

بسم الله الرحمن الرحیم
ذکر مبارک ـ درس 36 ـ سوره بقره آیات 225 تا 230 ـ جزء دوم
آیه 225
لَّا یؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فىِ أَیمَانِكُمْ وَ لَاكِن یؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ
خدا شما را به خاطر سوگندهای لغوتان [كه جدی و حقیقی نیست و از روی عادت و بدون قصد قلبی بر زبان جاری میشود] مؤاخذه نمیكند، ولی شما را بهخاطر آنچه دلهایتان [از قصد جدی و حقیقی] مرتكب شده مؤاخذه میكند؛ و خدا بسیار آمرزنده و بردبار است.
واژه: اللَّغو: كلام بىفائده. (كلام «لغو»، کلامی است كه قابل اعتناء نیست و از روى عدم تفكّر باشد.)
1ـ سوگندهای بیارزش
بر اساس این آیه و روایات معصومان علیهمالسلام، سوگند خوردن در دو مورد ارزش حقوقی ندارد و معتبر نیست:
1ـ قسمهایی که مخالف احکام دین باشد؛ بهعنوان مثال انسان قسم بخورد که کار واجب یا مستحبّی را ترک کند و یا کار حرامی را انجام دهد؛
2ـ قسمهایی که بدون توجّه و نیت قلبی و از روی عصبانیت از چیزی و یا اکراه و اجبار دیگران انجام میشود و شخص به مفهوم حقیقی قسم توجّهی ندارد.
اگر قسم در غیر از این دو مورد بود و شخص به حقیقت قسم خورد، واجب است که بر سوگند خود بماند و اگر به عمد قسم را بشکند، علاوه بر مجازات اخروی، کفاره نیز بر او واجب میگردد.
پیام: مسئوليّت انسان، وابسته به اراده و انتخاب اوست. خداوند لغزشهايى را كه در شرائط غير عادّى از انسان صادر شود، مىبخشد. «لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ»
آیه 226
لِلَّذينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (226)
برای كسانی كه سوگند یاد میكنند [كه از آمیزش] با زنان خود دوری گزینند، [شرعاً] چهار ماه مهلت است، چنانچه [در این مدت به آنچه مقتضای زناشویی است] بازگشتند [گناهی بر آنان نیست] ؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده ومهربان است.
واژه: تَرَبُّص: انتظار كشیدن براى چیزى، به امید آینده بودن.
2ـ مبارزه با یک سنت غلط
بعضی از مسلمانان به رسم جاهلی قسم میخوردند که با زن خود نزدیکی نکنند. به این عمل زشت و نکوهیده، «اِیلاء» گفته میشود که در آن، فرد همسر خود را در حالت بلاتکلیفی گذاشته؛ نه او را طلاق داده و نه با وی همبستر میشد. اسلام با این سنت غلط مبارزه و در این آیه اعلام نمود که چنین افرادی به مدت چهار ماه مهلت دارند تکلیف همسر خویش را روشن سازند؛ به این صورت که یا باید از سوگند خود برگردند و با همسر خویش زندگی کنند، یا بهطور رسمی او را طلاق دهند. حال اگر فردی از تصمیم خود برگشت، مورد رحمت خدا قرار میگیرد و چنین اقدامی مورد رضای خداست.
پیام: براى بازگشت افراد و اتخاذ تصميم عاقلانه، فرصتى لازم است. «أَرْبَعَةِ أَشْهُر»
آیه 227
وَ إِنْ عَزَمُواْ الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
و اگر [برای پایان یافتن مشكلات] تصمیم به طلاق گرفتند، [در صورت رعایت شرایط مانعی ندارد] بهطور مسلم خدا [به گفتار و كردارشان] شنوا و داناست.
واژه: قُرُوءٍ: پاکیها. (جمعِ قُرء) (این کلمه از اضداد است؛ یعنی هم به معنای پاکی و هم به معنای حیض استعمال شده است؛ اگرچه در آیه، به معنای پاکی است.)
3ـ ظلم به زنان ممنوع
اين آية كوتاه، در عين اينكه طلاق را بلامانع مىداند، ولى در مفهوم آن، اين هشدار و تهديد نيز وجود دارد كه اگر مردان (به ظلم) تصميم بر طلاق گرفتند، ديگر وعدة مغفرت و رحمت در كار نيست و خداوند نسبت به كردار آنان شنوا و آگاه است و مىداند كه آيا هواپرستى، شوهر را وادار كرده تا از قانون طلاق سوء استفاده كند و يا اينكه به راستى وضعيّت خانوادگى چنان اقتضا مىكرد كه از همديگر جدا شوند.
