علامه سیدجعفر مرتضی عاملی به شبهاتی که پیرامون شهادت حضرت زهرا (س) مطرح شده است، پاسخ میگوید. یکی از این شبهات، بازکردن در خانه توسط حضرت فاطمه (س) در حالی است که علی (ع) در منزل حضور دارد.
علامه «سید جعفر مرتضی عاملی» یکی از چهرههای درخشان تحقیق و پژوهش در زمینه تاریخ و فرهنگ و فقه اسلامی در دوران معاصر است. وی سال 1364 قمری در جبل عامل به دنیا آمد و پس از فراگیری مقدمات علوم اسلامی در سن هجده سالگی عازم نجف اشرف شده و به تحصیل در علوم دینی پرداخت. سپس به ایران عزیمت کرد و در شهر مقدس قم، به تحصیل و تحقیق ادامه داد.
در بهمن ماه 1388 از مقام علمی علامه سیدجعفر مرتضی عاملی در همایش کتاب سال حوزه تجلیل به عمل آمد.
دو کتاب «الحیاة السیاسیة للامام رضا (ع)» و «حدیث الافک» نخستین آثار علامه است که در بیروت منتشر شد.
وی پس از آن به تألیف کتاب سترگ «الصحیح من سیرة النبی الاعظم» در 35 جلد پرداخت که یکی از بهترین آثاری است که درباره سیره نبوی (ص) نگاشته شده است.
یکی دیگر از آثار مهم علامه عاملی، «مأساة الزهرا» بوده که از جمله آثار برگزیده و محققانهای است که درباره حضرت زهرا (ع) نگاشته شده است. انگیزه نگارش این اثر از سوی مؤلف، بررسی و پاسخگویی به اظهارنظرها و شبهاتی است که از سوی برخی نویسندگان غیر مورخ مطرح شده است. علامه عاملی با تتبع و تحقیق فراوان گفتنیهای لازم را در بررسی این مسئله عنوان کرده و بیشتر آنچه که در این زمینه، در متون تاریخی و ادبی و حدیثی بوده، همراه با بررسیهای عالمانه خود، فرا روی علاقهمندان قرار داده است.
از همین رو و به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت زهرای مرضیه سلامالله علیها به بیان برخی از مطالب کتاب «مأساة الزهرا» (رنجهای زهرا) با ترجمه فارسی محمد سپهری میپردازیم.
در فصل هفتم این کتاب به این شبهه پاسخ داده میشود که «چرا فاطمه (س) در را باز کرد؟»، در این فصل مناقشاتی در موضوعات زیر خواهیم خواند:
1- غیرت و مردانگی علی (ع) اجازه نمیدهد که زهرا (س) در را برای مهاجمان باز کند.
2- شجاعت علی (ع) اجازه نمیدهد که زهرا (س) به واسطه باز کردن در برای مهاجمان با خطر مواجه شود.
3- زهرا (س) یک زن پردهنشین (مخدره) است. پس چگونه با مردان رو به رو میشود؟
4- چرا در را حسنین، یا فضّه یا علی (ع) یا زبیر یا یکی از بنیهاشمی که در خانه بودند، باز نکردند؟
5- متحصنان در خانه فاطمه (ع) مسلح بودند پس چرا از رویارویی میترسیدند؟
6- زهرا (ع) امانت رسول خدا بود چگونه علی (ع) او را در معرض خطر قرار داد؟
7- زدن زهرا (ع) یک مسئله شخصی است و ربطی به خلافت ندارد. پیغمبر (ع) نیز علی (ع) را سفارش نکرد که از خود و از همسرش در مسائل شخصی دفاع نکند بلکه او را وصیت کرد که به خاطر خلافت که یک قضیه عمومی متعلق به ؟ مسلمانان است، معرکهای به وجود نیاورد.
8- چگونه حاضران آنچه را بر زهرا (ع) میگذشت، را میشنیدند اما او را نجات ندادند؟
الف ) غیرت و مردانگی علی کجاست؟
بعضی معتقدند که جلوس علی (ع) در خانه و اجازه به زهرا (ع) برای بازکردن در با غیرت و مردانگی او منافات دارد؟ آیا ممکن است چنین عملی از علی (ع) سر زند؟!
در پاسخ میگوییم:
1ـ بدون تردید علی (ع) پیشوای غیرتمندان عالم، و صاحبِ دلاوری و غیرتمندی است. حسین (ع) نیز مانند پدرش پیشوای غیور مردان جهان است...
