جر عای از جام (گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی ) پیرامون نماز)
1) نمازِ بي ذکر و حضور، کالبدي بيروح است که اگر چه نام نماز بر آن، مَجاز نيست، ليکن اثر و خاصيت نماز نيز از آن مترقب نيست. از اين حقيقت، در آثار ديني با عنوان «قبولي نماز» سخن رفته است، و چنين آمده است که از يک نماز که تو ميگزاري تنها هر آنچه با حضور و توجه آورده شده قبول است و بس. 16/6/1371
2) در گردهمائيهاي علمي و فرهنگي و آموزشي و تبليغي، نماز را در وقت خود همچون الهام بخش صداقت و هدايت به جاي آورند. 16/6/1371
3) در مدارس، معلمان و مديران، و در همهي مراکز، مسئولان، با حضور خود در صفوف نماز، نمازگزاران را تشويق کنند. 16/6/1371
4) نماز، موهبتي بيبديل و سرچشمهي فيضي لايزال، در اختيار ما است که با آن، نخست از خويش و سپس از هر آنکه بدو مهر ميورزيم، انسان صالح بسازيم. 16/6/1371
5) نويسندگانِ کتابهاي درسي، رازها و رمزها و درسهاي نماز را در کتابهاي درسي بگنجانند. 16/6/1371
6) وزارت ارشاد و سازمان تبليغات و صدا و سيما از هنر بويژه هنر سينمابراي نشان دادن گوهر نماز و چهرهي نمازگزار بهره بگيرند. هنرمندان عزيز با زبان شعر و قصه و نقاشي و جز اينها، و با آفرينش آثار هنري با کيفيت، بلکه برجسته، دست چيرهي هنر را به کاري چنين شايسته مشغول سازند. 16/6/1371
7) بزرگان جامعه و کساني که چشمها به آنها دوخته شده و انگشتها آنها را نشانه کرده است، در مراکز همگاني نماز ديده شوند و نماز خانههاي مراکز عمومي، ويژهي آدمهاي بيکار يا فرودست شمرده نشود. 10/6/1373
8) ناسپاسي بزرگي است که کسي در محيط اسلامي به سر برد و نماز را که برترين وظيفهي هر مسلمان است، به جا نياورد. چنين کسي نزد خدا و نزد بندگان خدا روسياه و در حقّ خود، مقصر است، چرا که خويش را از برکات نماز محروم ساخته و دربارهي نماز کوتاهي کرده است. 10/6/1373
9) اقامهي نماز در کشوري که پرچم اسلام را بر فراز سر خويش برافراشته و به حاکميت اسلام مفتخر گرديده، يکي از واجبترين فرائض است. زيرا همهي هدفهاي يک جامعهي نيکبخت، از قبيل: تأمين عدالت اجتماعي، دستيابي به رفاه عمومي و شکوفايي مادي، پرورش استعدادها و خلاقيتها در آحاد مردم، برخورداري از دانش و بينش و تجربه، عزت و استقلال و اقتدار ملي، گسترش اخلاق انساني و روابط سالم ميان آحاد مردم و ديگر هدفهاي والا، در صورتي تأمين ميشود که تربيت فردي و تهذيب اخلاقي در آحاد مردم به ويژه در کارگزاران امور کشور، تأمين شود و انسانهايي پاک و برخوردار از همت و توکل و اخلاص و صبر و سختکوشي در آن جامعه باشند که به ياري اين پشتوانهي روحي، توانايي برداشتن بارهاي سنگين را دارا باشند و در برابر موانع گوناگون و به ويژه امواج فساد و تباهي، ياراي ايستادگي داشته باشند. هر چه شمار اينگونه انسانها در جامعه و کشوري بيشتر باشد، افق آيندهي آن جامعه و آن کشور، روشنتر و حرکت به سوي نيکبختي در آن جامعه و آن کشور، ممکنتر و آسانتر خواهد بود. 14/6/1374
