عوامل و مراكز مهم تربیتی، بی شمارند كه در اینجا به ذكر برخی از آنها می پردازیم. قابل ذكر است كه عطف توجه، به این عوامل و مراكز بر اساسی اهمیتی است كه امام راحل (س) در دیدگاه تربیتی خود برای آنها قایل بوده اند كه عبارتند از:
1- وحی و مكتب انبیا - قرآن (آشنایی و عمل به قرآن)
- حوزه های علمیه (علوم حوزوی و آشنایی با علوم اسلامی)
2- عبادت - مسجد و نماز (نماز شب و نماز جمعه) - حج
3- معلم
4- مراكز فرهنگی: الف - كودكستان، دبستان، راهنمایی و دبیرستان و. . . ب - دانشگاه.
5- زن - (همسر و مادر)
6- رسانه های جمعی.
7- مجلس شورای اسلامی.
8- جلسات عزاداری- (محافل ذكر)
9- زندان - (مركز باز پروری و باز سازی انسانها و ندامتگاهها)
10- انتظار فرج
«توضیح و تبیین»
1) وحی و كتب انبیا
انسان سازی و تربیت، وظیفه نهایی انبیا و اولیای خداست، [1] زیرا موضوع علم انبیا تربیت انسان می باشد. [2] و در این باره توجه به این نكته ضروری است كه: تربیت انسان توسط انبیا پیرو تربیت تكوینی پروردگار متعال است كه با دست طبیعت انجام می پذیرد، زیرا ربوبیت به دو گونه است:
- ربوبیت عام
- ربوبیت خاص
اولی كه همه موجودات را شامل می شود به امر خدا با دست طبیعت در عالم طبیعت صورت می گیرد و همه موجودات همواره از نقص به كمال و از قوه به فعل متحول می شوند و انسان نیز تا سر حد حیوان از این قانون برخوردار است، ولی از آن به بعد به ربوبیت تشریعی و مكاتب انبیا نیازمند است. تا راه سعادت را برگزیند و به شقاوت نگرانید[3] و تردیدی نیست كه بعثت، پدید آورنده تحول علمی، عرفانی در زندگی انسانهاست. [4]
«قرآن»
اسلام مترقی ترین مكتب تربیتی و قرآن كتاب انسان سازی است[5] قرآن كتاب تربیت انسانهاست. [6] و در واقع از طریق قرآن كه حبل الهی است رابطه معنوی میان انسان و مربی او پیدا می شود. [7] آرمان اصلی وحی الهی از جمله قرآن، این است كه برای بشر معرفت و عرفان لازم نیست به خدا ایجاد كند، و این حقیقت در رأس همه امور قرار دارد. [8] و قرآن كریم، مركز و منبع همه عرفان است و نیز منشاء همه (معرفت) هاست. گرچه فهم آن مشكل است. [9]
و بهره برداری از آن پس از رفع حجابها است[10]
قرآن جهت استحلاض آدمی از زندان طبیعت و نجات انسان از مرتبه حیوانیت و ارتقای او به اوج كمال، قوت و انسانیت نازل گشته است بر این اساس همواره انسان را به تهذیب نفس و تطهیر باطن دعوت می كنند و در جهت تحصیل سعادت، راهنمایی می نماید. [11] و منظور اصلی (و من یخرج من بیته مهاجر الی الله) همین نكته است[12]
«حوزه های علمیه و روحانیت»
یكی از مراكز مهم تربیت انسانها حوزه های علوم دینی می باشند ؛زیرا:
1- مراكز دینی: عالمان صالح تربیت (می کنند چنانچه) كوشش انبیا و ایده بعثت در تمام قرنها تربیت انسان است. [13]
2- عالمان انسانهای صالح و جامع را تربیت می كنند زیرا تحصیل همراه تهذیب - می تواند ما را به حیات انسانی برساند و می تواند كشور ما را از وابستگی ها نجات بدهد. [14] ما روحانیون با دانشگاهیها یك مسیر داریم. [15]
3- عالمان صالح در برابر تهاجم فرهنگی بیگانگان و در جهت تربیت نسل بشر در تلاش اند (و الا باید) اسلام بدون روحانیت مثل كشور بدون طبیب است. [16]
4- فرهنگ صحیح و دستور العملهای تربیتی صحیح را نیز باید در حوزه های دینی جویا شد؛ زیرا اینان وارثان مكتب انبیایند. [17]
5- مساله مهم و اصلی حوزه ها اشتغال به تحصیل علوم رایج اسلامی خصوصا فقه و مبادی آن است به خصوص فقه به طریقه سلف صالح و بزرگان مشایخ همچون (شیخ الطائفه، صاحب جواهر و شیخ انصاری - رضوان الله تعالی علیهم -) فقه به طریقه موروث از فقها اسلام را حفظ می كند. [18]
6- اسلام با فقه مانده است. [19] و تردیدی نیست كه اسلام نیز مترقی ترین مكتبهای تربیت است. [20]
