نصاب طلا
١٨٩٦ طلا دو نصاب دارد: نصاب اول آن بيست مثقال شرعى است كه هر مثقال آن ١٨ نخود است، پس وقتى طلا به بيست مثقال شرعى كه پانزده مثقال معمولى است برسد اگر شرايط ديگر را هم كه گفته شد داشته باشد، انسان بايد چهل يك آن را كه نه نخود مىشود از بابت زكات بدهد و اگر به اين مقدار نرسد زكات آن واجب نيست. و نصاب دوم آن چهار مثقال شرعى است كه سه مثقال معمول مىشود يعنى اگر سه مثقال به پانزده مثقال اضافه شود، بايد زكات تمام ١٨ مثقال را از قرار چهل يك بدهد و اگر كمتر از سه مثقال اضافه شود، فقط بايد زكات ١٥ مثقال آن را بدهد و زيادى آن زكات ندارد، و همچنين است هر چه بالا رود، يعنى اگر سه مثقال اضافه شود بايد زكات تمام آنها را بدهد و اگر كمتر اضافه شود، مقدارى كه اضافه شده زكات ندارد.
نصاب نقره
١٨٩٧ نقره دو نصاب دارد : نصاب اول آن ١٠٥ مثقال معمولى است كه اگر نقره به ١٠٥ مثقال برسد و شرايط ديگر را هم كه گفته شد داشته باشد انسان بايد چهل يك آن را كه ٢ مثقال و ١٥ نخود است از بابت زكات بدهد و اگر به اين مقدار نرسد زكات آن واجب نيست. و نصاب دوم آن، ٢١ مثقال استيعنى اگر ٢١ مثقال به ١٠٥ مثقال اضافه شود بايد زكات تمام ١٢٦ مثقال را بطورى كه گفته شد بدهد و اگر كمتر از ٢١ مثقال اضافه شود فقط بايد زكات ١٠٥ مثقال آن را بدهد و زيادى آن زكات ندارد و همچنين است هر چه بالا رود، يعنى اگر ٢١ مثقال اضافه شود بايد زكات تمام آنها را بدهد و اگر كمتر اضافه شود مقدارى كه اضافه شده و كمتر از ٢١ مثقال است زكات ندارد. بنابراين اگر انسان چهل يك هر چه طلا و نقره دارد بدهد، زكاتى را كه بر او واجب بوده داده و گاهى هم بيشتر از مقدار واجب داده است مثلا كسى كه ١١٠ مثقال نقره دارد اگر چهل يك آن را بدهد، زكات ١٠٥ مثقال آن را كه واجب بودهداده و مقدارى هم براى ٥ مثقال آن داده كه واجب نبوده است.
١٨٩٨ كسى كه طلا يا نقره او به اندازه نصاب است، اگر چه زكات آن را داده باشد، تا وقتى از نصاب اول كم نشده همه ساله بايد زكات آن را بدهد.
١٨٩٩ زكات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود كه آن را سكه زده باشند بايد زكات آن را بدهند.
١٩٠٠ طلا و نقره سكه دارى كه زنها براى زينت به كار مىبرند، زكات ندارد اگرچه رواج باشد.
١٩٠١ كسى كه طلا و نقره دارد، اگر هيچ كدام آنها به اندازه نصاب اول نباشد،مثلا ١٠٤ مثقال نقره و ١٤ مثقال طلا داشته باشد، زكات بر او واجب نيست.
١٩٠٢ چنان كه سابقا گفته شد، زكات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود كه انسان يازده ماه مالك مقدار نصاب باشد، و اگر در بين يازده ماه طلا و نقره اواز نصاب اول كمتر شود، زكات بر او واجب نيست.
١٩٠٣ اگر در بين يازده ماه طلا و نقرهاى را كه دارد با طلا يا نقره يا چيز ديگر عوض نمايد، يا آنها را آب كند، زكات بر او واجب نيست، ولى اگر براى فرار از دادن زكات اين كارها را بكند، احتياط مستحب آن است كه زكات را بدهد.
١٩٠٤ اگر در ماه دوازدهم پول طلا و نقره را آب كند، بايد زكات آنها را بدهد،و چنانچه به واسطه آب كردن وزن يا قيمت آنها كم شود، بايد زكاتى را كه پيش از آب كردن بر او واجب بوده بدهد.
١٩٠٥ اگر طلا و نقرهاى كه دارد خوب و بد داشته باشد، مىتواند زكات هر كدام از خوب و بد را از خود آن بدهد، ولى بهتر است زكات همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد.
١٩٠٦ طلا و نقرهاى كه بيشتر از اندازه معمولى فلز ديگر دارد، اگر خالص آن به اندازه نصاب كه مقدار آن گفته شد برسد، انسان بايد زكات آن را بدهد، و چنانچه شك دارد كه خالص آن به اندازه نصاب هستيا نه، زكات آن واجب نيست.
