مقدمه
قلمرو مطالعاتی سیاست خارجی همانند سایر حوزه های مطالعاتی، با نظرات، تحلیلها و دیدگاههای متفاوتی مواجه شده است و تلاش محققان و اندیشمندان جهت مفهومی و نظری كردن وقایع، رخدادهای بین المللی و مبانی رفتار دولتها، همواره با موانع و مشكلات خاص نظریه پردازی مشابه سایر رشته های علوم انسانی روبرو گردیده است. این امر در عرصه ای كه همچنان فاقد اقتدار محیط داخلی است و مهمترین خصلت آن، عدم قوه فائقه یا آنارشی است، دو چندان می گردد[1] و این سئوال اساسی همیشه مطرح بوده كه چگونه می توان سیاست خارجی را مطالعه نمود؟ مبانی رفتارهای تخاصمی دولتها چیست؟ دولتها چگونه در شرایط بحرانی تصمیم گیری می نمایند؟ فرایند سیاستگزاری خارجی چگونه شكل می گیرد و به طور كلی، متغیرهای مؤثر در شكل دهی به جهت گیریها و اهداف سیاست خارجی كدامند؟
برخی اندیشمندان از جمله مك كلاند، مدلسكی، روزكرانس و كاپلان، سیاست خارجی را از منظر نظام بین المللی یا سطح كلان مورد توجه قرار داده اند. [2] از نظر این صاحب نظران، دولتها صرفا در چارچوب نظام بین المللی توان اقدام داشته و سیاست خارجی، با توجه به ساختار و فرایندهای نظام بین الملل محدود می شود. در این دیدگاه، یا تمایزات داخلی دولتهای عضو نظام بین المللی لحاظ نمی گردد و یا برای متغیرهای داخلی نقش ناچیزی قائل می شوند. بر این اساس، در مطالعه سیاست خارجی، باید ساختارها، فرایندها، قواعد، ارزشها و اهداف نظام بین المللی را شناخت. متفكران دیگری از جمله ریچارداسنایدر، ژوزف فرانكل، بیشتر توجه خود را به متغیرهای داخلی معطوف داشته و رفتار خارجی كشورها را عمدتا تابعی از عوامل و عناصر داخلی دانسته اند. در این سطح، متغیرهای متعددی مورد مطالعه قرار می گیرد و از میان آنها، باورها، ارزشها و تصاویر ذهنی فرد سیاستگزار، از اهمیت خاص بر خوردار است. [3] و دسته دیگری از متخصصان روابط بین المللی؛ مانند هانریدر و جیمز روزنا به اتصال دو محیط داخلی و بین المللی پرداخته و برای مطالعه سیاست خارجی توجه به هردو سطح را لازم می دانند. [4] برخی نیز با توجه به نظریه سیستمها، به بررسی سیاست خارجی از جمله بازده های آن پرداخته اند. [5]
مقاله حاضر كه در پی فهم و شناخت سیاست خارجی با عنایت به اندیشه های امام خمینی (ره) می باشد، در صدد است مبانی نظری و نقطه عزیمت امام (ره) را در نگرش به سیاست خارجی مشخص سازد و با بهره گیری از نظرات ایشان، حوزه سیاست خارجی را كه مشحون از همكاری، رقابت، تعارض و خصومت است، مطالعه و تحلیل نماید. بدین منظور و در پاسخ به مساله اصلی، آنچه به عنوان چارچوب مفهومی جهت مطالعه سیاست خارجی پیشنهاد می گردد، پژوهش سیاست خارجی با توجه به سه «متغیر انسان»، «محیط» و «نقشهای ملی» است كه از میان آنها، متغیر انسان بیشترین اهمیت را دارد.
اول ـ متغیر انسان
1- ماهیت انسان
حضرت امام خمینی (ره) با نگرش عرفانی و اخلاقی خود، توجه ویژه ای به باطن، روحیات، صفات، خلقیات و كردار انسان نموده و در بیانات و تقریرات خود در بررسی انسان، به فرد یا انسان مهذب و غیر مهذب پرداخته است، در آثار امام (ره) ، انسان، گاهی «انسان بما هو انسان » و زمانی در مقام یك زمامدار و فرد سیاستگزار و در جائی به صورت افراد یا جامعه انسانی مورد توجه قرار می گیرد و اقدامات آن، سیاست داخلی و خارجی را بر حسب موقعیت، به درجات متفاوت تحت تاثیر قرار می دهد.
