فوائد مصائب و سختیها مقدمه: در زندگی انسان سختیها و مشکلاتی به چشم میخورد که اسلام به این سختیها با دید مثبت نگریسته است این مقدمه به طور مختصر این مسئله را مورد بررسی قرار داده است. «و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموالو الانفس و الثمرات و بشر الصابرین، الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا للهو انا الیه راجعون، اولئک علیهم صلوات من ربهم...» (1). ما شما را آزمایش میکنیم به چیزی از بیم،یعنی عدم امنیت، ترس از دشمن، اینکه دشمن داشته باشید و حساب این دشمن را داشته باشید و بیم دشمن در ذهنتانباشد، «و الجوع» به گرسنگی و سختی، نداشته باشید، احتیاج داشته باشید، «ونقص من الاموال» کسری در مال و ثروت، «و الانفس» یا کسری در نفسو جان خودتان (2) ، «و الثمرات» میوهها (3) ، ما شما را گرفتار این جور مصائب و سختیها میکنیم «وبشر الصابرین» پشتسر این سختیها بشارت ذکر میکند: بشارت بده کسانی را که در مقابل این سختیها خویشتن داری میکنند،خویشتن داریای که مبتنی بر ایمان به خداست، وقتی که انواع این سختیها را میبینند فورا متوجه خدا میشوند: «همهاز آن خدا هستیم و به سوی او بازگشت میکنیم» . «اولئک علیهم صلوات من ربهم» این .............................................................. 1.بقره/156 - 158. 2.ممکن است اینجا مقصود کسری در بدن باشد، یعنی زخمی، جراحتی. 3.ممکن است مقصود همین میوههای معمولیباشد که باز جزء اموال میشود، ولی معمولا گفتهاند ثمرات یعنی ثمرات قلوب، میوههای دل، یعنی فرزندان(مصیبت فرزندان). صفحه : 328 طبقات هستند که رحمتهایپروردگار شامل حال آنها میشود. پس این سختیها وشداید را زمینه بسیار مفیدی برای کسانی معرفی میکند که بتوانند دراین سختیها و شداید مقاومت و ایستادگی و خویشتنداری کنند.پس اینها فایده دارد،یعنی یک چیزی است که بشر میتواند در این زمینهها از وجود آنها استفاده زیاد کند، که قرآن هم آنها را به صورت نویدو بشارت ذکر میکند.البته به این مضمون آیه اخیر باز هم ما آیات دیگری در قرآن راجع به فواید گرفتاریها و فتنهها و شرورو این طور چیزها داریم: «و نبلوکم بالشر و الخیر فتنة و الینا ترجعون»(1) ما شما را آزمایش میکنیم، هم به شرور(کهمقصود همین بدیهاست، همین چیزهایی که ضربه به آدم میزند)و هم به خیرات و نعمتها، هم آن مایه آزمایش و امتحان است و هم این. این خیلی جملهعجیبی است، یعنی آن را که شما «خیر» مینامید، صد در صد نباید بگوییدخیر است، و آن را که شما «شر» مینامید، صد در صد نباید بگویید شر است، خیربودن واقعی و نهایی خیر، و شر بودن نهایی شر بستگی دارد به نحوه استفادهای که شما از آن میکنید یا به نحوهبرخوردی که با آن میکنید.ای بسا یک چیزی خودش خیر است، نعمت است، ما که به شما میدهیم جنبه امتحانی دارد، ولیوقتی که به شما دادیم، همین خیر بسا هست که سبب فساد شما بشود.باز شر هم جنبه امتحانی دارد، ای بسا همین شر منشاصلاح شما بشود، و واقعا هم همین طور است «عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم» (2). آزمایش انسانها اما در آزمایشهایی که در مورد انسانهاصورت میگیرد سه خصوصیت هست.یک خصوصیت این است که گاهی آزمایش کننده میخواهد از این آزمایش چیزی را استفاده کند،که به آنها کار نداریم.مثل یک نفر معلم که میخواهد وضع شاگردها را به دست بیاورد، خودش هم نمیداند وضع درسیآنها چگونه است.اول سال، وسط سال و آخر سال میخواهد بفهمد که این شاگردان درسشان را خواندهاند یانخواندهاند، میخواهدیک پرده جهالتی را از جلوی خودش رفع کند، اینها را امتحان میکندو آن وقت میفهمد هر کس در چه حدی است. .............................................................. 