10) توصيهي مؤکد اينجانب به همه به ويژه جوانان آن است که خود را با نماز مأنوس و از آن بهرهمند سازند. يعني اينکه نماز را با توجه به معني و با احساس حضور در محضر پروردگار متعال جلت عظمته، به جاي آورند و اين کار را با تمرين، بر خود هموار و آسان سازند و تا بتوانند نوافل، مخصوصاً نافلهي نمازهاي صبح و مغرب را نيز ادا کنند. و اگر هنوز در ميان کسان و نزديکان و دوستان آنان، کسي هست که خود را از فيض نماز محروم کرده باشد، او را از اين گناه بزرگ و خسارت عظيم باز دارند و اين کار را با زبان خوش و رفتار حکيمانه انجام دهند، البته پدران و مادران نسبت به نماز فرزندان خود مخصوصاً نوجوانان، مسؤوليت بيشتري دارند. 14/6/1374
11) سه خصوصيت عمده در نماز هست که نقش برتر آن را در تهذيب نفس و پرورش رواني انسانها پديد ميآورد. نخست اينکه نماز، با شکلي که در اسلام براي آن معين گشته يعني حرکات و اذکار مخصوص، بطور طبيعي نمازگزار را به دوري از گناه و آلودگي فرا ميخواند: ان الصّلاة تنهي عن الفحشاء و المنکر. اين فراخواني پيوسته، توانايي آنان را دارد که هر کس را از منجلابها، رها سازد و عروج بخشد. دوم آنکه در او روح پرستش و خضوع در برابر حضرت باري تعالي را که محبوب حقيقي و فطري هر انسان است، زنده ميکند و غبار فراموشي از اين حقيقت درخشنده را که در ژرفاي فطرت او نهاده شده است ميسترد. سوم آنکه به جان و دل نمازگزار، آن آرامش و اطميناني را که شرط اصلي موفقيت در همهي عرصههاي زندگي است، هديه ميکند و تزلزل و اضطراب را که مانع بزرگي در راه اقدام مجدانه براي پرورش اخلاقي است، از او دور ميسازد. 14/6/1374
12) نماز برترين چيزي است که ميتواند همهي افراد جامعهي مسلمان را به تهذيب اخلاقي و تعالي روحي و معنوي برساند. 14/6/1374
13) براي تبيين ژرفاي نماز و معرفي رازها و زيباييهاي آن، دست به تلاش پيگير و همه جانبهيي زده شود. در کتابهاي معارف دانشگاهها و کتب درسي دورههاي پيش از دانشگاه و جزوههاي کوچک و قابل فهم همه، سخنان نغز و پر مغز و مضمونهاي تازهي فراوان در اين باره وارد شود. 31/6/1375
14) در سربازخانهها آموزش نماز و عمل به آن، از آنچه هست، جديتر گرفته شود. 31/6/1375
15) در شهرها و شهرکهايي که تازه ساخته ميشود، مسجد جامع، نخستين بنا و مرکز حقيقي شهر قرار گرفته و ساخته شود. 31/6/1375
16) در ميان جادههاي بياباني، مسجد به قدر کافي ساخته شود و در شهرهاي سر راه در همهي بيست و چهار ساعت، مسجد باز و آماده وجود داشته باشد. 31/6/1375
17) در همهي اجتماعات با فرا رسيدن وقت نماز، نماز به پا داشته شود و اجتماعاتي که به خاطر انبوهي آن يا به هر جهت ديگر قادر به اين کار نيستند، برنامهي زمانبندي آنها جوري تنظيم شود که با وقت نماز تصادف پيدا نکند. 31/6/1375
18) مديران دستگاههاي اداري و دولتي، خود متصدي اقامهي نماز در آن دستگاهها شوند. 31/6/1375
19) نماز يک ملت را به قيامِ للَّه وادار ميکند. نماز انسانها را از فساد دور و به خلوص و فداکاري نزديک ميکند. 19/10/1375