امام (ره) از وجود سه قوه در باطن انسان یاد می كند و آن را سرچشمه تمام ملكات حسنه و سیئه و منشا تمام صور غیبیه ملكوتیه می داند. این سه قوه عبارتند از: «واهمه »، «غضبیه » و«شهویه ». كه افراط و تفریط در هر یك، برای انسان مضر است. امام (ره) ضمن اشاره به حدیث امام صادق (ع) ؛ الغضب مفتاح كل شر»؛ خشم كلید همه شرهاست، [6] می فرماید: «بیشتر فتنه های بزرگ و كارهای فجیع در اثر غضب و اشتعال آن واقع شده است. »[7]
2. سیاست فرد غیر مهذب
امام (ره) سیاست خارجی دولتهای دست نشانده و قدرتهای بزرگ را مرتبط با قوای باطنی و عدم تهذیب دانسته و درباره اقدامات و رفتارهای آنها می فرماید:
«به هر كس دستش رسید، با قهر و غلبه ظلم كند و هر كس با او مختصر مقاومتی كند هر چه بتواند با او بكند و با اندك ناملایمی جنگ و غوغا به پا كند و به هر وسیله شده، مضار ناملایمات خود را از خود دور كند و لو منجر به هر فسادی در عالم هم بشود. . . و همین طور قوه غضب در انسان طوری مخلوق است كه اگر مالك الرقاب مطلق یك مملكت شود، متوجه مملكت دیگر می شود كه آن را به دست نیاورده، بلكه هر چه به دستش بیاید، در او این قوه زیادتر می شود. هر كس منكر است، مراجعه به حال خود كند و به حال اهل این عالم از قبیل سلاطین و متمولین و صاحبان قدرت و حشمت، آن وقت خود تصدیق ما را می كند». [8]
امام در بیانات خود درباره وضع سلاطین و صاحبان قدرت، به بررسی سیاستگزاری رژیم دست نشانده پهلوی می پردازد و می فرماید:
«رژیم دست نشانده پهلوی در مدت بیش از پنجاه سال، این كشور را از هر جهت به سقوط كشانده بود و ذخایر سرشار آن را به نفع جیب اجانب؛ خصوصا انگلستان و امریكا، ریخته و باقی مانده آن را به نفع خود و انگلستان و سر سپردگان خود برداشت كرده و ما را با مشكلات بسیار روبرو كرده است. »[9]
امام (ره) علت وضع جهت گیریهای سیاست خارجی دوره پهلوی را ناشی از یك مساله روحی در شخص رضا شاه و پسرش و سیاستمداران غیر مهذب خارجی می داند و می فرماید:
«اینكه این عمل را آنها انجام می دادند، یك نكته روحی دارد و آن، این است كه انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهی ندارد. آمالش غیر متناهی است، وقوف نمی كند. آمال انسان وقتی كه این طور است، اگر انسان اسیر همین آمال غیر متوقف بشود و ببیند كه یك ابر قدرتی این آمال او را و آن خواسته های مادی او را و آن قدرت او را سلطه او را بر ملت خودش حفظ می كند، او دیگر در بند این نیست كه برای ملت كار بكند؛ برای اینكه از طبقه مرفه است و از طبقه قدرتمند است و قدرتمندی هم و همین طور حب مال و جاه هم حدی ندارد، مرزی ندارد. آن برای حفظ قدرت خودش و پشتوانه ای كه دارد، برای این حفظ قدرت با ملت آن می كند كه همیشه حیثیت ملت و گنجینه های ملت را در دسترس او قرار بدهد و یك سهم ناچیزی هم برای خودش قرار بگیرد. »[10]
امام (ره) سیاستهای تهاجمی و ورود قدرتهای خارجی به كشورهای جهان سوم و ممالك اسلامی را ناشی از زمامدارانی می داند كه بدون توجه به مصالح ملتها برای دستیابی به قدرت و مطامع خود به هر اقدامی دست می زنند. [11] از دیدگاه ایشان مشكل، دنیای امروز كه گرفتار جنگ و خونریزی است، ناشی از افراد غیر مهذب است[12] و وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم و سایر فجایع جهانی را ناشی از این می داند كه اسلحه در دست افراد غیر صالح است[13] امام (ره) در این رابطه چنین می گوید:
«وقتی سیاستمداری به طریقه اخلاقی انسانی نباشد، او چاقوكش از كار در می آید، اما نه چاقوكش سر محله؛(بلكه)چاقوكش در یك منطقه وسیعی در دنیا. اینكه در روایت هست كه اذا فسد العالم فسد العالم، مصداق بالاترش همینها هستند كه علمای سیاست هستند، فاسد هستند، عالم را به فساد كشاندند. . . . اگر اینها حذف بشوند از دنیا، مردم آرامش بهتری پیدا می كنند. »[14]
