تقلید در لغت به معنای قلاده بر گردن نهادن و دنبالهروی است و در اصطلاح به معنای پیروی جاهل از عالم و غیرمتخصص از متخصص است.
علت و فلسفه تقلید
تقلید یا پیروی جاهل از عالم و اطاعت غیرمتخصص از متخصص، یك امر فطری، عقلی و عقلائی است كه مورد تأیید قرآن و سنت نیز قرار گرفته است. و چون كه هر انسانی در حركت و تكاپو است، و برای این حركت نیاز به شناخت دارد. لذا برای كسب این شناخت یا باید خود، عالم و متخصص بوده باشد و یا به عالم و متخصص مراجع و از نظرات او پیروی كند تا حركت او از سوی بصیرت و شناخت صورت گیرد.
امام صادق (علیه السّلام ) در اینباره میفرمایند: كسی كه بدون بصیرت حركت كند، مثل كسی است كه در بیراهه قدم گذارد و سرعت حركت او جز دوری از هدف نتیجهای در برنخواهد داشت.( وسائل الشیعه، ج 27، ص 24، كتاب القضاء، باب 4، حدیث 11)
نكته قابل توجه اینست كه؛ مراجعه شخص غیرمتخصص به عالم و متخصص در رشته مورد نیاز، سلب آزادی از او نیست بلكه عین آزادی است، چرا كه تقلید را بر اساس بینش و آگاهی خود انتخاب نموده و از مسیر تقلید به دنبال حقیقتجویی و رفع ظلمت و رسیدن به نور حق و سعادت است.
لذا اگر خود انسان متخصص و دانشمند، در رشتهای كه تخصص ندارد به صاحبنظران آن رشته مراجعه كند، نوعی خفقان و سلب آزادی او محسوب نمیشود چرا كه اساس و بنیان زندگی اجتماعی، بر اساس تحقیق و تقلید از متخصص و عالم پیریزی رشده است و الّا سیر رشد و تعالی جامعه مختل میگردد.
البته روشن است كه اصل بر این است كه انسان خود بفهمد و متخصص باشد ولی چون امكان ندارد كه همگان به خاطر علل و موانعی، متخصص تمام علوم و رشتهها در تمام امور زندگی باشند، لذا در كنار این اصل، اصل دیگری وجود دارد كه انسان باید در هر موردی كه متخصص نیست، از متخصص پیروی كند كه این امری متداول و مورد قبول و متعارف در بین تمام جوامع است.
دلایل تقلید
فقها هم بدون استثنا تقلید را جایز میدانند و ادلهای برای آن اقامه كردهاند، كه به آنها اشاره میشود:
دلیل اول: فطرت
مرحوم آخوند خراسانی میفرماید:
«تقلید و رجوع جاهل به عالم یك امر بدیهی و فطری است كه احتیاج به دلیل ندارد.»( كفایه الاصول، ص 539)
دلیل دوم: قرآن
در قرآن هم آیاتی است كه مسأله تقلید و جواز آن را میرساند، آیاتی مثل آیه «نفر» كه میفرماید: «سزاوار نیست كه تمامی مؤمنین كوچ كنند و باید از هر فرقهای چند نفر برای تفقه در دین بروند و پس از كسب معارف، مردم را انذار كنند. باشد كه از لغزش و انحراف دوری نمایند».( توبه، 122)
این آیه دلالت میكند كه وقتی فقیه انذار مینموده و حكم شرعی را بیان مینماید، بر مردم لازم است كه از او پیروی كرده و به دستورات دین كه از طریق عالم دینی به آنها منتقل میشود، عمل نمایند.
دلیل سوم: روایات
یكی دیگر از ادله تقلید، روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد كه اظهر روایات در این زمینه، روایت اسحاق بن یعقوب میباشد: «... و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا...»؛( وسائل الشیعه، ج 27، ص 14، حدیث 9) یعنی نسبت به حوادثی كه رخ خواهد داد، به فقهاء و راویان احادیث ما مراجعه نمایید.
این حدیث و احادیث فراوان دیگری كه امر به مراجعه به فقهاء و عالمان شیعه مینماید بیانگر لزوم تقلید و سؤال از مسایل شرعی و انجام واجبات و تكالیف دینی با پیروی از عالمان دینی است.
دلیل چهارم: عقل
یكی دیگر از دلایل تقلید، عقل میباشد كه مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی، دلیل عقلی را چنین بیان نموده است: بعد از پذیرفتن مبدأ هستی و ارسال انبیاء و این كه بندگان خدا بیهدف آفریده نشدهاند، عقل اقرار میكند كه اطاعت از خدا ضروری و نافرمانی او موجب خروج از بندگی است و كیفیت اطاعت احكام الهی مبتنی بر علم به احكام است و این علم یا از طریق شنیدن سخن معصوم ـ علیه السّلام ـ و یا به اجتهاد و یا با تقلید حاصل میشود، راه اول برای مردم زمان غیبت ممكن نیست و راه دوم برای عموم مردم میسر نیست، پس عقل حكم میكند كه باید تقلید كرد. (به مجتهد رجوع نمود)
مرجع تقلید و شرایط آن
حال كه ثابت شد تقلید یكی از ضروریات دین میباشد باید بدانیم كه از چه كسی و با چه شرایطی میتوان تقلید كرد. مرجع تقلید در فرهنگ شیعه دارای ویژگیهای مهمی است كه كمتر در رشتههای علمی دنیا یافت میشود. لذا مرجع تقلید باید دارای شرایط و ویژگیهای خاصی مانند اعلمیت، عدالت، حیات، تقوی و دوری از گناه و... باشد و با فقدان هر یك از این شرایط نمیتوان از آن شخص تقلید نمود.
