مراجعت به قم در تاریخ دهم اسفند ماه سال 1357 حضرت امام خمینی مدرسه علوی را ترك نموده و عازم قم شد. خانه امام در محله یخچال قاضی كه قبل از دوران تبعید در آن میزیست در محلی قدیمی قرار داشت و كوچههای باریك آن ظرفیت هزاران دیدار كننده را نداشت. در جنوب شرقی پل حجتیه كوچهای 6 متری قرار داشت كه فاصله آن را با مسیر رودخانه فصلی محوطهای وسیع كه زمین خالی بود تشكیل میداد. آیت الله اشراقی داماد حضرت امام در این خانه میزیست ایشان به حضرت امام پیشنهاد نمود كه این كوچه را برای اقامت انتخاب كند زیرا با وجود محوطهای وسیع این ازدحام برای مجاورین زحمتی فراهم نمیكند. منزل آیت الله یزدی كه در مجاورت آن قرار داشت به عنوان محل سكونت امام در اختیار ایشان قرار گرفت و منزل آیت الله اشراقی، محل استقرار دفتر امام گردید. خانه مساحتی در حدود 300 متر داشت و یك سوم آن حیاط خانه بود. ساختمان دارای یك سرداب و یك طبقه بود و با نصب بلندگو روی پشت بام، حضرت امام برای دیدار با مردم روی بام میرفتند؛ به نحوی كه برای همه مردم قابل رؤیت بود و ایشان هم میتوانستند همه مردم را مشاهده كرده و به ابراز احساسات آنان پاسخ گویند. این خانه مركز رهبری انقلاب و تصمیمگیریهای سرنوشت ساز بود.[1] در این خانه بعضی روزها امام متجاوز از شش ساعت با مردم دیدار میكرد و هیچ گاه از ملاقات با آنان خسته نمیشد. برخی شبها تا ساعت ده نیز مردم خانه امام را ترك نمیكردند و از پشت خانه فریاد میزدند: ما منتظر رهبر هستیم و امام با فریاد آنان از خانه بیرون میآمد. بسیاری از روزها در اتاقی محقر متجاوز از صد و پنجاه نفر در هوای گرم و با روشنایی نورافكنهای تلویزیون و در حالی كه بوی عرق و تنفس مردم آنجا را مثل یك بخاری گرم كرده بود مینشست. یك روز امام زودتر از برنامه هر روز به بیرون خانه رفت در حالی كه مردم پشت نردههای خانه در فشار ایستاده بودند و در هنگام آمدن رهبرشان كوشیدند كه دربها زودتر باز شود. امام كه این وضع را مشاهده كرد به اطرافیان تأكید نمود كه تا فردا باید اینها جمع آوری شود. در هوای سرد و گرم امام به پشت بام میآمد و به احساسات مردم پاسخ میداد و دست مباركشان همچون پرچمی استوار كه بر دوش قهرمانی باشد بالا میماند. وقتی برف میبارید میخواستند بالای سر امام چتر بگیرند ایشان عصبانی شده و میفرمود: مگر مردم چه میكنند.[2] سرانجام در روز سوم بهمن ماه سال 1358 امام خمینی به دلیل كسالت قلبی به بیمارستان قلب تهران انتقال یافت. اقامت در جماران به دلیل آنكه امكانات كافی برای معالجه امام در قم نبود و ایشان به مراقبت بیشتری نیاز داشت از این جهت بنا به دستور پزشكان این جابهجایی صورت گرفت و رهبر كبیر انقلاب حدود دو ماه در بیمارستان قلب شهید رجایی واقع در پارك ملت در خیابان ولی عصر بستری گردید. پس از حصول بهبودی نسبی، پزشكان توصیه كردند محل مناسبی برای اقامت امام در تهران انتخاب شود كه آلودگی هوایی كمتری داشته باشد و در دسترس پزشكان و تجهیزات بیمارستانی باشد و صلاح ندیدند دوباره امام به قم برگردد. البته یك روز خود امام در بیمارستان قلب فرمود كه باید از این محیط بیرون بروم، اینجا