امام (ره) درباره اینكه چرا سیاستمداران بزرگ و ابر قدرتها به سمت سیاستهای تهاجمی و چپاولگرانه می روند و این حركت در سیاست خارجی آنها وقفه بردار نیست می فرمایند:
«این ابرقدرتها كه ما اسمش را ابرقدرت می گذاریم، تمام قدرتشان را روی هم می گذارند و صرف آمال حیوانی و شیطانی می كنند، به آن هم درست نمی رسند. اگر بنا بود كه به آن چیزی كه می خواهند برسند كه باید وقوف كنند. اینكه می بینید كه این ابرقدرتها جلو می روند و هر چه داشته باشند، باز یك قدم جلوتر می روند و اگر تمام این دنیا را هم داشته باشند، باز كافی برایشان نیست. . . . [15] و تمام مقصد این جنایتكاران رسیدن به یك نقطه است؛ قدرت، قدرت برای كوبیدن هر كس كه در مقابلشان است »[16]
3- سیاست فرد مهذب:
از دیدگاه امام (ره) ، اگر فرد مهذب؛ یعنی انسانی كه خود را تحت تربیت انبیا[17] قرار داده است، در راس امور سیاسی قرار گیرد، جهت گیری سیاست خارجی آن بر مبنای لاشرقیه و لاغربیه خواهد بود و این امر، ریشه در صراط مستقیم دارد. امام (ره) ضمن بیان مفهوم صراط مستقیم در سیاست خارجی، سیاست نه شرقی و نه غربی را مبنایی ابدی و تخلف ناپذیر در سیاست خارجی ایران اسلامی می داند. [18] امام (ره) در جمع اعضای وزارت امور خارجه، سیاست نه شرقی و نه غربی را با توجه به صراط مستقیم اینگونه بیان می كند:
«بنابر این، وقتی ما می توانیم در مقابل همه دنیا بایستیم) و (بگویم ما نه طرف «مغضوب علیهم » می رویم و نه طرف «ضالین »، نه طرف غرب می رویم؛ و نه طرف شرق می رویم وقتی ما می توانیم این طور باشیم و به صراط مستقیم عمل بكنیم كه همه مان با هم باشیم، ید واحده باشیم. . . »[19]
امام (ره) با توجه به سیاست نه شرقی و نه غربی، استراتژی ایران اسلامی را سیاست واقعی عدم تعهد می داند و تاكید می نماید كه از این سیاست عدول نخواهد شد؛[20] زیرا دوام و قوام جمهوری اسلامی بر پایه این سیاست استوار است[21] و در چارچوب همین سیاست، استقلال، آزادی، حمایت از محرومین و مستضعفان، مبارزه با ظلم و ستم و سایر نقشها و اهداف جمهوری اسلامی شكل می گیرد.
--------------------------------------------------
[1]. جهت مطالعه ماهیت نظام بین المللی ر. ك:
Hedley،Bull: The Anarchical Society. (london: The Macmillam press. LTD 1977) PP. 3_ 52.
[2]. ر. ك. حسین سیف زاده، مبانی و مدلهای تصمیمگیری در سیاستخارجی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی تهران 1375، صص 128 - 148.
[3]. ر. ك: همان.
همچنین برای مباحث نظریه پردازی در سیاستخارجی ر. ك:
: Theodore A. Couloumbis and James H. Wolfe: Introduction to Internatioal Relatioms Power andjustice
. (New Delhi: Prentice Hall of India Private Iimlted، 1986) PP. 125_ 148.
[4]. ر. ك: James. N. Rosenau،`The scientific Study of Foreign Policy:
[5]. ر. ك: William. o. Chittick. The Analysis of Foreign Policy Outputs U. S. A: charles E. Merrill PubllshinyCompany .
[6]. همان، ص133.
[7]. همان، ص137؛ همچنین درباره علت وجود این قوا در انسان، ر. ك: امام خمینی، طلب و اراده، شرح و ترجمه سید احمد فهری، مركز انتشارات علمی و فرهنگیتهران، 1362، ص156؛ و شرح چهل حدیث، ص9.
[8]. همان، ص19.
[9]. در جستجوی راه از كلام امام (دفتر چهاردهم) ، استعمار و ابر قدرتها امیر كبیر، تهران، 1362 ص 295.
[10]. در جستجوی راه از كلام امام (دفتربیست و دوم) ، فرهنگ و تعلیم و تربیت، امیر كبیر، تهران، 1364، صص 160-161.