١٩٠٧ اگر طلا و نقرهاى كه دارد به مقدار معمول فلز ديگر با آن مخلوط باشد، نمىتواند زكات آن را از طلا و نقرهاى بدهد كه بيشتر از معمول فلز ديگر دارد، ولى اگر به قدرى بدهد كه يقين كند طلا و نقره خالصى كه در آن هست به اندازه زكاتى مىباشد كه بر او واجب است، اشكال ندارد.
زكات شتر و گاو و گوسفند
١٩٠٨ زكات شتر و گاو و گوسفند غير از شرطهايى كه گفته شد دو شرط ديگر دارد: اول: آنكه حيوان در تمام سال بىكار باشد، و اگر در تمام سال يكى دو روز كار كرده باشد، زكات آن واجب است. دوم: آنكه در تمام سال از علف بيابان بچرد. پس اگر تمام سال يا مقدارى از آن را از علف چيده شده يا از زراعتى كه ملك مالك يا ملك كس ديگر است بچرد، زكات ندارد، ولى اگر در تمام سال يك روز يا دو روز از علف مالك بخورد، بنابر احتياط زكات آن واجب مىباشد.
١٩٠٩ اگر انسان براى شتر و گاو و گوسفند خود چراگاهى را كه كسى نكاشته بخرد يا اجاره كند، يا براى چراندن در آن باج بدهد، بايد زكات را بدهد.
نصاب شتر
١٩١٠ شتر دوازده نصاب دارد: اول: پنجشتر، و زكات آن يك گوسفند است، و تا شماره شتر به اين مقدار نرسد، زكات ندارد. دوم: ده شتر، و زكات آن دو گوسفند است. سوم: پانزده شتر، و زكات آن سه گوسفند است. چهارم: بيستشتر، و زكات آن چهار گوسفند است. پنجم: بيست و پنجشتر، و زكات آن پنج گوسفند است. ششم:بيست و شش شتر، و زكات آن يك شترى است كه داخل سال دوم شده باشد. هفتم:سى و شش شتر، و زكات آن يك شترى است كه داخل سال سوم شده باشد. هشتم: چهل و شش شتر، و زكات آن يك شترى است كه داخل سال چهارم شده باشد. نهم: شصت و يك شتر، و زكات آن يك شترى است كه داخل سال پنجم شده باشد. دهم: هفتاد و شش شتر، و زكات آن دو شترى است كه داخل سال سوم شده باشند. يازدهم: نود و يك شتر، و زكات آن دو شترى است كه داخل سال چهارم شده باشند. دوازدهم: صد و بيستو يك شتر و بالاتر آن است كه بايد يا چهل تا چهل تا حساب كند و براى هر چهل تا يك شترى بدهد كه داخل سال سوم شده باشد، يا پنجاه تا پنجاه تا حساب كند و براى هر پنجاه تا يك شترى بدهد كه داخل سال چهارم شده باشد، و يا با چهل و پنجاه حساب كند، ولى در هر صورت بايد طورى حساب كند كه چيزى باقى نماند، يا اگر چيزى باقى مىماند، از نه تا بيشتر نباشد، مثلا اگر ١٤٠ شتر دارد، بايد براى صد تا، دو شترى كه داخل سال چهارم شده، و براى چهل تا، يك شترى كه داخل سال سوم شده بدهد.(شتر زكات بايد ماده باشد.)
نصاب گاو
١٩١١ زكات مابين دو نصاب واجب نيست. پس اگر شماره شترهايى كه دارد از نصاب اول كه پنج تا است بگذرد، تا به نصاب دوم كه ده تا است نرسيده، فقط بايد زكات پنج تاى آن را بدهد. و همچنين است در نصابهاى بعد.
١٩١٢ گاو دو نصاب دارد: نصاب اول آن سى تا است، كه وقتى شماره گاو به سى رسيد، اگر شرايطى را كه گفته شد داشته باشد، انسان بايد يك گوسالهاى كه داخل سال دوم شده از بابت زكات بدهد. و نصاب دوم آن چهل است، و زكات آن يك گوساله مادهاى است كه داخل سال سوم شده باشد. و زكات مابين سى و چهل واجب نيست، مثلا كسى كه سى و نه گاو دارد، فقط بايد زكات سى تاى آنها را بدهد، و نيز اگر از چهل گاو زيادتر داشته باشد، تا به شصت نرسيده، فقط بايد زكات چهل تاى آن را بدهد، و بعد از آن كه به شصت رسيد، چون دو برابر نصاب اول را دارد، بايد دو گوسالهاى كه داخل سال دوم شده بدهد، و همچنين هر چه بالا رود بايد سى تا سى تا حساب كند، يا چهل تا چهل تا، يا با سى و چهل حساب نمايد، و زكات آن را به دستورى كه گفته شده بدهد، ولى بايد طورى حساب كند كه چيزى باقى نماند، يا اگرچيزى باقى مىماند، از نه تا بيشتر نباشد، مثلا اگر هفتاد گاو دارد، بايد به حساب سى و چهل حساب كند و براى سى تاى آن، زكات سى تا، و براى چهل تاى آن، زكات چهل تا را بدهد، چون اگر به حساب سى تا حساب كند، ده تا زكات نداده مىماند. |