7- حوزه و روحانیت باید نبض تفكر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عكس العمل مناسب باشند. [21] مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد، برای مردم و جوانان حتی عوام هم قابل قبول نیست كه مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهار نظر نمی كنم. [22]
8- موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان در جوامع اسلامی در ارزش عملی و زهد آنان است امروز هم این ارزشها نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود كه باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت و هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده كند چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا و بخواهند با دلسوزیهای بی مورد، مسیر زهد گرایی آنان را منصرف سازد[23] به هر حال، خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرت ها و مهمتر از همه احساس مسوولیت در برابر توده ها، روحانیت را زنده، و پایدار و محبوب ساخته است. منشور روحانیت) [24]
9- اگر فقهای عزیز نبودند معلوم نبود، امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن اسلام و اهل بیت (علیه السلام) به خورد توده ها داده بودند. [25]
2) عبادت
«مسجد و نماز»
دیگر از مراكز مهم تربیتی (مسجد) است مسجد مظهر نماز، ذكر و یاد خدا می باشد بالاترین فریضه و كارخانه انسان سازی (تربیت انسان) نماز است نماز برای اصلاح و تربیت نفس، تاثیر بسزایی دارد. [26] حتی (وضو) آدمی را از شر نفس و دام شیطان حفظ می كند[27] در احادیث تاكید شده كه همیشه با وضو باشید.
امام - سلام الله علیه - علاوه بر سفارش اكید به نماز، پیرامون، مداومت رفتن به مسجد نیز همواره رهنمودها داده اند از جمله:
1- مساجد، سنگرهای اسلام و محراب، محل حرب است. [28]
2- در صدر اسلام، مسجد مراكز تبلیغ احكام سیاسی اسلام بود. [29]
3- با خطبه های نماز جمعه لشكر (تهیج) می شد و سپاهان از مسجد به میدان جنگ می رفتند و كسی كه از مسجد به میدان جنگ می رود فقط از خدا می ترسد از كشته شدن، فقر و آوارگی، باكی ندارد و چنین سپاهی، فاتح و پیروز است. [30]
«حج»
(حج نیز یكی از مراكز تربیتی و یكی از عوامل مهم تربیت انسان است از آنجا كه در این مناسك عجیب از اول احرام و تلبیه تا آخر مناسك، اشاراتی عرفانی و روحانی است. . . . لبیكهای مكرر از كسانی حقیقت دارد كه ندای حق را به گوش جان شنیده و به دعوت الله تعالی، پاسخ مثبت می دهند، و مساءله، مساءله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب گویی گوینده از خود در این محضر بیخود شده و جواب دعوت را تكرار می كند و دنباله آن سلب شریك به طور مطلق می نماید. [31]
البته مراتب معنوی و تاثیرات تربیتی حج كه سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیك می نماید، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادی حج به طور مطلق و شایسته، مو به مو عمل شود. [32]
(حج) به عنوان یك نیروی بزرگ و قدرت جهانی، خودنمایی كردن و شوراندن مسلمانان علیه قدرت وابسته است حج كانون معارف الهی است كه از آن محتوای سیاست اسلام را در تمام زوایای زندگی باید جستجو نمود.
(حج) پیام آور و ایجاد و بنای جامعه ای به دور از رذایل مادی و معنوی است (حج) تجلی و تكرار همه صحنه های عشق آفرین مناسك زندگی (است) و از آنجا كه جامعه امت اسلامی از هر نژاد و ملیتی باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد (صلی الله علیه و آله) پیوند خورد و یكی گردد و ید واحد شود، حج تنظیم تمرین و تشكل این زندگی توحیدی است. [33]
3) معلم
امام - سلام الله علیه - درباره معلم و نقش سازنده وی در تربیت انسان، این چنین رهنمود می داد.