امام حسین (ع) تمام اهل بیتش و از جمله خواهرش عقیله بنیهاشم ، زینب را همراه خود برد تا با مصائب و بلایا و سختیها و مشکلات روبرو شوند. زیرا خداوند سبحان اراده فرمود که آنان را در اسارت ببیند. دشمنانی که از ارتکاب زشتترین جنایات حتی اوصیا، پیغمبران و سر بریدن کودکان و اسارت دختران پیغمبر پروایی نداشتند، آنان را از شهری به شهر دیگر بردند و افراد دور و نزدیک، خویش و بیگانه به چهرههایشان نگریستند. اگر زینب (س) به عبیداللهبن زیاد گفت: خشنودی خداوند، خشنودی ما اهل بیت است، علی (ع) از دخترش زینب سزاوارتر است که آنچه خداوند را خشنود میسازد، او را خشنود سازد.
بدیهی است که امیرالمومنین علی میخواهد این دین قوی و راسخ به حیات خود ادامه دهد اگرچه روحش بهای حیات دین باشد و آمادگی دارد که هر گونه آزار و اذیتی را در این راه تحمل کند.
همچنان که بردن زینب و زنان دیگر به کربلا با علم به اسارت آنان هیچ منافاتی با غیرت حسین (ع) ندارد، پاسخ زهرا (ع) به مهاجمان نیز با مردانگی و غیرت علی (ع) منافاتی ندارد.
2ـ هر گاه لازم میشد رسول اکرم به زنان خود و امّایمن میفرمود که به کسی که در میزد، پاسخ دهند. [1] آیا از رسول اکرم (ص) غیورتری هست؟!
3ـ این مهاجمان بودند که تجاوز کردند و مرتکب کارهای خلاف شرع و دیانت و غیرت و مردانگی و حتی عرف جاهلی شدند. اما علی (ع) هیچ یک از کارهای خلاف از او سر نزد بلکه آن حضرت به تکلیف خود عمل کرد. زهرا (ع) هم به تکلیف خود عمل کرد. خلاف و تعدّی از جانب مهاجمان بود.
ب) شجاعت علی (ع) کجاست؟
فضلبن روزبهان درباره حدیث آتش زدن خانه فاطمه (ع) میگوید: اگر این حدیث صحیح باشد، بر عجز و ناتوانی علی دلالت دارد. حاشا و کلا! نهایت عجز مرد این است که خود و خانوادهاش و همسرش در خانهاش بسوزند ولی او قادر به دفع آن نباشد... [2]
برخی این معنی را گرفته و فرمودهاند:
جایز به نظر نمیرسد که با بودن علی در خانه زهرا در را باز کند و به مهاجمان پاسخ دهد. وی تلاش دارد عواطف و احساسات مردم را تحریک کند. چه می افزاید: آیا احدی از شما میپذیرد که همسر یا مادر یا خواهرش مورد تهاجم قرار گیرند و او در خانه نشسته باشد و بگوید: لا حول و لا قوة الا بالله! مردم در این باره به او چه خواهند گفت؟ آیا او را قهرمان خواهند نامید یا ترسوی بزدل؟! پس چگونه به علی (ع) چیزی نسبت میدهید که به خود نمیپسندید؟!
او با تاکید بر این دیدگاه میگوید: در دبی مجلس سوگواری زهرا (ع) منعقد بود. مداح این قضیه را خواند. یکی از اهل سنت که در مجلس حاضر بود به مرد شیعی گفت: شما میگویید: علی قهرمان شجاعی است. او که پشت قهرمانان را به خاک مالید، چگونه از همسرش، امانت رسول خدا (ع) دفاع نکرد؟!