موارد تقلید
حال باید به این نكته توجه داشت كه تقلید هم مواردی دارد و در همه جا نمیشود تقلید نمود. موارد وجوب افتاء و تقلید عبارت است از امور شرعی كه فقیه از قول شارع نقل میكند.
امّا تقلید در اصول دین؛ به لحاظ اینكه در اصول دین، یقین و اعتقاد و باور، معتبر است و عمل در این امور دخلیتی ندارد لذا جواز تقلید، در مسائل عملیه است نه اعتقادات. لذا تقلید در اصول دین جایز نیست و قرآن كریم نیز در سوره زخرف آیه 23 مقلدین در اصول دین را مذمت نموده است.
تقلید در موضوعات خارجیه هم جایز نیست و صحیح نمیباشد، زیرا تشخیص موضوعات و مصادیق خارجیه از وظائف مجتهد نیست تا تقلید از او جایز باشد و چه بسا افراد عادی، چون با مسایل خارج و روزمره زندگی در ارتباط نزدیك هستند، تشخیص موضوعات را بهتر انجام دهند.
امّا در موضوعات مستنبطه، از آن جهت كه احكام فرعیه بر آنها مترتّب میگردد از موارد تقلید به شمار میآید، مانند موضوع غنا و فسق از آن جهت كه حكم خبر فاسق و عادل، در تشخیص وقت و قبله بر آن مترتب میباشد.
تقليد ناپسند
وظيفه دانشمند محقق آن است كه در رشته علمى مخصوص به خود، تقليد نكندو سخن دانشور ديگر را كور كورانه نپذيرد. بايستى در مورد آن تحقيقاتى كند، مطالعه كند، فكر كند، وقتى كه صحتش مدلل گرديد، بپذيرد. به صرف آن كه گوينده اين سخن، مرد بزرگى است، قانع نشود. بزرگان اشتباهات بسيار دارند.
تقليد دانشور كار پسنديده اى نيست. تقليد ويژه نادان است كه بايستى سخن دانا را بى چون و چرا بپذيرد. كسى كه از دانشى به خصوص بهره اى ندارد، بايستى درمورد احتياج از دانشمندان آن علم تقليد كند.
اگر ميان دانشمندان، تقليد معمول مى گشت، درهاى ترقى علم و دانش به روىه بشر بسته مى شد و سير تكاملى بشر قطع مى گرديد و بشر در همان مراحل ابتدايى مى ماند.
همچنین در بخش استفتائات پایگاه اینترنتی آیت الله مکارم شیرازی، مطالب زیر درباره تقلید بیان شده است:
1- لزوم تقلید در تمامی مسائل برای مقلدین
سخن کسی که می گوید من در مسائلی که خودم از نظر عقلی تشخیص دهم صحیح یا اشتباه است به هیچ مجتهدی نیاز ندارم و فقط در مسائلی که نتوانم به درستی تصمیم بگیرم به سراغ رساله می روم ، مثل این است که بگوید :
من تنها در بیماری هایی به طبیب رجوع می کنم که خودم نوع بیماری و راه درمان را تشخیص ندهم.
به یقین هیچ کسی جز اطبا نمی تواند حتی داروی یک بیماری ساده را مانند سرماخوردگی دقیقاً تشخیص دهد پس باید در همه آنها به شخص متخصص رجوع کند و اگر بخواهید به فکر خودتان عمل کنید گرفتار اشتباهات بزرگی می شوید.
2- زمان شروع مرجعیت در اسلام
مرجعیت بعنوان نیابت خاصه (یا اجازه خصوصی از طرف پیامبر (ص) یا امام (ع) از زمان خود پیامبر (ص) و ائمه (ع) شروع شده است و به عنوان نیابت عامه (اجازه عمومی) از زمان غیبت امام زمان (عج) شروع شده است.
3- معنی وچرایی تقلید کردن
چرا باید از کسى تقلید کنیم؟ آیا در این زمینه، حدیث یا آیه اى وجود دارد؟
تقلید به معنى رجوع غیر متخصّص به متخصّص است؛ به همان دلیل که شما در مسایل طبّى، به طبیب و در مسایل ساختمانى، به مهندس ساختمان و در سایر کارها، به اهل خبره آن کار مراجعه مى کنید، در احکام اسلام نیز باید به فقیه، که متخصّص در دین است، مراجعه شود، قرآن مجید مى فرماید: «فَاسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ(سوره نحل آیه 43); یعنى اگر چیزى را نمى دانید، از اهل اطّلاع سؤال کنید.
4- دلیل وجوب تقلید
به دلیل عقل و بناى عقلاى دنیا که جاهل در هر مسأله اى باید به عالم رجوع کند، آیا شما هرگاه مریض شوید از طبیب دستور نمى گیرید، احکام دین را نیز باید از متخصّصان آن فراگرفت.
5- دلیل تقلید از مرجع تقلید
تقلید به معنای رجوع به متخصص است و این از احکام بدیهی عقل است که چیزی را که نمی دانید از کسی که می داند بپرسید. (فاسئلوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون)./م
------------------------
منابع:آیت الله مکارم شیرازی، پایگاه اینترنتی- بخش استفتائات
|