20) حقيقت آن است که نماز با نقش عظيم تربيتي، با تأثير شگرف در ايجاد آرامش و سکينهي قلبي مؤمنان، با دميدن روح توکل و تقوا و اخلاص در نماز گزار، با ايجاد فضاي تقدس و معنويت در پيرامون نمازگزار که موجب دوري او و ديگران از گناه است، و با درسهاي معرفتي گوناگون که در الفاظ و اذکار آن نهفته است، بسي بيش از صرفاً يک وظيفهي شخصي، و در واقع داراي نقش کليدي در ادارهي فرد و جامعه است. 7/7/1376
21) همهي آحاد نمازگزار بايد سعي کنند که نماز را با توجه به معاني کلمات بخوانند، يعني در نماز با خداي عزيز و رحيم سخن بگويند. اين است آن سرچشمهي فيضي که جان نمازگزار را سيراب ميکند. البته اين حقيقت نبايد دستاويزي براي نفس بهانهگير باشد که اگر توفيق چنين توجه و حضوري نيافت، نماز را ترک کنند. نماز در هر صورت واجب و فريضه است و تارک نماز بزرگترين فرصت ارتباط با خداوند سبحان را از دست ميدهد. 18/6/1377
22) لازم است دستاندرکاران، اوراقي شامل ترجمهي نماز در همهي سطوح، فراهم و ميليونها نسخه از آن را در همه جا منتشر کنند. به هر کسي بايد اين امکان را بدهيد که معاني کلمات نماز را بفهمد. 18/6/1377
23) نماز آن گاه که با توجه و حضور همراه است، نه تنها دل و جان نمازگزار، که فضاي پيرامون او را نيز لطيف و نوراني و معطر ميسازد و به خانه و خانواده و محيط کار و محفل دوستان و مجامع شهروندان و همهي فضاهاي زندگي پرتوافشاني ميکند. 18/6/1377
24) ريشهي همهي تلخکاميهاي بشر در غفلت از خدا و محدود شدن به منافع شخصي است. نماز، آدمي را از اين حصارهاي ظلماني ميرهاند و شهوت و غضب او را به سوي حقيقت متعالي و خير همگاني هدايت ميکند. 18/6/1377
25) شعار اولِ اين پيامرسانانِ دين و معنويت، بايد اقامهي نماز باشد. 18/6/1377
26) نمازِ خاشعانه و سرشار از حال و حضور، بهشتي واقعي، نخست در دل و جان نمازگزار و بتدريج در محيط زندگي ميآفريند و صلاح و فلاح را به انسان هديه ميکند. از اين رو در همهي اديان الهي، نمازگزاردن، اصليترين ادبِ دينداري و آشکارترين و عموميترين نشانهي ايمان است، و نماز اسلام، کاملترين و زيباترين نمازها است. 18/6/1377
27) هرچه نمازگزارانِ متوجه و خاشع و ذاکر بيشتر شوند، ظلمات خودخواهيها و خودکامگيها و بددليها و آزمنديها و تجاوزگريها و حسادتها و بدخواهيها کمتر ميشود و نور رستگاري بر پيشاني زندگي، بيشتر ميدرخشد. 18/6/1377
28) نماز براي خاضع کردن انسان است. همه حرکات و سکنات و عمل و سکون و اقدام و هر آنچه در اسلام است، براي اين است که ما بر نفس خودمان تسلّط پيدا کنيم. بتوانيم بر سر اين فيل وحشي که در درون و در وجود ماست، چکش نصيحت و موعظه و ذکر و تکاليف الهي را بکوبيم و آن را رام کنيم. 28/10/1377
29) انسان اگر بخواهد در جادّه زندگي موفّق شود، نماز ميتواند جبران کننده باشد. 13/11/1377
30) انسان بالاخره ممکن است آلودگيهايي پيدا کند و دست و بالش به خطايي بند شود. اگر به نماز پايبند باشيد، اين نورانيّت شما باقي خواهد ماند و گناه اين فرصت را پيدا نميکند که در جان شما نفوذ کند. 13/11/1377