میگوییم:
1- این سخن جدیدی نیست. علمای شیعه و زیدیه بدان پاسخ دادهاند. ابن حمزه زیدی میگوید: او (علی) با همه شجاعتش از مراعات امر امت، و استقامت دین و ترک آنچه موجب پراکندگی است، کوتاهی نکرد. [3]
2- ابن حمزه در رد کسی میگوید: «او را از مغلوب شدن ملامتی نباشد. زیرا غلبه نه دلیل حق است و نه باطل و نه جبن. او امام معصوم است بر اساس عصبیت کار نمیکند بلکه بر پایه فرمان، انجام وظیفه میکند و او به صبر فرمان داده شده است. بنابراین در اطاعت از امر خداوند سبحان و فرمان رسولش، صبر پیشه کرد. نه به واسطه خشم پیش رفت و نه به خاطر ترس عقب نشست.» [4]
3- بدون تردید احدی از ما نمیپذیرد که همسر، یا مادر و یا خواهرش مورد تهاجم قرار گیرد و او در خانه نشسته باشد و بگوید: لاحول ولا قوة الا بالله. اگر چنین کند قطعا مردم خواهند گفت. او ترسو است ما هم همین را خواهیم گفت. اما هر گاه مهاجمان بخواهند ما را به معرکهای بکشند یا احساسات ما را تحریک کنند تا متشنج شوی و واکنش نشان دهیم. بدون اینکه به نتایج کارهایمان توجه کنیم. اگر به خواسته مهاجمان پاسخ مثبت دهیم و اهدافشان را محقق سازیم، همه ما را سرزنش خواهند کرد. این گروه مهاجم همین را از علی (ع) میخواستند و اگر علی به آنان پاسخ مثبت میداد فرصت شناخت از بین میرفت و به آنان فرصت میداد که همه برگهای برنده و همه امکانات تحریف و تغییر حقیقت را بدست گیرند. این مطلب را به زودی توضیح خواهیم داد. شجاعت علی (ع) در اینجا صبر بر اذیت و بیتوجهی به تحرکاتی است که بر ضد او به راه انداختهاند. علی (ع) کسی است که همه چیز را در راه حفظ دین قربانی میکند و این را مسئولیت و تکلیف خود میداند. او کسی نبود که در راه رسیدن به هیچ چیز از دینش کوتاه بیاید.
4- فرض میکنیم که آنچه این شخص در خصوص احترام و ارزش زهرا (ع) نزد اینان گفته، درست است پس چرا فرض نکنیم که هدف از اینکه زهرا جواب داد و در را به روی آنان باز کرد. استفاده از همین موقعیت و منزلت او برای دفاع آنان از سادهترین و آسانترین راهها بود؟ آیا به نظر شما موقعیت ومنزلت زهرا (ع) نزد آنان جلوی تهاجم و اذیت و آزارشان را گرفت؟!
ج) زن پردهنشین در را باز نمیکند
وی میگوید: زهرا (ع) یک مخدّره (پردهنشین، بانویی که کمتر از خانه بیرون می آمده مگر اینکه ضرورتی باشد) بود. پس چگونه برای باز کردن در رفت. زنی که نه مردان را میبیند و نه با احدی از آنان رو به رو میشود چگونه چنین کاری انجام میدهد؟!
پاسخ:
1- آیا اگر مخدّره مورد تهاجم قرار گیرد نباید از خود یا از فرزندان و همسرش یا از شرف و دین، و رسالتش دفاع کند؟
2- مگر زینب مخدّره نبود؟ پس چرا امام حسین (ع) او را با خود به کربلا برد تا با اسارت و مصائب و با مردان روبرو شود و در کوفه و شام در مقابل طاغوتها و جباران عصر خود خطبه بخواند؟
3- آیا پردهنشینی زن مانع از پاسخگویی از پشت در است؟ یا اینگونه پاسخ دادن او را به مردم نمایان خواهد کرد تا آنچه که رؤیت آن برای بیگانگان جائز نیست، ببینند؟
4- اگر زهرا (ع) از پشت در جواب داده این بدان معنی نیست که با آنان روبرو شده است. پس آنگاه که در را شکستند و فاطمه برای حفظ حجاب در پشت آن پنهان شد و او را بین در ودیوار فشردند، آیا او مسئول این کار است؟
مؤید این مطلب اینکه در برخی از متون آمده: فاطمه دستانش را از پشت در دراز کرد.آنان با تازیانه به دستان او زدند. [7]
5- مگر همین مخدره، به اقرار شخص سؤال کننده در مسجد پیغمبر برای مردم خطبه نخواند و صدایش را همگان نشنیدند.
آیا پرده نشینی زن مانع از آن میشود که هر گاه دفاع از عدالت و حقیقت منحصر به او باشد، به پا خیزد و در صورت لزوم فریاد مظلومیت سر دهد؟
اگر شنیدن صدای زن توسط مردان بیگانه راتحریک کرده باشند مگر نه این است که فقها صورت دفاع از حق را استثنا کردهاند.
