حضرت امام خمینی چون منشوری منور كثیری از فضایل و مكارم را در وجود خویش محقق ساخته بود. یكی از جنبههای جالب كه در زندگی این بزرگمرد میدان حكمت و معرفت درخشندگی دارد، ساده زیستی، قناعت و اعراض از تشریفات و تجملات میباشد. امام كه این شیوه را به نحو بارزی در زندگی خود پیاده كرده بود طی بیاناتی دیگران و خصوصا مسؤولین را به چنین روشی فرا میخواند و میفرمود: «ارزش انسان به خانه نیست، به باغ نیست. اگر ارزش انسان به اینها بود باید انبیا یك همچنین كاری بكنند. انبیا سیرهشان را دیدهاند كه چه جور بوده است. ارزش انسان به این نیست كه یك هیاهو داشته باشد و رفت و آمد زیاد داشته باشد».[1] و در فرازی از یكی از سخنرانیهای خود خاطر نشان ساخت: «صاحب جواهر... یك منزل محقر داشتند و در یك اتاقشان باز بود و به یك دالانی ـ از قراری كه نقل میكنند ـ كه در آن هوای گرم نجف یك نسیم، نسیم داغی میآمده و ایشان مشغول تحریر «جواهر» بودهاند».[2] و در بیان دیگری به زهد و تقوای علما اشاره كرده و اظهار داشتهاند: «در آن وقتی كه آمدیم قم كه در آنجا چه اشخاصی بودند، شخص اول قم در حیث زهد و تقوا... مرحوم آشیخ ابوالقاسم قمی، مرحوم آشیخ مهدی و عده دیگری و شخص نافذ آنجا و متقی، مرحوم آمیرزا محمد برقعی و مرحوم آمیرزا محمد ارباب، همه اینها را من منزلهایشان رفتم... در زندگی مشابه بودند... مرحوم آمیرزا محمد ارباب كه من رفتم مكرر منزلشان یك منزلی داشت دو سه تا اتاق داشت خیلی ساده، بسیار ساده. مرحوم آشیخ مهدی همین طور... وقتی انسان در آن محیط واقع میشد كه اینها را میدید، همین دیدن اینها برای انسان یك درسی بود.»[3] همان گونه كه از بیانات حضرت امام استفاده میشود آشنایی با منزل مشاهیر، خود میتواند برای علاقهمندان به مكارم آموزنده باشد و از این جهت در این نوشته كوشش شده است در یك بررسی اجمالی خوانندگان با محل سكونت حضرت امام خمینی، از خمین تا جماران آشنا شوند. باروی امن در دوران حكومت قاجارها ایران در آتش ناامنی و ستم میسوخت. اشرار از این فرصت بدست آمده سوء استفاده میكردند و شهرهای این مرز و بوم را مورد تاخت و تاز وحشیانه خویش قرار میدادند. شهر كوچك خمین كه در دامنه ارتفاعاتی به نام «بوجه» آرمیده است، به كام آشوب فرو رفته و كمر مردمانشان از ستم شاهزادگان و خوانین خم شده است. در این شرایط آشفته هر گونه روزنه امیدی به روی مردم بسته است. در آن زمان تنها یك در بر روی مسلمانان این دیار باز بود و پناه و ملجأیی برای محرومان محسوب میگشت و دلها در یك خانه آرامش مییافت و آنجا مكانی جز منزل حاج سید مصطفی موسوی ـ پدر حضرت امام ـ نبود. این منزل را محسن نامی كه از متنفذین خمین بود و با تجاوزات افراد شرور نیز مخالفت داشت در تاریخ 15 ربیع الثانی 1255 ق به فردی كه تازه وارد شهر شده ولی محبوب مردم بود و خوی شرارت نداشت واگذار كرد. این شخص كسی جز جد بزرگوار حضرت امام نبود. عمارت مذكور در پس دروازه محله سادات ـ شرق خمین ـ واقع است كه شامل اندرونی و بیرونی میشود، اتاقها و منضمات این مكان تغییر آنچنانی نكردهاند و در توسعه و تعریض خیابان بروج و باروی جهت شرقی بنا را از بین برده است. این بیت از طریق كوچهای مارپیچ و باریك به بازار و مسجد جامع متصل میشود. پدر امام در خانه مزبور را بر روی بیپناهان و پابرهنگان باز گذاشته و برای دفع اشرار و دفاع از محرومان سلاح بر دوش گرفته و این مكان را به محل مبارزه با متجاوزان و جایگاه امن مظلومان تبدیل كرده بود.