بیشتر مرا بیمار میكند و من باكی ندارم و اگر وسایل را فراهم نكنید خودم میروم. شورای پزشكی با بیرون رفتن امام در صورتی موافق بودند كه فاصله بین محل سكونت ایشان و بیمارستان قلب زیاد نباشد. جنوب تهران مشكل آلودگی هوا و بعد مسافت داشت و در اطراف بیمارستان تفحص گردید اما خانه مناسبی پیدا نشد. شرایط قلب امام به گونهای بود كه باید حتما در مكانی كه هوای مناسب دارد ساكن شود؛ در نتیجه در خیابان دربند برای امام جایی را در نظر گرفتند كه چون با بیمارستان فاصله داشت تجهیزات مراقبتهای پزشكی را در همان منزل مستقر كردند. ساختمان مزبور سه طبقه داشت. روزهای نخست در طبقه هم كف پاسداران مینشستند. طبقه دوم برای خانواده و سومین طبقه به دیدارها و ملاقاتها اختصاص یافت. امام از ابتدا كه به اینجا آمد ناراحت بود، زیرا ساختمان بلند به نظر میرسید و نمای بیرونی آن سنگ بود. البته از نظر فضای درونی این منزل به درد یك فرد متوسط تهرانی میخورد و تجملات و تشریفاتی نداشت. با این وجود امام تأكید داشت كه حتما منزل مناسب با وضع خودشان پیدا شود كه یافتن چنین خانهای مقدور نبود. بعد از چهار ماه امام تأكید فرمود كه اگر برایم منزل مناسبی نیابید به قم میروم. این اتمام حجت در حالی بود كه پزشكان بر اقامت ایشان در تهران اصرار میورزیدند و یافتن خانهای ساده با خشت و گل هم در شمال تهران و نزدیك بیمارستان كار آسانی نبود.[3] تا آنكه در جماران ابتدا در منزل یك بنا كه حدود صد متر مساحت داشت ساكن گردید و محل كارشان همانجا بود. [4] حجت الاسلام و المسلمین امام جمارانی در همین زمینه نقل میكند: یك روز حاج احمد آقا آمدند منزل ما كه برویم جای مناسبی برای سكونت امام بیابیم ولی گویا موفق نشدیم. ظهر در منزل ناهار میخوردیم كه خطاب به مرحوم احمد آقا گفتم: اگر منزل ما به دردتان بخورد، خانه كوچك اخوی و خواهرم را با حسینیه یكی كرده تا بتواند خواستههای ایشان را برآورده سازد. احمد آقا برآوردی نمود و گفت مناسب است ولی باید مادرم آن را بپسندد. خانم همان روز تشریف آوردند و آنجا را دیدند و با اینكه مطلوبشان نبود، ولی به خاطر امام پذیرفتند. حسینیه در جداگانهای داشت كه آن را تنها به خاطر رهبر كبیر انقلاب گشودند. سه چهار روز بنایی صورت گرفت زیرا ساختمان تكمیل نبود. قرار شد كارها زودتر پیش برود ولی این تعمیرات جزئی چهار روز طول كشید و امام چون متوجه شدند اصلاحات مزبور لازم است راضی شده و چهار روز مهلت دادند. و پس از آن به مكان مزبور انتقال یافته و فرمودند: منزل مناسب ما اینجاست. با وجود اینكه كسی از ساعت ورود امام به منزل مزبور اطلاع نداشت ولی در كوچه باریك منتهی به حسینیه تا چشم كار میكرد جمعیت با هیجان شگفتی فریاد میزدند : صلی علی محمد، رهبر ما خوش آمد. و امام در میان این فریادها و هیجان مردم و چراغانیهای اهالی محل با یك اتومبیل بلیزر وارد جماران گردیده و چون داخل خانه شد و به اطراف و اتاقی كه در آن مینشست نگاهی كرد، فرمود: «حالا راحت شدم، چون در این چهار ماه مدام در عذاب بودم.» هر كسی هم به ایشان مراجعه مینمود، میفرمود: جای بسیار خوبی است. و در همان شب اول برای