[11]. همان، ص 175.
[12]. صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی (ره) ، مركز مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران، جلد 11، ص 14.
[13]. صحیفه نور، ج 2، ص 2.
[14]. صحیفه نور، ج 18، ص 175.
[15]. در جستجوی راه از كلام امام (دفتر چهاردهم) ، ص 62.
[16]. همان، ص59.
[17]. صحیفه نور، ج 14، ص103.
[18]. فریاد برائت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ص 14.
[19]. صحیفه نور، ج19، ص 194.
[20]. صحیفه نور، ج7، ص 114، و ج 21، ص36، و ج 12، ص 122.
[21]. صحیفه نور، ج 21، ص36.
امام (ره) در مقایسه انقلاب اسلامی با دیگر انقلابها، یكی از ویژگیهای اساسی آن را در سیاست لاشرقیه و لاغربیه می داند[1] و در وصیتنامه خود می فرماید:
«من اكنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می كنم كه از این راه مستقیم الهی كه نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر كافر وابسته است؛ بلكه به صراطی كه خداوند به آنها نصیب فرموده است، محكم و استوار و متعهد و پایدار پای بند بوده و لحظه ای از شكر این نعمت غفلت نكرده، دستهای ناپاك عمال ابر قدرتها، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از خارجی، تزلزلی در نیت پاك و اراده آهنین آنان رخنه نكند. . . [2]
دوم ـ متغیر محیط
متغیرهای محیطی را به دو دسته كلی محیط داخلی (كشوری) و محیط عملیاتی (نظام بین المللی) تقسیم نموده اند. [3] امام (ره) ضمن رجوع به باطن انسان و بیان تاثیر آن، در اعمال و اقدامات فرد سیاستگزار، متغیرهای هر دو محیط را در ارتباط با متغیر انسان توضیح می دهد.
1- محیط داخلی
از آنجا كه متغیرهای محیط داخلی متعدد است، صرفا به سه متغیر «نوع حکومت، نوع جامعه و امکانات و توانائیها» به صورت خلاصه اشاره می شود.
الف - نوع حكومت
تاكنون درباره انواع حكومت تقسیم بندیهای متفاوتی ارائه شده است. آنچه مسلم است، سیاست داخلی و خارجی كشورها تحت تاثیر نوع هدف و ساختارهای حكومتی می باشد.
امام (ره) در كتاب ولایت فقیه، ضمن اشاره به حكومتهای استبدادی، سلطنتی، مطلقه، مشروطه متعارف، شاهنشاهی و امپراطوری، درباره حكومت اسلامی می فرماید: «حكومت اسلامی، حكومت قانون است. در این طرز حكومت، حاكمیت منحصر به خداست و قانون فرمان و حكم خداست. [4]
امام (ره) پس از ذكر شرایط عامه مثل عقل و تدبیر، دو شرط علم به قانون و عدالت را برای زمامدار بیان می كند. [5] و معتقد است؛ اگر این سیره حفظ می گردید، خضوع در مقابل آمریكا و انگلیس واقع نمی شد:
«هرگاه این سیره حفظ می شد و حكومت به شیوه اسلامی بود، نه تسلط بر جان و مال مردم، نه سلطنت و نه شاهنشاهی، این ظلمها و غارتگریها و دستبرد به خزانه عمومی و فحشا و منكرات واقع نمی شد. . . .