1- 3. اصلاح و افساد جامعه، در گرو نحو تربیت معلمین است. [34]
2- 3. نونهالان امانتهایی هستند در دست معلمان. [35]
3- 3. معلم امانتداری است كه انسان، امانت اوست. [36]
4- 3. معلمان باید به تعالیم الهی بچه ها را تربیت كنند و نه، با تعالیم و تربیت شیطانی. [37]
5- 3. تربیت هنگامی سودمند است كه (اسم رب) باشد[38] و آگاه باشید كه تربیتهای غربی، آدمی را از انسانیت خلع می كند[39] گرچه استعمارگران، بر اساس اهداف شوم خود فرهنگ بیگانه را در میان مسلمانان رواج داده اند و مردم را غربزده كرده اند[40] ولی ما مكلف هستیم كه اسلام را حفظ كنیم، این مسأله از نماز و روزه واجب تر است. [41]
6- 3. منشاء تمام بدبختیها، اساتید غیر متعهد و وابسته اند. [42]
7- 3. نقش معلم در جامعه نقش انبیاست ولی از معلمان غربزده باید حذر كرد. [43]
8- 3. تمام انبیا معلم اند و تمام بشر دانشجو[44] و همه جهان مدرسه است و معلمین راستین آن انبیا و اولیا هستند. [45]
9- 3. شغل معلم اخراج انسانها از ظلمت به نور است. [46]
4) مراكز فرهنگی
الف - (كودكستان، دبستان، راهنمایی، دبیرستان و. . .)
مدرسه باید مركز تربیت صحیح باشد. [47] زیرا اصلاح دانشگاه زمانی آسان است كه فرزندانمان را از دوران دانش آموزی زیر نظر بگیریم تا خوب تربیت شوند. [48]
دانش مفید نیست باید با تعهد همراه باشد و در آن صورت است كه دانشجو می تواند به جایی برسد و پیش خدا آبرومند باشد. [49] و آموزش و پرورش هنگامی سودمند است كه دارای ایمان به خدا و معنویت باشد. [50]
پاورقی:
--------------------------
[1]. صحیفه نور، ج 7، ص 15 و 223.
[2]. صحیفه نور، ج 7، ص 15 و 223.
[3]. آداب الصلواه، ص 275، حدیث 17.
[4]. صحیفه نور، ج 17، ص 250.
[5]. صحیفه نور، ج 11، ص 253. ج 5، ص 168.
[6]. صحیفه نور، ج 11، ص 253. ج 5، ص 168.
[7]. آداب صلواه، ص 198، حدیث 12.
[8]. صحیفه نور، ج 19، ص 25 و 251.
[9]. صحیفه نور، ج 19، ص 141 و 251.
[10]. آداب الصلوه، ص 195 و 202.
[11]. آداب الصلوه، ص 184، 186، 189. 200.
[12]. آداب الصلوه، ص 184، 186، 189 و 200.
[13]. ر. ك صحیفه نور، ج 14. 15، ص 2. وصیتنامه، بند (ط.
[14]. ر. ك، صحیفه نور، ج 14 و 15. وصیتنامه، بند (ط.
[15]. صحیفه نور، ج 11، ص 96. وصیتنامه، بند (و.
[16]. صیحفه نور، ج 14، ص 123.
[17]. چهل حدیث، حدیث 26، ص 420.
[18]. صیحفه نور، ج 17، ص 205.
[19]. صحیفه نور، ج 19، ص 182.
[20]. صیحفه نور، ج 7، ص 248، و ج 11، ص 253 و ج 5، ص 168.
[21]. صحیفه نور، ج 21، ص 100.
[22]. صحیفه نور، ج 21، ص 100.
[23]. صحیفه نور، ج 21، ص.
[24]. صحیفه نور، ج 21، ص 90.
[25]. صحیفه نور، ج 21، ص 88.
[26]. صحیفه نور، ج 12، ص 148.
[27]. چهل حدیث، حضرت امام خمینی - سلام الله علیه -، حدیث 27، ص 434.
[28]. صحیفه نور، ج 12، ص 148.
