مردم را نسبت به مقولهي علم، امنيت، پرورش نخبگان، اقتدار ملي، کار و ابتکارِ گرهگشا و پيشبرنده و مقولاتي از اين قبيل حساس کنيد. 11/9/1383
100) آنچه مهم است، توليد علم است. 26/9/1383
101) پايه و مبناي علوم انسانييي که امروز در غرب مطرح است، از اقتصاد و جامعهشناسي و مديريت و انواع و اقسام رشتههاي علوم انساني، بر مبناي يک معرفت ضدديني و غيرديني و نامعتبر از نظر کساني است که به معرفت والا و توحيدي اسلامي رسيده باشند. ما در اين زمينهها بايد کار کنيم. در زمينهي علوم تجربي بايد کار و تلاش کنيم. قدرت پيشرفت علمي و باز کردن راههاي نو و گشودن افقهاي جديد را بايد در خودمان بهوجود بياوريم؛ همت ما بايد اين باشد؛ توقع، اين است. 26/9/1383
102) در جهانبيني ما، علم از دل دين ميجوشد و بهترين مشوق علم، دين است. ديني که ما ميشناسيم، جهانبيني دينييي که ما از قرآن ميگيريم، تصويري که ما از آفرينش و از انسان و از ماوراءالطبيعه و از توحيد و از مشيت الهي و از تقدير و قضا و قدر داريم، با علم سازگار است؛ لذا توليدکننده و تشويقکنندهي علم است. 26/9/1383
103) دستگاههاي مسؤول دولتي و اجرايي علاقهمندند به علم اهميت بدهند و اين را قبول کردهاند که علم، محور توسعهي حقيقي براي کشور است. 26/9/1383
104) ما بدون علم نميتوانيم بهجايي برسيم؛ هم در سند چشمانداز بيستساله اين آمده، هم در مذاکراتي که حولوحوش اين مسأله وجود دارد، اين معنا بوضوح براي همه تبيين شده است. همت لازم است؛ هم در دستگاههاي مديريتي، هم در شما اساتيد محترم و کسانيکه بالمباشره مسؤوليد. 26/9/1383
105) هم در بخش آموزش و هم در بخش پژوهش، نياز به تمرکز بيشتري از سوي مسؤولان داريم. مسؤولان کشور در اين زمينه بايد با يک نگاه واقعبين و با يک محاسبهي صحيح و - براي کوتاهمدت - غيرمادي به مسأله نگاه کنند. اگرچه در بلندمدت يقيناً ثروت و پيشرفت و رشد مادي کشور هم در گرو همينهاست، منتها در مسائل دانشگاه، در کوتاهمدت بايد محاسبات را بر مبناي مسائل مالي و اقتصادي و مادي قرار نداد. 26/9/1383
106) با دانايي است که يک انسان، يک جامعه و يک کشور توانايي بهدست ميآورد. 2/10/1383
107) جنبش نرمافزاري، يعني در زمينهي علم، توليد علم و شکستن مرزهاي علم، يک جنبش و يک حرکت عظيم بهوجود بيايد. 17/10/1383
108) جنبش نرمافزاري، يعني در معرفت علمي ننشينيد دست خود را دراز کنيد تا ديگران بکارند و ميوهچيني کنند و هر مقدار از ميوه را که لازم نداشتند، بياورند در دست شما بگذارند. برو بکار، برو آبياري کن، برو روي بنايي که ديگران ساختهاند، بنا بساز؛ اين هدف ما بود. 17/10/1383
109) علم، فقط علم مادي نيست؛ علوم انساني هم مقولهي بسيار مهمي است. 17/10/1383
110) ما امروز بايد توجه کنيم که علم همچنانکه در يک فرد عزتنفس و اعتماد به نفس ميآفريند، در يک ملت هم عيناً همين کار را ميکند. 17/10/1383
111) ما در ميدانهاي گوناگون و در فضاي معرفت علمي امروز دنيا ميتوانيم کارهايي بکنيم که هنوز در دنيا نو باشد؛ اين در همهي زمينهها کاملاً امکانپذير است. 17/10/1383