اگر این تشریفات پر خرج سلطنتی و این ریخت و پاشها و اختلاسها نبود، بودجه مملكت كسری نمی آورد تا در برابر آمریكا و انگلیس خاضع شوند و تقاضای قرض و كمك كنند. . . از طرف دیگر، تشكیلات اداری زائد و طرز اداره توام با پرونده سازی و كاغذ بازی كه از اسلام بیگانه است، خرجهایی بر بودجه مملكت تحمیل می كند كه از خرجهای حرام نوع اول، كمتر نیست ». [6]
ب - نوع جامعه
جامعه مورد نظر امام (ره) ، جامعه ای توحیدی است[7] كه برخی از ویژگیهای آن، عبارتند از: هدفمند بودن، [8] نظم، [9] وحدت و استقلال خواهی. [10]
امام (ره) در تعریف جامعه توحیدی می فرماید: «جامعه توحیدی، عبارت از جامعه ای است (توحیدی به معنای حقیقی، نه به آن معنای غلطی كه گفته شده است) . . . كه با حفظ همه مراتب یك نظر داشته باشد؛ كانه یك موجودند». [11]
از دیدگاه امام (ره) ، انسان به منزله جامعه توحیدی است:. . . مغز، فرمان می دهد. دست، فرمان می برد؛ اما همه یك راه دارند، همه برای این است كه این كشور فردی را (انسانی) را اداره كنند[12] و در جامعه توحیدی همه قوا در خدمت به اسلام است. از دیدگاه امام (ره) ، وجه دیگر جامعه توحیدی، نظم آن است. در صورتی كه جامعه دچار بی نظمی و هرج و مرج شد، دنیا حكم می كند كه این كشور قیم لازم دارد و زمینه برای آوردن قیم فراهم می شود. به علاوه در زمان هجوم دشمن، دیگر نمی توان از كشور دفاع كرد و از طرفی، كشورهائی كه دولت اسلامی را الگو قرار داده اند، دیگر به آن اقتدا نمی كنند. [13]
از نظر امام (ره) ، با استقرار نظم، وحدت و انسجام حاصل می شود و تمام پیروزی و پیشرفت كشور اسلامی ناشی از وحدت و انسجام است كه خود باعث حفظ نظام می گردد. [14]
ج - امكانات و تواناییها (منابع قدرت)
منابع قدرت را به دو دسته مادی و معنوی تقسیم می كنند. امام (ره) ضمن توجه به منابع مادی قدرت، بیشترین اهمیت را به منابع معنوی قدرت می دهند. ایشان امدادهای غیبی، ایمان مردم، وحدت و روحیه شهادت طلبی را از عوامل پیروزی انقلاب دانسته و می فرماید:
«ما به قدرت طبیعی بر این مشاكل و بر این مصیبتهایی كه وارد شده است، فائق نیامده ایم؛ برای اینكه قدرت ما بر حسب طبیعت یك قدرت بسیار ناچیزی بود. . . ملت ما كه در این نهضت پیروز شد، این فقط برای اتكال به خدا بود. »[15]
امام (ره) در زمینه منابع معنوی قدرت، تاكید زیادی بر باورهای ذهنی مردم دارند و در این مورد معتقداست:
«اگر افكارتان و باورتان این باشد كه ما می توانیم مستقل باشیم، وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. . . اگر شماهایی كه در صنعت هستید و در پرسنل صنعتی كار می كنید. . . این باور را داشته باشید. . . كه می توانید صناع باشید و می توانید كارهای ابتكاری بكنید، خواهید توانست.»[16]
در قلمرو منابع مادی قدرت امام ضمن تاكید بر نو سازی و صنعتی شدن كشور، [17] یكی از منابع مادی دولت اسلامی را منابع مالی آن می داند كه از جمله آنها مالیات، خمس، انفال ... می باشد.
امام مالیات را بر دو گونه تقسیم می نماید كه عبارتند از: مالیات اجباری و مالیات اختیاری. مالیاتهای اجباری، خود بر دو گونه است: مالیات سالیانه و مالیات فوق العاده. مالیات فوق العاده كه در شرایط انقلاب و بحرانی مصداق دارد، غیر محدود است و دولت در صورت صلاح می تواند به عنوان قرض و یا مالیات غیر مستقیم و فوق العاده به مقدار نیاز كشور با تقسیم عادلانه دریافت دارد و آن را برای استقلال كشور اسلامی خرج نماید. [18]
2- محیط عملیاتی (محیط خارجی)
سیاست خارجی تحت تاثیر متغیرهای متعدد محیط بین المللی است كه از جمله آنها نظام بین الملل، دولتها، ملتها، سازمانها و حقوق بین المللی است.
دیدگاهها و نظرات امام (ره) پیرامون این متغیرها بسیار گسترده است كه در اینجا صرفا به چند مورد به صورت خلاصه اشاره می شود.