[29]. صحیفه نور، ج 9، 136.
[30]. ولایت فقیه، ص 180. و صحیفه نور، ج 1، ص 119.
[31]. صحیفه نور، ج 19، ص 42 و 44.
[32]. صحیفه نور، ج 19، ص 42 و 44.
[33]. صحیفه نور، ج 20، ص 229.
[34]. صحیفه نور، ج 7، ص 77.
[35]. همان مدرك، ج 15، ص 95.
[36]. همان مدرك، ج 14، ص 27.
[37]. همان مدرك، ج 5، ص 62.
[38]. صحیفه نور، ج 12، ص 170.
[39]. همان مدرك، ج 7، ص 82.
[40]. ولایت فقیه، ص 51 و 87.
[41]. ولایت فقیه، ص 51 و 87.
[42]. صحیفه نور، ج 14، ص 113.
[43]. صحیفه نور، ت ج 8، وصیتنامه سیاسی الهی، بخش شماره 1.
[44]. صحیفه نور، ج 13، ص 52 و 256.
[45]. صحیفه نور، ج 13، ص 52 و 265.
[46]. صحیفه نور، ج 8، ص 240.
[47]. صحیفه نور، ج 12، ص 217.
[48]. صحیفه نور، ج 19، ص 141 - 142.
[49]. صحیفه نور، نج 19، ص 141 - 142.
[50]. صحیفه نور، ج 15، ص 20.
ب: دانشگاه
نقش حیاتی دانشگاه و ابعاد و مسائل مربوط بدان را نباید از نظر دور داشت و باید:
1- دانشگاه باید مركز تربیت صحیح باشد[1] زیرا دانشگاه مركز تعیین سعادت و شقاوت ملت است. [2] و اگر دانشگاه اصلاح شود، كشور اصلاح می شود[3]
2- برای اسلامی كردن دانشگاه باید تلاش و جدیت كرد[4] و باید در دانشگاه علوم معنوی هم تدریس شود. [5] باید دانست كه مسوولیت دانشگاه سنگین تر و حساستر از سایر قسمتهاست. [6]
3- ضرر عالم بدون تهذیب، بیشتر از جاهل بدون دانش است[7] و تردیدی نیست كه علم در دل انسان فاسد، زیباتر از نادانی است. [8]
آری، دانشگاه مركز همه چیز است حتی تشكیل دولت و باید دانشگاه اسلامی شود تا برای كشور مفید گردد. [9] و می دانیم كه دانش تنها فایده ای ندارد و باید با تعهد همراه باشد در آن صورت می توان مفید واقع شود در پیش خدا آبرومند باشد.
4- دانشگاهها، نه تنها مراكزی برای تهذیب و تعلیم جوانان می باشد بلكه لازم است تا جوانان به گونه ای تربیت شوند كه از خارج بریده و مستقل در راه اسلام و كشورشان خدمت كنند[10] یعنی همه رشته های علمی و تخصصی و هم تهذیب اخلاق و هم عمل و پایبندی بدان را تقویت كنند. [11]
5- دانشگاه باید متحول شود[12] و به خدا روی آورد به معنویت بپردازد و درسها را برای خدا بخواند[13] زیرا ملاك ارزش در لسان انبیا و اولیاء علم و تقواست. [14]
6- ترقی مملكت به دانشگاه است. [15]
«وحدت فیضیه و دانشگاه»
امام - سلام الله علیه - همواره از وحدت حوزه و دانشگاه واتحاد ویكرنگی میان دو قشر تحصیل كرده یاد می كرد رهنمودها می داد از توطئه ها می گفت و از سرانجام هشدار می داد، از جمله:
1- دشمنهای كشورهای اسلامی، مدتهای طولانی سعی كردند تا بین دو قشر روحانی و دانشجو اختلاف و شكاف ایجاد كنند و كسانی كه قبله شان شرق یا غرب است تلاش می كنند تا دانشگاه و فیضیه با هم مرتبط نباشند. [16]
2- استقلال كشور بستگی به نوع تربیت دانشگاه از طریق دانشگاه می توان ملتی را اصلاح كرد یا به تباهی كشید[17] و تضعیف روحانیت توطئه ای برای غارت و وابسته كردن ماست. [18]
3- دانشگاهها در سراسر دنیا، در خدمت ابر قدرتها هستند و ما می خواهیم كه این چنین نباشد این دو مركز باید با هم باشند و علم و عمل را به منزله دو بال بدانند[19] و مسائلشان را با یگدیگر مبادله كنند[20]
دانشگاه را باید رو به خدا و معنویت ببرید و همه درسها هم خوانده بشود. [21]
5) زن
