غروب آن روز ایشان را با اتومبیل جیپی كه پنجرههایش با پارچه سیاه رنگی پوشیده شده بود از باشگاه افسران خارج ساخته و به پادگان قصر بردند و نوزده روز تمام یعنی تا چهارم تیر ماه را در زندان مذكور گذرانیدند. سپس ایشان را از آنجا به پادگان عشرت آباد منتقل ساختند.[1] سلولی كه امام در آنجا زندانی بود، محلی كوچك به اندازه شش متر مربع به ابعاد دو متر در سه متر بود. رژیم شاه تحت فشارهای فراوان داخلی و اعتراضات شدید حوزههای علمیه عراق و ایران و مهاجرت علما به تهران نتوانست رهبر قیام را در این سلول نگه دارد و پس از دو ماه در دوازدهم مرداد 1342 ش ایشان را به «داوودیه» كه به تصور رژیم شاه جایی دور افتاده بود، منتقل كرد. رژیم برای فرونشاندن نارضایتیهای عمومی و به دنبال آخرین تلگراف كه از حوزه علمیه قم خطاب به حسنعلی منصور ـ نخست وزیر وقت ـ مخابره و انتشار یافت در شب سه شنبه هیجدهم فروردین 1343 ش امام خمینی را آزاد نمود. پس از ده ماه ایشان وارد خانه خویش در شهر مقدس قم گردید و موجبات شادمانی علاقهمندان را فراهم ساخت. [2] اما در شب سیزدهم آبان 1343 و یك هفته پس از اعتراض امام خمینی به تصویب لایحه كاپیتولاسیون، خانه ایشان را محاصره نموده و با وحشیگری خاصی معظم له را شبانه دستگیر كرده به تهران انتقال دادند و روز بعد كه مطابق 29 جمادی الثانی سال 1384 ق بود ایشان را به تركیه تبعید نمودند و به هتلی در بلوار پالاس طبقه چهارم اتاق شماره 514 كه از قبل مهیا شده بود بردند. این هتل در مركز شهر آنكارا قرار داشت و چون خبرنگاران به آنجا آمدند بعد از ظهر پنج شنبه 14 آبان 1343 ش امام خمینی را به ساختمان دیگری در خیابان آتاتورك به نام ساختمان «فتوتم» انتقال دادند. پس از تغییرات پیاپی محل اقامت امام، در 21 آبان، مطابق 7 رجب سال 1384 ق ایشان را به شهر بورسا واقع در 460 كیلومتری غرب آنكارا ـ حوالی دریای مرمره ـ منتقل كرده و در یكی از ساختمانهای جنوبی آن اسكان دادند و در سیزدهم دی همین سال، رژیم فرزند ارشد امام را نیز به تركیه تبعید كرد و شهید حاج آقا مصطفی خمینی به نزد پدر بزرگوار خویش شتافت. مدت اقامت امام در تركیه یازده ماه به طول انجامید.[3] در این مدت با وجود آنكه امام در شرایطی سخت به سر میبرد كتاب تحریر الوسیله را به رشته تحریر در آورد. [4] كلبه كوچك شاه با تصور اینكه اهل جمود و خمود در عراق میتوانند در شخصیت حضرت امام تأثیر منفی بگذارند، در تاریخ 13 مهر 1344 قائد بزرگ را همراه فرزند برومندشان از تبعیدگاه تركیه به عراق منتقل ساخت. [5] امام در بدو ورود به عراق، همراه فرزند ارشدش عازم شهر كاظمین شد. و در مسافرخانه جمالی این دیار مقدس اقامت گزید. صاحب مسافرخانه چون رهبر نهضت ایران را شناخت در مقام تكریم برآمد و با اصرار زیاد، ایشان را به منزل شخصی خویش برد. در پانزدهم مهر ماه امام و شهید سید مصطفی خمینی در حالی كه انبوهی از روحانیان نجف و كاظمین آن دو را همراهی مینمودند به سوی سامرا حركت كردند و در میان استقبال صمیمی علما و مردم این دیار ابرار، به مدرسه مرحوم شیرازی وارد شدند و عصر روز بعد به كربلا عزیمت نمودند و با شور و اشتیاق خاصی بارگاه مقدس امام حسین (ع) و سایر شهیدان كربلا را زیارت كردند. حضرت امام پس از سكونت در نجف به مناسبتهای ویژه به این شهر میآمد و در مدت كوتاه اقامت خویش در خانهای كه به یك نفر