الف - نظام بین الملل
از نظر امام (ره) ، ساختار نظام بین الملل همچنان فاقد قدرت فائقه است[19] و منطق قدرتهای بزرگ بر آن حاكم می باشد. این قدرتها با هر كشوری كه بخواهد مستقل باشد، وحشیانه مقابله نموده و دست از توطئه بر نمی دارند. [20] امام با توجه به موانع محیط عملیاتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می فرماید:
«از آنجا كه محرومیت زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ماست، جهانخواران در این مورد ما را آزاد نگذاشته اند و برای ناتوان ساختن دولت و دست اندركاران كشور ما، حلقه های محاصره را تنگتر كرده و بغض و كینه و ترس و وحشت خود را در این حركت مردمی و تاریخی تا مرز هزاران توطئه سیاسی و اقتصادی ظاهر ساخته اند. »[21]
ب - دولتها
امام (ره) دولتها را به دو دسته اسلامی و غیر اسلامی تقسیم نموده و رابطه با آنها را چنین ترسیم می كند:
«دولتهای اسلامی با ما روابط دارند، آن هم تا حدی كه روی مصالح اسلام، روی مصالح مسلمین باشد، ما با آنها روابط داریم. . . دول غیر اسلامی هم هر كدامشان با ما بخواهند با عدالت رفتار بكنند، ما را به حساب بیاورند. . . تفاهم می كنیم و به استثنای اینكه باید آن ظلمهایی كه به ما كرده است، باید جبران كند. »[22]
امام (ره) سیاست انزوا را مردود دانسته[23] و قطع رابطه با دولتها را بر خلاف عقل و شرع ذكر می كند؛[24] زیرا بر قراری رابطه برای پیشرفت و حفظ نظام لازم است.
ج - ملتها
امام (ره) در رابطه با تاثیر ملتها بر سیاست خارجی ایران اسلامی، به دو مشكل مسلمین اشاره می كند كه شامل اختلاف میان دولتها و اختلاف دولتها با ملتها است. از نظر ایشان، علت عدم حمایت ملتها از دولتها رفتار نامناسب دولتهاست. [25] ایشان در این رابطه می فرماید: «مشكل اسلام، دولتهای اسلامی است نه ملتها، [26] اگر این مشكل از پیش پای مسلمین بر داشته شود، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش به دست ملتهاست. »[27]
سوم ـ متغیر نقش (نقش های ملی)
نقشهای ملی به آن دسته از تعهدات و وظایفی اطلاق می شود كه دولت خواهان ایفا و اجرای آنهاست. نقشها از یك طرف با جهت گیریها و از سوی دیگر، با اهداف سیاست خارجی رابطه نزدیك دارد. [28] دولت اسلامی نیز در سیاست خارجی برای خود دارای نقشهایی است كه مهمترین آنها را می توان به صورت زیر بیان نمود:
1- دولت مستقل و فعال؛
2- حفظ نظام و تمامیت ارضی كشور؛
3- دولت الگو؛
4- مخالفت با وضع موجود؛
5- حامی ملل محروم و مستضعف؛
6- عامل وحدت بخش؛
7- دولت میانجی؛
8- حامی عدالت جهانی؛
9- حامی حكومت جهانی اسلام.
نظرات حضرت امام (ره) را می توان درباره نقشهای فوق بیان نمود؛ ولی در اینجا به اختصار به چند مورد اشاره می شود.
الف) دولت مستقل و فعال
مقصود از استقلال در سیاست خارجی یك كشور، استقلال در سه مرحله سیاستگزاری، تصمیم گیری و اجرای تصمیم است كه مصادیق آن، در زمینه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، دفاعی و غیره ظاهر می شود. گر چه در نگاه اول، استقلال سیاسی با اهمیت به نظر می رسد؛ اما از دیدگاه امام (ره) ، استقلال فرهنگی مهمتر از آن است.
-------------------------------------
[1]. صحیفه نور، ج19، ص 5.
[2]. صحیفه انقلاب، ص 5.
[3]. ر. ك. جیمز باربر - مایكل اسمیت، ماهیتسیاستگزاری خارجی در دنیای وابستگی متقابل كشورها ترجمه و تحشیه حسین سیفزاده، نشر قومس، تهران، 1372) صص123 - 190.
[4]. امام خمینی، ولایت فقیه (بی نا)، (بی جا)، (بی تا) ص 54.
[5]. همان، ص 58.
[6]. همان، ص57 - 58.
[7]. صحیفه نور، ج 11، ص136.
[8]. همان، ص136.
[9]. همان، ص139.
[10]. همان، صص139 - 140.
[11]. همان، ص136.
[12]. همان، ص136.
[13]. همان، صص139 - 140.
[14]. همان، صص 110 و223.
[15]. گزیدهای از اندیشه و آراء امام خمینی، آیین انقلاب اسلامی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ، تهران، 1373، ص167.
[16]. همان، ص179.
[17]. همان، ص 471.
[18]. جهت مطالعه بیشتر ر. ك. همان، ص 464.
[19]. نهضتهای رهایی بخش در كلام امام، نخست وزیری، تهران، (بی تا) ص 14.
[20]. صحیفه نور، ج 11، ص 165.
[21]. فریاد برائت، پیشین، ص43.
[22]. صحیفه نور، ج 11، ص36.
[23]. در جستجوی راه از كلام امام (دفتر چهاردهم) ، پیشین، ص 400.