[4] امام خمینی در بیستم جمادی الثانی سال 1320 ق همزمان با سالروز میلاد خجسته كوثر ولایت حضرت فاطمه زهرا (س) در این خانه دیده به جهان گشود و دوران كودكی و نوجوانی را در منزل مزبور سپری ساخت. صحن این خانه خاموش و ساكت در زیر بارش باران و تابش آفتاب با دیوارهای كهن درد دل میكند، زیرا خاطرات خوش و ناگواری را در خود جای داده است. آجرهای كف حیاط هنوز باقی هستند ولی عبور از تاریخی نسبتا طولانی و قدمتی یكصد و هفتاد ساله از آنها رنگ و رویی باقی نگذاشته و سخت فرسایش یافتهاند. خانههای خشت و گلی اطراف به مرور ایام جای خود را به بناهای نوساز دادهاند. تنها زادگاه امام است كه با مختصر تعمیراتی به همان سبك سنتی قدیمی و معماری جالب كه از هویت بومی و دینی حكایت دارد نظر هر فردی را به سوی خود جلب میكند. دیوارهایش زمزمه میكنند: آن مرد نستوه و سازش ناپذیر، ستیز با ظلم را در اینجا تجربه كرد و محروم نوازی و خوشخویی با مردمان را در این خانه از پدر به ارث برد و نخستین آثار آمیختگی تدین با سیاست را در منزل مورد اشاره، مشاهده كرد. اگرچه این خانه تنها هیجده بهار میزبان امام بود اما خاطراتی زیاد را در دل خود جای داده است. منزل امام در سازمان میراث فرهنگی به عنوان یكی از آثار ملی به ثبت رسیده و به یك مركز ایرانگردی و زیارتی تبدیل شده است.[5] حجره سلطان آباد امام خمینی پس از شكوفایی در این بوستان معطر در سال 1299ش (1339 ق) جهت ادامه تحصیل رهسپار سلطان آباد (اراك) گردید تا در حوزه علمیه این شهر دنباله تحصیلات را پیگیرد. حجره حضرت امام در مدرسه علمیه اراك كه حدود یك سال در آن اقامت داشتند در ضلع شرقی ساختمان قرار دارد كه قرار است به یادبود آن بزرگوار توسط سازمان میراث فرهنگی كاشیكاری شود.[6] در آشیانه فقاهت در سال 1340 ه.ق كه مرحوم آیت الله حائری حوزه علمیه اراك را به شهر مقدس قم انتقال داد، امام خمینی كه تازه كتاب «مطول» را شروع كرده بود در سن 20 سالگی به قم رفت و در مدرسه دارالشفای این شهر مسكن گزید و در حوزه جدید التأسیس قم تحصیلات را با جدیت بیشتری دنبال نمود. با ورود آیت الله حائری به این دیار اهل بیت ( علیهم السلام)، مدرسه دارالشفا بازسازی گردید و مدرسه فیضیه احیا شد. امام خمینی حدود هفت سال یعنی تا سن 27 سالگی در حجرهای از مدرسه فیضیه اقامت داشت.[7] حجره شماره 23 محل خلوت انس و سیر و سلوك عهد شباب بود و به همین دلیل در دوران تبعید امام مكان شریفی برای طلبهها به شمار میآمد. پس از ارتحال جانگداز او این حجره به شكل سابق مرمت گردید و به عنوان یكی از مواریث امام نگهداری میشود. البته پس از ازدواج، امام مدرسه فیضیه را به پایگاه علم و مبارزه تبدیل نمود و در سال 1315 ه.ش پس از رحلت آیت الله حائری محل تشكیل درس اخلاق امام خمینی بود كه مأموران رضاخان آن را تعطیل كردند و پیرو این ممانعتها درس مزبور به صورت جلسات خصوصی در خانه تشكیل میگردید و بعد به مسجد سلماسی انتقال یافت.[8] امام خمینی در سن 28 سالگی با دختر محترم آیت الله ثقفی ازدواج نمود و پس از تشكیل خانواده مدتی در تهران در خیابان «آب سردار» اقامت داشتند و سپس به قم عزیمت نمودند و وارد خانهای شدند كه همسر امام قبل از ازدواج در عالم رؤیا آن را دیده بود.