پیام: از هواپرستى و تصميمى كه زندگى زن را تباه مىكند پرهيز نماييد. «فَاِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیم»
آیه 228
وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ في أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ في ذلِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ
زنان طلاق داده شده باید به سر آمدن سه پاكی [از حیض را] انتظار برند [و پیش از به سر رسیدن آن، از شوهر كردن خودداری ورزند] . و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند [به خاطر رعایت شرایط ایام عدّه] نباید آنچه را خدا در رحمهایشان [از حیض یا جنین] بهوجود آورده، پنهان دارند. و شوهرانشان در این مدت چنآنچه خواهان صلح و سازشاند، به بازگرداندن آنان [به زندگی دوباره] سزاوارترند. و برای زنان، حقوق شایستهای بر عهدة مردان است، مانند حقوقی كه برای مردان بر عهدة زنان است، و مردان را بر آنان [به خاطر كارگزاری، و تدبیر امور زندگی در امر میراث و دیه و گواهی در دادگاه و غیر این امور حقوقی] افزونتر است؛ و خدا توانای شكستناپذیر و حكیم است.
واژه: حَرث: كشت زار، محل زراعت.
4ـ طلاق؛ ناپسندترین حلال
محور کلّی بحث این آیه و چند آیة بعد، موضوع طلاق است. اصل طلاق یک ضرورت است؛ زیرا گاه عللی پیش میآید که زندگی مشترک زن و مرد را با هم غیر ممکن یا طاقتفرسا میسازد و اگر اصرار داشته باشیم که قرارداد ازدواج تا ابد بماند، سرچشمة مشکلات زیادی خواهد شد. از این رو، اسلام با اصل طلاق در شرایطی، موافق است. در این آیات، برخی احکام و آداب طلاق بیان شده که یکی از آنها عدة طلاق برای زنان است.
5ـ فلسفة عدّة طلاق
نظر به اینکه به همخوردن نظام خانواده در اثر طلاق، ضربههای جبران ناپذیری بر پیکرة انسانها وارد میکند، اسلام مقرّراتی وضع کرده است که تا سرحدّ امکان از تحقّق آن جلوگیری کند. از آن جمله، عدّه نگهداشتن است که که مدّت آن سه بار پاکی از عادت ماهانه، تعیین شده است. این مدّت، فرصت مناسبی برای بازگشتن به زندگی اوّلیه است؛ زیرا با دستوری که اسلام، درباره خارج نشدن زن از خانة شوهر در مدّت عدّه داده است، حسّ بازگشت به زندگی مشترک در آن دو برانگیخته میشود. از طرفی، اگر قرار بر طلاق شد، رَحِم زن از نسل شوهر قبلی بهطور کامل تطهیر و جدایی آن از نسل بعدی مسلّم میشود. باید دقت داشت که اگرچه بهطور معمول با یکبار دیدن عادت ماهانه، باردار نبودن زن روشن میشود، ولی گاه دیده شده که زن در عین بارداری و در آغاز حمل، عادت ماهانه میبیند. از این رو، برای رعایت کامل این موضوع، دستور داده شده که زن، سه بار عادت ماهانه ببیند و پاک شود تا باردار نبودن او از شوهر سابق بهطور قطعی روشن گردد.
پیام: تبعیض در شرائط یكسان، ممنوع است، ولى تفاوت به جهت اختلاف در انجام تكالیف، مانعى ندارد. «وَ لِلرِّجالِ عَلَیهِنَّ دَرَجَةٌ»
آیه 229
الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْريحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلاَّ أَنْ يَخافا أَلاَّ يُقيما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقيما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
طلاقِ [رجعی كه برای شوهر در آن حقّ رجوع و بازگشت به همسر است] دو بار است. [شوهر در هر مرتبة از رجوع] باید [همسرش را] به طور شایسته نگه دارد، یا [با ترك رجوع، او را] به نیكی و درستی رها كند. و برای شما حلال نیست از آنچه [به عنوان مهریه] به آنان پرداختهاید چیزی را بازستانید، مگر آن كه هر دو بترسند كه حدود و مقرّرات خدا را [در روش همسرداری] رعایت نكنند. پس شما [ای حاكمان شرع] اگر بترسید كه آن دو نفر حدود خدا را [در همسرداری] رعایت ننمایند در مالی كه زن برای رهایی خود برای به دست آوردن طلاق بپردازد، گناهی بر آنان نیست. اینها حدود خداست؛ از آنها تجاوز نكنید و كسانی كه از حدود خدا تجاوز كنند، بیتردید ستمكارند.
واژه: اِمسَاك: بازداشتن، خوددارى كردن.
6ـ احکام طلاق رِجعی
احکام ابتدایی این آیه پیرامون نوعی از طلاق به نام «رِجعی: قابل بازگشت» است که در آن، زن اجازة خروج از منزل را ندارد و مرد در زمان عدّه میتواند رجوع کند و نیازی به اجرای مجدّد صیغة عقد ازدواج نیست، امّا برخی از تازه مسلمانان از این فرصت، سوء استفاده کرده و به زنان خود آزار میرساندند؛ بدینگونه که به هنگام اتمام عدّه، دوباره رجوع میکردند. این آیه، عمل مزبور را منع و تأکید نمود که طلاق دهنده تا دو مرتبه میتواند رجوع کند؛ امّا اگر به مرتبة سوّم رسید، حقّ رجوع از بین میرود و طبق آیة 230، تنها در صورتی ازدواج دوباره امکان پذیر میشود که زن با مرد دیگری ازدواج کند و اگر شوهر او از دنیا رفت و یا او را طلاق داد، ازدواج با شوهر اوّل ممکن میگردد. به برای این پس از طلاق دوّم یا باید زن را به شایستگی نگه دارد و یا طلاق داده و برای همیشه رهایش سازد.
