از نظرگاه امام خمینی(ره) توبه دو رکن دارد (ندامت و عزم) و رکن دوم برخاسته از اولى و لازمه آن است.
ایشان تفسیر ویژه اى از "عزم بر ترک گناه" ارائه مى دهند و آن اینکه عزم بر ترک گناه لازمه ندامت است و پشیمانى واقعى و راستین آن را در پى دارد؛ وقتى پشیمانى در جان کسى افتد خودبخود تصمیم مى گیرد دیگر گناه نکند و به گفته غزالى عزم مى کند "لباس جفا بر کشد و بساط وفا بگستراند" از این رو تصمیم بر ترک گناه بدین معنا نیست که گناهکار پس از پشیمانى بنشیند و فکر کند و با خود بگوید حال که من پشیمان شده ام تصمیم مى گیرم دیگر گناه نکنم و در این عزم جازم و قاطع هستم چه اینکه بر این گفته اشکالاتى وارد است اول آن که چه دلیلى بر اعتبار این معنا در توبه داریم؟ دوم آن که اگر عزم بر ترک گناه را بدین معنا جز حقیقت توبه بدانیم، لازمه اش این است که آن که مى داند که احتمالا یا قطعا دوباره گناه خواهد کرد مانند کسى که عصبانى و بداخلاق است و مى داند مجددا این گناه برخاسته از عصبانیت از او سر مى زند یا مانند کسى که ترسو است و احتمال فراوان مى دهد که دوباره بهنگام برافروختن آتش جنگ بترسد و صحنه را ترک کند و... توبه چنین کسى امکان ندارد چرا که از طرفى عزم مى کند که دیگر گناه نکند؛ یعنى مى داند که مى خواهد این گناه را مرتکب نشود و از سویى مى داند که در آینده این گناه را مرتکب خواهد شد و در نتیجه در درون خود دچار تناقص شده و دل وى چنین عزمى را برنمى تابد و در واقع این عزم محقق نمى شود.
اما در تبیین حضرت امام راحل از "عزم بر ترک گناه" هیچ یک از اشکالات بالا وارد نیست زیرا حقیقت توبه، پشیمانى و ندامت خاص است یعنى ندامتى که عزم بر ترک گناه را به دنبال داشته باشد و اگر چنین نباشد این ندامت نیست بلکه نوعى تمسخر است و اگر ندامت هم بر او صدق کند بر چنین ندامتى رجوع به فطرت اطلاق نمى شود و وقتى هم که چنین ندامتى حاصل آید توبه محقق مى گردد چرا که هم ندامت و هم عزم بر ترک گناه بدست آمده است امام راحل - قدس سره - در این باره چنین مى نویسد:
"... و اگر خداى ناخواسته [به گناه] مبتلا شد، به زودى از آن منزجر مى گردد و پشیمان مى گردد و صورت ندامت در قلبش ظاهر مى شود و نتیجه این پشیمانى و ندامت خیلى بزرگ است و آثار آن خیلى نیکو است و عزم بر ترک مخالفت و معصیت بر اثر ندامت حاصل مى شود و همین که این دور کن توبه [ (ندامت و عزم بر ترک) ] حاصل شد کار سالک طریق آخرت آسان شود و توفیقات الهیه شامل حال او مى شود..."
دقت در روایات فراوانى که در باب توبه آمده است نیز مقتضى همین مطلب است چرا که در برخى از روایات به ظاهر توبه دو رکن مستقل دارد (ندامت و عزم بر ترک) که هر یک از دیگرى جدا است. مثل روایتى که جناب سید رضى در نهج البلاغه آورده است و حضرت امام خمینی (ره) در کتاب ارزشمند چهل حدیث، به شرح آن پرداخته اند در آن حدیث شریف چنین آمده است: "... الاستغفار درجة العلیین، و هو اسم واقع على ستة معان: اولها الندم على ما مضى. و الثانى: العزم على ترک العود الیه ابدا..."
"... همانا استغفار درجه علیین است. و آن اسمى است که واقع مى شود بر شش معنا. اول آنها پشیمانى بر گذشته است. دوم، عزم بر برگشت ننمودن است به سوى آن (گناه) همیشگى..."
اما ظاهر برخى از روایات این است که عزم بر ترک گناه لازمه و نتیجه ندامت واقعى است به عنوان نمونه از مولا امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده است که:
"الندم على الذنب یمنع عن معاودته"
"پشیمانى از گناه مانع بازگشت به آن است"
و نیز از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که:
"... قال: قال امیر المومنین علیهما السلام: ان الندم على الشر یدعو الى ترکه" امام صادق از قول امیر المومنین على - علیهم ا السلام - نقل مى کند که آن حضرت فرمود: "پشیمانى از گناه انسان را به ترک آن وادار مى کند".
