عدم توجه به حقوق زنان، سرخ پوستان و بردگان در اعلامیه استقلال آمریکا اعلامیه استقلال آمریکا از بریتانیا که توسط جفرسون تهیه شد در عین حال، سرخپوستان، بردگان سیاه پوست و زنان را در بر نگرفت و تنها حق حیات، آزادی و خوشبختی را تنها به مردان سفید پوست محدود نمود. در کتاب «رویای آمریکایی» درباره نکات پنهان اعلامیه استقلال آمریکا آمده است: نکات پنهان اعلامیه استقلال آمریکا توماس جفرسون از بیانگذاران آمریکا اعلامیهای استقلال آمریکا از بریتانیا را تدوین کرد. پیش تر در سراسر مستعمرهها، حس روشن و قوی برای استقلال وجود داشت و عبارت آغازین «اعلامیهی استقلال»، آن احساسات را در قالب الفاظ بیان میکردند: *قسمتی از متن بیانیه استقلال آمریکا ما این حقایق را گواه قرار میدهیم که تمامی مردان، برابر خلق شدهاند و به همهی انسانها از طرف خالقشان حقوق غیر قابل انتقالی اعطا شده است و در میان این حقوق، حق حیات، آزادی و یافتن خوشبختی وجود دارد. حکومتها و در میان انسانها برقرار شدند تا از این حقوق حفاظت نمایند. آنها قدرت های مشروع خود را از توافق کسانی که بر آنها حکومت میکنند به دست میآورند هر زمان که هر شکلی از دولت موجب نابودی این اهداف شود، حق مردم است که آن را تغییر دهند یا ملغی سازند و دولت جدیدی بر پا نمایند. سپس این اعلامیه، اعمال غیر منصفانه و زیان بار پادشاه انگلستان را فهرست کرد و حکمرانی او را ستمگیری یا استبداد نامید؛ یعنی حکومت با اعمار روز و بی عدالتی اعلامیه مردم را به نظارت بر دولت دعوت و فشارها و مشقهایی را که بر بریتانیا بر آنها تحمل کرده بود به ایشان یادآوری کرد. *اعلامیه سرخپوستان، بردگان سیاه پوست و زنان را در بر نگرفت این نوع زبان مناسب بود تا گروه های مختلف ساکن مستعمرهها را با هم متحد نمایند. حتی قادر بود کسانی که را هم که با یکدیگر اختلاف داشتند علیه بریتانیا یک صدا کند. اعلامیه در عین حال، سرخپوستان، بردگان سیاه پوست و زنان را در بر نگرفت. مثلا در ارتباط با سرخپوستان، بیست سال پیشتر دولت ماساچوست آنها را «یاغی دشمن و خائن» نامید و در قبال پوست هر سرخ پوست پول نقد پیشکش میکرد. بردگان سیاه پوست برای نویسندهی اعلامیه، یک مسئله بودند اعلامیهی جفرسون در ابتدا پادشاه را – به دلیل فرستادن برده به آمریکا و نیز به خاطر اجازه ندادن به مستعمرهها جهت محدود ساختن تجارب پرده – مورد سرزنش قرار میداد که احتمالا از عواطف اخلاقی ضد بردهداری و شاید از ترس شورش بردهها نشان میگرفت. اما «کنکره قارهای» آن جمله را از «اعلامیه استقلال» حذف نمود؛ زیرا برده برداران مستعمرهها نسبت به پایان دادن یا ندادن به برده داری به توافق نرسیدند بنابراین اظهار نظر جفرسون درباره بردگان سیاه از بیانیه آزادی انقلاب خارج شد. *«اعلامیهی استقلال» حق حیات، آزادی و خوشبختی را تنها به مردان سفید پوست محدود نمود اعلامیه ادعا میکرد همه مردان، برابر خلق شدهاند. ممکن است جفرسون کلمهی مردان را تعمدا به کار نبرده باشد تا زنان را حذف کند. مسئله تنها این بود که او به اشاره به آنها در اعلامیه فکر نکرد. زنان در سیاست ناپیدا بودند. آنها هیچ حقوق سیاسی و ادعایی برای برابری نداشتند. بنابراین «اعلامیهی استقلال» با زبان خودش حق حیات، آزادی و خوشبختی را تنها به مردان سفید پوست محدود نمود. با نیان و امضا کنندگان اعلامیه همچون سایر مردن همه عصر خود بودند. افکار آنان را طرز تفکر عادی عصرشان نشات میگرفت. «اعلامیه استقلال» را بررسی نمیکنیم تا به اشتباهات اخلاقی آنها توجه کنیم. اعلامیه را میخوانیم تا مشاهده کنیم چطور گروه های خاصی از آمریکاییها را به عمل واداشت و در عین حال دیگران را نادیده گرفت. در دوران ما هنوز هم برای کسب حمایت گستردهی مردم از یک هدف خاص، از واژگان مهیج بهره برداری میشود؛ در حالی که همان زبان بر روی کشمکشهای جدی میان مردم سرپوش میگذارد یا بخش عمدهای از نژاد انسانی را از قلم میاندازد. *سازندگان اعلامیه، جزئی از نظم ثروت و قدرت بودند حقیقت پنهان «اعلامیه استقلال» این بود که قشر در حالی ترقی و برتر مستعمرهها برای شکست انگلستان، به حمایت کافی نیاز داشتند؛ در عین حال نمیخواستند نظم ثروت و قدرت را که تقریبا جا افتاده بود بیش از حد برهم زنند. در واقع سازندگان اعلامیه، جزئی از همان نظم نهادینه شده بودند. بش از دو سوم کسانی که اعلامیه را امضا کردند، پیشتر به عنوان نمایندگان بریتانیا در مستعمرهها خدمت کرده بودند. «اعلامیه آتشین استقلال» توسط توماس کرفت در تالار شهرداری بوستون قرائت شد؛او یکی از اعضای گروه «نه وفادار» به حساب میآمد که با فعالیتهای نظامی علیه بریتانیا مخالفت کرده بود. چهار روز بعد «کمیتهی مکاتبات بوستون» فرمان صادر کرد که مردان برای نام نویسی در ارتش ملی گرای حضور یابند. مشخص شد ثروتمندان میتوانند از نام نویسی در ارتش کناره گیری کنند. آنها میتوانستند به فرد دیگری پول دهند تا به جای آنها در ارتش خدمت کند. مردم مسکین چارهای جز خدمت نداشتند. این امر منجر به شورش شد. آنها فریاد میزدند: «استبداد استبداد است؛ از طرف هر کس که میخواهد باشد.» فارس http://www.psyop.ir/?p=3042 |