31) سعي کنيد نماز را از حالت کسالتآور براي خودتان خارج کنيد؛ چون اگر نماز را از يک کار همينطور از حفظي و به اصطلاح حالت طوطيواري خارجش نکنيم، يک چيز کسالتآوري ميشود؛ يعني آدم بايد بلند شود وضو بگيرد و برود يک کاري را که نميداند چيست، انجام دهد. اما اگر معاني اين کلمات را بفهميد، آن وقت خواهيد ديد که نماز اصلاً کسالتآور نيست؛ بلکه شوقآور است و انسان به سوي نماز ميشتابد. 13/11/1377
32) ائمهي جماعت و کساني که در عمل، خود مقتداي ديگرانند، در تحصيل شرائط نمازِ مقبول مجاهدت بليغ کنند. و مانند اصحاب معروف ائمه (عليهمالسّلام) در کيفيت و کميت نمازهاي فريضه و نافله سرمشق ديگران باشند. 18/6/1378
33) آهنگ اذان و لزوماً با صداي خوش در همهي اوقات نماز در همه جاي کشور به گوش رسد. 18/6/1378
34) جا و فضا براي نمازگزاران در همهي مکانهايي که مردمي در آن گرد ميآيند، به شکل شايسته و جذاب آماده گردد. 18/6/1378
35) نماز از آنجا که اولاً سلامت و تعالي اخلاقي و معنوي به افراد جامعه ميبخشد و ثانياً از آن رو که با شکل و محتواي ويژه خود نمازگزار را به انضباط ميکشاند و از بيهودگي و ولنگاري نجات ميدهد، به حق بايد يکي از عوامل مهم انضباط و انتظام اجتماعي شناخته شود. اگر نماز با حضور و از سرِ شوق و در هنگام فضيلت در ميان مردمي رواج پيدا کند، اينها دستاوردهاي قطعي آن مردم خواهد بود، بديهي است که نماز از سر کسالت و بيحضور و يا خودنمايانه، هيچ يک از اين فوائد را نخواهد داشت. 18/6/1378
36) نماز اولين قدم سلوک اليالله است؛ ولي ظرفيت اين عامل الهي به اندازهيي است که در اوج کمال بشري نيز ميتواند بال پرواز انسان عرشي شود، تا آنجا که برترين انسان تاريخ يعني پيامبر گرامي اسلام ميفرمايد: «نماز نور چشم من است» و در هنگام فرا رسيدن وقت نماز از مؤذن خود ميخواهد که با سر دادن بانگ اذان، جان او را کامياب و سرشار از راحت و امنيت سازد. شايد بتوان گفت که هيچ عامل عبادي ديگري اينگونه در همهي مراحل تکامل معنوي انسان براي او کارگشا و نيروبخش و پيشبرنده نيست. 18/6/1378
37) نماز معبر اصلي براي سلوک انسان در راهي است که اديان الهي دربرابر آدمي نهادهاند تا بتواند از آن به هدف و غايت اصلي حيات يعني رستگاري و خوشبختي دنيا و آخرت دست يابد. 18/6/1378
38) هر برنامهي مزاحم با نماز در اول وقت از سوي دستگاههاي مؤثر مانند مراکز رسانه و فرهنگي و مراکز جابجايي مسافران و مراکز کسب و کار برطرف گردد. 18/6/1378
39) انسان در زندگي شخصياش، گاه بر اثر محنتها و شدّتها و مصيبتها، و در زندگي جمعياش گاه با حوادث تحول آفرين مانند حرکت عمومي به سوي جهاد يا انفاق يا کمک به نيازمندان، به عامل ذکر نزديک ميشود، و گاه با سرگرميهاي هوس آلود و غرق شدن در سرخوشي و اشرافيگري و عيش بارگي، از آن دور ميافتد. عنصري که ميتواند در همهي اين احوال او را به بهشت «ذکر» نزديک يا نزديکتر کند، نماز است. 15/6/1380