[24]. صحیفه نور، ج19، ص73.
[25]. آئین انقلاب اسلامی، ص 51.
[26]. صحیفه نور، ج 14، ص93.
[27]. صحیفه نور، ج 12، ص 278.
[28]. در بیان انواع نقشهای دولت اسلامی و مفهوم آن، از كتاب زیر استفاده شده است:
كی. جی. هالستی. مبانی تحلیل سیاستبین الملل، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، 1373، صص199 - 208.
از آنجا كه امام (ره) بر متغیر انسان و باورها و ذهنیتهای فردی تاكید دارد، خودیابی و خودباوری فكری را شرط دستیابی به استقلال كشور می داند. امام (ره) در این رابطه می فرماید:
«اساس، باور این دو مطلب است: باور ضعف و سستی و ناتوانی و باور قدرت و قوه و توانایی. اگر ملت این باور را داشته باشد كه ما می توانیم در مقابل قدرتهای بزرگ بایستیم، این باور، اسباب این می شود كه توانایی پیدا می كنند و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادگی می كنند. »[1]
امام (ره) مبدا همه خوشبختی ها و بدبختی های یك ملت را فرهنگ آن دانسته و می فرماید:
«راه اصلاح یك مملكتی، فرهنگ آن مملكت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع شود. . . برای اینكه از فرهنگ است كه در وزارتخانه ها می رود، از فرهنگ است كه در مجلس می رود، از فرهنگ است كه كارمندان دولت می شود. »[2]
از دیدگاه امام (ره) ، دولت اسلامی نه تنها باید در راه استقلال فرهنگی، سیاسی اقتصادی و. . . بكوشد؛ بلكه باید نسبت به جریانات بین المللی حساس باشد و برای اصلاح آن، اقدام نماید. از نظر ایشان، منطق دولت اسلامی بر اساس منطق انبیا است و با توجه به آیه شریفه «اشداء علی الكفار رحماء بینهم »، می فرماید: «منطق انبیا این است كه «اشداء» باید باشند بر كفار و بر كسانی كه بر ضد شریعت هستند)و(بین خودشان رحیم باشند و آن شدت هم رحمت است بر آنها. »[3]
ب) حفظ نظام اسلامی و تمامیت ارضی كشور
امام (ره) در كتاب بیع، در ضمن بحث شؤون و اختیارات ولی فقیه و در كتاب ولایت فقیه، در بحث لزوم تشكیل حكومت اسلامی، حفظ نظام اسلامی را از واجبات الهی تلقی نموده و می فرماید: «حفظ مرزهای كشور اسلامی از هجوم بیگانگان و جلوگیری از تسلط تجاوزگران بر آن، عقلا و شرعا واجب است. »[4]
همچنین در كتاب ولایت فقیه، در ذیل احكام دفاع ملی با توجه به آیه «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه. . . » می فرماید: «آیه دستور می دهد كه تا حد امكان نیرومند و آماده باشید، تا دشمنان نتوانند به شما ظلم و تجاوز كنند. »[5]
ج) دولت الگو (سرمشق)
امام (ره) با توجه به ویژگیهای انقلاب اسلامی و ملت ایران، آن را برای سایر ملتها الگو و سرمشق می داند و با توجه به آیه شریفه «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم »، تحول در ملت ایران را یك تحول نفسانی می داند كه نتیجه آن، رفتن یك رژیم طاغوتی و آمدن یك رژیم اسلامی شد. [6] لذا درباره ملت ایران می فرماید:
«من با جرات مدعی هستم كه ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز و عهد رسول الله صلی الله علیه واله و كوفه عراق در (زمان) امیرالمؤمنین و حسین ابن علی صلوات الله علیهما می باشند. »[7]
امام در وصیتنامه خویش نیز چنین می گوید:
«آنچه كه شما ملت شریف و مجاهد برای آن به پا خاستید و دنبال می كنید و برای آن جان و مال نثار كرده و می كنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است كه از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد آن مكتب الوهیت به معنای وسیع آن و ایده توحید با ابعاد رفیع آن است كه اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و نمود است. »[8]
با توجه به مطالب فوق، امام می فرماید:
«و اما به ملتهای اسلامی توصیه می كنم كه از حكومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حكومتهای جائر خود را در صورتی كه با خواست ملتها كه خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید كه مایه بدبختی مسلمانان، حكومتهای وابسته به شرق و غرب می باشند. »[9] امام، ملت ایران را برای سایر ملتها حجت می دانند و می فرماید: «ملت ایران اعزهم الله راه عذرها را مسدود نموده و اثبات نمود كه در مقابل قدرتهای بزرگ، می توان ایستاد و حق انسانی خود را باز پس گرفت. »[10]