یكی از عوامل مهم تربیت انسان (زن) است زن در سیمای یك همسر، در سیمای یك مادر و در سیمای یك مسلمان متعهد و بیدار، نقش بنیادینی در تربیت افراد جامعه دارد براین اساس، امام - سلام الله علیه - همواره از نقش زن یاد می كردند، از جمله:
1- 5. زن، انسان ساز است. [22]
2- 5. نقش زنان، در عالم از ویژگیهای خاصی برخوردار است صلاح و فساد یك جامعه از صلاح و فساد در آن جامعه سرچشمه می گیرد. زن یكتا موجودی است كه می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد كه از بركاتشان یك جامعه بلكه، جامعه ها به استقامت و ارزشهای والای انسانی كشیده شوند می تواند به عكس آن باشد. [23]
3- 5. ما باید به زنان خویش افتخار كنیم[24] زیرا كه بانوان مربی مردان اند. [25]
4- 5. خانمها شرف مادری و مسوولیت (را) فرزندان، دارند. [26]
5- 5. خدمت مادر (به) با جامعه از خدمت معلم بلكه از خدمت همه كس بالاتر است و انبیا می خواستند بانوان جامعه را تربیت كنند. [27]
امام - سلام الله علیه - همواره خاطرنشان می كرد كه: حضور زن. . . . در جامعه اسلامی ما، امید بخش است[28] بانوان ایران در این نهضت و انقلاب، سهم بیشتری از مردان دارند. [29]
6- 5. خانمها باید روی آن علت عمومی، كارهای سیاسی - اجتماعی را انجام دهند همراهی و شركت فعالانه زنان در نهضت، پیروزی اسلام را بیمه كرد. [30]
6) رسانه های جمعی
نقش تربیتی رسانه ها، مورد توجه دقیق حضرت امام - سلام الله علیه - بود بر این اساس می فرمود:
1- 6. رسانه ها مربی یك جامعه هستند. [31]
2- 6. ما باید نشریاتمان مفید باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كنیم. [32]
3- 6. اگر می خواهید كشور اسلامی باشد، باید مطبوعاتش اسلامی باشد. [33]
4- 6. مطبوعات باید در خدمت خواسته مردم یعنی اسلام باشد[34] رسالت خطیر رسانه های گروهی، حفظ آرامش كشور است. [35]
5- 6. رسانه های گروهی باید حامل پیام ملت و اسلام باشند و اگر رسانه های گروهی اصلاح شوند، جامعه اصلاح می شود. [36]
6- 6. تلویزیون باید نگاه تعلیمات اسلام و مربی جامعه (داشته) باشد. [37] زیرا صلاح و فساد امور به دست رادیو و تلویزیون است[38] و رادیو و تلویزیون باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد. [39] و البته امروز نقش رادیو و تلویزیون از همه دستگاهها برتر است. [40]
7- 6. سینما یكی از مظاهر تمدن است كه باید در خدمت جامعه در خدمت تربیت ملت باشد و ما با مراكز فحشا و فساد مخالفیم نه با تمدن و مظاهر آن. [41]
7) مجلس شواری اسلامی
صلاح و فساد كشور به دست مجلس است موقعیت مجلس و نقش آن همانند صنایع مادر و نقش آن در پیشرفت كشور است یعنی مجلس مصدر همه امور است و همه قوانین از طریق آن باید بر اساس اسلام و قرآن تصویب و اجرا گردد بر این اساس، مجلس باید معلم باشد. [42]
8) جلسات عزاداری
به جلسات عزاداری باید اهتمام ویژه ای داشت زیرا:
1- 8. ما هر چه داریم از (محرم) است و باید به عمق تأثیر آن در عالم توجه داشت[43] و ما با همین مجالس عزا و گریه ها، قدرت 2500 ساله را شكستیم. [44]
2- 8. مساله كربلا در رأس مسائل سیاسی است باید زنده بماند و باید بعد سیاسی كربلا را برای مردم بیان كرد و سید الشهداء به حسب روایات ما و به حسب عقاید ما از آن وقتی كه از مدینه حركت كرد، می دانست كه چه می كند و می دانست كه شهید می شود حتی قبل از تولد و از طریق جبرئیل این مسأله (را) به رسول خدا اطلاع داده بودند. [45]