40) در دانشگاهها و ديگر مراکز انساني انبوه، مسجد ميتواند جايگاه امن و صفا باشد، و امام جماعت، غمگساري و راهنمايي و همدلي را در کنار اقامهي نماز، در آن مهبط رحمت و هدايت الهي به نمازگزاران هديه کند. 15/6/1380
41) در دوران انقلاب و جنگ تحميلي، نماز، ما را در حرکتمان مصمّمتر و نيرومندتر ميکرد، و امروز که خطر غفلت و عيشبارگي و آرزوهاي حقير و تنگنظرانه و عادتها و روزمرّگيها ما را تهديد ميکند، نماز به ما مصونيّت ميبخشد و بنبستهاي پنداري را ميشکند و راه ما را روشن و افق را درخشان ميسازد. 15/6/1380
42) نماز با ترکيب هماهنگ دل و زبان و حرکت، نابترين و کاملترين نمونه و وسيلهي ذکر است. 15/6/1380
43) نماز در حالات آمادگي روحي، به آدمي عروج و حال و حضور بيشتر ميبخشد و در حالات غفلت و ناآمادگي، در گوش او زنگ آماده باش مينوازد و او را به آن وادي نوراني نزديک ميسازد. 15/6/1380
44) نماز يک شربت مقوّي و شفابخش است، بايد آن را با دل و جان خود نوشيد و از هر نقطه که در آن واقع شدهايم، يک گام يا يک ميدان به بهشت رضوان نزديک شد. 15/6/1380
45) در دوران انقلاب و جنگ تحميلي، نماز، ما را در حرکتمان مصمّمتر و نيرومندتر ميکرد، و امروز که خطر غفلت و عيشبارگي و آرزوهاي حقير و تنگنظرانه و عادتها و روزمرّگيها ما را تهديد ميکند، نماز به ما مصونيّت ميبخشد و بنبستهاي پنداري ما را ميشکند و راه ما را روشن و افق را درخشان ميسازد. 16/6/1381
46) به مديران آموزش و پرورش و علوم يادآوري ميکنم که سهم مسجدسازي و مسجدپردازي بايد در اعتبارات فعاليتهاي فوق برنامه، در رديف اوّل و بيش از سهم ديگر بخشهاي اين سرفصل باشد. 16/6/1381
47) انسان در زندگي شخصياش، گاه بر اثر محنتها و شدّتها و مصيبتها، و در زندگي جمعياش، گاه با حوادث تحوّل آفرين مانند حرکت عمومي به سوي جهاد يا انفاق يا کمک به نيازمندان، به عامل ذکر نزديک ميشود، و گاه با سرگرميهاي هوسآلود و غرق شدن در سَرخوشي و اشرافيگري و عيشبارگي، از آن دور ميافتد. عنصري که ميتواند در همهي اين احوال او را به بهشت «ذِکر» نزديک يا نزديکتر کند، نماز است. 16/6/1381
48) خدا را سپاس که محيط عمومي کشور، محيط ذکر و نماز و معنويت است، و خدا را سپاس که خيل عظيمي از مردم ما به ويژه جوانان با نماز و نياز، پيوندي روحي و عاطفي و عقلاني دارند. 16/6/1381
49) نماز با ترکيب هماهنگ دل و زبان و حرکت، نابترين و کاملترين نمونه و وسيلهي ذکر است. 16/6/1381
50) نماز در حالات آمادگي روحي، به آدمي عروج و حال و حضور بيشتر ميبخشد و در حالات غفلت و ناآمادگي، در گوش او زنگ آماده باش مينوازد و او را به آن وادي نوراني نزديک ميسازد. 16/6/1381
51) نماز در هيچ حالي نبايد ترک شود. در عين شدت و مِحنت، در بُحبوحهي ميدان جهاد، در هنگام فراغ و آسايش، و حتي در ميان محيط لجنآلودي که انسان با هوسها و کينهها و شهوتها و خودخواهيها، پيرامون خود پديد آورده است. نماز يک شربت مقوّي و شفا بخش است، بايد آن را با دل و جان خود نوشيد و از هر نقطه که در آن واقع شدهايم، يک گام يا يک ميدان به بهشت رضوان نزديک شد. 16/6/1381
52) روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنويت، پاکيزه کردن و پيراستن روح، و پالايش کردن ذهن از وسوسهها. 19/2/1384
53) نماز را با توجه و اول وقت بخوانيد. 19/2/1384
54) از ما خواسته شده كه در حال نماز دلمان را ببريم به پيشگاه پروردگار؛ از دلمان حرف بزنيم، با دلمان حرف بزنيم؛ اينها مهم است. اين را در وضع ترويج نماز، در نمازى كه خود ما ميخوانيم، نمازى كه به ديگران تعليم ميدهيم، اين نكتهى روح نماز را بايد توجه كنيم. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
55) جوان با نماز دلش روشن ميشود، اميد پيدا ميكند، شادابى روحى پيدا ميكند، بهجت پيدا ميكند. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
56) نماز جسمى دارد و روحى. به اين بايد توجه بشود. يعنى تك تك ما، خود من و ديگران بايد به اين توجه كنيم. نماز قالبى دارد و مضمونى؛ جسمى دارد و روحى. مواظب باشيم جسم نماز از روح نماز خالى نماند. نميگوئيم جسم بىروح نماز هيچ اثرى ندارد؛ چرا، بالاخره يك اثركى دارد؛ اما آن نمازى كه اسلام و قرآن و شرع و پيغمبر و ائمه (عليهمالسّلام) اين همه روى آن تأكيد كردند، نمازى است كه جسم و روحش هر دو كامل باشد. اين جسم هم متناسب با همان روح فراهم شده؛ قرائت دارد، ركوع دارد، سجود دارد، به خاك افتادن دارد، دست بلند كردن دارد، بلند حرف زدن دارد، آهسته حرف زدن دارد. اين تنوع براى پوشش دادن به همهى آن نيازهائى است كه به وسيلهى نماز بايستى برآورده شود كه هر كدام رازى در جاى خود دارد و مجموعهى اينها، قالب و شكل نماز را به وجود مىآورد. اين شكل خيلى مهم است، ليكن روح اين نماز توجه است؛ توجه. بدانيم چه كار داريم ميكنيم. نماز بىتوجه - همان طور كه عرض كردم - اثرش كم است. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
57) نماز خوب معنايش نماز با صداى خوش و قرائت خوب نيست؛ يعنى نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با دل حرف بزند - آن وقت اين سجيهى او ميشود و ديگر برايش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همينجور خوب نماز ميخواند. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
58) نماز در بين مجموعهى داروهاى درمانگرِ بيمارىهاى جسمى و روحى و فردى و اجتماعى انسان، آن عنصر اصلى يا يكى از اصلىترين عناصر است. همهى واجبات شرعى، اجتناب از همهى محرمات، تشكيل دهندهى مجموعهاى است از داروى تجويز شدهى از سوى پروردگار براى تقويت بنيهى روحى و اصلاح امور دنيا و آخرت انسان - اصلاح جامعه، اصلاح فرد - منتها در اين مجموعه بعضى از عناصر كليدى هستند كه شايد بشود گفت نماز كليدىترينِ اين عناصر است. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