تامل نشان مى دهد که میان دو دسته از اخبار و اخبار پیشین که دلالت داشت بر این معنا که در توبه ندامت و پشیمانى کفایت مى کند. تناقضى در کار نیست زیرا این اخبار مى گوید: لازمه و نتیجه ندامت، عزم بر ترک گناه است. و مضمون اخبار گذشته این بود که "عزم بر ترک گناه" جزء حقیقت توبه است و مفاد شمارى از اخبار این بود که در توبه ندامت و پشیمانى کفایت مى کند. جمع عرفى میان این روایات به این است که اخبار دسته دوم را با روایات گروه اول تفسیر کنیم؛ یعنى بگوییم: مراد این است که عزم بر ترک گناه رکن توبه است اما در مقام تحقق نتیجه ندامت و لازمه آن است - آنگونه که امام بزرگوار( قدس سره) تصریح فرموده اند - مقصود از ندامت و آن دسته از روایات که مى گوید: حقیقت توبه ندامت است، ندامتى است که "عزم بر ترک" را در پى داشته باشد. علامه مجلسى (رضوان الله علیه) در توضیح روایت "کفى بالندم توبة" در این باره چنین مى نویسد: "«... ظاهر این روایت این است که در تحقق توبه ندامت کافى است و عزم بر ترک در آن شرط نیست ولی این مخالف قول مشهور و برخى از روایات است مگر اینکه پشیمانى در این روایت به معناى ندامت کامل باشد که در این صورت آن مستلزم عزم بر ترک گناه است» آنگاه پس از نقل گفته یکى از دانشمندان که وى این مطلب را با بیانى علمى و دقیق توضیح داده است، مى نویسد:
پس معناى این روایت این است که هرگاه ندامت حاصل آید توبه و رجوع به خدا از طریق ریشه کن کردن گناهان و بیرون آمدن از ظلمت گناه، محقق مى شود. زیرا ریشه و سبب نابودى گناه و خروج از آن همین ندامت است و در روایت نیامده است که پشیمانى بدون ترک گناه در رجوع به خدا و ندامت کافى است زیرا چنین پشیمانى توبه و ندامت نیست بلکه به تمسخر و استهزاء شبیه تر است، آرى ندامتى که [عزم ] بر ترک گناه را در پى داشته باشد، توبه است."
شرایط توبه
شرایط توبه، دو گونه است:
1- شرایط قبول توبه.
2- شرایط کمال توبه.
شرایط قبول توبه دو چیز است. حضرت امام خمینی- قدس سره - در این خصوص حدیث شریف نهج البلاغة را دلیل و گواه خود قرار مى دهند.
1- "رد حقوق مخلوق" توضیح اینکه مجرد اظهار توبه و ندامت کافى نیست بلکه افزون بر آن باید حقوق مردم را تا آنجا که در توان او است فورا به آنان بازگرداند در غیر اینصورت تصمیم بگیرد در اولین فرصت و زمان ممکن حقوق آنان را اداء کند. مولا على مى فرماید:
"ان تودى الى المخلوقین حقوقهم حتى تلقى الله سبحانه املس لیس علیک تبعة"
"[از امور توبه] ادا کنى به سوى مخلوقین حقوق آنها را تا ملاقات کنى خداى سبحان را پاکیزه که نبوده باشد بر تو دنباله اى."
2- "رد حقوق خالق" آن دسته از وظایفى را که ترک کرده است و حق الله است از قبیل نماز، روزه و ... قضاء نماید و اگر قضاى همه آنها ممکن نیست به مقدارى که در توان دارد، اقدام کند.
على (علیه السلام) در این باره مى فرماید:
" ان تعمد الى کل فریضة علیک ضیعتها فتودى حقها"
" آنکه روى آرى به سوى هر فریضه اى که بر تو است، که ضایع کردى آن را پس ادا کنى حق آن را"
امام راحل - قدس سره - ضمن بیان این دو شرط روى نکته خاصى بسیار تاکید مى کنند و آن اینکه مبادا گناهکار به دلیل این دو شرط گمان کند که توبه بسیار دشوار است و از این رو از آن سرباز زند و یکسره ترک آن کند بلکه هر مقدار که در توان او است و با حال او مناسب است همان مطلوب و مرغوب است. "پس نباید سختى راه انسان را از اصل مقصد باز دارد"
شرایط کمال توبه نیز دو امر است; امام راحل قدس سره در طلایه سخن به مبنا و اساس آن اشارتى پر معنا دارند، ایشان مى نویسد:
"... بدان که هر یک از منازل سالکان مراتبى است که به حسب حالات قلوب آنها فرق مى کند، شخص تائب اگر بخواهد به مرتبه کمال نایل شود باید تدارک حظوظ را نیز بکند..."