چگونه جایز است که در مسجد برای مردم خطبه بخواند اما جایز نیست که از پشت در جواب دهد؟ آیا مخدّره بودن زهرا مانع میشود که هر گاه دفاع از امامت و بیان حقیقت برای نسلها منحصر به او باشد. بدین امر خطیر قیام کند؟ ایا مخدره بودن زهرا مانع میشود که در مقابل ظالمان و غاصبان بایستد تا حقیقت آنان را برای مردم روشن و نیات واقعی و جسارتشان را به ساحت خداوند و رسول اشکار سازد. و به همگان در طول نسلها نمایان سازد که اینان آمادگی دارند که زنان و بلکه مقدسترین زن: سرور زنان جهانیان ویگانه دختر رسول عظیمالشان اسلام را بلافاصله پس رحلت او، مورد تعرض قرار دهند؟
آیا بیانی رساتر از این هست؟ آیا بدون این میتوان مظلوم را از ظالم و مهاجم را از مدافع تشخیص داد؟ چه کسی تضمین میکند کسی که به زهرا و پیغمبر خدا اهانت میکند تا آنجا که گفت: پیغمبر هذیان میگوید، به تحریف و تزویر حقایق نپردازد؟
6- همین شخص معترض، منکر صحت حدیث است که میگوید برای زن بهتر است که نه مردان او را ببینند و نه او مردان را. و در صحن انکار خود به خطبه زهرا (س) در مسجد بیرون رفتن با زنان در جنگها و غزوات و سخنان او با ابوبکر و عمر، هنگامی که برای رضایت طلبیدن بر او وارد شدند استناد میکند. این به چه معناست که در اینجا بدان استدلال میکند و آنجا آن را انکار؟
د) اقدام زهرا (س) برای باز کردن در قابل توجیه نیست.
پاسخ: دو مسئله است که باید از آن صحبت کنیم:
1- آیا علی (ع) یا هر کس دیگر میتوانست در را باز کند؟!
2- چرا میبایست فقط زهرا (س) این کار را انجام دهد؟!
پاسخ به این دو پرسش با هم تداخل دارد. به همین لحاظ به گونه زیر بدان پرداختیم.
1- پیغمبر (ص) برخی از زنانش را میفرمود که در را برای مراجعان بازکنند، چنانکه پیش از این آوردیم. بنابراین اقدام زهرا (س) برای باز کردن در، اشکال مبنایی ندارد.
2- واضح است که باز کردن در توسط علی (ع) یا حداقل پاسخ وی به آنان از پشت در از دو حال خارج نیست: یا به دستور آنان با ابوبکر بیعت میکند که در این صورت کاری شبیه به پذیرش مشروعیت کارهای آنان انجام داده است در حالی که هرگونه دلالتی بر حقانیت آنان را از اساس مردود میداند. یا فقط به مهاجمان پاسخ میدهد و از پذیرش خواسته آنان امتناع میورزد. این کار مهاجمان را به مجادله، و تلاش برای تأثیرگذاری بر او با بیان کلمات درشت و خشن، یا نرم و ملایم، و حتی بیرون بردن علی (ع) برای بیعت، وا میداشت. این اقدام علی (ع) به آنان فرصت قلب حقایق و تشویه امور، وادعای آنچه خوشایندشان بود، میداد، به گونهای که علی (ع) را بشکنند و حقیقت را برای مردم وارونه جلوه دهند. خصوصاً که حاکم و مسلط اند و دنیا خواهان به سویشان گردن فراز میکنند و چاپلوسان خود را به آنان نزدیک.
آنان به مردم خواهند گفت که ما برای تعزیت و احوالپرسی آمدیم اما علی (ع) بر ما حسادت ورزید و روی خود حساب کرد و با اعتماد به مواضع و قدرت خویش و نزدیکی به رسول خدا (ص) و شجاعت خود، و همسری دختر رسول خدا (ص) و پدری حسن و حسین، با کلمات گزنده و نیشدار، با ما به عنف مقابله کرد. پس او متجاوز است و ما قربانی؛ او حسود و کینهتوز، و مهاجم و مغرور است و در امری که انصرافش را از آن اعلام کرده، طمع دارد. چه هنگامی که علی (ع) مشغول تجهیز رسول خدا (ص) بود، در میان مردم شایعه کردند که او خلافت را نمیخواهد.