112) ملتي که از علم و دانش برخوردار بود، فتوحات علمي داشت و توانست در دنيا در علم نوآفريني کند، بهطور طبيعي داراي اعتمادبهنفس و عزتنفس خواهد بود. اگر اين عزتنفس و اين اعتمادبهنفس در ملتي پديد آمد، بسياري از مشکلات او حل خواهد شد؛ کارهاي بزرگ ميکند، خطرپذيريها ميکند، در ميدانهاي دشوار قدم ميگذارد و کوهها را از جا ميکند. کليد اين کارها علم است. ما بايد علم را در کشور احيا کنيم؛ اين، نقطهي اصلي مسأله است. 17/10/1383
113) اين واقعيت است؛ ما پيشرفتهايم. اين، بهخاطر اعتمادبهنفس است؛ بايد اين اعتمادبهنفس ملي را در زمينهي علم تقويت کرد و اسلام اين را به ما ميآموزد؛ و ما انشاءالله پيش ميرويم. 14/2/1384
114) اينجور نباشد که ما تصور کنيم اگر به هنر يا به دانش ميپردازيم، براي اين است که يک مابهازاي مادي دارد، که اگر اينجا بهدست نياورديم، برويم جاي ديگر. البته طبيعت انسانها بعضاً کشش به اين سمت دارد؛ اما فرهنگ ديني و اسلامي اين نيست. 14/2/1384
115) ما اگر همت کنيم، ميتوانيم تا بيست سال ديگر، تا سي سال ديگر، کاري کنيم که وقتي نامآوران عرصهي علم و فناوري را در دنيا نام ميآورند، ايرانيان و کشور ما در صدر قرار بگيرد؛ ميتوانيم اين کار را بکنيم؛ ما استعدادمان خيلي خوب است؛ همه چيز اين را گواهي ميدهد. آنچه ما کم داشتيم - که انقلاب به ما داد - اعتمادبهنفس بود؛ ما امروز اعتمادبهنفس پيدا کردهايم. جريان علمي کشور، خوشبختانه جريان خوبي است؛ اين جوانهاي ما امروز اعتمادبهنفس دارند. 14/2/1384
116) اگر جوامع مسلمان از کاروان علم و سازندگي و ابتکار عقب ماندند، بهخاطر اين است که به دستور اسلامي عمل نکردند. 18/2/1384
117) بر دامنهي علم بايد بيفزاييم. ما ملت بااستعدادي هستيم؛ تاريخ و ميراث فرهنگي ما به اين گواهي ميدهد. اينکه ما ميتوانيم ظرفيتهاي توليد را افزايش دهيم، کميّتها را بالا ببريم، کيفيتها را روزبهروز بهتر کنيم و زواياي ناشناخته را در بخشهاي صنعت، معدن، کشاورزي، دانش، فنون و بقيهي بخشهاي مجموعهي زندگي انسان روزبهروز بيشتر شناسايي کنيم، نشانهي رحمت و توفيق الهي است. 18/2/1384
118) من به همهي جوانان و همهي کساني که در راه علم حرکت ميکنند، مؤکداً توصيه ميکنم که رشتهي علم و تحقيق و نوآوري در دانش و زنده کردن روح ابتکار و خلاقيت و آفرينش دروني و حقيقي خود را رها نکنند. فعاليت و ابتکار و نوآوري و خلاقيت، اساس پيشرفت انسان و زندگي انساني است. 18/2/1384
119) پيشرفت علمى و رشد علمى در رأس همهى كارهاى اساسى براى پيشرفت كشور باشد. 21/7/1384
120) مهمترين زيرساخت كشور، زيرساخت انسانى است به وسيلهى علم. 21/7/1384
121) پايه و زيربناى اقتدار آيندهى شما ملت عزيز در قدرت علمى است. 24/7/1384
122) علم، ثروت هم ايجاد مىكند، قدرت نظامى هم ايجاد مىكند، اعتماد به نفس هم ايجاد مىكند. 24/7/1384
123) سيطره و تسلط علمى به دنبال خود عزت سياسى هم مىآورد؛ رفاه اقتصادى هم مىآورد؛ فضايل اخلاقى هم مىآورد. 25/8/1384
124) اگر شما بتوانيد گوهر اسلام ناب و آن درخشندگىها را، به آن شكلى كه بتواند در جامهى آراستهى علم، خودش را نشان بدهد، ارائه دهيد، كار بزرگى كه كردهايد. 29/10/1384