3- 8. (محرم) فریاد مظلوم بر سر ظالم است این پرخاش و فریاد باید زنده بماند و بركاتش امروز در جنگ با یزیدیان زمان، واضح ملموس است. [46]
4- 8. مجالس عزا و سوگواری، مجالس تبلیغ اسلام است. [47]
5- 8. حضرت زینب (سلام الله علیها) بنی امیه را آنچنان تحقیر كرد كه در عمر خود چنین تحقیر نشده بود. [48]
(سید الشهداء - سلام الله علیه - با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدراتشان قیام كردند؛ چون قیام (لله) بود، اساس سلطنت آن خبیث را به هم شكستند. . . اساس سلطنت را شكستند، اساس سلطنتی كه می خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتی در آورد. [49]
امام حسین - سلام الله علیه - هم در جنگ با یزید شكست خورد و كشته شد. . . شكست ظاهری و پیروزی واقعی بود. [50]. . . كشته شد و زنده كرد یك عالمی را[51] و حتی انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم آن است. [52]
قتل سید الشهداء بنی امیه را تا ابد شكست داد. [53] (و) با این كشته شدن مكتب را زنده كرد[54] و این كلمه (کل یوم عاشورا و كل ارض كربلا) یك كلمه بزرگی است. . . یعنی: همه جا باید این طور باشد همه روز هم باید این طور باشد) . [55]
امام امت (س) همواره خاطرنشان كرده و می فرمود:
(هر چه داریم از (محرم) است و البته باید به عمق تأثیر آن در عالم - جهان) توجه داشت. [56] و ما با همین مجالس عزاداری و گریه ها، قدرت دو هزار و پانصد ساله را شكستیم[57] مسأله كربلا كه خودش در رأس مسائل سیاسی هست، باید زنده بماند. .) [58]
10) انتظار اسلامی
یكی از عوامل مهم تربیت جامعه (مسأله انتظار موعود اسلام) است باید مردم جهان را در حد توان تربیت كرد تا شایستگی همكاری و همراهی با امام معصوم (علیه السلام) را پیدا كنند تا زمینه ظهور او فراهم شود، گرچه:
1- گروهی انتظار را در این می دانند كه مهیا باشند امر به معروف و نهی از منكر در حد محدود را انجام می دهند و بیش از این، احساس تكلیف نمی كنند.
2- گروهی دست به كاری نمی زنند تا جهان پر از ظلم شود تا امام ظهور كند.
3- گروهی مردم را به ارتكاب فسق و فجور ظلم دعوت كرده و خود نیز بدان می پردازند تا گناه جهان را فراگیرد تا امام زمان ظهور كند!
4- گروهی نیز بر این باورند كه هر حكومتی قبل از حكومت موعود اسلام تاسیس شود باطل است و هر پرچمی كه بر پا شود سرنگون خواهد شد.
5- نظر اسلامی (و صحیح) انتظار (آن) است كه ما باید با همه تلاش، (با) تعبد، تقوا پیشگی و اجرای كامل امر به معروف و نهی از منكر و دعوت جهان به پیراستگی و تاسیس حكومت حق و عدل در جامعه، مردم را تربیت كنیم و زمینه ظهور آن منجی بزرگ را فراهم آوریم. [59]
عیب از ما است اگر دوست زما مستور است
دیده بگشای كه بینی همه عالم طور است
لاف كم زن كه نبیند رخ خورشید جهان
چشم خفاش كه از دیدن نوری کور است
یا رب این پرده پندار كه در دیده ماست
باز كن تا كه ببینم همه عالم، نور است
كاش در حلقه رندان خبری بود ز دوست
سخن آنجا نه زناصر بود، از منصور است. [60]
گل نیست بلكه غنچه باغ سعادت است
كز جان دوست بر دل آگاه می رسد
آن نغمه فرشته فردوس جاودان
بر گوش جان می زده گهگاه می رسد. [61]
پاورقی:
--------------------------
[1]. صحیفه نور، ج 12، ص 193. و ج 19، ص 253.