كویتی تعلق داشت، اقامت میكرد. این خانه در انتهای بازار رو به روی حرم حضرت سید الشهدا (ع) قرار داشت و فاصلهاش تا حرم طولانی نبود. [6] در نجف رسم بود برای خنكی داخل خانه از كولرهای دستی استفاده میكردند تا از هوای زیرزمین استفاده شود و چون نجار آوردند تا مقدمات كار را فراهم سازد و جعبهای برای پنكه درست كند امام با لحنی كه شدت داشت خطاب به اطرافیان فرمود: شما همه دست به یكی كنید كه مرا جهنمی نمایید! ! همه ترسیده بودند. سرانجام با اصرار زیاد، امام قبول كرد كه آن دو قطعه فیبر نصب گردد و پنكه در آن جای گیرد. [7] ساختمان بیرونی این منزل خیلی فرسوده بود و آیت الله اشراقی پیشنهاد كرده بود كه رنگ آمیزی شود ولی امام فرموده بود: از پول بیت المال نمیتوانم بدهم. آقای اشراقی قبول كرده بود از پول خود بدهد و وقتی امام به كربلا مشرف میشود، فرصت را غنیمت شمرده اتاق بیرونی را درست كردند و در اطراف آن تشك گذاشتند هنگامی كه امام بازگشت و اتاق را دید ناراحت شده و به آقای رضوانی فرمود: من گفته بودم رنگ كنید ولی نه این طور. با آنكه كار زیادی نشده بود و فرش اتاق همان زیلو بود و در اطراف آن تشك انداخته و پارچههای ارزان هم برای روی آنها خریده بودند. [8] خانهای كه امام در نجف اجاره كرده بود پلههای خیلی بلند و تنگی داشت كه رفتن به طبقات دوم و سوم و پشت بام از طریق آنها مشكل بود. پشت بام دری داشت كه روزها آن را باز میكردند و شبها باید بسته میشد. امام بعد از صرف شام و مسواك كردن هر شب این پلهها را طی میكرد و شخصا این در را میبست. روزی یكی از افراد خانواده گفت: این كار شما نیست. امام فرمود : نه برای من زحمتی ندارد و سخت نیست. [9] دكتر صاحب حكیم میگوید: منزل امام در وسط كوچهای تنگ و آسفالته قرار داشت كه در میان آن جوی آب كوچكی روان بود و دو قسمت بیرونی و اندرونی داشت. من معاینه امام را به عنوان دندانپزشك در اندرونی انجام میدادم كه از حیاطی بدون سایبان تشكیل شده و دیوارهایش با آجر زرد مربع شكل ساخته شده و در لابلای آنها برای استحكام بیشتر گچ بكار رفته بود، همه پنجرهها مشرف به حیاط بودند. [10] خانم حائری، همسر مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی نیز میگوید: زندگی ما در نجف خیلی ساده بود و با كمترین وسایل روزگار میگذرانیدیم. در آن هوای گرم نجف هشت سال یخچال و كولر نداشتیم و از فرش بیبهره بودیم ولی سید مصطفی میگفت باید این طور زندگی كرد. [11] هجرت تاریخ ساز بعد از آشتی ایران و عراق بلافاصله برای فعالیتهای سیاسی امام و یارانش محدودیت ایجاد شد و مأمورین، بیت حضرت امام را محاصره كردند و نگذاشتند كسی وارد شود. این وضع پانزده روز ادامه داشت، وقتی رهبر كبیر انقلاب این مراقبت و محاصره شدید را ملاحظه فرمود تصمیم به هجرت گرفت و فرمود: از عراق به كویت خواهم رفت. و سرانجام در یازدهم مهر سال 1357 هجرت تاریخ ساز امام صورت گرفت و به مرز كشور كویت رفت ولی با ممانعت دولت كویت تصمیم گرفته شد به فرانسه عزیمت نماید. [12] حضرت امام خمینی پس از ورود به پاریس در منزل یكی از دانشجویان در محله كشان ـ یكی از محلات مركز حكومت فرانسه ـ اقامت گزید. البته منزل اجارهای بود و شرط امام برای سكونت نیز پرداخت اجاره آن بود. از آنجا كه خانه در طبقه چهارم یك ساختمان واقع شده بود، رفت و آمد زیاد به منزل امام باعث ناراحتی همسایهها