125) اما قدسيت علم بايد حفظ شود؛ «العلم نور»؛ نور بودن علم بايد مورد نظر باشد و از جملهى شؤون دانشگاه اسلامى، يكى همين است. 29/10/1384
126) اين كه گفتند علم با دين مىسازد يا نمىسازد، اين نديدن منطقهى نفوذ علم و دين است؛ اينها هر كدام يك منطقهى نفوذى دارند؛ تلفيق اينها، اين است كه علم -يعنى اين سلاح را - ايمان - يعنى آن بهكار برنده - مىگيرد و جهتش را مشخص مىكند؛ با اين سلاح مىشود بهترين و بدترين آدمها را هدف قرار داد؛ منتها تا اين سلاح دست كه باشد؟ 29/10/1384
127) بايد روى اين دو شاخه - دو شاخهى اصلى؛ يعنى علوم انسانى و علوم پايه - در كشور، سرمايهگذارى فكرى، علمى، پولى و تبليغى بشود تا اينكه پيش بروند. علم را بايستى در حدّ اعلا دنبال كنيد. 29/10/1384
128) شما بايد در علم، يك حركتى به وجود آوريد؛ بايد در دنياى دانشآموزى و پيشرفت علم و بناى علمى كشور، يك تحرّكى به وجود آوريد؛ اين است آن رسالت اصلى شما. 29/10/1384
129) علم را مىشود به پول تبديل كرد و از لحاظ اقتصادى هم قوى شد. اين، جايگاه علم است. 29/10/1384
130) كارى كنيد كه دانشمندان مسلمان و مؤمن ما، در رشتههاى مختلف علوم انسانى، صاحبنظرانى شوند كه دنيا از نظرات اينها استفاده كند. 29/10/1384
131) گرفتن پايههاى يك علم از يك مجموعهى خارج از محدودهى مورد قبول ما، به معناى قبول نتايج آن نيست. 29/10/1384
132) ما، هم براى سرجمع كردن، مدوّن كردن، منظم كردن و نظاممند كردن آنچه كه خودمان داريم، به يك تفكر و تجربهى علمى احتياج داريم. 29/10/1384
133) يك ملت، با اقتدار علمى است كه مىتواند سخن خود را به گوش همهى افراد دنيا برساند؛ با اقتدار علمى است كه مىتواند سياست برتر و دست والا را در دنياى سياسى حائز شود. اقتصاد هم به دنبال اينها به دست مىآيد؛ پول تابع توانايىهاست. 29/10/1384
134) علم و دست برتر علمى، راز پيشرفت هر كشورى در اقتدار اقتصادى، سياسى، نظامى و روحيهاى است. 8/12/1384
135) اگر در كشور آرامش نباشد، نه از علم مىشود بهرهبردارى كرد، نه از ايمان، و نه مىشود عدالت را در جامعه مستقر كرد. 14/3/1385
136) اين را بدانيد كه كليد علمى كه گفتم مىتواند يك ملت را متحول كند، با ايمان دست مىآيد؛ با ايمان نگه داشته مىشود؛ با ايمان به كار مىافتد. ايمان قوى، يك چنين نقشى مىتواند داشته باشد. با ايمان، همهى كارها آسانتر انجام مىشود تا بدون ايمان. 25/3/1385
137) علم، قدرت است - از اين دو حال خارج نيست - هر كس دانش را به دست آورد، مىتواند قدرتمندى و قدرتنمايى كند؛ هر كس دانش را به دست نياورد، قدرتنمايى و قدرتمندى عليه او انجام مىگيرد. 25/3/1385
138) هدف، بايد همان چيزى باشد كه من بارها گفتهام. كشور بايد در علم، در دانش و به تبع علم و دانش، در آنچه كه مترتب بر علم است، در رتبههاى اول جهان قرار بگيرد. نمىگويم پنج سال ديگر، ده سال ديگر؛ نه، هدف را بگيريد پنجاه سال ديگر؛ اما بايد برويم و برسيم و اين. 19/8/1385
139) علمِ وارداتى، علم - به معناى حقيقى كلمه - نيست؛ علمِ درونزا است كه اقتدار مىبخشد. ۱۳۸۶/۰۲/۲۵