فتنه منذربن ارقم در سقیفه به هنگامی که کفه ابوبکر از سعدبن عباده سنگینتر شد و انصار با هم اختلاف کردند، بر این مطلب دلالت دارد. منذر گفت: «در میان ایشان مردی است که اگر این امر را خواستار میشد، هیچکس با او به نزاع بر نمیخاست. مقصود او، علی بن ابیطالب بود.» [11]
در نامهای که گفته میشود عمربن خطاب به معاویه نوشته، درباره ابوبکر میگوید: «ومردم را برای بیعت و همراهی او آوردم تا او و هر که حاضر به بیعت نمیشد را بترسانم، هر که گفت: علیبن ابیطالب چه کرد؟ میگفتم: آن را از عهدهاش برداشت و به عهده مسلمانان گذاشت تا مبادا بین آنان اختلاف افتد و خود خانهنشین شد». [12]
آری، آنان به مردم خواهند گفت: «حال که علی (ع) از خلافت انصراف داده و از سوی دیگر میبایست کارها را در دست گرفت و سامان داد، تا فتنه و آشوب بوجود نیاید، ما به منظور حفظ اسلام، و وحدت امت، و کرامت مردم و انتظار امور زندگی آنان، به این کار اقدام کردیم. ما خیرخواه مردم، و در پی قرب خداوند هستیم و چیزی جز این نمیخواهیم. هنگامی که علی با ما به عنف رفتار کرد، راهی در برابرمان نماند جز اینکه به منظور سرکوبی فتنه و حفظ دین و امت، او را بازداشت کنیم.
چه کسی میتواند ادعایشان را تکذیب کند، در حالی که حاکم و بر امور مسلط هستند و معمولاً حاکمان تازیانه و شمشیر دارند و در کنارش اموال و مناصب. آنان میتواند مطامع و خواستهها را برآورده سازند. و صدای تبلیغات آنها بلندتر بوده است. زیرا با شمشیرهای مال و مقام، و جبروت، و طمعورزیها، و خواستههای نفسانی، شمشیر میزنند. علیالخصوص که بسیاری از مردم با علی (ع) و پناهندگان، و منسوبان او بغض و کینهها دارند. بر حاکمان جدید لازم است که از این کینهها نیز در جهت تبعیت خلافت، و تقویت سلطنت خویش استفاده کنند.
هنگامی که فاطمه (س) پاسخ داد، پاسخ او، اقدام غیر منتظرهای بود که فرصتی را که فراهم دیده بودند. از آنان گرفت. لذا با عنف و قدرت، و انفعال و شتابزدگی با او برخورد کردند. آنگاه که به هجوم خشونتآمیز برخاسته از خشم و کینه مبادرت کردند، و هجومی که هیچ دلیلی ندارد جز اصرار و پافشاری در گرفتن قدرتمندانه خلافت حتی اگر به قیمت قتل «محسن» و هتک حرمت خانه زهرا (س) و تعدّی به او با ضربات مرگبار تمام شود. در حالی که فاطمه (س) نه زن طمّاع و حسودی است و نه به خود مغرور و نه کینهتوز و نه فتنهانگیز . او آمده تا ببیند چه کسی در میزند. او در صدد بیان کلمات زشت و حساب شده نبود. بلکه دلیلی ندارد که بدون مقدمه چنین موضعی اتخاذ کند.
او در فراق پدرش، بزرگترین پیغمبر خدا (ص) که آنان را از ظلمات به نور آورده، عزادار و یگانه دختر او، و انسان ممتاز، و سرور زنان عالم از اولین و آخرین، و کسی است که خداوند از خشنودی او، خشنود میشود و به خشم او، خشم میگیرد.
اگر آنان از ابتدا، با کلمات ملایم و پیراسته سخن میگفتند و او را اینگونه تسلیت میدادند: دختر رسول خدا! حال شما چطور است؟ خدمت رسیدیم که از حال شما جویا شویم و از سلامت شما مطمئن، و در فراق رسول خدا (ص) به شما تسلیت عرض کنیم؛ آیا اجازه میفرمایید که شما را زیارت کنیم و از علی (ع) احوالپرسی نماییم و با او همدلی و همدمی کنیم؛ به نظر شما زهرا (س) جز با اخلاق پسندیده و کلمات پاکیزه، و خوشامدگویی و خیرمقدم با آنان مواجه میشد؟!
سپس او یا علی (ع) با حکمت و درایت و به دور از فضای عنف و قهر، و به کارگیری شمشیر و تازیانه، در خصوص تلاش آنان در غصب خلافت ، از آنان بازخواست و احتجاج میکرد.