میشد. لذا خانهای در نوفل لوشاتو كه از روستاهای حومه پاریس بود و در پنجاه كیلومتری آن قرار داشت انتخاب شد و به آنجا تشریف برد. نظر امام این بود كه محل اقامتشان ساختمانی باشد كه در اطرافش همسایهای وجود نداشته باشد تا برای مجاورین زحمتی فراهم نشود. برادرانی كه در پاریس بودند موفق نشدند منزلی با این ویژگی در پاریس بیابند، از این رو منزل یكی از برادران ایرانی مقیم نوفل لوشاتو را كه خالی از سكنه بود پیشنهاد كردند. این خانه كوچك دارای دو اتاق تودرتوی به مساحت هفت و نه متر مربع بود كه در انتهای اتاق عقبی پستوی كوچكی قرار داشت. در كنار اتاق اول آشپزخانه شش متری و یك دستشویی قابل مشاهده بود. حمام در زیرزمین بود كه دستگاه تكثیر نوارهای امام را در زیر زمین قرار دادند. امام در اتاق عقبی، حاج احمد آقا در پستو و برادران همراه در اتاق جلویی استقرار یافتند. زمانی كه هوا مساعد بود در محوطه نسبتا وسیع مقابل خانه فرشی میگسترانیدند كه امام به آنجا تشریف میبرد. ایشان برای وضو ساختن و یا به هر دلیل دیگری كه قصد خروج از اتاق را داشت باید از اتاق برادران میگذشت.[13] سرانجام حضرت امام پس از 14 سال در دوازدهم بهمن 1357 در میان استقبال گرم و پرشور امت مسلمان ایران به این سرزمین بازگشت و پس از زیارت شهدا در بهشت زهرا و ایراد آن سخنرانی تاریخی به مدرسه رفاه واقع در تهران وارد شد. این مدرسه با حیاط محقرش و كوچهای كه در آن باز میشد گنجایش جمعیت مشتاق دیدار كننده را نداشت. لذا ستاد استقبال از امام كه به تشكیلات اداره انقلاب تبدیل شده بود به این مدرسه انتقال یافت و مقر امام و ستاد اداره منزلشان به مدرسه علوی كه نزدیك مدرسه رفاه در نزدیكی میدان بهارستان یعنی در شرق آن قرار داشت منتقل شد. مشتاقان امام از روز سیزدهم بهمن به بعد از در شرقی مدرسه علوی كه به كوچه بن بستی در خیابان ایران باز میشد وارد حیاط شده و حضرت امام در كنار پنجره ساختمان به ابراز احساسات آنان پاسخ میگفت. سپس جمعیت از در غربی كه در مدرسه رفاه قرار داشت خارج میشد. اتاق زندگی و محل ملاقاتهای رهبر كبیر انقلاب جای محقری بود با ابعاد دو و نیم متر در سه و نیم متر كه با فرشهای ارزان مفروش گشته بود و جز پتو و پشتی امكانات دیگری در آن مشاهده نمیگردید. غلامرضا گلي زواره - با اندکي تلخيص از مجله پيام زن، ش91 منبع :. http://www.andisheqom.com -------------------------------------------------------------------------------- [1] . همگام با خورشید، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین اسماعیل فردوسیپور، ص 102 ـ 103 [2] . همان، ص 125، و نیز فصلنامه ندا، شماره اول، ص 35 ـ 36 و شماره 12، ص 16 [3] . آن موج آرام، ص 13 [4] . مقدمه كتاب تحریر الوسیله و نیز نك: همگام با خورشید، ص 177 [5] . همگام با خورشید، ص 181 [6] . آن موج آرام، ص 14 [7] . سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج اول، ص 12 ـ 13 [8] . همان، ج 4، ص 134 ـ 135 [9] . پا به پای آفتاب، ج اول، ص 140 [10] . مجله حضور، ویژهنامه چهاردهمین سالگشت انقلاب اسلامی، بهمن 1370، ص 85 [11] . اطلاعات بانوان، سه شنبه 25 شهریور 1359، شماره 8، ص 6 [12] . همگام با خورشید، ص 379 و 421 [13] . پا به پای آفتاب، ج دوم، ص 144؛ سرگذشتهای ویژه ...، ج اول، ص 43 ـ 45؛ همگام با خورشید، ص 335 ـ 446 |