140) علم را براى خدا و در راه خدا بايد تحصيل كرد و به كار گرفت. اين، جزو تعاليمِ اوليهى ما بايد باشد؛ در همهجا. ۱۳۸۶/۰۴/۲۵
141) ما دنبال علمى هستيم كه ما را به معنويت، به انسانيت، به خدا، به بهشت نزديك كند. ۱۳۸۶/۰۶/۱۲
142) ما ميخواهيم علم در خدمت انسانيت باشد، در خدمت عدالت باشد، در خدمت صلح و امنيت باشد. ۱۳۸۶/۰۶/۱۲
143) افتخار خدمت به كشور از راه علم را شماها خيلى قدر بدانيد. خدمت به كشور از راههاى مختلفى ممكن است؛ يكى از بهترين راههايش خدمت به كشور از راه علم است. خب، سياستمدارها هم خدمت به كشور ميكنند؛ مجاهدان راه خدا و رزمآوران ميدانهاى جنگ هم خدمت به كشور ميكنند، تجار و بازرگانان و بقيه هم خدمت به كشور ميكنند، صنعتگران هم خدمت به كشور ميكنند؛ اما يكى از راههاى برجستهى خدمت به كشور، از راه علم است. ۱۳۸۷/۰۶/۰۵
144) دانش يك ارزش است. به بركت دانش، معرفت خدا هم آسان ميشود. كسانى كه داراى علماند، بيشتر ميتوانند حقانيت پيام پيغمبران و حقانيت پيام راستين اسلام را بفهمند. ۱۳۸۷/۰۶/۰۵
145) علم براى يك جامعهى انسانى، يك موهبت الهى است: هم علوم ارزشى و علوم معرفتى، و هم علومى كه به انسان كمك ميكند تا در اين طبيعت عظيم و در اين خلقت شگفتآور خداى بزرگ، از گنجينههائى كه خدا براى انسان در اين طبيعت قرار داده، بيشتر و بهتر استفاده كند. ۱۳۸۷/۰۶/۰۵
146) علم به ثروت كمك ميكند، ثروت به علم كمك ميكند؛ دائماً همافزائى به وجود مىآيد. ما بايد دنبال اين روز باشيم. ۱۳۸۷/۰۶/۰۵
147) علم را با شهوات، با غرضها و با چيزهائى كه در عالم مادى و گرايشهاى مادى وجود دارد، مخلوط نبايد كرد. ۱۳۸۷/۰۶/۰۵
148) علم مايهى اقتدار ملى، مايهى قدرت كشور، مايهى ثروت كشور و مايهى سربلندى هر كشورى است. ۱۳۸۷/۰۶/۰۵
149) علم مايهى قدرت و ثروت است. ۱۳۸۷/۰۶/۰۵
150) علم وسيلهاى است براى رسيدن به اقتدار ملى و ثروت ملى. ۱۳۸۷/۰۶/۰۵
151) جهاد فقط در ميدان جنگ نيست، در ميدان علم هم مثل بقيهى ميادين زندگى، جهاد لازم است. ۱۳۸۷/۰۷/۰۳
152) جهاد يعنى تلاش بىوقفه، همراه با خطرپذيرى - در حد معقول البته - و پيشرفت و اميد به آينده. ۱۳۸۷/۰۷/۰۳
153) ما بايد علم را خودمان توليد كنيم و آن را بجوشانيم. هر پلهاى از پلهها كه انسان در مدارج علم بالا برود، او را آماده ميكند براى برداشتن گام بعدى و رفتن به يك پلهى بالاتر. اين حركت را بايستى ما از خودمان، در درون خودمان، با استفادهى از منابع فكرى و ذخائر ميراث فرهنگى خودمان ادامه بدهيم و داشته باشيم. ۱۳۸۷/۰۷/۰۳
154) نبايد ما در مسئلهى علم، واگن خودمان را به لوكوموتيو غرب ببنديم. البته اگر اين وابستگى ايجاد بشود، يك پيشرفتهائى پيدا خواهد شد؛ در اين شكى نيست؛ ليكن دنبالهروى، نداشتن ابتكار، زيرِ دست بودنِ معنوى، لازمهى قطعىِ اين چنين پيشروىاى است؛ و اين جايز نيست. ۱۳۸۷/۰۷/۰۳
155) «علمگرايى و علممحورى» در همهى بخشها گفتمان مسلط جامعه بشود. 23/5/1385
156) اهل علم مايل است كه بتواند كار علمى بكند. 23/5/1385
