“انقلاب اسلامی ایران به صورت نمونه ای الهام بخش باعث تقویت گرایش ها و خیزش های اسلامی و مردمی در جهان اسلام شده است.” این عبارت بخشی از کتاب”انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن” تالیف جان. ال. اسپوزیتو با ترجمه دکتر محسن مدیرشانه چی است که با یک مقدمه و پانزده مقاله تاثیرات جهانی انقلاب اسلامی را بررسی کرده است. چاپ سوم این کتاب را انتشارات باز در خرداد ۸۸ یعنی حدود یک سال پیش از خیزش های مردمی و اسلامی منطقه عربی یعنی تونس، مصر، لیبی، بحرین، اردن، یمن و … در ۳۹۲ صفحه منتشر کرده است. این کتاب دربردارنده مقالات گروهی از برجسته ترین شخصیت های علمی و استادان و پژوهشگران صاحبنظر از دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی کشورهای مختلف است. در هر یک از این مقالات به بررسی جنبه های گوناگون و تاثیرات انقلاب ایران در جهان اسلام پرداخته شده و به علت جامعیت و نگاه ژرف علمی و ارزیابی و تحلیل دقیق و متکی به منابع متعدد و پژوهشهای میدانی اثری ارزنده در باب انقلاب ایران و بازتابهای جهانی آن محسوب میشود. انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن جان. ال اسپوزیتو در مقدمه کتاب می نویسد: “انقلاب ایران که گاه از آن به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم و گاه واپسین انقلاب یاد می شود، نه تنها رویدادی شگرف است؛ بلکه تاریخ ساز در سلسله تحولات سیاسی و اجتماعی عصر ما محسوب می شود. رویدادی که نه تنها در ایران به سرنگونی نظام سلطنتی چند هزار ساله انجامید و سرمنشأ تاریخ و تحولاتی تازه شد، بلکه در خارج از کشور نیز بازتابها و آثار متعددی را موجب شد. ” “در نیمه دوم قرن بیستم، کمتر رویدادی همچون انقلاب ۱۹۷۹ ایران، موجب ناآرامی شده است و از آغاز این انقلاب؛ ایران تحولات بسیاری به خود دیده که از جمله آن میتوان به تثبیت جمهوری اسلامی با غلبه روحانیون، حذف گروه های مخالف، نهادینه شدن سیاسی و اجتماعی انقلاب و جنگی هشت ساله با عراق همراه با پیامدهای مخرب اقتصادی و انسانی آن اشاره کرد.” نویسنده در ادامه چند هدف را برای انقلاب اسلامی پس از پیروزی ترسیم میکند و مینویسد: هدف اول جمهوری اسلامی در ده سال نخست وفاداری به اهداف انقلاب و سعی در تثبیت آن در داخل بود و روحانیان به سمت نهادینهکردن انقلاب پیش رفتند و هدف دوم انقلاب از نظر نویسنده؛ صدور انقلاب ایران بود که ریشه در جهانبینی عقیدتی امام خمینی(ره) داشت. “تاثیر انقلاب بر کشورهای اسلامی دیگر؛ به همان اندازه که به تلاشهای ایران وابسته بود؛ به وضع کشور و منطقه مورد نظر نیز بستگی داشت. تحلیلها در مورد بازتاب جهانی انقلاب ایران چهار شکل داشته است: نخست: در دو کشور لبنان و بحرین تاثیر ایران ملموس و چشمگیر بود. دوم: در تعداد بیشتری از کشورها؛ الگوی ایران و تشویق های این کشور جریان های سیاسی اسلامی پیشین را تقویت کرده و شتاب بیشتری بخشیده است (مصر؛ تونس؛ نیجریه؛ اتحاد جماهیر شوری؛ پاکستان و فیلیپین) سوم: ایران نقش عامتری در بر انگیختن ایدئولوژی و تفکر سیاسی اسلامی ایفا کرده است ( مصر؛ سودان؛ مالزی و اندونزی) چهارم: الگو و فعالیت های ایران بهانه لازم را فراهم آورده است تا بعضی حکومت ها( مصر؛ سودان؛ مالزی و اندونزی) جنبش های اسلام گرای مخالف را مهار و سرکوب کنند.” آنچه در مورد میزان تاثیر انقلاب ایران بر جوامع مختلف در این کتاب به آن اشاره شده است؛ بازتاب جهانی انقلاب ایران بر دیگرکشورهاست که عمدتاَ به صورت مستقیم و غیرمستقیم بوده و در واقع انقلاب ایران بیش از آنکه به عنوان یک الگو مطرح باشد، به صورت نمونهای الهام بخش عمل کرده و گرایشهای موجود