[9] این اولین خانهای بود كه آیت الله حاج سید احمد زنجانی به امام معرفی كرد و آن بزرگوار به همراه خانواده شش ماه در آن سكونت داشت گویا صاحب خانه میخواست منزلش تخلیه گردد یا آنكه به دلیل كرایه سنگین، امام ناچار به تخلیه آن گردید. دومین خانه كه ایشان در قم اجاره نمود در محلهای نزدیك عشقعلی بود كه به آنجا الوندیه میگفتند و گویا حالا خراب شده است. در 21 رجب سال 1309 ش در این خانه مرحوم شهید آیت الله سید مصطفی خمینی متولد گردید.[10] حضرت امام خمینی پس از چند بار جابجایی و زندگی در مكانهای اجارهای، خانهای در محله یخچال قاضی قم تهیه كردند. این خانه كه سیصد متر مساحت دارد با سبك قدیمی و از خشت ساخته شده و در دو سوی حیاطش بنایی (ضلع شمالی و غربی) دو طبقه دارد. ساختمان اول كه در ورودی آن قرار دارد به عنوان بیرونی و ساختمان بعد از حیاط به عنوان اندرونی مورد استفاده قرار میگرفت. اتاقهای طرفین ساختمان بیرونی به همدیگر راه دارند و در و پنجرههای آن هنوز یاد ایام گذشته را در اذهان تداعی میكنند و معماری بومی و سنتی خود را در شیشههای كوچك مربع و مستطیلی شكل حفظ كردهاند. این خانه در سالهای تبعید امام، به عنوان بیت حضرت امام محل مراجعات علاقهمندان بود و نخست آیت الله محمد صادق تهرانی امر وجوهات و رسیدگی به امور طلاب را در آن به نمایندگی از طرف امام انجام میداد كه پس از تبعید وی، این خانه در اختیار آیت الله پسندیده ـ برادر ارشد حضرت امام خمینی ـ قرار گرفت. آن مرحوم نیز فعالیتهای مورد اشاره را در آن انجام میداد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نیز این امر ادامه داشت و با ارتحال آن روح قدسی این خانه تبدیل به دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای گردید. بیمارستان فاطمیه كه در مجاورت این بیت قرار داشت تخریب شده و خیابان معلم از كنارش گذشته است. وضع ساده منزل حضرت امام در قم در طول زندگی، از قناعت ایشان حكایت دارد و معروف است كه آجرهای پله حیاط سائیده شده بود، بنا میگوید تعدادی آجر تهیه شود تا آن آجرهای سائیده شده را عوض كنیم، امام میفرمایند: همان آجرهای كهنه را پشت و رو كنید و كار بگذارید ! [11] محبوب محبوس در نیمه شب دوازدهم محرم سال 1383 ق مطابق با پانزدهم خرداد 1342 در پی سخنرانی افشاگرانه امام علیه رژیم وابسته پهلوی و استعمار عوامل ساواك به همراه كماندوهای رژیم به سوی خانه امام حركت كردند و از سر كوچه تا درب منزلشان كه بیش از صد متر نبود تحت كنترل قرار داده و درب هر خانه سربازی گماردند و در اطراف منزل و باغ اناری كه در پشت این منزل قرار داشت سنگر گرفتند و جمعی دزدانه وارد منزل شدند و امام را سوار ماشین فولكس واگن كه دم درب خانه ایستاده بود نمودند و مستقیما به تهران در باشگاه افسران بردند. غلامرضا گلي زواره - با اندکي تلخيص از مجله پيام زن، ش91 منبع :www.andisheqom.com -------------------------------------------------------------------------------- [1] . روزنامه جمهوری اسلامی، 26 تیر ماه 1364 [2] . صحیفه نور، ج 17، ص 217 [3] . همان، ج 19، ص 157 [4] . مجله حضور، شماره اول خرداد، 1370، ص 36 [5] . آن موج آرام (ویژهنامه هشتمین سالگرد رحلت امام خمینی)، ناشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 11 [6] . آن موج آرام، ص 11 [7] . بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج اول، سید حمید روحانی، ص 36 ـ 27 [8] . آن موج آرام، ص 17 [9] . فصلنامه ندا، شماره اول، ص 18 [10] . مصاحبه با مادر محترم شهید آیت الله سید مصطفی خمینی، مجله حضور، شماره 21، پاییز 1376، ص 7 ـ 23 [11] . پا به پای آفتاب، ج دوم، ص 313 |