157) پايهى فناوريهاى پيشرفته و رشد تمدن مادى، تمدن مرتبط با مسائل زندگى، دانش است؛ اگر بخواهيد اين دانش را از ديگران بگيريد و خودتان مصرفكننده باشيد، به هيچ جا نخواهيد رسيد. بايد اين دانش در داخل برويَد. فرق ميكند كه انسان يك چيزى را از ديگرى در حدى كه او ميخواهد به ما تعليم بدهد، ياد بگيريم و شاگردى كنيم، يا اينكه همواره شاگرد نمانيم. 23/5/1385
158) دلگرمى محقق و پژوهشگر و اهل علم، اساسِ كار است. همچنان كه در جنگهاى نظامى، روحيه از همه چيز مهمتر است، در محيط علمى هم همين معنا صادق است. اين روحيه احتياج به يك تمركز در تصميمگيرى و برنامهريزى و اقدام دارد كه اين را ما در عنوان بنياد نخبگان تجسّد بخشيديم. 23/5/1385
159) علم براى امروز و فرداى ما حياتى است. 23/5/1385
160) علم را بايد برويانيم؛ اين چيزى نيست كه بدون مديريت كردن و سرمايهگذارى، به خودى خود به طور مطلوب صورت بگيرد. 23/5/1385
161) ما هر كار ديگرى بكنيم، اگر در علم تهيدست باشيم، آن كارها، كارهاى عقيم و بىعاقبتى خواهد بود. 23/5/1385
162) نمىشود يك ملت شاگرد بماند. ما يك روزى در دنياى علم و مدنيت استاد بوديم؛ حالا به مرحلهى شاگرد تنزل پيدا كردهايم؛ يك مدت هم شاگرد بسيار تنبل بوديم! اما امروز مشغول حركتيم و بايستى پيش برويم؛ بخصوص در زمينهى علوم پايه كه در حقيقت پايهى نظرى هر تحرك علمى و هر فناورى پيشرفته است. 23/5/1385
163) رقيب، يعنى دنياى غرب، مجهز به سلاح علم است. از سلاح علم براى غلبهى در ميدانهاى سياست، اقتصاد و فرهنگ استفاده ميكند.ما بايد اين سلاح را به دست آوريم. بايد بتوانيم مسلح به علم شويم تا تهديد رقيب - يا رقيب يا دشمن، حالا همهشان يك جور نيستند - نتواند آنطورى كه تاكنون كارآمد بوده است، كارآمد باشد. ما بايد اين را داشته باشيم. اين يك هدف راهبردى بسيار بلند ملت و بسيار مهم و حياتى است. 25/6/1385
164) علم با دين و اخلاق هست كه براى بشريت مفيد خواهد بود. اين را به طور قاطع بدانيد، علم هر چه هم پيشرفت كند، اگر از اخلاق و دين فاصله بگيرد، به حال بشريت مفيد نخواهد بود. 25/6/1385
165) علم را بايد به دست آورد. البته اين را ميدانيم كه علم به تنهايى كافى نيست. علم بايد با اخلاق و ايمان همراه شود تا ما به همان چالهاى نيفتيم كه غرب در آن افتاد؛ يعنى علم براى آن وسيلهى ظلم شد، وسيلهى انحراف اخلاقى شد و وسيلهى گسترش فرهنگهاى گمراهكننده و هلاككننده شد. ما بايد دچار آن نشويم. آن به جاى خود محفوظ، اما حالا نقطهى اساسى اين است كه علم براى ما يك امر حياتى است. 25/6/1385
166) ما ميخواهيم در اين كشور، معلوم باشد كه تحصيل علم و خود علم و تأثير آن در آيندهى كشور، يك نقطهى برجسته و اساسى براى نظام جمهورى اسلامى است. 25/6/1385
167) علم - كه وسيلهى رشد ملى، بشرى، انسانى و اوج گرفتن در محيط عام بشريت است - جزوِ چيزهاى لازم است و بايد به اين اهتمام داشته باشيد. 6/6/1385
168) همان وقتى كه نماز و زكات و اين چيزها آمد، طلب العلم هم آمد؛ «اطلبوا العلم ولو بالصين» هم آمد. من بارها تكرار ميكنم، اين به خاطر همين است كه جامعه، بدون علم نخواهد توانست آرمانهاى خودش را بالا بياورد. 6/6/1385
|