د) مدافع اعتقادی خاص و گسترش آن
حضرت امام (ره) اسلام امریكائی را از اسلام ناب محمدی (ص) متمایز ساخته و ملت و دولت اسلامی را موظف به دفاع و گسترش آن می دانند و در این راستاست كه صدور انقلاب ایران معنا و مفهوم می یابد. امام درباره مرز اسلام ناب محمدی (ص) با اسلام آمریكائی می فرماید:
«اسلامی كه پرچمداران آن، پا برهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن، ملحدان و كافران و سرمایه داران و پول پرستانند، اسلامی كه طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بی بهره بوده اند و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیله گر و قدرت مداران بازیگر و مقدس نمایان بی هنرند. . . . »[11]
از دیدگاه امام (ره) ، فلسفه گسترش اسلام ناب محمدی (ص) ، در رسالت جهانی اسلام به منظور اقامه نظام عادلانه جهانی قرار دارد و منظور از صدور انقلاب، همان گسترش اسلام است. [12] امام در این رابطه معتقداست: «ما با صدور انقلابمان كه در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احكام محمدی (ص) است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه می دهیم. »[13]
بر اساس مطالب فوق، هر كشوری برای خود نقشهای قائل است كه در چارچوب استراتژی سیاست خارجی شكل می گیرد و بر اساس آن، اهداف سیاست خارجی خود را ترسیم می كند. در این نوشتار برخی، نقشهای دولت اسلامی با توجه به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطرح شد و بررسی نقشهای دول غیر اسلامی را به وقت دیگری موكول می نمائیم.
نتیجه:
آنچه مطرح شد بیان مختصری از چارچوب كلی مبانی نظری سیاست خارجی از دیدگاه امام خمینی (ره) بود. در این بحث نظری كه نیازمند تحقیق و پژوهش بیشتری است مطالعه سیاست خارجی با توجه به سه متغیر انسان، محیط و نقشها مورد بررسی قرار گرفت از پژوهش انجام شده می توان استنباط نمود كه نقطه عزیمت امام (ره) در نگرش به سیاست خارجی و داخلی، انسان و رفتار اوست بنابر این با استفاده از سطح تحلیل خرد بهتر می توان نظرات امام (ره) را مطالعه نمود. از دیدگاه امام (ره) همچنان كه برای انسان صراط مستقیم وجود دارد برای دولت و زمامداران نیز صراط مستقیم متصور است و تجلی آن در سیاست خارجی همان سیاست نه شرقی و نه غربی است، اگر دولتی در صراط مستقیم قرار گیرد، استراتژیها، اصول، اهداف و عملكرد سیاست خارجی او نیز استمرار حركت انبیا علیهم السلام خواهد بود. امام (ره) ضمن توجه به عوامل محیطی داخلی و بین المللی مؤثر بر سیاستگزاری خارجی، بر تقویت باورها و ذهنیت عامه مردم، بیداری و آگاه شدن ملتها جهت تحقق اهداف سیاست خارجی دولت اسلامی تاكید دارند. از دیدگاه امام (ره) صدور انقلاب كه همان صدور اسلام ناب محمدی (ص) است، رسالت و تعهد دولت اسلامی می باشد و حمایت از ملل محروم و مستضعف و حمایت از حكومت جهانی اسلام و سایر نقشهای دولت اسلامی در این راستا مفهوم و معنی می یابد.
امید است مطالب بیان شده مقدمه مباحث گسترده تر و مفیدتر در شناخت ابعاد نظری آراء و اندیشه امام خمینی در قلمرو سیاست خارجی قرار گیرد.
----------------------------------
[1]. در جستجوی راه از كلام امام (دفتر بیست و دوم) ، ص 205.
[2]. همان، ص183.
[3]. صحیفه نور، ج19، ص56.
[4]. شئون و اختیارات ولی فقیه، ص23.
[5]. ولایت فقیه، ص 38.
[6]. آیین انقلاب اسلامی، ص 172.
[7]. همان، ص449.
[8]. صحیفه انقلاب، ص 35.
[9]. همان، ص13.
[10]. صحیفه نور، ج19، ص42.
[11]. آیین انقلاب اسلامی، ص 460.
[12]. صحیفه نور، ج11 صص 21-28.
[13]. در جستجوی راه از كلام امام (دفتر دهم) ، ص 435.
محمد ستوده - فصلنامه علوم سياسي، ش 5
|