لیکن حقیقت این است که آنان در بیعت گرفتن از علی (ع) خیلی عجله داشتند. چه میدانستند که به زودی دروغ آنچه به مردم گفتهاند، معلوم خواهد شد و همه خواهند دانست که علی (ع) از خلافت انصراف نداده است. حال به مردم چه پاسخ خواهند داد که: شما دیروز در غدیر خم با علی (ع) بیعت کردید، و سپس به ما گفتید: علی (ع) از خلافت استعفا داده است ولی اینک ، خلاف ادعای شما ظاهر شده است. لذا به سرعت سراغ علی (ع) رفتند تا به زور خشونت و وحشت از او بیعت گیرند و بدین وسیله از طرح هرگونه سؤال احتجاج مشکل و رسواکننده خود، پیشگیری کنند. همچنان که با این فضای سرشار از خشونت و وحشت میتوانند علی (ع) را متمرد و شورشی، و قانونشکنی معرفی نمایند.
بدین ترتیب روشن میشود که اگر علی (ع) پاسخ میداد، حق نزد بسیاری از مردم تباه میشد و این همان چیزی است که علی (ع) حاضر نیست در هیچ شرایطی از آن کوتاه بیاید. از سوی دیگر مهاجمان هرچه میخواستند از قبیل اشغال خانه و... انجام میدادند و با بدخواهی هرچه بیشتر و کینهتوزی هرچه خشنتر، و با عنف و پردهدری هرچه افزونتر، خانواده علی (ع) را مورد تهاجم قرار میدادند، و مردم به بزرگترین بلا گرفتار میشدند. چه یگانه روزنه شناخت حق از آنان خصوصاً آنها که از فضای مدینه دور بودند، تا چه رسد به نسلهای بعدی تا امروز، گرفته میشد. آیا با توجه به رواج شایعات و اباطیل در آن روزگار، شناخت محق از مبطل، و طمّاع متغلب غاصب مهاجم از ستمدیده و مقهور که حقش را ربودهاند و به او دروغ بستهاند، امکانپذیر میشد؟!
بلی؛ اگر علی (ع) به مهاجمان پاسخ میداد قطعاً حق و حقیقت تباه و نابود میشد. و شاید امروز هیچیک و یا بگو: بسیاری از ما نه شیعه علی (ع) بودیم و نه حق و صداقت او را میشناختیم و با اسلام عزیز حدیث دیگری داشتیم. علی (ع) امام همگان است و مسئول ایمنسازی نسلها در قبال تزویر و گمراهی خصوصاً در مورد عقاید، بنابراین باید به آنان فرصت دهد تا این تزویر را در هر زمان و از سوی هر کس که باشد، کشف کنند.
* اگرفضّه پاسخ میداد
حتی اگر فضّه پاسخ میداد، وضع با آنچه گفتیم فرق نمیکرد. زیرا پاسخ وی مردم را از حرص و ولع اینان در رسیدن به خلافت، و اصرار آنان در بودن حق از صاحب حقیقی آن، آگاه نمیکرد. از سوی دیگر به راحتی میتوانستند او را چنان از سر راه خود بردارند که هیچ نقشی در روشن شدن صورت مسئله، و شناخت حقیقت نداشته باشد. چه ممکن بود او را متهم کنند که با آنان برخورد غیر اخلاقی و بیادبانه داشته است.
فضّه نه از مقام رفیع زهرا (س) بهرهمند بود و نه پیغمبر (ص) دربارهاش گفته بود: خداوند از خشم او، خشم میگیرد. اما زهرا (س) آن زن معصوم و مطهره به نص قرآن است که خداوند به خشم او خشم میگیرد و از خشنودی او خشنود میشود.
بنابراین اگر زهرا (س) نبود، نشانههای دین محو میشد و کینهتوزان و منافقانی که در کمین اسلام عزیز نشستهاند، گرانبهاترین و شیرینترین منویات و آرزوهای خود را عملی میکردند. پس زهرا (س) با آن گامهای اندک خود به سوی در، حق علی (ع)، و امامت ـ و نه فقط خلافت ـ را از تزویر و نابودی حفظ کرد. او به مردم و حتی غیر مسلمانان، چه آنان که در آن روزگار زندگی میکردند و چه آنان که پس از آن آمدند و میآیند، امکان داد که خود، حقیقت را کشف کنند.
توجه دقیق در تاریخ به ما نشان میدهد که هر یک از امامان در حفظ اسلام نقش اساسی داشتهاند. به گونهای که اگر هر کدام نبودند، دین به کلی تباه میشد.
ه) چرا علی (ع) از امانت رسول خدا (ع) دفاع نکرد؟!
