این داستان رو خیلی ها شنیدن ولی شاید یه نفر براش تازگی داشته باشه
اين قضيه توسط آقاي سيد حسن ابطحي بيان شده است:
شايد بعضي از بيخردان متوجه اهميت عزاداري حضرت سيدالشهداء عليهالسلام نشوند و ندانند که دهها حديث در اهميت عزاداري براي حضرت ابي عبدالله الحسين عليهالسلام رسيده است و حتي تمام علما و مراجع تقليد به آن مبادرت مي کرده اند و يکي از وسائل تشرف به محضر حضرت بقية الله روحي فداه را گريه ي بر حضرت سيد الشهداء عليهالسلام مي دانسته اند.
در سال هزار و سيصد و سي و سه که براي تحصيل به نجف اشرف مشرف بودم؛ با جمعي از علماي اعلام پياده به کربلا مي رفتم. در بين راه به محلي به نام طويريجکه با کربلاي معلا بيشتر از چهار فرسخ فاصله نداشت - رسيديم. در آنجا يکي از علماي بزرگ به من گفت:
روز عاشورا دسته هاي سينه زن از اينجا به کربلا حرکت ميکنند و جمعي از علما و حتي بعضي از مراجع به آنها ملحق مي شوند و با آنها سينه ميزنند. سپس آن عالم بزرگ به من گفت: روز عاشورايي بود که همراه با دستهي طويريج به سوي کربلا ميرفتيم، در ميان سينه زنان يکي از مراجع تقليد فعلي که آن وقت از علماي بزرگ اهل معني محسوب مي شد؛ با کمال اخلاص و اشک جاري مشغول سينه زدن بود. من از آن عالم بزرگ سئوال کردم که شما به چه دليل اين کار را انجام مي دهيد؟
فرمود: مرحوم علامه سيد بحرالعلوم قدس سره روز عاشورائي با عدهاي از طلاب از کربلا به استقبال دسته ي سينه زني طويريج ميروند، ناگهان طلاب ميبينند مرحوم سيد بحرالعلوم با آن عظمت و مقام شامخ علمي، عمامه و عبا و قبا و عصا را کنار انداخت و مثل ساير سينه زنها لخت شده و خود را ميان عزاداران و سينه زنان انداخت و به سر و سينه ميزند.
طلابي که با معظم له به استقبال آمده بودند؛ هر چه ميکنند، که مانع از آن همه احساس پاک و ابراز محبت بشوند، مؤثر واقع نميگردد. بالاخره عدهاي از طلاب براي حفظ سيد بحرالعلوم ايشانرا ميگيرند، که مبادا زير دست و پا بيفتد و ناراحت شود، تا اينکه بعد از اتمام برنامه ي سينه زني، بعضي از خواص از آن بزرگوار ميپرسند: چگونه شد که شما بي اختيار وارد دسته ي سينه زني شديد و آن گونه به عزاداري مشغول شديد؟
مرحوم سيد فرمود: وقتي به دستهي سينه زني رسيدم، ديدم حضرت بقية الله عجل الله تعالي فرجه الشريف با سر و پاي برهنه ميان سينه زنها به سر و سينه ميزنند و گريه ميکنند! من نتوانستم طاقت بياورم، لذا از خود بيخود شدم و در خدمت آن حضرت به سينه زني و عزاداري مشغول شدم. |