6ـ تأكید قرآن بر رفتار پسندیده با زنان
خدای سبحان چندین بار در قرآن کریم، بازگشت به زن سابق یا رها ساختن او را با قید «مَعروف» همراه كرده و در آیات دیگر هم به معاشرت نیکو و پسندیده با زنان امر فرموده است. ملاحظة مجموع این آیات نشان از توجه ویژة قرآن کریم به رفتار پسندیده با زنان و ردّ رفتارهای نادرست با آنان است.
7ـ طلاق خُلع
چنانچه زن مقدارى از مهریه یا مال خویش را به مرد ببخشد كه در مقابل آن، مرد او را طلاق بدهد، مرد می تواند آن مال را پذیرفته و زن را طلاق دهد و دیگر حق رجوع ندارد. این نوع طلاق به نام «خُلع» می باشد که عبارت «وَ لَا یَحِلُّ لَكُم ...» به آن اشاره دارد. گفتنی است بنابر آیة 19 سورة نساء، مرد حق ندارد با اذیت و آزار زن، وی را در تنگنا قرار دهد تا مهریة خود را بخشیده و طلاق بگیرد.
پیام: حقوق و احــكام در اســـلام، از اخــلاق و عاطـفـه جـدا نیــست. كلمـات «بِاِحسانٍ» و «بِمَعرُوفٍ» نشانهى همین موضوع است.
آیه 230
فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يَتَراجَعا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقيما حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُها لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
پس اگر [بعد از دو طلاق و رجوع، بار سوم] او را طلاق داد، آن زن بر وی حلال نخواهد بود، مگر آن كه با همسری غیر از او ازدواج كند. و اگر [همسر دوم] او را طلاق داد بر زن و شوهر اول گناهی نیست كه به یكدیگرباز گردند، در صورتی كه امیدوار باشند حدود الهی را [در روش همسرداری] رعایت میكنند. و اینها حدود خداست كه آن را برای گروهی كه دانایند بیان میكند.
واژه: اِمسَاك: بازداشتن، خوددارى كردن.
8ـ مُحَلِّل يك عامل باز دارنده در برابر طلاق
اگر مردی سه بار زنش را طلاق دهد دیگر نمیتواند با آن زن ازدواج کند مگر اینکه آن زن با مرد دیگری ازدواج دائم کرده و آمیزش نماید و آن مرد او را طلاق دهد.
فقها همسر دوم را در اينگونه موارد مُحَلِّل مىنامند چون باعث حلال شدن ازدواج زن (البته بعد از طلاق و عده) با همسر اول مىشود. شروط چنین ازدواجی سد بزرگى براى ادامه طلاق و طلاقكشى است و به كسى كه مىخواهد دست به طلاق سوم بزند هشدار مىدهد كه راه بازگشت براى او ممكن است براى هميشه بسته شود، شاید همسر دوم زن را طلاق ندهد و به فرض كه طلاق بدهد اين جريان عواطف مرد را جريحهدار میسازد. هدف اين بوده است كه مرد و زن بعد از سه مرتبه طلاق، با ازدواج ديگرى از هم جدا شوند تا هر يك زندگى دلخواه خود را پيش گيرد، ولى در عين حال اگر از همسر دوم هم جدا شد، راه بازگشت را به روى آن دو نبسته است. و ازدواج آنها مجدد حلال مىشود. ولی اگر كسى از اول قصد ازدواج دائم نداشته باشد و تنها صورتسازى كند تا عنوان محلل حاصل شود، چنين ازدواجى باطل است و هيچ اثرى براى حلال شدن زن به شوهر اول نخواهد داشت. پيامبر اسلام صلیاللهوعلیهوآلهوسلم فرمود: «خداوند لعنت كند محلل و آن كسى را كه محلل براى او اقدام مىكند».
پیام: مسلمانان بدانند كه حدود الهى، تنها در نماز، زكاة، حج و جهاد نيست، مراعات مسائل خانوادگى نيز از حدود الهى است. «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ»
سؤالات پژوهشی
1ـ مراد از عبارت «وَ لِلرِّجالِ عَلَیهِنَّ دَرَجَة» چیست؟ آیا دلالت بر برتری ذاتی مردان بر زنان ندارد؟ (المیزان)
2ـ با مراجعه به تفسیر المیزان و تأمل در آیات طلاق، لطائف و ظرائف دقیقى را كه در شیوة بیان این احکام به كار رفته است، بیان کنید.
3ـ رابطة میان احکام و اخلاق در دین چگونه است؟ آیا اکتفا به ظاهر احکام با روح آن سازگار است؟ (المیزان)

نکته: برای اجرای کامل و بدون نقص پاورپونت های نورمبین از powerpoint 2013 به بالا استفاده کنید.
|