[2]. صحیفه نور، ج 7، ص 59.
[3]. صحیفه نور، ج 19، ص 142 و ج 19، ص 253.
[4]. صحیفه نور، ج 7، ص 61.
[5]. صحیفه نور، ج 15، ص 250.
[6]. صحیفه نور، ج 7، ص 84.
[7]. صحیفه نور، ت ج 17، ص 18 و 20.
[8]. صحیفه نورت ج 17، ص 20.
[9]. صحیفه نور، ج 18، ص 133.
[10]. صحیفه نور، ج 19، ص 142، 187، 193، 211 و 256.
[11]. صحیفه نورت ج 19، ص 142، 187، 193، 211 و 256.
[12]. صحیفه نور، ج 19، ص 142، 187، 193، 211 و 256.
[13]. صحیفه نور، ج 19، ص 142، 187، 193، 211 و 256.
[14]. صحیفه نور، ج 17، ص 128.
[15]. صحیفه نور، ج 1، ص 18.
[16]. صحیفه نور، ج 14، ص 278 و 280.
[17]. صحیفه نور، ج 14، ص 278 و 280.
[18]. صحیفه نور، ج 13، ص 196 و 206 - 212.
[19]. صحیفه نور، ج 13، ص 196 و 206 - 212.
[20]. صحیفه نور، ج 18، ص 164.
[21]. صحیفه نور، ج 19، ص 253.
[22]. صحیفه نور، ج 11، ص 253.
[23]. صحیفه نور، ج 16، ص 125 و 126.
[24]. صحیفه نور، ج 5، ص 177.
[25]. صحیفه نور، ج 5، ص 177.
[26]. صحیفه نور، ج 6، ص 157.
[27]. صحیفه نور، ج 6، ص 157.
[28]. صحیفه نور، ج 14، ص 179 و 230.
[29]. صحیفه نور، ج 14، ص 179 و 230.
[30]. صحیفه نور، ج 5، ص 153.
[31]. صحیفه نور، ج 13، ص 249.
[32]. صحیفه نور، ج 14، ص 248 و 249.
[33]. صحیفه نور، ج 14، ص 248 و 249.
[34]. صحیفه نور، ج 13، ص 247.
[35]. صحیفه نور، ج 12، ص 209.
[36]. صحیفه نور، ج 13، ص 41.
[37]. صحیفه نور، ج 12، ص 102، 104 و 180.
[38]. صحیفه نور، ج 12، ص 102، 104 و 180.
[39]. صحیفه نور، ج 12، ص 102، 104، 180.
[40]. صحیفه نور، ج 5، ص 202.
[41]. صحیفه نور، ج 4، ص 284.
[42]. صحیفه نور، ج 18 و 14، ص 1و236.
[43]. صحیفه نور، ج 17، ص 62.
[44]. صحیفه نور، ج 16، ص 210.
[45]. صحیفه نور، ج 18، ص 140.
[46]. صحیفه نور، ج 20، ص 21.
[47]. صحیفه نور، ج 17، ص 60، 59 و 62.
[48]. صحیفه نور، ج 17، ص 60، 59، 62.
[49]. صحیفه نور، ج 7، ص 36.
[50]. قیام عاشورا دركلام امام خمینی، دفتر سوم، ص 50، 69، 67.
[51]. قیام عاشورا در كلام امام خمینی، دفتر سوم، ص 50، 69، 67.
[52]. قیام عاشورا در كلام امام خمینی، دفتر سوم، ص 50، 69، 67.
[53]. صحیفه نور، ج 17، ص 58.
[54]. صحیفه نور، ج 7، ص 230.
[55]. صحیفه نور، ج 9، ص 202.
[56]. صحیفه نور، ج 17، ص 62.
[57]. صحیفه نور، ج 16، ص 210.
[58]. صحیفه نور، ج 18، ص 140.
[59]. صحیفه نور، ج 196، 197 و 198.
[60]. دیوان امام خمینی (س) ، ص 52 و 85.
[61]. دیوان امام خمینی (س) ، ص 52 و 85. سيد محمد شفيعي مازندراني- با اندکي تصرف از کتاب مباني تربيتي عرفاني امام خميني، فصل هفتم
منبع: سایت اندیشه قم |