برخی میگویند: اگر زهرا (س) امانت رسول خدا (ص) نزد علی (ع) بود، پس چرا علی (ع) از او دفاع نکرد؟ مگر حفظ امانت واجب نیست؟!
پاسخ:
1- پاسخ قبل در اینجا نیز کافی است. دین خداوند بزرگترین امانت از جانب خدا و رسول نزد علی (ع) بود و میبایست این امانت را حفظ کند. به علاوه خود حضرت زهرا (س) نیز لحظهای در دفاع از این امانت الهی (اصل اسلام و ولایت)، با جان و آنچه در توان داشت، کوتاهی نکرد.
2- علی (ع) اقدامی که با حفظ امانت منافات داشته باشد، انجام نداد.
زهرا (س) به وظیفه و تکلیف خود عمل کرد. این مهاجمان بودند که با حکم خدا مخالفت کردند و امانت رسول خدا (ص) را مورد تعدی و تجاوز قرار دادند. بنابراین تکلیف حفظ امانت قبل از همه متوجه آنان است. اما این گفته که اجازه علی (ع) به فاطمه (س) برای مقابله با تهاجم به تنهایی، تفریط علی (ع) در حفظ امانت است؛ نه تنها درست نیست بلکه سخنی سخیف به شمار میآید. زیرا تکلیف فاطمه (س) این بود که از امامت دفاع کند که به همین تکلیف عمل کرد.
تکلیف علی (ع) این بود که نه به آنان مشروعیت بخشد و نه دستاویزی که بتوانند با کمک آن برنامه و نقشه خود را پیاده کنند و فرصت تشخیص حق از باطل را برای مردم حفظ کند. سپس نه به مهاجمان فرصت دهد که به زهرا (س) تعدّی نمایند و نه این امکان را فراهم سازد که صحنهسازی کنند و از زشتی جنایتی که مرتکب شدهاند بکاهند و آن را با سیاست و زیرکی به مردم تحمیل کنند.
تکلیف مهاجمان این بود که حق را از جایگاهش برگردانند و خویشتن را در معرض خشم زهرا (ع) و از آنجا در معرض خشم خدا و رسول قرار ندهند. حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) به بهترین وجه به تکلیف خود عمل کردند و در آن شرایط امکانی و اقدامی بهتر از آن وجود نداشت.
نمیتوان کسی را که به تکلیف شرعی خود عمل میکند، به کوتاهی در حفظ امانت و مخالفت با حکم شرعی متهم کرد بلکه تفریط از سوی دیگران صورت گرفته است.
و) زدن زهرا (س) یک مسئله شخصی؟!
این گوینده در ادامه اعتراضات خود، میگوید:
اگر شما بگویید: علی (ع) به واسطه وصیت پیغمبر (ص) از زهرا (س) دفاع نکرد. چه «وصیتی از برادرش او را مقید کرده بود.»
ما میگوییم: پیغمبر (ص) به او سفارش کرده بود که برای رسیدن به خلافت معرکهای به وجود نیاورد ولی به او نگفته بود که از همسرت دفاع نکن. از سوی دیگر زدن زهرا (س) ارتباطی به خلافت ندارد. چه یک مسئله شخصی است. همچنان که شخص زهرا (س) نیز ارتباطی به خلافت ندارد. مسئله خلافت به همه جامعه اسلامی تعلق دارد.
پاسخ: پیش از پاسخ به این گفته،به بیان یک ملاحظه میپردازیم: مسئله زهرا (س) با این مردم، مسئله امامت و سپس خلافت است. زیرا اینان خود را به مقام امامت مردم منصوب مینمایند و امامت یک مقام الهی است که آن را برای کسانی غیر از اینان قرار داده است. خلافت یکی از شئون امامت، است. دلیل ما تلاش آنان برای اختصاص دادن حق تشریع به خویشتن است. از این بالاتر، هنگامی که یکی از آنان به واسطه یکی از تشریعات خود مورد بازخواست قرار گرفت، گفت: من همکار محمد هستم [20] ما درباره این مسئله مطالبی در کتاب «تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن (ع)» بیان کردهایم. به آنجا مراجعه نمایید.