1.انبیاء/35. 2.بقره/216. صفحه : 329 یک نتیجه دیگری که در آزمایشهای انسانها میگیرند،این است که برای آزمایش کننده چیزی مجهول نیست ولی برای خود آزمایش شدهها مجهول است.باز مثل همانشاگردها، ای بسا خود معلم الآن میداند شاگرد اول کیست، شاگرد دوم کیست، شاگرد سوم کیست و کی باید حتما رفوزه شود، ولی اگرهمین طور بنشیند و بگوید این نمرهاش بیست است، او پانزده، او ده، او هشت، همه اعتراض دارند غیر از آنکه نمره بیست گرفته، امتحان میکند تا بر خود آنها حقیقت روشن شود. [آزمایش]اولی دربارهخداوند معنی ندارد.خداوند هیچ وقت بندگانش را به سختیها و شدایدو امتحانات گرفتار نمیکند برای اینکه خودش موضوعی را به دست بیاورد، برایخداوند همه چیز معلوم است.قرآن میگوید: «و ما تکون فی شان و ما تتلوا منه من قران و لا تعملون من عمل الا کنا علیکمشهودا»(1) هیچ جنبشی، هیچ حرکتی نمیکنید مگر اینکه ما شاهد و ناظرهستیم. «لا تاخذه سنة و لا نوم» (2) ، «فانه یعلم السر واخفی» (3).یا در آیات دیگر میفرماید: آنچه که در خاطر افراد خطور میکند، ما میدانیم. پس قرآن وقتی که «آزمایش» برای خدا ذکر میکند،نمیخواهد بگوید خدا آزمایش میکند برای اینکه خودش عالم بشود. ولی دومی مانعی ندارد که خداوند آزمایشهارا به وجود بیاورد برای اینکه ماهیت افراد بر خودشان روشن شود. فلسفهاصلی امتحان و آزمایش ولی در باب امتحانیک جنبه سومی وجود دارد که آن فلسفه اصلی امتحان و آزمایش استو آن این است که افراد وقتی در معرض امتحان و آزمایش قرار میگیرند، به کار میافتندو به اصطلاح فلاسفه آنچه که در قوه دارند به فعلیت میرسد، یعنی اگر امتحان در کار نیاید، استعدادها بالقوه باقی میماند، یعنی بروز .............................................................. 1.یونس/61. 2.بقره/255: [او را چرت و خواب فرا نگیرد]. 3.طه/7: [همانا او بر نهان و مخفیترین امور آگاه است]. صفحه : 330 نمیکند، به حد فعلیت نمیرسد، رشد نمیکند.ولیوقتی که یک موجود در معرض عمل و امتحان قرار گرفت، سیر کمالی خودش را طی میکند، رشد میکند، پیشرفت میکند،نظیر کارهای تمرینی است که ورزشکاران قبل از مسابقههای نهایی انجام میدهند، آنچه که انجام میدهندبرای این نیست که مربی بفهمد هر کس استعدادش چقدر است؟برای این است که خودشانآماده شوند، برای این است که هر چه در استعداد دارند به ظهور بپیوندد. سختیها و شدایدی که خداوند تبارک و تعالی در دنیابرای انسان پیش میآورد و بلکه - در تعبیر دیگر قرآن - نعمتهایی هم که در دنیا برای انسان میآورد، برای این است که آناستعدادهای باطنی بروز کند، یعنی از قوه به فعلیت برسد.انسان از نظر حالات روحی، درستحالتیک بچهای را دارد کهاز نظر جسمی در حالی که تازه به دنیا آمده است استعداد این را که یک جوان برومند بشود دارد ولی حالا که آن را ندارد،باید تدریجا رشد کند تا یک جوان برومند بشود.انسان هم از نظر کمالات واقعی و نفسانی(یعنی آنچه که در استعداد دارد)اولدر یک حد بالقوه است، میتواند باشد، اما حالا که نیست، از یک طرف به واسطه سختیها و شداید و از طرف دیگر به واسطههمان نعمتهایی که به او داده میشود، در معرض یک چنین امتحانی قرار میگیرد تا به حد کمال برسد. «و لنبلونکم بشیءمن الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین» .باید این سختیها پیش بیاید و در زمینه اینسختیهاست که آن صبرها، مقاومتها، پختگیها، کمالها برای انسان پیدا میشود، آن وقت موضوع این نوید و بشارت واقعمیشود.این هم دو آیه که مربوط به یک موضوع بود و عرض کردیم. منبع مقاله:مجموعه آثار جلد 4، مطهری، مرتضی |