مقصود آن بزرگوار این است که توبه رجوع به فطرت نخستین است و بدیهى است این رجوع در صورتى کامل مى شود که همه آثار ظلمت و طبیعت گناه زایل شود و گرنه چونان حالت اولیه خود به نور فطرت روشن نمى گردد; به بیانى دیگر: توبه کامل آن است که آتش ندامت آنچنان شعله اى بر جان افکند که همه آثار گناه را در تمامى ابعاد بسوزاند و دگرگونى و انقلاب درونى کامل عیار باشد. و این مهم زمانى رخ مى دهد که اولا: گوشتى که از گناه بر بدن انسان روییده است با ریاضتها و سختیهاى شرعى ذوب شود و ثانیا: نفس از برخى گناهان لذتهایى برده و آن لذتها آثارى بر آن داشته است باید آنچنان رنج و سختى فرمانبردارى از خداوند را به آن بچشاند که آن آثار از بین برود امام راحل - قدس سره - در اینجا نیز سخنى نو دارد; یعنى تفسیرى جدید از این فقره از کلام مولا على -(علیه السلام)- ارائه مى دهد. معمولا عالمان اخلاق در این شرط کمال توبه را بدینگونه توضیح داده اند که براى کمال توبه شخص تائب; باید در برابر هر لذتى که نفس از معصیت برده است درد و رنج طاعتى از طاعت الهى را به آن بچشاند. اما امام راحل این ظاهر را در نور دیده است و با تامل در معناى توبه و روایات بر این نظر است که مقصود على -(علیه السلام)- این است که تائب مى بایست با این حرکت آثار گناه را از جهت حظوظ نیز جبران کند توضیح اینکه همانطور که ترک واجبات - مانند ترک نماز و روزه و ... - اثر ویرانگرى بر نفس دارد و بعد معنوى آن را ضعیف مى کند از این رو تائب باید با قضاى آنها این ضعف را جبران و این اثر را برطرف سازد، انجام گناه و لذتهایى که نفس از آن برده است نیز اثر مخربى دارد و آن اینکه این لذتها بعد مادى و طبیعى نفس را تقویت مى کند که با چشانیدن رنج و سختى اطاعت خداى سبحان و ریاضتها باید آن اثر برطرف و آن قوت به ضعف گراییده شود.
مولا امیر المومنین این دو شرط کمال را اینگونه توضیح مى دهد:
" ان تعمد الى الحم الذى نبت على السحت فتذیبه بالاحزان حتى تلصق الجلد بالعظم و ینشا بینهما لحم جدید "
" روى آرى به سوى گوشتى که روییده شده بر حرام، پس آب کنى آن را به اندوهها تا بچسبد گوشت به استخوان و روییده شود بین آنها گوشت تازه"
و درباره شرط دوم، حضرت علی (علیه السلام) مى فرمایند:
"ان تذیق الجسم الم الطاعة کما ازفته حلاوة المعصیة"
" آنکه بچشانى به نفس، درد فرمانبردارى را چنانچه چشاندى آن را شیرینى نافرمانى."
توبه در ابعاد معنوى، اجتماعى و قضایى داراى آثار مثبتى است و مقصود از آثار توبه در این مقال، آثار معنوى آن است. امام راحل - قدس سره - در بیان حقیقت توبه، تاثیر شگرفى براى آن بیان کردند، و آن اینکه توبه سبب مى شود صفحه دل به حالت نور فطرت و اولیه خود برگردد. و این نکته اى است که همه کسانى که از توبه بحث کرده اند به ذکر آن پرداخته اند اما امام بزرگوار متعرض مطلبى شده اند که کمتر بدان توجه شده است و آن اینکه باید توجه داشت که گرچه آثار گناه از صفحه دل شخص تائب زدوده مى شود، اما هرگز مانند آن که گناهى نکرده است نیست، چقدر فرق است میان کسى که در طول عمر بساط وفا گسترده است و دل او با یاد خدا نورانى و با نشاط بوده و هماره در خدمت دوست، و آن که به دوست خود خیانت کرده و گاه جفا را به اوج خود رسانیده و اینک عذر تقصیر مى طلبد. آن عزیز از دست رفته در این باره مى نویسد:
" و نیز به یک نکته مهمه باید توجه داشت و آن این است که شخص تائب پس از توبه نیز، آن صفاى باطنى روحانى و نور خالص فطرى برایش باقى نمى ماند چنانچه صفحه کاغذى را اگر سیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند البته به حالت جلاى اولى بر نمى گردد یا ظرف شکسته را اگر اصلاح کنند، باز به حالت اولى مشکل است عود کند ..."
|