درکشورهای اسلامی را تقویت کرده است. “خاورمیانه آشکارترین نمونه های تاثیر مستقیم و غیر مستقیم ایران بر سیاستهای مسلمانان را به دست می دهد و به قول دیوید ای. لانگ در بازتاب انقلاب ایران بر شبه جزیره عربستان و کشورهای حوزه خلیج خاطر نشان میسازد که همه پادشاهیهای محافظه کار خلیج فارس را ایرانهای کوچکی می پنداشتند که در شرف انقلاب است و سرنوشت آن ها فروپاشی است در واقع هیچ کشوری مانند عراق از بازتاب انقلاب ایران هراسان نبوده است. کشوری که از نظر جغرافیایی همسایه ایران است و فرمانروای سنی آن بر اکثریت شیعه حکومت می کرد.” “همچنین بیشترین نفوذ مستقیم، نیرومند و پایدار ایران؛ در لبنان بوده است. جامعه شیعه لبنان که تا پس از جنگ جهانی دوم اساسا غیر سیاسی بود، در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به گونه فزاینده ای سیاسی شد. انقلاب ایران موجب شد که بسیاری از شیعیان لبنان از اقدامات همکیشان ایرانی خود الهام گیرند و دیدگاهی دوگانه نسبت به انقلاب ایران اتخاذ کنند. از یک سو، سقوط شاه ثابت کرد که حکومتی نامشروع را نباید با ناخشنودی تحمل کرد، حتی اگر این امر زیر لوای اسلام مقدور نباشد. “تأثیر پذیری مصر از انقلاب ایران تجربه ای غیرمستقیم بود. مصر در زمره کشورهایی است که در آن الهام پذیری از انقلاب به تقویت مخالفان مسلمان انجامیده است. بی آنکه حکومت ایران مداخله مهمی کرده باشد. در دهه ۱۹۷۰، انور سادات کوشید تا از اسلام برای تقویت مشروعیت سیاسی خویش استفاده کند اما به جای آن، واکنش های اسلامی مخالفت آمیز را برانگیخت. پس از انقلاب ایران، اخوان المسلمین میانه رو و هم گروه های تندرو ،تأیید نهادهای اسلامی رسمی را نسبت به پیمان کمپ دیوید مردود دانستند و مصریان را به پیروی از الگوی ایران و مبادرت به جنگ مقدس با رژیم اسرائیل فرا خواندند.” “به طور کلی می توان گفت که تأثیر انقلاب بر کشورهای اسلامی دیگر، به همان اندازه که به تلاش های خود ایران وابسته بود به وضع کشور و منطقه مورد نظر نیز بستگی داشته است. بنابراین هر تحلیلی، اساساّ باید با توجه به کشور یا منطقه مورد بررسی انجام گیرد و عواملی همچون ترکیب نخبگان بومی، ماهیت گروه های اسلامی و گروه های مخالف در آن کشور و دیگر عوامل مهم محلی مورد توجه باشد. ایران در برخی کشورهای اسلامی مستقیماّ نقش آفرینی کرد و این امر در تعدادی از آنها تأثیر چشمگیری در روند امور داشته که مهم ترین نمونه آن لبنان است. نقش آفرینی ایران محیط سیاسی را که جمعیت شیعه محلی در آن با دولت لبنان به چالش بیشتری پرداخته اند، تغییر شگرفی داده است و در بیشتر کشورهای اسلامی، تاثیر ایران انقلابی غیر مستقیم بوده و ایران عمدتا نقش الگو را داشته است نه مداخلهگر مستقیم.” “مهم ترین تاثیرگذاری ایران بر جهان اسلام در افکار و ایدئولوژی است. در نتیجه انقلاب، آثار ایدئولوگ های ایرانی به ویژه خمینی(ره) در سطح گستردهای در جهان اسلام و غیر اسلام ترجمه و توزیع شد. انقلاب اسلامی، جنبش های اسلامی مخالف کشورهای دیگر را تقویت کرد. با این وجود؛ حکومت ها از آن برای مشروعیت بخشیدن به مهار این جنبش ها یا مساعدت خود به آنها بهره جستهاند.” مطالعات موردی در این کتاب نشان میدهد؛ بازتاب انقلاب ایران در مکانها و زمانهای مختلف متفاوت بوده است و نفوذ ایران دامنه وسیعی از الهام بخشی تا مداخله را در برگرفته است. در فصل آخر کتاب، نویسنده انقلاب ایران را از چشم انداز سیاست و خط مشی بررسی و به برخی بدفهمیها درباره ماهیت انقلاب و نیز جمهوری اسلامی اشاره و بر ضرورت برطرف شدن آنها برای عادی سازی مناسبات غرب با تهران اشاره می کند. http://www.psyop.ir/?p=5125 |