اینکه در پاسخ وی میگوییم:
1- این مردم به منظور اجبار امیرالمومنین (ع) برای بیعت با آنان به خانه فاطمه (س) آمدند تا بدین وسیله خلافت آنان تثبیت شود و بهرهمندی آنان از خلافت بدون حضور علی (ع) مورد تأکید قرار گیرد. اما زهرا (س) و همینگونه علی (ع) میخواهند آنان را از وقوع همین امر بازدارند. لذا میخواستند زهرا (ع) را از سر راه خود دور کنند تا بتوانند علی (ع) را به بیعت وادار سازند. این معرکهایست که دشمنان علی (ع) بر ضد او و به منظور غصب خلافت در آن فرو رفتهاند و به اعتراضات همین شخص معترض، پیغمبر (ص) او را سفارش کرده بود که برای خلافت، وارد معرکهای نشود. [21]
پس این گفتهاش یعنی چه، که میگوید: زهرا (ع) و زدن او ربطی به خلافت ندارد؟ بلکه حقیقت این است که قضیه زهرا (س) و آنچه بر او گذشت به همه جامعه اسلامی مربوط است. آیا این گوینده گمان میبرد که مطالبه فدک توسط زهرا (س) برای تأمین معاش خود او بود؟ در حالی که واضح است که زندگانی زهرا (س) پیش از آن، در همان اوان ، و پس از آن کمترین تفاوتی نداشت.
او با اموال فدک نه کاخی برای خود ساخت و نه خود را با طلا و نقره آراست، نه فرش خانهاش نو شد، و نه اشیای فاخر و قیمتی جمع کرد، و نه پولی برای آینده پسانداز کرد، و نه باغ و مستغلات خرید ، و نه مرکبهای زیبا چنان که دیگران کردهاند و میکنند. زهرا (ع) غلّه فدک را در راه خدا و بین فقرا و مساکین به مصرف میرساند.
__________________________
پینوشتها:
1ـ ر. ک: الاحتجاج، صص 471ـ470، کشفالیقین، صص 260، 305؛ بحارالانوار، ج 32، ص 347؛ ج 39 ص 267؛ ج 90 ص 272 ج 37 ص 313، صص 349 ـ 350، 121، 122 ، 126، 152؟ 305، 356- 357؛ الطرائف ص72 مناقب ابنمغازلی، دعوات راوندی، ص 47 مشارق انوارالیقین، کشف الغمه ج1 ص91،مناقب خوارزمی صص 86- 87 ترجمه الامام علی ج 3 ص 164 فرائد المسطین ج 1 ص 331 کفایة الطالب ص 312
2ـ ابطال نهج الباطل ( در ضمن دلائل الصدق) ج 3 ق 1 ص 47
3ـ الشافی، ج 4 ص188
4ـ همان، صص 20-201
5ـ شرح نهجالبلاغه ج 9 ص 10
6ـ کافی، ج 5، ص 346
7ـ بحارالانوار ج 30 صص 293- 295
8ـ الملل والنحل ج 1ص 84؛ بحارالانوار ج 28 ص 271؛ ر. ک : نهجالبلاغه ج 5 ص 15؛ بیتالاحزان ص 124.
9ـ امام مفید، صص 49 - 50
10ـ الجمل، صص 117 - 118
11ـ تاریخ یعقوبی، ج2، ص 123، (ترجمه آیتی، ج1، 522-523)
13ـ شرح نهجالبلاغه، ج16؛ ص215؛ احقاق الحق، ج2، صص 354-355، به نقل از تحفةالاحباب دشتکی
14ـ تاریخ الامم و الملوک، ج3، ص202
15ـ احقاق الحق، ج 2، صص 347-348
16ـ احقاق الحق، ج 2، صص 347-348
17ـ ابطال نهجالباطل، (در ضمن دلائل الصدق)، ج 3، ص 46
18ـ الاختصاص، صص 186 -187؛ بحارالانوار ، ج 28، ص 229
19ـ تاریخ الامم و الملوک ، ج3، ص 202
20ـ تاریخ الامم و الملوک، ج 3، ص 291؛الفائق، ج2، ص 11
21ـ شیخ مفید بیان کرده، که علی از پیغمبر نقل کرد که فرمود: اگر بیست نفر شدید، با آنان جهاد کن الاختصاص، ص 187؛ ر.ک؛ ج28، صص 229،270،317 . در این روایت آمده: اگر چهل مرد با اراده پیدا میکردم، با آنان میجنگیدیم. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 68؛ تفسیر برهان، ج 2، ص 93؛ ر.ک:الصراط المستقیم، ج3، ص 12؛ الاحتجاج، ج1، صص 188، 213؛ المسترشد، ص 63؛ کتاب سلیم، ج 2، ص 586، شرح نهجالبلاغه ابن میثم، ج2، ص 27
|