نخستین ملاقات با مردم به حسینیه جماران آمد. [5] یك روز امام ملاحظه فرمود كه در طبقه بالای حسینیه بناها و كارگران مشغول گچ كاری هستند. با عصبانیت فرمود: بگذارید من بمیرم و بعد شما این كارها را انجام دهید. امام خمینی در نگهداری از خانه به رعایت موازین و احكام شرعی به ویژه در مورد حقوق صاحب منزل پایبندی و تأكید زیادی داشت و الگویی از یك مستأجر خوب و متشرع بود. با آنكه موجر سكونت امام را در خانه خویش بهترین و بزرگترین افتخار میدانست و از مقلدان و دلباختگان آن حضرت بود ولی ایشان همچون فردی عادی گویی كه هیچ گونه ارتباطی بین مالك و مستأجر وجود ندارد به احكام شرعی مربوطه التزام داشت. روزی برای تأمین نور كافی و متناسب كه برای فیلمبرداری از برخی ملاقاتها مورد نیاز بود سه نقطه از گچ سقف اتاق را كه هر یك به ابعاد پنج سانتی متر در پنج سانتی متر بود، زیر تیر آهن تراشیده بودند تا نورافكنها را به آن نقاط جوش دهند. صبح وقتی عدهای از اعضای دفتر امام طبق معمول خدمت ایشان مشرف شدند امام پیش از هر سخنی با لحنی آمیخته به تغیر و سیمایی ناراحت و مضطرب فرمود: چرا این كار را كردهاند؟ به عرض رسید: برای تأمین نور جهت فیلمبرداری است. امام پس از لحظهای تأمل و سكوت تلخ افزود: چرا بدون اجازه صاحبخانه این تصرفات را میكنند؟ با این برخورد شدید، آن برنامه منتفی گردید و جاهای تراشیده شده مرمت گشت. [6] در منزل امام یك چراغ اضافه پیدا نمیشد كه روشن باشد و برخی مواقع خود امام در حالی كه مشغول ملاقات با شخصیتها و افراد بود وقتی متوجه میشد كه چراغ دستشویی بیجهت روشن است شخصا بلند میشد؛ بدون آنكه به دیگری امر كند آن را خاموش كند. ایشان مدام به اطرافیان توصیه میكرد در استفاده از امكانات خانه نهایت دقت را نموده و در حفظ و حراست ملزومات منزل كوشا باشند. [7] برای انتخاب منزل امام در جماران كسی مقدمهچینی برای مراعات برخی مسایل امنیتی را نكرده بود ولی خواست خدا بود كه این خانه در مقابل كوه قرار گیرد و در زیر پوششی از درختان سربفلك كشیده استتار گردد و از لحاظ حملات هوایی دشمن محیط امنی محسوب گردد. به همین دلیل رادیو آمریكا در گزارش خود گفت جایی را برای سكونت ایشان در نظر گرفتهاند كه به هیچ وجه حمله هوایی به آن میسر نمیباشد! پس از مدتی از طرف ارتش آمدند تا جایی را برای فرود هلیكوپتر فراهم آورند كه اگر حادثهای روی داد بتوانند بدون درنگ امام را از جماران به جای دیگر انتقال دهند. وقتی امام متوجه صدای ماشینهایی شد كه مشغول مسطح كردن زمین در حوالی محل اقامت ایشانند، بلافاصله پرسید: چه میكنند؟ پاسخ داده شد: برای فرود آمدن هلی كوپتر. منبع :غلامرضا گلي زواره - با اندکي تلخيص از مجله پيام زن، ش91 منبع :www.andisheqom.com -------------------------------------------------------------------------------- [1] . آن موج آرام، ص 16 [2] . سرگذشتهای ویژه، ج دوم، ص 73 ـ 74 [3] . پا به پای آفتاب، ج دوم، ص 249؛ سرگذشتهای ویژه...، ج دوم، ص 85 [4] . دلیل آفتاب، ص 155 [5] . پا به پای آفتاب، ج دوم، ص 251 [6] . همان، ص 52 ـ 53 [7] . مجله پیام انقلاب، شماره 52، ص 25 |