59) نمازى بخوانيم كه با توجه باشد، خواهيم ديد كه انسان در هنگام توجه به نماز از نماز سير نميشود. انسان وقتى به نماز توجه پيدا كند، آنچنان لذتى پيدا ميكند كه در هيچ يك از لذائذ مادى اين لذت وجود ندارد. اين در اثر توجه است. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
60) يك وقت انسان نماز ميخواند، مثل بقيهى عادات روزانه؛ مسواك ميزنيم - فرض بفرمائيد - ورزش ميكنيم، همين جور نماز هم ميخوانيم در وقت. يك وقت نه، انسان نماز ميخواند، با اين احساس كه ميخواهد حضور در محضر پروردگار پيدا كند. اين يك جور ديگر است. ما هميشه در محضر پروردگاريم؛ خواب باشيم، بيدار باشيم، غافل باشيم، ذاكر باشيم. ليكن يك وقت هست كه شما وضو ميگيريد، تطهير ميكنيد، خودتان را آماده ميكنيد، با طهارت جسم، با طهارت لباس، با طهارت معنوىِ ناشى از وضو و غسل ميرويد خدمت پروردگار عالم. ما در نماز بايد يك چنين احساسى داشته باشيم. رفتيم خدمت پروردگار، عرض كرديم؛ با اين حال وارد نماز بايد شد؛ خود را در مقابل خدا بايد احساس كرد؛ مخاطب بايد داشت در نماز. والّا صرف اينكه يك امواجى را كه ناشى از كلمات و حروف هست، در فضا منتشر كنيم، اين آن چيزى نيست كه از ما خواسته شده. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
61) آن چيزى كه مبارزهى يك انسان و چالش يك امت را رنگ جهاد و معناى جهاد مىبخشد، همان توجه به خداست، كه قوامش به نماز است. لذا اولين واجبى كه بر پيغمبر واجب مىشود، نماز است؛ اول تبليغى كه براى پيغمبر خداى متعال معين مىكند، «و أمر اهلك بالصّلوة» است. 27/6/1385
62) اگر ما نتوانيم كيفيت تأثير نماز را در اين عرض عريض و وسيع درست تشخيص بدهيم، از كوتاهى ديد ماست. و الّا آن كسى كه فرموده است: «الصّلوة عمود الّدين» و آيات كريمهى قرآن كه ناطقِ به اهميت نماز هستند، خوب مىدانند كه اين ساز و كار چگونه و اين نقش چگونه است .
27/6/1385
63) انسانها وقتى دلشان با نماز انس گرفت و از طريق نماز با خداى متعال مأنوس و آشنا شدند، به طور طبيعى گناهان از اينها دور مىشود؛ دلهايشان نسبت به گناه حساس مىشود و آن حالت تقوايى كه در شرع مقدس قوامِ ديندارى است، بتدريج در انسان حاصل مىشود. 27/6/1385
64) اينكه به ما گفتند «الصّلوة عمود الّدين»، بايد اين را جدى بگيريم. 27/6/1385
65) به اهميت نماز، به تأثير نماز، به شرائط معنوى نماز بايد مردم را آشنا كرد و از همهى ابزارهاى مفيد تبليغ بايستى در اين راه استفاده كرد. 27/6/1385
66) تجربههاى روزگار نشان داد كه بىاعتنايى به نماز، چه بر سر يك انسانى و چه بر سر جهاد انسانها مىآورد؛ هم جهاد را تعطيل مىكند، هم جهت مبارزه را از جهاد بودن خارج مىكند و به مبارزهى براى قدرت و براى هواى نفس تبديل مىكند. 27/6/1385
67) توصيفى كه خداى متعال در درجهى اول براى جامعهى موحد بيان مىكند، «الّذين ان مكّنّاهم فى الارض اقاموا الصّلوة» است. اين، اهميت نماز است 27/6/1385
68) خيمهى دين با نماز برپاست؛ هم در ديندارى و تدين يك فرد، هم در اقامهى يك جامعهى دينى و هم در ديندارى يك كشور و يك مجتمع. 27/6/1385
|